گفتگو با نوازنده سازهای کوبهای
زکریا یوسفی: فضای مجازی بلای جان نوازندگان شده است
موسیقی ما ـ زکریا یوسفی نوازنده سازهای کوبهای است که طی سالهای گذشته در تعداد قابل توجهی از آثار موسیقی ایرانی چه در زمینه اجرای صحنهای و چه کارهای استودیویی نوازندگی کرده و در حال حاضر هم تور کنسرت «فروغ» را به خوانندگی علیرضا قربانی همراهی میکند. هرچند که او در آلبومهایی مثل «شارو»، «پیدای ناپیدا»، «اورامان تا بادینان» و «در حلقه دف» تجربههای شخصی و فضای ذهنی خودش را به مخاطب عرضه کرده است. اما این گفتگو به بهانه پرکاری این هنرمند صورت نگرفته بلکه سعی شده نگرش او را به جهان هنری پیرامونش پوشش دهد.
یکی از معضلات سازهای کوبهای ما در واقع همان پوستی بودن آنهاست که باعث شده از لحاظ کوک برای نوازنده مشکل ایجاد کند و از طرف دیگر تنوع رنگ صوتی ندارد. اما برخی سازها مثل بندیر که همخانواده دف است و یک ساز چندفرهنگی است و در اروپا، آفریقای شمالی و ترکیه کاربرد دارد، وارد کشور ما هم شده است. خود من به جهت آشنایی با موسیقی کشورهای همجوار از حدود 15 سال پیش در آثارم از این ساز استفاده کردهام. خیلی از دوستان دیگرم هم این کار را انجام دادهاند. این چندکوبهاینوازی که شما میگویید، خیلی وقتها واقعا فکر شده و متناسب انجام میشود و بعضا هم خیلی ناآگاهانه استفاده شده است. یعنی میبینیم که یک نوازنده روی صحنه فقط دور خودش را شلوغ کرده که به همه بفهماند چند ساز میزند. موضوعی که شاید صرفا برای جلب توجه باشد و وقتی شما کار را میشنوید، میبینید که اگر آن ساز استفاده هم نمیشد، هیچ اتفاقی نمیافتاد.
کوبهاینواز باید با مقولههای دیگر که باعث رشد فکری خودش میشود، آشنایی پیدا کند؛ یعنی هرآنچه که هم روی نوازندگی شخصی و هم بر نوازندگی او در ارکستر و با نوازندههای دیگر تاثیر دارد. یا هرآنچه که قرار است نوازندگی او در استودیو تاثیر داشته باشد. وقتی نوازنده وارد این حیطه شود و معلوماتش را افزایش دهد، خودش به این نتیجه خواهد رسید که توجه بیش از حد به جنبههای نمایشی کار خندهداری است و هیچ کمکی هم به رشد موسیقی و رشد نوازندگیاش نمیکند. یعنی کارهایی که در زبان عامیانه به آن «شامورتیبازی» میگویند و اصلا کاربرد خاصی ندارد جز اینکه مخاطب عام را برای کوتاهمدت مجذوب کند؛ در حالی که برای مخاطب جدیتر، این موضوع هیچ جذابیتی ندارد. همه این کارهای عجیبی که نوازنده روی ساز انجام میدهد و صداهای عجیبی که از سازش در میآورد، نه تنها کمکی به رشد نوازندگان آن ساز نمیکند بلکه خیلی از هنرجویان را هم منحرف میکند. شما فکر کنید، مثلا یک نوازنده کمانچه به جای اینکه به ژوست بودن و نواختن یک نغمه زیبا توجه کند، روی صحنه به این فکر کند که کاسه کمانچهاش را چگونه بچرخاند و چگونه دستش را تکان دهد؟ این موضوع حتی در پیشبرد اجرای گروهی هم موثر نیست. میخواهم بگویم این حرکات نمایشی کاملا بدون کاربرد هستند. من هیچوقت موافقش نبودم. هروقت هم هنرجویانم در اینباره میپرسند، همیشه به آنها میگویم که به هیچوجه وارد این مقولهها نشوند چون از اساس بیارزش است. به آنها میگویم جای بعضی کارها در سیرک است و رسالت هنرمند ارتقای سلیقه مخاطب است.
- چندکوبهاینوازی مقولهای است که اینروزها خیلی شاهد آن هستیم. مقولهای که در بسیاری از اجراهای صحنهای شکلگرفته و مخاطبان خودش را هم دارد. من دوست دارم در ابتدای گفتگویمان در اینباره صحبت کنیم و اینکه شما به عنوان یک کوبهاینواز چه نیاز صوتی در موسیقی ایران احساس میکنید که به این سمت کشیده میشوید؟
یکی از معضلات سازهای کوبهای ما در واقع همان پوستی بودن آنهاست که باعث شده از لحاظ کوک برای نوازنده مشکل ایجاد کند و از طرف دیگر تنوع رنگ صوتی ندارد. اما برخی سازها مثل بندیر که همخانواده دف است و یک ساز چندفرهنگی است و در اروپا، آفریقای شمالی و ترکیه کاربرد دارد، وارد کشور ما هم شده است. خود من به جهت آشنایی با موسیقی کشورهای همجوار از حدود 15 سال پیش در آثارم از این ساز استفاده کردهام. خیلی از دوستان دیگرم هم این کار را انجام دادهاند. این چندکوبهاینوازی که شما میگویید، خیلی وقتها واقعا فکر شده و متناسب انجام میشود و بعضا هم خیلی ناآگاهانه استفاده شده است. یعنی میبینیم که یک نوازنده روی صحنه فقط دور خودش را شلوغ کرده که به همه بفهماند چند ساز میزند. موضوعی که شاید صرفا برای جلب توجه باشد و وقتی شما کار را میشنوید، میبینید که اگر آن ساز استفاده هم نمیشد، هیچ اتفاقی نمیافتاد.
- این موضوع چندکوبهاینوازی به تمایل نوازنده به جهت اجرای نمایشی هم مربوط است؟ از این جهت که خیلی وقتها میبینیم جنبه نمایشی بر تکنیک نوازنده غلبه میکند. موضوعی که بین نوازندگان سازهای مختلف رواج پیدا کرده و کوبهاینوازان هم به آن کشش دارند.
کوبهاینواز باید با مقولههای دیگر که باعث رشد فکری خودش میشود، آشنایی پیدا کند؛ یعنی هرآنچه که هم روی نوازندگی شخصی و هم بر نوازندگی او در ارکستر و با نوازندههای دیگر تاثیر دارد. یا هرآنچه که قرار است نوازندگی او در استودیو تاثیر داشته باشد. وقتی نوازنده وارد این حیطه شود و معلوماتش را افزایش دهد، خودش به این نتیجه خواهد رسید که توجه بیش از حد به جنبههای نمایشی کار خندهداری است و هیچ کمکی هم به رشد موسیقی و رشد نوازندگیاش نمیکند. یعنی کارهایی که در زبان عامیانه به آن «شامورتیبازی» میگویند و اصلا کاربرد خاصی ندارد جز اینکه مخاطب عام را برای کوتاهمدت مجذوب کند؛ در حالی که برای مخاطب جدیتر، این موضوع هیچ جذابیتی ندارد. همه این کارهای عجیبی که نوازنده روی ساز انجام میدهد و صداهای عجیبی که از سازش در میآورد، نه تنها کمکی به رشد نوازندگان آن ساز نمیکند بلکه خیلی از هنرجویان را هم منحرف میکند. شما فکر کنید، مثلا یک نوازنده کمانچه به جای اینکه به ژوست بودن و نواختن یک نغمه زیبا توجه کند، روی صحنه به این فکر کند که کاسه کمانچهاش را چگونه بچرخاند و چگونه دستش را تکان دهد؟ این موضوع حتی در پیشبرد اجرای گروهی هم موثر نیست. میخواهم بگویم این حرکات نمایشی کاملا بدون کاربرد هستند. من هیچوقت موافقش نبودم. هروقت هم هنرجویانم در اینباره میپرسند، همیشه به آنها میگویم که به هیچوجه وارد این مقولهها نشوند چون از اساس بیارزش است. به آنها میگویم جای بعضی کارها در سیرک است و رسالت هنرمند ارتقای سلیقه مخاطب است.
- البته به نظر میرسد که گسترش فضای مجازی هم روی این موضوع بیتاثیر نبوده است.
- به نظر میرسد که شما خیلی هم پرکار هستید؛ چه در زمینه اجرای صحنهای و چه آلبوم.
- شما خودتان به عنوان یک کوبهای نواز چقدر مستقل فکر میکنید و چقدر سعی میکنید در ذهنتان بین سازهای ملودیک و سازهای ریتمیک تعادل ایجاد کنید؟
- شما مدتهاست به حوزه تالیف در زمینه سازهای کوبهای هم وارد شدید و قرار است کتاب جدیدتان هم برای ساز «بندیر» منتشر شود. چه ضرورتی در این زمینه احساس کردید؟
- این روزها چه میکنید؟
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 2 اردیبهشت 1397 - 17:22
افزودن یک دیدگاه جدید