آهنگساز و تنظیمکننده پروژه «با من بخوان» درباره آلبوم جدیدش به «موسیقی ما» گفت
حسام ناصری: موسیقی بی کلام، خوراک روح و روان من است
موسیقی ما - «حسام ناصری» از جمله موزیسینهایی است که طی سالهای اخیر همیشه روند صعودی را طی کرده است. او طی دو دهه اخیر تجربه نوازندگی، آهنگسازی، تنظیم و میکس و مستر در ارکسترهای مختلف و کنار خوانندگان گوناگون را داشته است. حسام ناصری طی سالهای اخیر هم همکاریهای با موفقی با هنرمندان سرشناسی مانند علیرضا قربانی در ایران و چهرههای مطرح بینالمللی مانند «عالم قاسماف» داشته است. از جمله شاخصترین پروژههای این موزیسین بیحاشیه هم «با من بخوان» با صدای علیرضا قربانی بود که در سال 98 با استقبال چشمگیری مواجه شد و هنوز هم پرونده آن بسته نشده است. اما حسام ناصری در کنار همکاری با خوانندهها پروژههای تولید موسیقی بیکلام را هم به صورت جدی دنبال میکند. او طی سالهای اخیر چند تکآهنگ بیکلام را منتشر کرد و با چند موزیسین خارجی هم در این زمینه همکاریهایی کرده بود. اما به تازگی هم یک Ep آلبوم با عنوان «زمانها» را منتشر کرده است. انتشار همین آلبوم بهانهای بود تا دقایقی را با این موزیسین گپ بزنیم:
*چه شد که به فکر تولید این آلبوم افتادی و چرا این عنوان را برایش انتخاب کردی؟
من همیشه در کنار فعالیت در حوزه موسیقی باکلام، دغدغه موسیقی بیکلام را هم داشتم و برایم مهم بود که بتوانم در این حوزه کار کنم. موسیقی بی کلام، بدون کلمات و کاربرد زبان میتواند به عنوان یک زبان مستقل با مخاطب ارتباط برقرار کند. طبیعتاً مفاهیم موسیقی بیکلام هم انتزاعیتر و ممکن است که هرکسی درک و دریافت متفاوتی از آن قطعه داشته باشد. در طول این سالها که کار کردم تلاش داشتم تا آثار بیکلام را در قالب تکآهنگ یا آلبوم منتشر کنم. اکنون هم که آثار من در قالب یک Ep Album منتشر شد. طی سالهای گذشته هم با هنرمندان دیگر هم آلبومهای بیکلامی منتشر کرده بودم که کم و بیش کارهای موفقی هم بودند.
*چرا اسامی ماههای شمسی را برای قطعات آلبوم انتخاب کردی و چه مبنایی داشت؟
طبیعتاً ماههای شمسی اسامی خاصتری برای مخاطب غیرایرانی هستند و در فضای پلتفرمهای دیجیتال، این کارها تمایز بیشتری پیدا میکنند و ترجیح دادم که از ماههای شمسی استفاده کنم. اما محوریت این پروژه همان کانسپت زمان است. یعنی لحظات و ساعتهای به خصوصی که نام هرکدام از این قطعات را تشکیل میدهند و از روز اول که میخواستم این آلبوم را کار کنم، تصمیم داشتم که موضوع آلبوم براساس زمان باشد.
*تو در سالهای اخیر روند انتشار تکآهنگهایت را به صورت منظم دنبال میکردی اما چرا سراغ ارائه کارهایت در قالب یک آلبوم رفتی؟
من در این سالها چندین کار بدون کلام در قالب تکآهنگ در بازههای زمانی مختلف و نامنظم منتشر کردم اما از آنجایی که این آلبوم بیکلام یک «کانسپت – آلبوم» است و یک ایده واحد را دنبال میکند، لازم بود که قطعاتش را در قالب یک آلبوم ببینیم تا معنا و مفهوم درست را القا کنند.
*یکی از نکات آثار بی کلام تو این است که در عین گریز به موسیقی ایرانی و کلاسیک و سبکهای دیگر، اما اساس آنها براساس موسیقی امبینت است. دلیلش صرفاً علاقه شخصی بود؟؟
حقیقتش را بخواهید یکی از ژانرهای مورد علاقه من در سالهای اخیر، موسیقی امبینت بوده است. آثار آهنگسازان شاخص این سبک را هم سالها است که دنبال میکنم و این کارها جزئی از پلی لیست محبوب من در این سالها بوده است. به همین دلیل تمایل خودم به تولید آثاری که نزدیک به آن سبکها باشد بیشتر بود. نمیتوان گفت که این آلبوم، صد در صد موسیقی امبینت است ولی از المانهای این سبک هم استفاده کردم. حتی نوع میکس متداول در این موسیقی را هم سعی کردم به کار ببرم. اما المانها و امضای شخصی کارهای خودم را تلاش داشتم که لحاظ کنم.
*اینکه موسیقی بی کلام ایرانی، مارکت بسیار کوچکتر نسبت به سبکهای دیگر دارد تو را برای ادامه این مسیر دلسرد نمیکند؟
موسیقی باکلام نفوذ بیشتری در میان عموم مردم دارد و مخاطب آن بیشتر است. اما به من ثابت شده است که موسیقی بیکلام برای قشر خاصی که نگاه هنریتر نسبت به موسیقی دارند، همیشه جذاب بوده است. علاوه بر این در کنار کارهایی که با میل شخصی یا صرفاً برای امرار معاش و برای اقناع مارکت تولید میکنیم، همیشه دوست داشتم کارهایی که دغدغه شخصی خودم هست را هم دنبال کنم. به نوعی برای خود من، موسیقی بیکلام یک تغذیه روحی و روانی است تا بتوانم برای کارهای دیگر انرژی بگیرم. گاهی بین پروژههای روتین، گریزی هم در اوقات فراغت میزنم و در ادامه هم این روند را دنبال خواهم کرد.
*هدفت در مسیر انتشار آثار بی کلام کجا است؟
راستش را بخواهید اگر بگویم که هدف ویژهای را دنبال میکنم شاید اغراق شده باشد! همین قدر که طیفی از مخاطبان که این موسیقی برای آنها جذاب است کارهایی که تولید میکنم را بشنوند و سلیقه من را بپسندند و دنبال کنند برایم در جایگاه یک آهنگساز، جذاب است. موسیقی بدون کلام در هر سطحی که باشد، بازار قابل مقایسهای با کارهای پاپیولار و باکلام ندارد. اما همانطور که قبلتر هم گفتم، تولید این کارها برای من خوراک روحی و روانی است و تولید چنین آثاری در اولویت کارهایم همیشه بوده و هست. در این مدت هم همیشه بازخوردهای مثبتی را گرفتهام و بارها در زمانهای مختلف و مکانهای مختلف از اینکه افراد گفتهاند که کارهای بیکلام من را دنبال میکنند، شگفت زده شدهام و برای من به عنوان یک آرتیست مستقل خیلی جذابیت دارد.
*در جریان هستم که تو روابط خوبی با نوازندههای و موزیسینهای خارجی داری و از آنها در پروژههای دیگر استفاده کردی ولی چرا در آهنگهای بی کلام خودت از حضور این هنرمندان بهره نمیبری؟
درباره موزیسینهای خارجی باید بگویم که در طول این سالها به واسطه سفرهایی که داشتم با هنرمندان و موزیسینهای مختلفی در کشورهای دیگر، همکاری کردم. از جمله شناختهشدهترین آنها «جوشکن کارادمیر»، نوازنده سرشناس باقلاما کشور ترکیه، است. آقای «جنگ اردوغان» هم یکی از گیتاریستهای معروف و بینالمللی ترکیه است که با ایشان همکاری داشتم. با گروه معروف و بینالمللی «تریو جبران» هم همکاری داشتم. سبک و سیاق موسیقیهای من با این هنرمندان متفاوت بود اما خوشبختانه این همکاریها تا کنون دراز مدت بوده و تداوم داشته و همیشه با نتایج خوب همراه بوده است.
*چه آثار دیگری در دست تولید و انتشار داری؟
در کنار فعالیتهایی که با دوستان مختلف دارم، چند پروژه بینالمللی را دارم که پیگیر آنها هستم و امیدوارم که خروجی آنها به زودی منتشر شود و به گوش علاقهمندان برسد. در کنار آنها پروژههایی با خوانندههای مانند «علیرضا قربانی» و چهرههای دیگر هم در دست تولید دارم. همچنین فعالیتهای گروه موسیقی خودم یعنی «نُواک» را دنبال میکنم و در مسیر تولید کارهای جدید حرکت میکنیم.
در حال حاضر همچنان این افتخار را دارم که با علیرضا قربانی، پروژههای مشترک خودمان را دنبال کنیم. چند اثر هم تولید شده است که در زمان مناسب خودش منتشر خواهد شد. همچنین با چند خواننده جوان هم مشغول کار هستم و آلبوم بعدی گروه نُواک را در دست تولید داریم.
* اگر اشتباه نکنم اسفند امسال برای یک دوره آموزشی عازم کشور فرانسه خواهی شد. دلیل اینکه در این سالها اینقدر وقت و هزینه صرف آموزشهای خودت کردی چه بود؟
من اسفند امسال برای یک چهارمین سال پیاپی عازم کشور فرانسه هستم. من از سال 2018 توانستم بورسیه فرهنگی و هنری وزارت فرهنگ فرانسه را برای برنامه «ادیسه» دریافت کنم. این بورسیه، آموزشی نیست و بیشتر برای تولید آثار است. معمولاً در سفرهایی که داریم در آن کشور به همراه موزیسینهای کشورهای دیگر پروژههایی تعریف میشود که در آن پروژهها مشغول به فعالیت میشویم و همه آن پروژهها تحت حمایت وزارت فرهنگ فرانسه است و هزینههای انتشار هم از جانب آنها حمایت میشود. این شانس را داشتم که به عنوان یکی از معدود موزیسینهای ایرانی از سال 2018 با این مجموعه همکاری کنم. سال گذشته به دلیل شرایط کرونا، این برنامه متوقف شد ولی از اسفند امسال پروژههای خودمان را ادامه خواهیم داد و مطمئن هستم که اتفاقات خوبی رخ میدهد.
*و کلام آخر؟
آلبوم «زمانها» قصه زندگی نه تنها من بلکه ممکن است قصه زندگی آدمهای زیادی باشد. قصههایی که با جزئیات زمان، در ذهن ما همیشه ثبت شدهاند و فارغ از خوب یا بد بودن آنها قابل فراموشی نیستند. در حقیقت شاید بهتر باشد بگویم که زمان، قصههای مختلفی در زندگی ما میسازد. من هم تصمیم گرفتم به عنوان کلام آخر این گفتگو یادداشتی را درباره زمان بنویسیم و برای انتشار در اختیار شما قرار بدهم:
«به عقیده من «زمان» قویترین نیروی بیبازگشت جهان است. عجیبترین مفهوم جاری زندگی ما آدمها است تا جایی که گاهی از فهم عمیق آن عاجز هستیم تاثیری برای ما میگذارد. یادهایی از گذشته، تلاش فهم حال و انتظار آینده هرکدام بخش مهمی از جریان زندگی و افکار روزمره ما را میسازد. مدام در حال تغییر هستیم بدون اینکه حواسمان باشد که این عمر است که دارد میگذرد، بدون برگشت و بدون تخفیف.
اما اتفاقاتی، لحظههایی، یک تاریخهایی طوری در ذهن ما حک میشود که انگار ما را برای همیشه در آن لحظات از تاریخ فریز میکند. یعنی هر قدر هم که از آن دور میشوی آن یک لحظه، یک ساعت یا آن بازه زمانی ذهنت زنده است و با تو نفس میکشد.
مثل اولین باری که آن آهنگ را در کنسرت شنیدی، مثل اولین بار که به تو گفت دوستت دارد، مثل اولین بار که فهمیدی تنهایی واقعاً چیست یا حتی مثل آخرین بار که او را دیدیش... و هزاران اولین و آخرین بارها. همه اینها در یک جای ذهن ما فریز شدهاند و همه یک کد دارند، یک عدد که برای هرکسی معنای خاص خودش دارد و قصه خودش را دارد. کد را که میبینی یا میشنوی برمیگردی به آن لحظه، بدون درک حال و بدون درک آینده...
میروی آنجا در همان لحظه که دیگر قرار نیست تکرار شود. به نظرم هیچ چیزی مثل عطر و موسیقی نمیتواند آدم را به خاطراتش پرت کند. چه خوب و چه بد، تو را به آنجایی میفرستد که برای حتی چند لحظه از خود الان تو جدا میشوی و میشوی آن آدم چند سال پیش، چند ماه پیش یا شاید چند روز پیش.
همه ما تجربهای از این موقعیتها را داریم. من این شانس را داشتم که سعی کنم آن لحظههای خودم را اینطور با موسیقی خودم فریز کنم. شاید یکی از این آهنگها برای شخص دیگری، یک روز تبدیل به کد همان لحظه شود و او را به خاطراتی پرت کند که دست هیچکس به آنها نمیرسد؛ به جز خودش.
آن موقع من قطعاً خوشحال هستم، چون یک نفر دیگر هم در آن لحظه خاطره دارد. یک نفر دیگر هم آن لحظه برایش معنی دارد. یک 10 و 43 دقیقه دیگر یا یک 21 و 29 دقیقه معنیدار دیگر. چی از این بهتر؟!
درست است که تأثیر زمان روی همه یک شکل نیست اما بعضی وقتها تنها درمان یک مَرَضهایی فقط خودش است. یک وقتهایی درد است و یک وقتهایی درمان است. بستگی دارد که چطور از آن استفاده کنی.
حسام ناصری
زمستان 1400»
*چه شد که به فکر تولید این آلبوم افتادی و چرا این عنوان را برایش انتخاب کردی؟
من همیشه در کنار فعالیت در حوزه موسیقی باکلام، دغدغه موسیقی بیکلام را هم داشتم و برایم مهم بود که بتوانم در این حوزه کار کنم. موسیقی بی کلام، بدون کلمات و کاربرد زبان میتواند به عنوان یک زبان مستقل با مخاطب ارتباط برقرار کند. طبیعتاً مفاهیم موسیقی بیکلام هم انتزاعیتر و ممکن است که هرکسی درک و دریافت متفاوتی از آن قطعه داشته باشد. در طول این سالها که کار کردم تلاش داشتم تا آثار بیکلام را در قالب تکآهنگ یا آلبوم منتشر کنم. اکنون هم که آثار من در قالب یک Ep Album منتشر شد. طی سالهای گذشته هم با هنرمندان دیگر هم آلبومهای بیکلامی منتشر کرده بودم که کم و بیش کارهای موفقی هم بودند.
*چرا اسامی ماههای شمسی را برای قطعات آلبوم انتخاب کردی و چه مبنایی داشت؟
طبیعتاً ماههای شمسی اسامی خاصتری برای مخاطب غیرایرانی هستند و در فضای پلتفرمهای دیجیتال، این کارها تمایز بیشتری پیدا میکنند و ترجیح دادم که از ماههای شمسی استفاده کنم. اما محوریت این پروژه همان کانسپت زمان است. یعنی لحظات و ساعتهای به خصوصی که نام هرکدام از این قطعات را تشکیل میدهند و از روز اول که میخواستم این آلبوم را کار کنم، تصمیم داشتم که موضوع آلبوم براساس زمان باشد.
*تو در سالهای اخیر روند انتشار تکآهنگهایت را به صورت منظم دنبال میکردی اما چرا سراغ ارائه کارهایت در قالب یک آلبوم رفتی؟
من در این سالها چندین کار بدون کلام در قالب تکآهنگ در بازههای زمانی مختلف و نامنظم منتشر کردم اما از آنجایی که این آلبوم بیکلام یک «کانسپت – آلبوم» است و یک ایده واحد را دنبال میکند، لازم بود که قطعاتش را در قالب یک آلبوم ببینیم تا معنا و مفهوم درست را القا کنند.
*یکی از نکات آثار بی کلام تو این است که در عین گریز به موسیقی ایرانی و کلاسیک و سبکهای دیگر، اما اساس آنها براساس موسیقی امبینت است. دلیلش صرفاً علاقه شخصی بود؟؟
حقیقتش را بخواهید یکی از ژانرهای مورد علاقه من در سالهای اخیر، موسیقی امبینت بوده است. آثار آهنگسازان شاخص این سبک را هم سالها است که دنبال میکنم و این کارها جزئی از پلی لیست محبوب من در این سالها بوده است. به همین دلیل تمایل خودم به تولید آثاری که نزدیک به آن سبکها باشد بیشتر بود. نمیتوان گفت که این آلبوم، صد در صد موسیقی امبینت است ولی از المانهای این سبک هم استفاده کردم. حتی نوع میکس متداول در این موسیقی را هم سعی کردم به کار ببرم. اما المانها و امضای شخصی کارهای خودم را تلاش داشتم که لحاظ کنم.
*اینکه موسیقی بی کلام ایرانی، مارکت بسیار کوچکتر نسبت به سبکهای دیگر دارد تو را برای ادامه این مسیر دلسرد نمیکند؟
موسیقی باکلام نفوذ بیشتری در میان عموم مردم دارد و مخاطب آن بیشتر است. اما به من ثابت شده است که موسیقی بیکلام برای قشر خاصی که نگاه هنریتر نسبت به موسیقی دارند، همیشه جذاب بوده است. علاوه بر این در کنار کارهایی که با میل شخصی یا صرفاً برای امرار معاش و برای اقناع مارکت تولید میکنیم، همیشه دوست داشتم کارهایی که دغدغه شخصی خودم هست را هم دنبال کنم. به نوعی برای خود من، موسیقی بیکلام یک تغذیه روحی و روانی است تا بتوانم برای کارهای دیگر انرژی بگیرم. گاهی بین پروژههای روتین، گریزی هم در اوقات فراغت میزنم و در ادامه هم این روند را دنبال خواهم کرد.
*هدفت در مسیر انتشار آثار بی کلام کجا است؟
راستش را بخواهید اگر بگویم که هدف ویژهای را دنبال میکنم شاید اغراق شده باشد! همین قدر که طیفی از مخاطبان که این موسیقی برای آنها جذاب است کارهایی که تولید میکنم را بشنوند و سلیقه من را بپسندند و دنبال کنند برایم در جایگاه یک آهنگساز، جذاب است. موسیقی بدون کلام در هر سطحی که باشد، بازار قابل مقایسهای با کارهای پاپیولار و باکلام ندارد. اما همانطور که قبلتر هم گفتم، تولید این کارها برای من خوراک روحی و روانی است و تولید چنین آثاری در اولویت کارهایم همیشه بوده و هست. در این مدت هم همیشه بازخوردهای مثبتی را گرفتهام و بارها در زمانهای مختلف و مکانهای مختلف از اینکه افراد گفتهاند که کارهای بیکلام من را دنبال میکنند، شگفت زده شدهام و برای من به عنوان یک آرتیست مستقل خیلی جذابیت دارد.
*در جریان هستم که تو روابط خوبی با نوازندههای و موزیسینهای خارجی داری و از آنها در پروژههای دیگر استفاده کردی ولی چرا در آهنگهای بی کلام خودت از حضور این هنرمندان بهره نمیبری؟
درباره موزیسینهای خارجی باید بگویم که در طول این سالها به واسطه سفرهایی که داشتم با هنرمندان و موزیسینهای مختلفی در کشورهای دیگر، همکاری کردم. از جمله شناختهشدهترین آنها «جوشکن کارادمیر»، نوازنده سرشناس باقلاما کشور ترکیه، است. آقای «جنگ اردوغان» هم یکی از گیتاریستهای معروف و بینالمللی ترکیه است که با ایشان همکاری داشتم. با گروه معروف و بینالمللی «تریو جبران» هم همکاری داشتم. سبک و سیاق موسیقیهای من با این هنرمندان متفاوت بود اما خوشبختانه این همکاریها تا کنون دراز مدت بوده و تداوم داشته و همیشه با نتایج خوب همراه بوده است.
*چه آثار دیگری در دست تولید و انتشار داری؟
در کنار فعالیتهایی که با دوستان مختلف دارم، چند پروژه بینالمللی را دارم که پیگیر آنها هستم و امیدوارم که خروجی آنها به زودی منتشر شود و به گوش علاقهمندان برسد. در کنار آنها پروژههایی با خوانندههای مانند «علیرضا قربانی» و چهرههای دیگر هم در دست تولید دارم. همچنین فعالیتهای گروه موسیقی خودم یعنی «نُواک» را دنبال میکنم و در مسیر تولید کارهای جدید حرکت میکنیم.
در حال حاضر همچنان این افتخار را دارم که با علیرضا قربانی، پروژههای مشترک خودمان را دنبال کنیم. چند اثر هم تولید شده است که در زمان مناسب خودش منتشر خواهد شد. همچنین با چند خواننده جوان هم مشغول کار هستم و آلبوم بعدی گروه نُواک را در دست تولید داریم.
* اگر اشتباه نکنم اسفند امسال برای یک دوره آموزشی عازم کشور فرانسه خواهی شد. دلیل اینکه در این سالها اینقدر وقت و هزینه صرف آموزشهای خودت کردی چه بود؟
من اسفند امسال برای یک چهارمین سال پیاپی عازم کشور فرانسه هستم. من از سال 2018 توانستم بورسیه فرهنگی و هنری وزارت فرهنگ فرانسه را برای برنامه «ادیسه» دریافت کنم. این بورسیه، آموزشی نیست و بیشتر برای تولید آثار است. معمولاً در سفرهایی که داریم در آن کشور به همراه موزیسینهای کشورهای دیگر پروژههایی تعریف میشود که در آن پروژهها مشغول به فعالیت میشویم و همه آن پروژهها تحت حمایت وزارت فرهنگ فرانسه است و هزینههای انتشار هم از جانب آنها حمایت میشود. این شانس را داشتم که به عنوان یکی از معدود موزیسینهای ایرانی از سال 2018 با این مجموعه همکاری کنم. سال گذشته به دلیل شرایط کرونا، این برنامه متوقف شد ولی از اسفند امسال پروژههای خودمان را ادامه خواهیم داد و مطمئن هستم که اتفاقات خوبی رخ میدهد.
*و کلام آخر؟
آلبوم «زمانها» قصه زندگی نه تنها من بلکه ممکن است قصه زندگی آدمهای زیادی باشد. قصههایی که با جزئیات زمان، در ذهن ما همیشه ثبت شدهاند و فارغ از خوب یا بد بودن آنها قابل فراموشی نیستند. در حقیقت شاید بهتر باشد بگویم که زمان، قصههای مختلفی در زندگی ما میسازد. من هم تصمیم گرفتم به عنوان کلام آخر این گفتگو یادداشتی را درباره زمان بنویسیم و برای انتشار در اختیار شما قرار بدهم:
«به عقیده من «زمان» قویترین نیروی بیبازگشت جهان است. عجیبترین مفهوم جاری زندگی ما آدمها است تا جایی که گاهی از فهم عمیق آن عاجز هستیم تاثیری برای ما میگذارد. یادهایی از گذشته، تلاش فهم حال و انتظار آینده هرکدام بخش مهمی از جریان زندگی و افکار روزمره ما را میسازد. مدام در حال تغییر هستیم بدون اینکه حواسمان باشد که این عمر است که دارد میگذرد، بدون برگشت و بدون تخفیف.
اما اتفاقاتی، لحظههایی، یک تاریخهایی طوری در ذهن ما حک میشود که انگار ما را برای همیشه در آن لحظات از تاریخ فریز میکند. یعنی هر قدر هم که از آن دور میشوی آن یک لحظه، یک ساعت یا آن بازه زمانی ذهنت زنده است و با تو نفس میکشد.
مثل اولین باری که آن آهنگ را در کنسرت شنیدی، مثل اولین بار که به تو گفت دوستت دارد، مثل اولین بار که فهمیدی تنهایی واقعاً چیست یا حتی مثل آخرین بار که او را دیدیش... و هزاران اولین و آخرین بارها. همه اینها در یک جای ذهن ما فریز شدهاند و همه یک کد دارند، یک عدد که برای هرکسی معنای خاص خودش دارد و قصه خودش را دارد. کد را که میبینی یا میشنوی برمیگردی به آن لحظه، بدون درک حال و بدون درک آینده...
میروی آنجا در همان لحظه که دیگر قرار نیست تکرار شود. به نظرم هیچ چیزی مثل عطر و موسیقی نمیتواند آدم را به خاطراتش پرت کند. چه خوب و چه بد، تو را به آنجایی میفرستد که برای حتی چند لحظه از خود الان تو جدا میشوی و میشوی آن آدم چند سال پیش، چند ماه پیش یا شاید چند روز پیش.
همه ما تجربهای از این موقعیتها را داریم. من این شانس را داشتم که سعی کنم آن لحظههای خودم را اینطور با موسیقی خودم فریز کنم. شاید یکی از این آهنگها برای شخص دیگری، یک روز تبدیل به کد همان لحظه شود و او را به خاطراتی پرت کند که دست هیچکس به آنها نمیرسد؛ به جز خودش.
آن موقع من قطعاً خوشحال هستم، چون یک نفر دیگر هم در آن لحظه خاطره دارد. یک نفر دیگر هم آن لحظه برایش معنی دارد. یک 10 و 43 دقیقه دیگر یا یک 21 و 29 دقیقه معنیدار دیگر. چی از این بهتر؟!
درست است که تأثیر زمان روی همه یک شکل نیست اما بعضی وقتها تنها درمان یک مَرَضهایی فقط خودش است. یک وقتهایی درد است و یک وقتهایی درمان است. بستگی دارد که چطور از آن استفاده کنی.
حسام ناصری
زمستان 1400»
منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : شنبه 9 بهمن 1400 - 18:53
افزودن یک دیدگاه جدید