برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفتگوی تفصیلی سایت «موسیقی ما» با خواننده «نفس نفس» به بهانه آغاز فعالیت‌های بین المللی‌اش
روزبه نعمت‌اللهی: کنسرتم در «آکروپلیس» به زودی برگزار می‌شود
موسیقی ما – می‌گوید 15 سال است که در موسیقی این مملکت کارکرده‌ام ولی باز هم این روزها برای اخذ مجوز جدیدترین اثرم دردسرهای زیادی را تجربه کرده ام. می‌گوید در پی مخاطبی‌ست که سطحی نگر نباشد و توانایی درک عمق در هنر در را داشته باشد. می‌گوید برنامه‌های زیادی برای اتفاقات مهم بین المللی دارد و با یک گروه فرانسوی و یک ارکستر یونانی اتفاقات متفاوتی را خلق کرده و در حال برنامه ریزی برای روند رو به رشدی است که به زودی اخبار و جزئیاتش منتشر خواهد شد.اینها بخشی از صحبت‌های «روزبه نمعمت اللهی» که به نظر می‌رسد این روزها در سکوت کامل در حال برنامه ریزی و فعالیت هنری است و یک دیدار دوستانه در یک رستوران غرب تهران، بهانه ای شد برای یک گفتگوی تفصیلی با این خواننده که مدت‌هاست حرف‌هایش را با رسانه‌ها نزده است.
 
  • * بعد از قطعه «نفس نفس» که شنیده شد و حتی در کنسرت‌های تو سه بار خوانده می‌شد، همه فکر می‌کردند تو پرکارتر می‌شوی. ولی به یک‌باره دوران سکوت تو شروع شد. دلیل آن چه بود؟ حال بد اجتماع باعث این اتفاق شده یا به دلیل درگیری‌های شخصی خودت است؟
در ابتدا توضیح بدهم که من هیچ‌وقت سکوت نکردم. شاید فضای تفکرم خیلی به کار «نفس نفس» شبیه نبود و کارهای دیگری در حال و هوای قطعاتی که همیشه اعتقاداتم بوده منتشر کرده‌ام. مثل قطعه‌ی «ملت عشق» که حسی که به این قطعه دارم خیلی پررنگ‌تر و عمیق‌تر از حسم به قطعه‌ی «نفس نفس» است. مردم محبت داشتند و خیلی از آن تراک استقبال کردند. نکته‌ی مهم این است که واقعا این روزها همه جای جهان حال‌شان خوب نیست و همه به نوعی حال‌شان آشفته است. مخصوصا در کشور ما و چندسال اخیر ماجراهای عجیبی اتفاق افتاده و از فشارهایی که به مردم وارد می‌شود تا فرهنگی که همیشه از آن صحبت می‌کردیم و این روزها بویی از آن وجود ندارد. ما به سطحی‌نگری رسیده‌ایم و خیلی راحت همه چیز را می‌پذیریم و زندگی‌ها و احساسات و معاشرت‌ها دیگر عمقی ندارد و به همین دلایل حال همه خوب نیست. من فکر می‌کنم که اگر قرار باشد در هنر، عمق وجود نداشته باشد دیگر معنایی پیدا نمی‌کند. «هنر» یعنی عمق. اگر قرار باشد من از اعماق وجودم بخوانم قطعا بر اعماق وجود شنونده اثر می‌کند. درست است و حال من و خیلی‌ها خوب نیست و خیلی از بزرگان هنر ما سکوت به سر می‌برند. ولی من سکوت نکردم و شاید خیلی دست و پا نزدم که باشم. من همیشه به حال خودم موسیقی را تولید کرده‌ام و احساس کردم کسانی که حال من را درک کرده‌اند همیشه با من همراه بوده‌اند و از آن‌ها ممنونم.
 
  • * تو به عاشقانه‌های پرسوزی که در دوره‌های کاری‌ات داشته‌ای معروف بودی. مثل کار «زخم» که حس عجیب و غریبی در آن بود. خیلی‌ها فکر می‌کردند که وقتی آن خط را گرفتی شاید آن را ادامه بدهی ولی به مرور مشخص شد بیشتر براساس حال درونی خودت می‌آیی و کارهایت را منتشر می‌کنی. درمورد این عاشقانه‌های پرسوز مثل «زخم» که همه گیر شد صحبت کنیم. به مرور از آن فضا دورتر شدی و وارد مولاناخوانی‌ها و فضاهای کلاسیک شخصی خودت شدی.
من به جرات می‌توانم بگویم برای هر قطعه‌ای که خواندم شاید ده صفحه خاطره دارم واین یعنی هیچ کدام از کارهای من اتفاقی تولید نشده و تمام آن براساس خاطرات و روزگاری بوده که در آن سپری کرده‌ام. روزهایی که در قونیه بودم و حال و هوای قونیه را داشتم نتیجه‌ی آن قطعه‌ای با حال و هوای حضرت مولانا یا شمس بوده و روزهایی که دچار به هم ریختگی روحی و روانی برای جهان و دل خودم بودم نتیجه‌ی آن یک کار احساسی مثل «زخم» بوده است. نکته‌ای در این سال‌ها همیشه برای من بود که خیلی کارها کرده‌ام که زیر خاک است و شاید روزی از دل خاک بیرون بیاید. زمانی که من ترکیب اشعار حضرت مولانا را با ترانه‌ای که پدرم سروده بود یا قطعه‌ی هجران که پدربزرگم، احمد نعمت‌الهی، سروده بود خواندم هیچ‌وقت به میزانی‌ که باید شنیده نشد. مگر از صداوسیمایی که امروزه در دل مردم جایی ندارد. صداوسیمایی که من برای ورود به آن از هزار فیلتر عبور می‌کنم و در آخر روی صحنه صدایی از من پخش می‌شود که اصلا استانداردها در آن رعایت نشده است و باز هم من به خاطر مردم در آن حضور پیدا می‌کنم. باز هم به خاطر مردم روی استیج‌هایی می‌روم که هزار مشکل دارد و ارکستر بزرگ بردن در آن‌ها هزار دردسر دارد و خیلی‌ها آن را آسان کرده‌اند و موفق هم هستند. من گلایه نمی‌کنم و فقط می‌خواهم ثابت کنم مردم را در هر شرایطی دوست داشته‌ام. از روزی که کارهایی خواندم که زیر خاک بوده و فکر می‌کردم بعد از مرگم شنیده می شود و کسانی الان این کار را گوش می‌دهند که تعداد خاصی از جامعه هستند چون من فکر می‌کردم مخاطب من همیشه مخاطب خاص باشد و هیچ وقت به عام فکر نمی‌کردم درصورتی‌که برای مخاطب عام احترام زیادی قائل هستم. ولی قرار نیست همیشه همه شبیه به هم غذا بخورند و لباس بپوشند و زندگی کنند. نگاه من به جهان نگاه خاصی است و مخصوصا امروز خاص‌تر شده است. همه‌ی اعتقادات من براساس آدم‌های اطرافم، شرایط جهان و کشورم، شرایط مردمی که از کنارم عبور می‌کنند و این نشانه‌ها شکل گرفته و همه‌ی آن را از کائنات دریافت می‌کنم. امروز به گونه‌ای دیگر به زندگی نگاه می‌کنم و به همین دلیل فکر می‌کنم که باید تمام تلاشم را بکنم که به جهان جواب درستی بدهم.
 
  • * بله این نکته‌ای است که تو همیشه مخاطب زیرپوستی داری و ظاهرا در محاطب شناسی تبحر خوبی داری.
اتفاقات عجیبی در این سال‌ها برای شخص من افتاده است. اولا اینکه من یک بار دیگر متولد شده‌ام. فلسفه‌ی آن طولانی است و به صورت خلاصه عرض کنم که از زمانی که من در جنگل رفتم و یک مدت زمان طولانی در آن‌جا زندگی کردم، نگاه و نگرش من متفاوت شد و احساس می‌کنم تولدی دوباره در من به وجود آمد. این امر به وضوح در موسیقی من احساس می‌شود. آدم‌هایی که در این سال‌ها به من برخورد کردند تعدادشان محدود و خاص بوده است ولی پر از انرژی و حال خوب بوده‌اند که نگرش شان در جهان بسیار شبیه به من بوده است. خیلی جالب است که انگار در جهان ما همدیگر را پیدا کرده‌ایم و مانند مثالی که زدم انگار این نوع آدم‌هایی که حرف و حال مشترک داریم در کائنات به هم وصل هستیم. هرکسی براساس تجربیاتی که در زندگی داشته و اتفاقاتی که برایش به وجود آمده و براساس فرازونشیب‌های روزگار به نگرشی رسیده که بین مخاطبین من مشترک است و این برای من خیلی جذاب است. هیچ‌وقت یک آدم سطحی‌نگر من را درک نمی‌کند. برای این‌که باید برای شنیدن موسیقی من به عمق برود و با من همراه باشد. وقتی حال من برای جهان و اتفاقات کشورم و مردمی بد می‌شود که می‌دانم به سختی زندگی‌شان را می‌گذارنند، به جایی می‌روم که در دل کوه است و خیلی از من حال و هوای من را می‌دانند. یا به قونیه می‌روم و سعی می‌کنم با حضرت عشق، حضرت مولانا، روزگارم را بگذرانم.
 
  • * برای آینده چه برنامه‌ریزی داری؟ معمولا این سکوت‌ها به یک اتفاق اساسی ختم می‌شود. تا آخر امسال چه چیزهایی در ذهنت می‌گذرد؟
خیلی از مخاطبینم از من می‌پرسند چرا کنسرت نمی‌دهی؟ من برای هربار کنسرت دادن سختی زیادی می‌کشم که کاری را بکنم که واقعا در شان مخاطب باشد و لذت ببرد. به همین دلیل باید این انرژی به حدی در خودم ذخیره بشود که بتوانم کفش آهنی بپوشم و بتوانم یک کنسرت خوب بگذارم.
 
  • * معمولا چون ارکستر بزرگ می‌آوری سختی بیشتری هم دارد.
بله دردسر من زیاد است. خیلی سخت است که با ارکستر بزرگ و شرایط غیر استاندارد دو اجرا در یک روز داشته باشی و دو تا 24-25 قطعه با انرژی تمام اجرا کنم و همه‌ی این‌ها نیاز به استراحت طولانی دارد و انرژی زیادی باید صرف بشود. به همین دلیل من باید کوک باشد تا این اتفاق بیفتد. برنامه زیادی دارم و با ارکسترهای مختلف دنیا در حال همکاری هستم که به زودی قطعاتی از این کارهای مشترک منتشر خواهد شد. با یک برند معروف کار می‌کنم که شاید حتی مجوزی بابت اعلام اسمش نداشته باشم. قطعه‌ی «سوگند» و «عاشق دیوانه» هم از همان مجموعه بود که منتشر شد و ما مقداری آن را از قالب خودش خارج کردیم تا پاپیولارتر شود و آن را منتشر کردیم. این کارها پکیجی با گروهی بوده که در دنیا شعارهای مختلفی دارند و کارهای بزرگی در موزیک انجام می‌دهند. با یک گروه یونانی کار کردم و تقریبا دو سال است که قطعات مختلفی را در آتن ضبط کردیم و در آکروپلیس به همراه ارکستر یونان و کشورهای دیگر کنسرتی خواهیم داشت که برنامه‌ریزی آن شده است و ممکن است مثل ارکستری که از هندوستان آمدند بعضی نوازنده‌ها به ایران بیایند و کنسرتی مشترک با حال و هوای مشترک داشته باشیم. زبان ما مشترک نبود ولی حال‌مان مشترک بود و مردم خیلی دوست داشتند و حتی هندی‌ها هم خیلی خوشحال رفتند و این کار را دوست داشتند و ما را برای فستیوال‌ها و برنامه‌هایشان دعوت کردند. من پارسال هم در قونیه در مراسم عرس اجرا داشتم.


* کمی در خارج از ایران متمرکز شدی. دلیل خاصی دارد؟ محدودیت‌ها و حال بد اجتماعی ایران باعث این اتفاق است؟
هر دو بوده است. کمی احساس می‌کنم بلندگویی که در جهان وجود دارد صدا را خیلی بهتر به گوش مردم کشورم برساند تا اسپیکرهایی که در داخل ایران هستند و احساس می‌کنم باران‌ها و زنگ‌زدگی‌هایش صدا را به خوبی نمی‌رسانند. شاید این احساس را دارم و از جهان برای شنیده شدن خودم برای مخاطب داخلی کمک می‌گیرم.
 
  • * درمورد موج این روزهای موسیقی پاپ صحبت کنیم. متاسفانه در فضای مجازی شاهد هستیم که نسل جدید به شدت از سمت مخاطب و کارشناسان و اهالی موسیقی فحش می‌خورند. گویا جامعه‌ی موسیقی این نسل جدید موسیقی الکترونیک را برنمی‌تابد که همه‌شان به موسیقی و کلام یک‌بارمصرف محکوم می‌شوند و جدیدا هم همه به دنبال سوتی‌هایشان هستند که حمید هیراد و لباس ماکان‌بند را سوژه می‌کنند و داستان‌هایی هم برای آرش و مسیح به وجود می‌آید. این بداخلاقی و خشم از کجا نشات می‌گیرد؟
ما هنوز باور نداریم که همه چیز در جهان تاریخ انقضا پیدا کرده است. ما غذا را هم که می‌خوریم می‌توانیم فست فود انتخاب کنیم و قرار نیست که اگر فست فود می‌خوریم، برویم و ارزش قضایی‌اش را بررسی کنیم. ما انتخاب کردیم و می‌توانیم این انتخاب را نکنیم و به رستورانی برویم یا غذایی را در خانه بپزیم که ارزش غذایی دارد. پس کسی که مخاطب این نوع موسیقی است باید به او احترام گذاشت. هر کدام از دوستانی که امروز موفق هستند پشت سر آن‌ها زحمت‌های زیادی کشیده شده و اگر خودشان هم دانش هنرمند بودن ندارند، کمپانی‌هایی پشت‌شان هستند که برایشان زحمت زیادی کشیده‌اند. به نظرم خیلی‌ها هم بچه‌هایی هستند که ارزش دارند روی صحنه باشند. من نه قضاوتی می‌کنم و نه دوست دارم داوری کنم و فقط به صورت کلی توضیح می‌دهم. ما باید به سلیقه‌ی بقیه احترام بگذاریم. من شاید سلیقه‌ام موسیقی‌های امروز نباشد اما قطعا هیچ‌وقت از آن‌ها انتقاد نمی‌کنم. قرار نیست توضیح بدهم که موسیقی که من مصرف می‌کنم درست است و موسیقی که من گوش می‌کنم استاندارد است و نه قرار است هنر کسی را زیر سوال ببرم. زمانی که پیکاسو نقاشی می‌کشید و شاید یک خط را روی یک بوم می کشید و امروز ارزش میلیاردی دارد ولی آن روزها کنار خیابان کارش را می‌فروخت. شاید یک مجسمه‌ساز و پیکرتراش چیزی را می‌تراشیده که باید ساعت‌ها فکر کنی تا آن را پیدا کنی اما کاری هم قالب‌بندی می‌شود و مثل اورجینال تولید می‌شود و اسم فیک رویش گذاشته می شود که ارزشی ندارد. ما نمی‌توانیم درمورد چیزها ارزش‌گذاری کنیم ودرمورد آن صحبت کنیم.
 
  • * درباره آن خشم نهفته در ذات برخی در فضای مجازی نگفتی.
من از مردم می‌خواهم وارد این ماجراها نشوند و به این موج دامن نزنند وآن را ادامه ندهند. وقتی یک خواننده می‌آید و اشتباهی می‌کند موضوع جذابی است ولی اگر این اشتباه برای ما هم رخ بدهد دوست داریم اینگونه رفتار کنند. من از کسی دفاع نمی کنم و می‌گویم خواننده‌ای که سواد ندارد نباید هم روی صحنه برود و خواننده‌ای که بیس را نمی‌داند و آکادمی و ابتدایی‌ترین چیزهای موسیقی را نمی‌شناسد در صحنه جایی ندارد. ولی نمی‌گویم که چه کسی باید روی صحنه برود و چه کسی نباید روی صحنه برود. اعتقاد من این است که همه‌ی ما به هر نحوی در جهان باید به هم کمک کنیم. اگر قرار است آدمی که در قماربازی همه چیزش را از دست داده و ما بخواهیم روی او پا بگذاریم و برویم دیگر انسان نیستیم. به قول حضرت مولانا: «کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست». حضرت مولانا با آن عظمت به دنبال انسانیت بوده و ما کیلومترها با انسان بودن فاصله داریم. من نمی‌دانم چرا در این دنیا عیب آدم‌ها را درشت می‌کنیم و به همدیگر نشان می‌دهیم. ما ایرانی‌ها اصلا اینگونه نبودیم. انقدر که اتفاقات جهان و مخصوصا کشور ما عوض شده که تفریحاتمان هم تغییر کرده است و وبه جای اینکه صفحه‌هایی پرمخاطب باشند که از عمق و عرفان صحبت می‌کنند صفحه‌هایی موفق شده اند که به این کارها دامن می‌زنند.
 
  • * بله این موضوع متاسفانه واقعیت محض است.
من نه صوفی و درویش هستم و نه به دنبال مورد خاصی هستم و فقط دنبال دلم هستم. هزاران فرقه به من بسته‌اند ولی فرقه‌ی من قلبم است و خدا در قلبم است و دوست دارم که اینگونه زندگی کنم. من دوست دارم رها باشم و حتی در موسیقی‌ام هم دوست دارم رها باشم. نه سیاسی و غیر مردمی هستم و جایی وجود دارم که از قلب آن‌جا باشم. من از دل این مردم هستم و کنار این مردم حضور دارم. از دل جهان و کائنات هستم و در کنار کائناتم. من می‌گویم کاری را نکنیم که اگر با ما کردند قلب‌مان بشکند.
 
  • * جدیدترین و نزدیک‌ترین فعالیت تو چیست؟ کنسرت یا تک تراک؟
قطعا یک تک تراک. اگر پله‌های مجوز را سپری کنم. کمی دلم شکسته چرا که بعد 15 سال من نباید انقدر تلاش کنم و برای صرف امور اداری حال‌ام را از دست بدهم و زمان اداری برای صدور یک مجوز خیلی من را اذیت می‌کند و امیدوارم در این روزها به نتیجه برسم. پیش‌بینی من این است که قطعه‌ای از من منتشر بشود که خیلی دوستش دارم و بعد از آن کنسرتی خواهم داشت و امکان دارد باز هم کنسرت «عاشقانه‌های پاپ» با تغییر و تحول روی صحنه برود و دوستان از تریبون خودشان اعلام می‌کنند و قطعات مردمی‌تر و هیت‌‌تر در کنسرت بیشتر شنیده شود. همچنین کارهایی در موسیقی بین‌المللی و فضاهایی انجام می‌دهم که بیرون از ایران شکل می‌‌گیرد. من مدت‌هاست مصاحبه نکرده بودم و دوست نداشتم حرف بزنم. حرف من در موسیقی و کلام من است. حال من خوب است ولی حال جهان و مردم ما خوب نیست.
منبع: 
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : چهارشنبه 17 مرداد 1397 - 11:08

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود روزبه نعمت‌اللهی: کنسرتم در «آکروپلیس» به زودی برگزار می‌شود | موسیقی ما