برنامه یاد بعضی نفرات
 
درباره استاد محمد نوری
درباره استاد محمد نوری
تصویر اول:
قدیمی‎ها می‎گفتند کسی که شب یلدا به دنیا می‎آید بختش بلند است. هر کسی را نمی دانم، اما محمد نوری که شب یلدای 1308 به دنیا آمد بختش خیلی بلند بود. آنقدر بلند که دیگر کسی نتوانست روی دستش بلند شود. از همان اول هم تکلیفش با خودش مشخص بود، فقط می‎خواست موسیقی یاد بگیرد؛ آن هم در هنرستان موسیقی. باغچه‌بان، سیروس شهردار و فریدون فرزانه اولین استادهایش بودند. از همان اول در قید و بند یک موسیقی خاص نبود. بیشتر موسیقی کلاسیک کار می‎کرد، اما به موسیقی پاپ و آهنگ‎های فولکور ایرانی هم خیلی علاقه داشت.

تصویر دوم:
دهه 20 آغاز پوست انداختن موسیقی ایرانی بود. تا قبل از آن فقط موسیقی سنتی بود که یکه تازی می‎کرد. تازه آن هم فقط در بین خانواده‎های اشرافی و ثروتمند و بعضی از خانواده‎هایی که سطح فرهنگشان بالاتر بود رواج داشت. محمد نوری از اولین کسانی بود که سمت موسیقی غربی رفت. صدای تنور او جان می‎داد برای خواندن آوازهای کلاسیک. خودش زودتر از همه این استعدادش را کشف کرده بود و رفت تا موسیقی کلاسیک را با موسیقی وطنی‎اش پیوند بزند. محمد نوری خودش هم در این پوست اندازی موسیقی ایران پوست انداخت. خیلی‎ها که اصلا خوش نداشتند پای غربی‎ها در موسیقی‎شان هم باز شوند درست روبروی محمد نوری ایستاده بودند. اما کارش را آنقدر خوب انجام داده بود که بعد از چند سال شد مسئول گزینش خوانندگان در رادیو. حالا همان‎هایی که تا به حال برایش رجز می‎خوانند باید از زیر دستش رد می‎شدند تا بتوانند در رادیو بخوانند. می‎گفت بیشترین تاثیر را در موسیقی از حسین اصلانی، ناصر حسینی، و محمد سریر گرفته است، آن‎ها هم همین را می‎گویند، بیشترین تاثیر را در موسیقی از محمد نوری گرفته‎اند.

تصویر سوم:
تا قبل از اینکه پای موسیقی پاپ را در ایران باز کند، هیچ کس جرات نمی‎کرد طرف این موسیقی برود. البته پاپ محمد نوری با پاپ این روزها چیزی به اندازه زمین تا آسمان با هم فرق می‎کند. از اولین آهنگ پاپی که در آلبومش دارد تا آخرینش خیلی با هم تفاوت ندارند. همیشه در سبک و سیاق خواندن ثابت قدم بود. آلبوم جدید نمی‎داد، کار جدید قبول نمی‎کرد، با آهنگساز جدید همکاری نمی‎کرد، مگر اینکه حرفی برای گفتن داشته باشند، داشته باشد.

تصویر چهارم:
اجراهای زنده‎اش یک لطف دیگری داشت. اجرایش در مراسم چهره‎های ماندگار سال 85 یادتان هست؟ وقتی می‎خواست بگوید «ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود» دست‎هایش را با یک انرژی فوق‎العاده بالا می‎برد و بعد از چند ثانیه سکوت در حالی که انگار بغض گلویش را گرفته باشد چند پرده پایین تر می‎خواند«رنج دوران برده‎ایم، رنج دوران برده‎ایم.» دست‎هایش با صدایش هماهنگی خاصی داشتند.

تصویر پنجم:
این چند روزه به بیشتر هم سن و سال‎هایم که می‎گفتم محمد نوری فوت کرده، می‎گفتند کی بوده؟ کدام کارها را خوانده؟ وقتی می‎گفتم همانی که«جان مریم چشماتو باز کن»،«می‎آید از صحرا صدای ساز مردم چوپان»، «ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران»را خوانده، ابروهایشان در هم می‎رفت و لب‎هایشان را گاز می‎کردند که چقدر من خواننده این آهنگ‎ها را (که نمی‎شناختمش) دوست داشتم. تک آهنگ‎هایش ماندگار تر شده بود تا چهره‎اش.
تاریخ انتشار : شنبه 16 مرداد 1389 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

درباره استاد نوری بیشتر بگویید

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

سلام
و درود
بابت اینکه به این استاد بی همتا پرداختید

استاد نوری علاوه بر مهارت و تواناییاش در

آواز چیزی در صدایشان بود که از روحی

بسیار زیبا وباشکوه خبر می داد .

روانی سرشار از انسانیت و خداگونگی.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 19:05

استاد عزیزم روحتان شاد...

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود درباره استاد محمد نوری | موسیقی ما