بهم گفت هیچ وقت به من دل نبند
همون لحظه اشکام سرازیر شد
به این فکر کردم یه عمره دلم
به پای رسیدن بهش پیر شد

چه شبها که از پشت یه پنجره
سرک میکشیدم واسه دیدنش
تموم وجودم پراز عشقشه
چقدر خوبه یکدفعه بوسیدنش

بهم گفت برو رفتمو تا الان
یه جوری دلم پیش اون گیر موند
دوسش داشتمو دارمو تا ابد
شبو روزهام سردو دلگیر موند

تو دارو ندارو همه زندگیم
تو احساس پاک وجود منی
به جز تو به کی دل ببندم چرا
فقط حرف رفتن بهم میزنی

همه چیر من چشمتو باز کن
تو داری به بختت لگد میزنی
کی اندازه ی من دوست داره که
میخوای از من ساده دل بکنی

بهم گفت برو رفتمو تا الان
یه جوری دلم پیش اون گیر موند
دوسش داشتمو دارمو تا ابد
شبو روزهام سردو دلگیر موند