ترانههای بهاری اقوام مختلف ایران
بهار و رسوم بهاری
[ هوشنگ جاوید - پژوهشگر موسیقی ]
از آنجایی که موسیقی ایران بیش از هر چیزی موسیقی آوازی بوده تا موسیقی سازی، بنابراین همه اقوام مختلف برای خود با محوریت و موضوعیت بهار، ترانه و موسیقی دارند و به مجردی که بوی بهار را حس میکردهاند، ترانههای بهاری سر میدادهاند.اصولا از دیرباز یکی از کارهای ایرانیان این بوده که به محض اینکه طبیعت تغییر چهره میداده، به ستایش میپرداختهاند. به همین دلیل یک سری از ترانهها با موضوعیتهای مختلف بهار، با المانهایی همچون شقایق، گل سوسن، سنبل، نرگس و لاله واژگون و... به صورت ترانه به موسیقی در میآمدهاند. بدین گونه به ستایش از طبیعت و تغییرات آن میپرداختهاند. حتی بدین شکل بوده که هوای بارانی و بهاری نیز در عواطف و احساسات آن تاثیر داشته به طوری که همه اقوام از آنها حس میگرفتهاند و مینوشتهاند چون نسبت به آنها حساسیت داشتهاند. برای مثال ترانهای به گویش لری شنیدم که پیرزنی هنگام بهار وقتی باران میبارد، از زیبایی آن میگوید و احساس خوشایندی که دارد اما در مقابل ناراحتی میکند که شاید سال بعد در باران بهاری حضور نداشته باشد و در این دنیا نباشد.
همچنین میبینیم که ترانههایی که برای فصل بهار سروده شده اندبه نوعی از فصل کار میگویند و از تازه شدن مثلا ترانه گل پامچال که در مناطق شمالی کشور با موسیقی اجرایش کردهاند. این ترانه معروف شد و به نوعی این روزها همه آن را از بر هستند و با خود زمزمه میکنند.
یک سری ترانه هم هستند که هنگام کوچ، کوچ نشینان با المانهای بهاری مانند لالههای واژگون که در مناطق زاگرس رشد میکردهاند بر خورد میکردهاند و از آنها میخواندهاند. جالب است که کوچندگان برای این لالهها راز و نیاز عاشقانه میخواندند. ترانه سوره هلاله که مربوط به لالههای چراغی و واژگون است یکی از این المانهاست که به آن پرداخته شده و با موسیقی اجرا شده است. در اغلب این ترانهها از فراق یار صحبت شده است و حال نزار عاشق را با این المانها مقایسه میکردهاند، مثلا زردی رخ خود را از درد عشق با زردی این گلها مقایسه میکردهاند که عاشق ازفراق یار زجر کشیده است و به زردی گراییده است و به لاله زرد شبیهش کردهاند.
از دیگر نکات جالب این است که آمدن بهار در گذشته را شبانها زودتر از بقیه متوجه میشدند. چون به واسطه گوسفندانی که برای چرای شبانه به چرا میبردند متوجه سبز شدن گلهای مختلف میشدند و این گلها را جمع آوری میکردند و به روستا میبردند تا به مردم روستا نشان بدهند. بدین ترتیب آیین گل گردانی باب شدکه هنوز هم در تاجیکستان این آیین را دارند که در گذشتهای نه چندان دور در شهرهای شمالی خراسان، مازندران و... وجود داشت. شباتنها گلها را جمع میکردند وبا نشان دادن آنها به مردم از آنها مژدگانی دریافت میکردند. این یک آیین زیبا بود که هر کس از هر صنفی مثل حاجی فیروزها، عمونوروزها، کوسه گلینها و کوسه گردانها دوست داشت در مژده دادن بهار از دیگران پیشی بگیرد. این یک آیین پسندیده بود که با نشان دادن شاخصهای بهاری برای مردم دعای خیر میکردند که مثلا سال بعد محصولشان خوب باشد یا فرزندان خوب داشته باشند و... به این صورت پولی هم نصیبشان میشد. این عده هنوز هم در آذربایجان به نام سایاچی و تکم چی (عروسک گردان) وجود دارند.
از رسوم دیگری که در ایران قدیم برای فصل بهار وجود داشت، نقاره زنی بود که هنوز هم در آستان قدس رضوی باقی مانده است و مردم زمان تحویل سال نو با نقاره زنی در صحن حرم به پیشواز سال نو میروند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 8 فروردین 1393 - 03:25
افزودن یک دیدگاه جدید