سلام و درود. به نظر می رسد نویسنده محترم میان دو نکته خلط مطلب نموده اند: بیان برتری آوازی مرحوم شجریان و تصریح اینکه استاد مکررا بر این امر تاکید کرده اند که آواز خوان هستند و نه تصنیف خوان، به عنی نادیده گرفتن زحمت و اثر بخشی سایر استادان نیست. سخن بر سر این است که ذهن جناب شجریان آوازی بوده است کمیت و کیفیت آوازهای ارایه شده توسط این هنرمند گواه صادق است در حالی که سایر بزگواران چنین ارج ومقامی برای آواز قایل نبوده اند. گو اینکه در نوازنده ها هم به عنوان مثال بیان و جمله بندی مرحوم شهناز آوازی بوده است و سایرین کمتر و یا به سبک دیگر نواخته و هنر آفرینی کرده اند. این تنوع جذابیت موسیقی ایرانی است و هیچ کس از بیان اینکه شجریان در آواز قدر تر و با آن مانوس تر است به معنی نادیده گرفتن قدر و توان سایرین نیست. جناب شجریان صراحتا و به کرات مهمترین زمینه بیان ظرایف موسیقی ایرانی را آواز می داند. مهمترین طریق فهم شعر را خواندن آواز میداند و حتی زمینه حفظ و پویایی زبان فارسی را با آواز می داند و نه تصنیف پس تمام نکته در تفکیک بین آواز و موسیقی و ذهنیت تحلیلی آن در موسیقی ایرانی است نه در ارزش و جایگاه هنر موسیقی.
سلام و درود. به نظر می رسد نویسنده محترم میان دو نکته خلط مطلب نموده اند: بیان برتری آوازی مرحوم شجریان و تصریح اینکه استاد مکررا بر این امر تاکید کرده اند که آواز خوان هستند و نه تصنیف خوان، به عنی نادیده گرفتن زحمت و اثر بخشی سایر استادان نیست. سخن بر سر این است که ذهن جناب شجریان آوازی بوده است کمیت و کیفیت آوازهای ارایه شده توسط این هنرمند گواه صادق است در حالی که سایر بزگواران چنین ارج ومقامی برای آواز قایل نبوده اند. گو اینکه در نوازنده ها هم به عنوان مثال بیان و جمله بندی مرحوم شهناز آوازی بوده است و سایرین کمتر و یا به سبک دیگر نواخته و هنر آفرینی کرده اند. این تنوع جذابیت موسیقی ایرانی است و هیچ کس از بیان اینکه شجریان در آواز قدر تر و با آن مانوس تر است به معنی نادیده گرفتن قدر و توان سایرین نیست. جناب شجریان صراحتا و به کرات مهمترین زمینه بیان ظرایف موسیقی ایرانی را آواز می داند. مهمترین طریق فهم شعر را خواندن آواز میداند و حتی زمینه حفظ و پویایی زبان فارسی را با آواز می داند و نه تصنیف پس تمام نکته در تفکیک بین آواز و موسیقی و ذهنیت تحلیلی آن در موسیقی ایرانی است نه در ارزش و جایگاه هنر موسیقی.