متن ترانه
چشماشون و وا می کنن پنجره ها
باصدای آشنا، آشنا
برای بیداری تو می خونم
ترانه با پرنده ها، پرنده ها
نور نارنجی صبح
وقتی میاد خونه ما
چشمات و روشن می کنه
چشماش روشن میشه به چشم شما
افتاده از چشمای من
آسمون، دشت، دریا
آرزو دارم نقاشی کنم این لحظه ها
حالت چشمای تو رو برای دنیا
ادامه ترانه رو می خونی
با من و پرنده ها
به گوش کوه و دشت و صحرا می رسه
صدای آشنای ما، صدای آشنای ما
افتادن از چشمای من، پروانه ها
آسمون، دشت، دریا
هر روز می بینم تو زیباتر شدی، زیبا
صاحب بال و پرشدی مثل فرشته ها
افزودن یک دیدگاه جدید