
مستند «توقیف» به کارگردانی هامان وافری اکران شد
روایتی صریح از ممیزی در آثار هنری
موسیقی ما - کافی است که در میانه اخبار موسیقی و کنسرتهای شهر ناگهان به اکران یک فیلم ساخته خوانندهای ضد جریان دعوت شوی تا در یک عصر سرد زمستانی شال و کلاه کنی و به تماشای فیلمی بنشینی که اتفاقاً درباره یکی از مشکلات و چالشهای مهم اهالی موسیقی است. در واپسین روزهای باقیمانده تا جشنواره فیلم فجر، در اتفاقی مستقل، مستند «توقیف» به کارگردانی هامان وافری، خواننده و ترانهسرای مولف و پیشکسوت، با حضور چهرههای موسیقی، سینما و اهالی فرهنگ و هنر، در خانه هنرمندان تهران به نمایش درآمد.
این فیلم که نگاهی تحلیلی، انتقادی و چندلایه به مقوله سانسور در موسیقی و هنر دارد، به نظر میرسد از همین نخستین اکران خود، موفق شد تا بحثهای مهمی را در میان اهالی فرهنگ، موسیقی و رسانههای تخصصی موسیقی مطرح کند. به ویژه آنکه حضور چهرههای شناختهشدهای همچون فردین خلعتبری، هانا کامکار، علیرضا میرعلینقی، علی جعفریپویان، محمدرضا چراغعلی، مجتبی میرطهماسب، عبدالجبار کاکایی، امیر بکان، بهزاد عبدی، کریم قربانی و حسین عصاران بر غنای فیلم افزوده است.
هامان وافری، که پیشتر با آلبومهای «ماهی سیاه» و «تیغ و ترانه» به عنوان یک موزیسین منتقد و مستقل شناخته شده بود، این بار از مدیوم سینما برای بررسی یکی از جدیترین چالشهای موسیقی ایران استفاده کرده است. هامان تلاش کرده تا با استفاده از زبان سینما برای پرداختن به موضوع ممیزی و سانسور، نهتنها ابعادی گستردهتر به روایت یک فیلم ببخشد، بلکه فرصتی نو در مدیوم مهم سینما برای بازتاب نگرانیهای مشترک بسیاری از موسیقیدانان و فعالان فرهنگ و هنر فراهم کرده است.
* موسیقی، سانسور و یک روایت مستند-داستانی
«توقیف» فیلمی است چندلایه و بینارشتهای که در دسته مستند-داستانی (Docu-Drama) قرار میگیرد که سعی دارد با پیشبرد روایت آن در چند لایه پدیده سانسور را شناسهگذاری سانسور به جهت خاستگاه و مکانیزم پیادهسازری و نظارت بررسی و آشکار کند؛ روایتی دراماتیک از فرایند تولید آثار توقیفشده و مشکلات اخذ مجوز، روایت شخصی هنرمندان مستقل که مستقیماً با ممیزی درگیر بودهاند، تحلیل سانسور از منظر اجتماعی و تاریخی، با حضور کارشناسان موسیقی، روزنامهنگاران و پژوهشگران فرهنگی.
باید اذعان داشت که این ساختار سهلایه گرچه در ابتدا کمی پیچیده به نظر میرسد اما باعث شده فیلم از یک مستند صرفاً گزارشی فراتر برود و به اثری تحلیلی و چندبعدی تبدیل شود که تأثیر ممیزی را نهتنها بر آثار، بلکه بر روند کاری، هویت هنری و حتی زیست اجتماعی هنرمندان بررسی میکند.
از منظر بصری، فیلم از تصاویر نمادین و استعاری برای نشان دادن مفهوم نظارت و کنترل استفاده میکند. که زبان سینمای انتقادی است و به نظر میرسد فیلم توانسته نقاط عطف داستان، لایههای فیلم را با پاساژهای تصویری و موسیقی به یکپارچگی مطلوبی برساند تا ذهن مخاطب را ساعاتی پس از ترک سینما درگیر نگه دارد. استفاده بصری از نمادها، کلاغها هستند که در سراسر فیلم، به عنوان نشانهای از قدرتهای همیشگی ناظر بر هنرمندان، بیلبوردهای شهر بهعنوان ابزار پروپاگاندا در پسزمینه روایت حضور دارند از این دسته هستند.
همچنین، فیلم از صدای غلامحسین ساعدی و محمد مختاری بهره برده تا پیوند سانسور فرهنگی با ساختارهای اجتماعی و تاریخی را به نمایش بگذارد.
* یک موزیسین در مقام مستندساز؛ فرصتی برای روایت عمیقتر
نکته قابلتوجه در این فیلم، پرداختن به موضوع سانسور توسط یک موزیسین است که خود این محدودیتها را تجربه کرده. برخلاف بسیاری از فیلمهایی که از دیدگاه روزنامهنگاران یا پژوهشگران فرهنگی به این موضوع میپردازند، «توقیف» روایتی از درون جامعه موسیقی است؛ روایتی که نه از منظر تحلیل بیرونی، بلکه از دل تجربیات زیسته یک هنرمند مستقل شکل گرفته است. این انتخاب، به فیلم دو مزیت مهم داده است: نخست، شناخت عمیق از چالشهای ممیزی و جزئیات فرآیند اخذ مجوز، که در بسیاری از مستندهای مشابه کمتر مورد توجه قرار گرفته و دوم، بیان تجربیات شخصی و احساسی از مواجهه با سانسور، که باعث شده فیلم فراتر از یک تحلیل تئوریک، به اثری تأثیرگذار از نظر عاطفی تبدیل شود.
* بازخوردهای منتقدان؛ اثری سرپا و جسورانه
نشست نقد و بررسی فیلم، که پس از اکران برگزار شد، فرصتی بود تا منتقدان و کارشناسان درباره نقاط قوت و کاستیهای این مستند گفتوگو کنند. مازیار فکریارشاد، منتقد برحسته سینما، نائبرئیس انجمن منتقدان و عضو کمیسیون فرهنگی خانه سینما، توقیف را «اثری با نگاهی جسورانه» توصیف کرد که توانسته کملکنت و با زبانی استعاری، چالشیترین مسئله موسیقی ایران را به تصویر بکشد. او در ابتدای جلسه نقد و بررسی از انگیزه ساخت فیلم از وافری پرسید. هامان وافری با اشاره به تأثیرپذیری از نظریات مکتب فرانکفورت، توضیح داد که چگونه فیلم سعی دارد سانسور را نهتنها بهعنوان یک محدودیت فردی، بلکه بهعنوان یک ابزار بازتولید سلطه فرهنگی در عرصه اجتماع و زندگی شخصی هنرمند تحلیل کند. وافری یادآور شد که «توقیف» در وهله نخست نقد خودسانسوری و زندگی خود اوست که نشان میدهد چگونه سانسور توانسته او را از اتوپیا و آرمانشهر خود دور نگه دارد.
مازیار فکریارشاد با اشاره به تصاویر استعاری از وافری دلیل به کارگیری تصاویری از رفتار کلاغها پرسید. وافری گفت حضور کلاغها چه در دوران مهاجرت و چه در خیابانهای تهران برایم الهامبخش بود و سعی کردم از رفتار کلاغها بهعنوان عنصر بصری با اکسپرسیونهای مختلف در جهت ایجاد یکپارچگی بین لایههای فیلم استفاده کنم. کلاغها در واقع تصاویر استعاری بهعنوان نمادی از کنترل، نظارت و تکرار چرخه نظارت گسترده در جامعه هستند که همهجا حضور دارند.
وافری اضافه کرد فیلم «توقیف» را از نظر سبک سینمایی و ساختاری، در دستهبندی مستند-داستانی قرار میگیرد. این سبک (که ترکیبی از روایت مستند و درام سینمایی است) برای نمایش موضوعات حساس اجتماعی و تاریخی به کار میرود. در «توقیف»، این ترکیب با استفاده از تصاویر استعاری، روایات شخصی و گفتگوهای پژوهشی شکل گرفته است.
«توقیف» از ساختار روایی مستند استفاده میکند اما در کنار آن، سعی میکند با بهرهگیری از جلوههای بصری سینمایی و میزانسنهای بازسازیشده، فضایی دراماتیک خلق کند که امیدوارم علاوه بر ارائه اطلاعات، بار احساسی و درگیری عاطفی مخاطب را نیز افزایش دهد. همچنین، پرداخت استعاری برخی صحنهها، فیلم را به شکلی به سمت سینمای شاعرانه سوق میدهد که معمولاً در آثار مستند انتقادی به کار میرود.
وافری با اشاره به کتاب مجموعه گفتوگوهای مارکس هورکهایمر و تئودور آدورنو، فیلم «توقیف» را از منظر نظریه سینمایی به مکتب نقد فرهنگی و نظریه انتقادی نزدیک دانست. این شیوه نقد قدرت که برگرفته از چارچوب نظری مکتب فرانکفورت و نظریههای آدورنو، هورکهایمر و مارکوزه است، سانسور را نهتنها یک مسئله فردی، بلکه ابزاری برای سلطه فرهنگی و کنترل اجتماعی میداند که فیلم تلاش دارد به جای صرفاً بازگو کردن سانسور، ماهیت و ساختار و خاستگاههای آن را تحلیل کند و ابعاد اجتماعی و تاریخیاش را مورد واکاوی قرار دهد.
* «توقیف» فیلم مهم و سرپایی است که میتواند سرآغاز گفتوگوهای صریحتر باشد
در ادامه نشست تحلیلی، حمیدرضا نوربخش، خواننده و استاد آواز سنتی با یادآوری مشکلات اخذ مجوز حمل ساز در دهه ۶۰، روند رفع محدودیتها را رو به بهبود دانست. او با تأکید بر اهمیت مستند «توقیف» در ارائه روایتی بیواسطه از سانسور موسیقی گفت که ادامه گفتوگو میان اهالی فرهنگ و حاکمیت میتواند به کاهش بلاتکلیفیها در حوزه ممیزی کمک کند.
یکی از مهمترین محورهای گفتوگو در این نشست، مشکلات اخذ مجوز برای انتشار آثار موسیقی و اجرای زنده بود. محمدرضا چراغعلی، آهنگساز و کارشناس موسیقی، در این نشست تأکید کرد که روند ممیزی و دریافت مجوزهای رسمی، نهتنها مانعی برای انتشار آثار هنری است، بلکه باعث کاهش اقبال عمومی به آثار مجوزدار نیز شده است.
چراغعلی گفت: «امروز دیگر مشکل، ممنوعیت رسمی نیست، بلکه یک نوع نظارت نامرئی است که باعث شده مردم به آثار مجوزدار بیاعتماد شوند. وقتی مجوز گرفتن، به معنای عبور از فیلترهای نامرئی و کنار آمدن با سانسور باشد، هنرمند یا باید سازش کند یا سکوت.»
در ادامه، فرزاد خوشدست، مستندساز برجسته و کارگردان فیلم تحسینشده «خط باریک قرمز»، مستند «توقیف» را اثری جسورانه و موفق خواند که توانسته به یکی از موضوعات ممنوعه بپردازد. او ضمن ستایش از ساختار چندلایه فیلم، آن را اثری پرکشش دانست که در برخی لحظات کندتر و در برخی بخشها پرتنش پیش میرود و اضافه کرد ما امشب یک فیلم مهم و تأثیرگذار تماشا کردیم که اثری سرپا و ساختارمند است. خوشدست همچنین از تدوین قوی و موسیقی فرمالیستی و روایی فیلم یاد کرد که به پویایی روایت کمک کردهاند. به گفته او، این فیلم نه در دام سیاهنمایی میافتد و نه در مسیر مصلحتاندیشی، بلکه با زبانی سینمایی و تأثیرگذار، مخاطب را با واقعیتی روبهرو میکند که سالها در سایه نگه داشته شده است.
خوشدست افزود برخلاف رویه فیلمهایی که نشان میدهد قهرمان فیلم به علت مشکلات ترک وطن میکند، فیلم «توقیف» نشان میدهد که پرسوناژ اصلی در کنشی معکوس برای انتشار آثارش به ایران بازمیگردد. از دیگر نقاط قوت این مستند، استفاده از صدای زندهیاد «غلامحسین ساعدی» و «محمد مختاری» است؛ رویکردی که به گفته خوشدست، نهتنها پیشینه تاریخی سانسور در ایران را واکاوی میکند، بلکه پیوندی عمیق میان سانسور هنری و سرکوب اجتماعی برقرار میسازد. او تأکید کرد که این فیلم نشان میدهد سانسور چگونه آزادی هنری را سرکوب کرده و بر حیات هنرمندان در دورههای مختلف تأثیر گذاشته است.
در پایان، هامان وافری ضمن قدردانی از عوامل ساخت مستند «توقیف»، این اثر را صرفاً یک فیلم اعتراضی و ناامیدکننده ندانست و گفت فیلم درباره آنهایی است که ایستادهاند و خاموش نشدهاند و مفهومی عمیقتر را مطرح میکند: اینکه معنا و ارزش زندگی در گرو مقاومت و ایستادگی بر اصول انسانی است.
«توقیف»؛ گامی آگاهانه در جهت ایجاد گفتوگو و تغییر
به اذعان کارشناسان میز نقد و بررسی، یکی از مهمترین مزایای توقیف این است که میتواند به عنوان یک سند و مرجع برای آغاز گفتوگوهای جدیتر میان اهالی موسیقی و سیاستگذاران فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد. این فیلم فرصتی است برای بررسی مجدد ضوابط ممیزی و اثرات آن بر تولید موسیقی در ایران. اگر گفتوگوهای پیرامون این مستند در رسانههای تخصصی موسیقی و محافل فرهنگی ادامه پیدا کند، میتواند به یک مطالبه صنفی برای بازبینی سیاستهای ممیزی تبدیل شود و شاید همین، جوهرهی توقیف باشد. فیلمی که سانسور را نهتنها بهعنوان یک مانع فردی، بلکه بهعنوان یک ابزار سیستماتیک برای مدیریت و کنترل فرهنگی بررسی میکند.
نخستین اکران ویژه این مستند، با امضای آلبوم «تیغ و ترانه» توسط عوامل اثر به پایان رسید. اما بحثهایی که این فیلم میتوان به راه بیندازد، تازه آغاز شده است؛ بحثهایی که اگر به درستی دنبال شوند، شاید بتوانند تغییری در سیاستهای فرهنگی و موسیقایی ایران رقم بزنند.
این فیلم که نگاهی تحلیلی، انتقادی و چندلایه به مقوله سانسور در موسیقی و هنر دارد، به نظر میرسد از همین نخستین اکران خود، موفق شد تا بحثهای مهمی را در میان اهالی فرهنگ، موسیقی و رسانههای تخصصی موسیقی مطرح کند. به ویژه آنکه حضور چهرههای شناختهشدهای همچون فردین خلعتبری، هانا کامکار، علیرضا میرعلینقی، علی جعفریپویان، محمدرضا چراغعلی، مجتبی میرطهماسب، عبدالجبار کاکایی، امیر بکان، بهزاد عبدی، کریم قربانی و حسین عصاران بر غنای فیلم افزوده است.
هامان وافری، که پیشتر با آلبومهای «ماهی سیاه» و «تیغ و ترانه» به عنوان یک موزیسین منتقد و مستقل شناخته شده بود، این بار از مدیوم سینما برای بررسی یکی از جدیترین چالشهای موسیقی ایران استفاده کرده است. هامان تلاش کرده تا با استفاده از زبان سینما برای پرداختن به موضوع ممیزی و سانسور، نهتنها ابعادی گستردهتر به روایت یک فیلم ببخشد، بلکه فرصتی نو در مدیوم مهم سینما برای بازتاب نگرانیهای مشترک بسیاری از موسیقیدانان و فعالان فرهنگ و هنر فراهم کرده است.
* موسیقی، سانسور و یک روایت مستند-داستانی
«توقیف» فیلمی است چندلایه و بینارشتهای که در دسته مستند-داستانی (Docu-Drama) قرار میگیرد که سعی دارد با پیشبرد روایت آن در چند لایه پدیده سانسور را شناسهگذاری سانسور به جهت خاستگاه و مکانیزم پیادهسازری و نظارت بررسی و آشکار کند؛ روایتی دراماتیک از فرایند تولید آثار توقیفشده و مشکلات اخذ مجوز، روایت شخصی هنرمندان مستقل که مستقیماً با ممیزی درگیر بودهاند، تحلیل سانسور از منظر اجتماعی و تاریخی، با حضور کارشناسان موسیقی، روزنامهنگاران و پژوهشگران فرهنگی.
باید اذعان داشت که این ساختار سهلایه گرچه در ابتدا کمی پیچیده به نظر میرسد اما باعث شده فیلم از یک مستند صرفاً گزارشی فراتر برود و به اثری تحلیلی و چندبعدی تبدیل شود که تأثیر ممیزی را نهتنها بر آثار، بلکه بر روند کاری، هویت هنری و حتی زیست اجتماعی هنرمندان بررسی میکند.
از منظر بصری، فیلم از تصاویر نمادین و استعاری برای نشان دادن مفهوم نظارت و کنترل استفاده میکند. که زبان سینمای انتقادی است و به نظر میرسد فیلم توانسته نقاط عطف داستان، لایههای فیلم را با پاساژهای تصویری و موسیقی به یکپارچگی مطلوبی برساند تا ذهن مخاطب را ساعاتی پس از ترک سینما درگیر نگه دارد. استفاده بصری از نمادها، کلاغها هستند که در سراسر فیلم، به عنوان نشانهای از قدرتهای همیشگی ناظر بر هنرمندان، بیلبوردهای شهر بهعنوان ابزار پروپاگاندا در پسزمینه روایت حضور دارند از این دسته هستند.
همچنین، فیلم از صدای غلامحسین ساعدی و محمد مختاری بهره برده تا پیوند سانسور فرهنگی با ساختارهای اجتماعی و تاریخی را به نمایش بگذارد.
* یک موزیسین در مقام مستندساز؛ فرصتی برای روایت عمیقتر
نکته قابلتوجه در این فیلم، پرداختن به موضوع سانسور توسط یک موزیسین است که خود این محدودیتها را تجربه کرده. برخلاف بسیاری از فیلمهایی که از دیدگاه روزنامهنگاران یا پژوهشگران فرهنگی به این موضوع میپردازند، «توقیف» روایتی از درون جامعه موسیقی است؛ روایتی که نه از منظر تحلیل بیرونی، بلکه از دل تجربیات زیسته یک هنرمند مستقل شکل گرفته است. این انتخاب، به فیلم دو مزیت مهم داده است: نخست، شناخت عمیق از چالشهای ممیزی و جزئیات فرآیند اخذ مجوز، که در بسیاری از مستندهای مشابه کمتر مورد توجه قرار گرفته و دوم، بیان تجربیات شخصی و احساسی از مواجهه با سانسور، که باعث شده فیلم فراتر از یک تحلیل تئوریک، به اثری تأثیرگذار از نظر عاطفی تبدیل شود.
* بازخوردهای منتقدان؛ اثری سرپا و جسورانه
نشست نقد و بررسی فیلم، که پس از اکران برگزار شد، فرصتی بود تا منتقدان و کارشناسان درباره نقاط قوت و کاستیهای این مستند گفتوگو کنند. مازیار فکریارشاد، منتقد برحسته سینما، نائبرئیس انجمن منتقدان و عضو کمیسیون فرهنگی خانه سینما، توقیف را «اثری با نگاهی جسورانه» توصیف کرد که توانسته کملکنت و با زبانی استعاری، چالشیترین مسئله موسیقی ایران را به تصویر بکشد. او در ابتدای جلسه نقد و بررسی از انگیزه ساخت فیلم از وافری پرسید. هامان وافری با اشاره به تأثیرپذیری از نظریات مکتب فرانکفورت، توضیح داد که چگونه فیلم سعی دارد سانسور را نهتنها بهعنوان یک محدودیت فردی، بلکه بهعنوان یک ابزار بازتولید سلطه فرهنگی در عرصه اجتماع و زندگی شخصی هنرمند تحلیل کند. وافری یادآور شد که «توقیف» در وهله نخست نقد خودسانسوری و زندگی خود اوست که نشان میدهد چگونه سانسور توانسته او را از اتوپیا و آرمانشهر خود دور نگه دارد.
مازیار فکریارشاد با اشاره به تصاویر استعاری از وافری دلیل به کارگیری تصاویری از رفتار کلاغها پرسید. وافری گفت حضور کلاغها چه در دوران مهاجرت و چه در خیابانهای تهران برایم الهامبخش بود و سعی کردم از رفتار کلاغها بهعنوان عنصر بصری با اکسپرسیونهای مختلف در جهت ایجاد یکپارچگی بین لایههای فیلم استفاده کنم. کلاغها در واقع تصاویر استعاری بهعنوان نمادی از کنترل، نظارت و تکرار چرخه نظارت گسترده در جامعه هستند که همهجا حضور دارند.
وافری اضافه کرد فیلم «توقیف» را از نظر سبک سینمایی و ساختاری، در دستهبندی مستند-داستانی قرار میگیرد. این سبک (که ترکیبی از روایت مستند و درام سینمایی است) برای نمایش موضوعات حساس اجتماعی و تاریخی به کار میرود. در «توقیف»، این ترکیب با استفاده از تصاویر استعاری، روایات شخصی و گفتگوهای پژوهشی شکل گرفته است.
«توقیف» از ساختار روایی مستند استفاده میکند اما در کنار آن، سعی میکند با بهرهگیری از جلوههای بصری سینمایی و میزانسنهای بازسازیشده، فضایی دراماتیک خلق کند که امیدوارم علاوه بر ارائه اطلاعات، بار احساسی و درگیری عاطفی مخاطب را نیز افزایش دهد. همچنین، پرداخت استعاری برخی صحنهها، فیلم را به شکلی به سمت سینمای شاعرانه سوق میدهد که معمولاً در آثار مستند انتقادی به کار میرود.
وافری با اشاره به کتاب مجموعه گفتوگوهای مارکس هورکهایمر و تئودور آدورنو، فیلم «توقیف» را از منظر نظریه سینمایی به مکتب نقد فرهنگی و نظریه انتقادی نزدیک دانست. این شیوه نقد قدرت که برگرفته از چارچوب نظری مکتب فرانکفورت و نظریههای آدورنو، هورکهایمر و مارکوزه است، سانسور را نهتنها یک مسئله فردی، بلکه ابزاری برای سلطه فرهنگی و کنترل اجتماعی میداند که فیلم تلاش دارد به جای صرفاً بازگو کردن سانسور، ماهیت و ساختار و خاستگاههای آن را تحلیل کند و ابعاد اجتماعی و تاریخیاش را مورد واکاوی قرار دهد.
* «توقیف» فیلم مهم و سرپایی است که میتواند سرآغاز گفتوگوهای صریحتر باشد
در ادامه نشست تحلیلی، حمیدرضا نوربخش، خواننده و استاد آواز سنتی با یادآوری مشکلات اخذ مجوز حمل ساز در دهه ۶۰، روند رفع محدودیتها را رو به بهبود دانست. او با تأکید بر اهمیت مستند «توقیف» در ارائه روایتی بیواسطه از سانسور موسیقی گفت که ادامه گفتوگو میان اهالی فرهنگ و حاکمیت میتواند به کاهش بلاتکلیفیها در حوزه ممیزی کمک کند.
یکی از مهمترین محورهای گفتوگو در این نشست، مشکلات اخذ مجوز برای انتشار آثار موسیقی و اجرای زنده بود. محمدرضا چراغعلی، آهنگساز و کارشناس موسیقی، در این نشست تأکید کرد که روند ممیزی و دریافت مجوزهای رسمی، نهتنها مانعی برای انتشار آثار هنری است، بلکه باعث کاهش اقبال عمومی به آثار مجوزدار نیز شده است.
چراغعلی گفت: «امروز دیگر مشکل، ممنوعیت رسمی نیست، بلکه یک نوع نظارت نامرئی است که باعث شده مردم به آثار مجوزدار بیاعتماد شوند. وقتی مجوز گرفتن، به معنای عبور از فیلترهای نامرئی و کنار آمدن با سانسور باشد، هنرمند یا باید سازش کند یا سکوت.»
در ادامه، فرزاد خوشدست، مستندساز برجسته و کارگردان فیلم تحسینشده «خط باریک قرمز»، مستند «توقیف» را اثری جسورانه و موفق خواند که توانسته به یکی از موضوعات ممنوعه بپردازد. او ضمن ستایش از ساختار چندلایه فیلم، آن را اثری پرکشش دانست که در برخی لحظات کندتر و در برخی بخشها پرتنش پیش میرود و اضافه کرد ما امشب یک فیلم مهم و تأثیرگذار تماشا کردیم که اثری سرپا و ساختارمند است. خوشدست همچنین از تدوین قوی و موسیقی فرمالیستی و روایی فیلم یاد کرد که به پویایی روایت کمک کردهاند. به گفته او، این فیلم نه در دام سیاهنمایی میافتد و نه در مسیر مصلحتاندیشی، بلکه با زبانی سینمایی و تأثیرگذار، مخاطب را با واقعیتی روبهرو میکند که سالها در سایه نگه داشته شده است.
خوشدست افزود برخلاف رویه فیلمهایی که نشان میدهد قهرمان فیلم به علت مشکلات ترک وطن میکند، فیلم «توقیف» نشان میدهد که پرسوناژ اصلی در کنشی معکوس برای انتشار آثارش به ایران بازمیگردد. از دیگر نقاط قوت این مستند، استفاده از صدای زندهیاد «غلامحسین ساعدی» و «محمد مختاری» است؛ رویکردی که به گفته خوشدست، نهتنها پیشینه تاریخی سانسور در ایران را واکاوی میکند، بلکه پیوندی عمیق میان سانسور هنری و سرکوب اجتماعی برقرار میسازد. او تأکید کرد که این فیلم نشان میدهد سانسور چگونه آزادی هنری را سرکوب کرده و بر حیات هنرمندان در دورههای مختلف تأثیر گذاشته است.
در پایان، هامان وافری ضمن قدردانی از عوامل ساخت مستند «توقیف»، این اثر را صرفاً یک فیلم اعتراضی و ناامیدکننده ندانست و گفت فیلم درباره آنهایی است که ایستادهاند و خاموش نشدهاند و مفهومی عمیقتر را مطرح میکند: اینکه معنا و ارزش زندگی در گرو مقاومت و ایستادگی بر اصول انسانی است.
«توقیف»؛ گامی آگاهانه در جهت ایجاد گفتوگو و تغییر
به اذعان کارشناسان میز نقد و بررسی، یکی از مهمترین مزایای توقیف این است که میتواند به عنوان یک سند و مرجع برای آغاز گفتوگوهای جدیتر میان اهالی موسیقی و سیاستگذاران فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد. این فیلم فرصتی است برای بررسی مجدد ضوابط ممیزی و اثرات آن بر تولید موسیقی در ایران. اگر گفتوگوهای پیرامون این مستند در رسانههای تخصصی موسیقی و محافل فرهنگی ادامه پیدا کند، میتواند به یک مطالبه صنفی برای بازبینی سیاستهای ممیزی تبدیل شود و شاید همین، جوهرهی توقیف باشد. فیلمی که سانسور را نهتنها بهعنوان یک مانع فردی، بلکه بهعنوان یک ابزار سیستماتیک برای مدیریت و کنترل فرهنگی بررسی میکند.
نخستین اکران ویژه این مستند، با امضای آلبوم «تیغ و ترانه» توسط عوامل اثر به پایان رسید. اما بحثهایی که این فیلم میتوان به راه بیندازد، تازه آغاز شده است؛ بحثهایی که اگر به درستی دنبال شوند، شاید بتوانند تغییری در سیاستهای فرهنگی و موسیقایی ایران رقم بزنند.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 29 بهمن 1403 - 12:12
افزودن یک دیدگاه جدید