به مناسبت سالروز میلاد جلیل شهناز
هنگامی که برگهای تاریخ کهن این مرز و بوم را ورق میزنیم به روزهایی برخورد مینمائیم که گاهاً غبطه آن روزها را خورده و آرزوی برگشتن به آن روزها را میکنیم. با نوشتن این سطور ممکن است ذهن علاقهمندان به موسیقی اصیل ایرانی متوجه جشنهای موسیقی شیراز گردد. جشنهایی که اجرای مجدد آنها آرزویی است برای هر علاقهمند به موسیقی ایرانی. جشنوارهای که به واقع اوج هنرنمایی بزرگان موسیقی ایران زمین را به رخ عموم علاقهمندان و بازدیدکنندگان میکشید.
شور و شوق مشاهده و گوش سپردن به این موسیقیها پس از دهها سال آنچنان است که کمتر اثری را میتوان در این برهه یافت که لذتی همانند لذت گوش سپردن به موسیقی های دهه 50 و 60 را به آدمی منتقل نماید .
هیچگاه از یاد نمیبرم تکنوازیها و گروهنوازی های زیبا و مسخکننده هنرمندان را در جشنهای هنر شیراز، علی اصغر بهاری ؛ جلیل شهناز ؛ حسن کسایی ؛ حسین تهرانی ؛ فرامرز پایور ؛ محمد اسماعیلی با صدایی خیره کننده و آسمانی صدایی که فریاد میزد و بانگ آزادی را سر میداد صدای محمد رضا شجریان . . .
اگرچه هیچگاه نمیتوان اذعان نمود که کدامیک از این بزرگان از دیگری سر آمد هستند ؛ اما جلیل شهناز چیز دیگری بود .
تکنوازیهای زیبا و استادانه جلیل شهناز آنقدر دلنواز بود که هر علاقهمندی را از خودبیخود میکرد. اما اکنون کسی از آن خداوندگار تار موسیقی ایران زمین با آن پنجههای سحر آمیزش خبری ندارد. کسی نمیداند چه میکند .... کسی در وصفش مطلبی نمینویسد و اثارش را دیگر کسی معرفی نمیکند.
بیاد دارم ویدئویی را از استاد شجریان که در سالروز میلاد این بزرگمرد موسیقی ایران سخن میگفت و هیچگاه واژه استاد را برای او بکار نبرد که این واژه لایق جلیل شهناز نبود.
اول خرداد ماه سالروز میلاد جلیل شهناز این بزرگمرد موسیقی ایران است. هیچگاه و در هیچ رسانه در این روز از او یاد نشد ؛ حتی آنانی که داعیه فرهنگ و هنر در سر دارند و خود را از اهالی موسیقی میدانند نیز نه مطلبی برای وی نوشتند و نه او را ستودند تا همچنان اول خرداد 1388 نیز بگذرد .
جلیل شهناز در اول خرداد ماه سال یکهزار و سیصد در جنوب غربی اصفهان در خانواده ای هنرمند و در جوار پدری که تار ؛ سه تار و سنتور مینواخت چشم به جهان گشود عموی وی غلامرضا سارنج بهترین کمانچه کش آن زمان به شمار میرفت .
در کنار هم قرار گرفتن جلیل شهناز و حسن کسایی در نوجوانی و دوستی خانوادگی آنان باعث گردید تا آنان سالیان سال با یکدیگر هم نواز گردند و نغمه هایی زیبا را در موسیقی ایرانی به یادگار گذارند.
میتوان حسن کسایی را تنها موسیقیدان حال حاضر هم رده با جلیل شهنار بر شمرد که در سازهای تخصصی خود هر دو جزو بزرگان نوازندگی موسیقی ایرانی محسوب میشوند.
بیان زیبای آوازها و گوشهها و تحریرها و نوای عرفانی ساز شهناز آنقدر زیبا و دلنشین بود که همگان را مسحور خود میکرد .
اوج نغمههای اعجاز برانگیز شهناز از سال 1336 آغاز گردید که مصادف بود با اجرای برنامه گلها در رادیو ؛ همکاری وی با هنرمندان و آوازه خوانان شهیر و نامدار آن زمان باعث خلق آثاری گردید که متاسفانه بسیار از آنان هم اکنون در دسترس نبوده و منتشر نگردیدهاند .
اما سالهای بعد موسیقی ایرانی نیز رنگ و بوی سابق خود را از دست داد و دیگر خبری از آن بداهه نوازیها و هنر نماییهای اساتید موسیقی نبود که البته میتوان فضای بسته حاکم بر کشور در آن زمان را نیز یکی از دلایل عدم انتشار آلبومها و آثار جلیل شهناز دانست .
در بیست و هفتم تیرماه یکهزار و سیصدو هشتاد و سه مدرک درجه یک هنری ( معادل دکترا ) با حضور مقامات عالی رتبه وقت به جلیل شهناز اعطا ء گردید .
همچنین میتوان به انتخاب وی به عنوان چهره ماندگار در سال 83 و برگزاری مراسم نکوداشت ایشان در 25 مرداد ماه سال 1385 نیز اشاره داشت.
محمدرضا شجریان هنرمند موسیقی ایرانی جزو آندسته از هنرمندانیست که ارادت خاصی به جلیل شهناز داشته و همواره از وی به عنوان استاد خویش یاد نموده است .
سخنان شجریان در مراسم نکوداشت استاد شهناز نیز در نوع خود جالب توجه بود :
" ساز شهناز تنها سازی است که آوازی است و من به دلیل تفکرات آوازی با صدای این ساز زندگی می کنم؛در واقع بهتر است بگویم ساز شهناز در من زندگی می کند و من با ساز شهناز زندگی می کنم. "
شجریان با تاکید بر اینکه پیشوند"استاد" برای ایشان کم است،خاطرنشان کرد:جلیل شهناز به بیان واقعی در نوازندگی تار رسیده است؛چرا که در گیرودار ردیف و تقلید از دیگران نماند و مانند آبشاری خروشان در جریان است.
لازم به ذکر است جلیل شهناز در آلبومهای آلبوم کرشمه نرگس و خلوت گزیده نیز که با آواز محمدرضا شجریان همراه بوده است به هنر نمایی پرداخته اند.ہ
شور و شوق مشاهده و گوش سپردن به این موسیقیها پس از دهها سال آنچنان است که کمتر اثری را میتوان در این برهه یافت که لذتی همانند لذت گوش سپردن به موسیقی های دهه 50 و 60 را به آدمی منتقل نماید .
هیچگاه از یاد نمیبرم تکنوازیها و گروهنوازی های زیبا و مسخکننده هنرمندان را در جشنهای هنر شیراز، علی اصغر بهاری ؛ جلیل شهناز ؛ حسن کسایی ؛ حسین تهرانی ؛ فرامرز پایور ؛ محمد اسماعیلی با صدایی خیره کننده و آسمانی صدایی که فریاد میزد و بانگ آزادی را سر میداد صدای محمد رضا شجریان . . .
اگرچه هیچگاه نمیتوان اذعان نمود که کدامیک از این بزرگان از دیگری سر آمد هستند ؛ اما جلیل شهناز چیز دیگری بود .
تکنوازیهای زیبا و استادانه جلیل شهناز آنقدر دلنواز بود که هر علاقهمندی را از خودبیخود میکرد. اما اکنون کسی از آن خداوندگار تار موسیقی ایران زمین با آن پنجههای سحر آمیزش خبری ندارد. کسی نمیداند چه میکند .... کسی در وصفش مطلبی نمینویسد و اثارش را دیگر کسی معرفی نمیکند.
بیاد دارم ویدئویی را از استاد شجریان که در سالروز میلاد این بزرگمرد موسیقی ایران سخن میگفت و هیچگاه واژه استاد را برای او بکار نبرد که این واژه لایق جلیل شهناز نبود.
اول خرداد ماه سالروز میلاد جلیل شهناز این بزرگمرد موسیقی ایران است. هیچگاه و در هیچ رسانه در این روز از او یاد نشد ؛ حتی آنانی که داعیه فرهنگ و هنر در سر دارند و خود را از اهالی موسیقی میدانند نیز نه مطلبی برای وی نوشتند و نه او را ستودند تا همچنان اول خرداد 1388 نیز بگذرد .
جلیل شهناز در اول خرداد ماه سال یکهزار و سیصد در جنوب غربی اصفهان در خانواده ای هنرمند و در جوار پدری که تار ؛ سه تار و سنتور مینواخت چشم به جهان گشود عموی وی غلامرضا سارنج بهترین کمانچه کش آن زمان به شمار میرفت .
در کنار هم قرار گرفتن جلیل شهناز و حسن کسایی در نوجوانی و دوستی خانوادگی آنان باعث گردید تا آنان سالیان سال با یکدیگر هم نواز گردند و نغمه هایی زیبا را در موسیقی ایرانی به یادگار گذارند.
میتوان حسن کسایی را تنها موسیقیدان حال حاضر هم رده با جلیل شهنار بر شمرد که در سازهای تخصصی خود هر دو جزو بزرگان نوازندگی موسیقی ایرانی محسوب میشوند.
بیان زیبای آوازها و گوشهها و تحریرها و نوای عرفانی ساز شهناز آنقدر زیبا و دلنشین بود که همگان را مسحور خود میکرد .
اوج نغمههای اعجاز برانگیز شهناز از سال 1336 آغاز گردید که مصادف بود با اجرای برنامه گلها در رادیو ؛ همکاری وی با هنرمندان و آوازه خوانان شهیر و نامدار آن زمان باعث خلق آثاری گردید که متاسفانه بسیار از آنان هم اکنون در دسترس نبوده و منتشر نگردیدهاند .
اما سالهای بعد موسیقی ایرانی نیز رنگ و بوی سابق خود را از دست داد و دیگر خبری از آن بداهه نوازیها و هنر نماییهای اساتید موسیقی نبود که البته میتوان فضای بسته حاکم بر کشور در آن زمان را نیز یکی از دلایل عدم انتشار آلبومها و آثار جلیل شهناز دانست .
در بیست و هفتم تیرماه یکهزار و سیصدو هشتاد و سه مدرک درجه یک هنری ( معادل دکترا ) با حضور مقامات عالی رتبه وقت به جلیل شهناز اعطا ء گردید .
همچنین میتوان به انتخاب وی به عنوان چهره ماندگار در سال 83 و برگزاری مراسم نکوداشت ایشان در 25 مرداد ماه سال 1385 نیز اشاره داشت.
محمدرضا شجریان هنرمند موسیقی ایرانی جزو آندسته از هنرمندانیست که ارادت خاصی به جلیل شهناز داشته و همواره از وی به عنوان استاد خویش یاد نموده است .
سخنان شجریان در مراسم نکوداشت استاد شهناز نیز در نوع خود جالب توجه بود :
" ساز شهناز تنها سازی است که آوازی است و من به دلیل تفکرات آوازی با صدای این ساز زندگی می کنم؛در واقع بهتر است بگویم ساز شهناز در من زندگی می کند و من با ساز شهناز زندگی می کنم. "
شجریان با تاکید بر اینکه پیشوند"استاد" برای ایشان کم است،خاطرنشان کرد:جلیل شهناز به بیان واقعی در نوازندگی تار رسیده است؛چرا که در گیرودار ردیف و تقلید از دیگران نماند و مانند آبشاری خروشان در جریان است.
لازم به ذکر است جلیل شهناز در آلبومهای آلبوم کرشمه نرگس و خلوت گزیده نیز که با آواز محمدرضا شجریان همراه بوده است به هنر نمایی پرداخته اند.ہ
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 خرداد 1388 - 00:00
دیدگاهها
ممنون اؤ اينكه هنوؤ كسي هست كه به ياى موسقي اصيل ايران باشى
با تشکر فراوان از این نوشته و با آرزوی دیدن بیشتر چنین نوشته هایی در مورد اساتید بزرگ موسیقی ایرانی
افزودن یک دیدگاه جدید