با این عکسی که تو دست من پوسید
با این عشقی که تو قلبه من خشکید
با ضربه های تازیانه ی غمت
با ترسه لحظه لحظه های رفتنت
با دیدن یه صحنه قلبه من شکست
کنار اون بودیو خنده رو لبت
اسم تو کنج قلبمه، کل حرفامون هنوز یادمه
روبروت، عشق پاکمه، عشق تو کجای این عالمه
هر کسی پیش من نشست، فهمید از چشام هر چی بود و هست
رد شدی از احساسم و خاطرات دست و پامو بست
تو فریادم هیچ صدایی نیست
تو جسم خستم حسو حالی نیست
تو لحظه ای که از دور دیدمت
برایه لمسه دستات میخواستمت میخواستمت
اسم تو کنج قلبمه، کل حرفامون هنوز یادمه
روبروت، عشق پاکمه، عشق تو کجای این عالمه
هر کسی پیش من نشست، فهمید از چشام هر چی بود و هست
رد شدی از احساسم و خاطرات دست و پامو بست
اسم تو کنج قلبمه، کل حرفامون هنوز یادمه
روبروت، عشق پاکمه، عشق تو کجای این عالمه
هر کسی پیش من نشست، فهمید از چشام هر چی بود و هست
رد شدی از احساسم و خاطرات دست و پامو بست
افزودن یک دیدگاه جدید