توقعات و خواستهای اهالی موسیقی از مدیران موسیقی دولت جدید - 12
بابک رضایی: نگاه تبعیض آمیز از موسیقی برداشته شود
موسیقی ما - بابک رضایی: بزرگترین خواستهام از دولت آینده این است که نگاهش به فرهنگ و هنر منطبق با آنچه که انقلاب اسلامی بر آن واقع شده است؛ باشد.
ما انقلاب فرهنگی کردیم و انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است. در صد کل بودجه کشور ما که بخشی از آن به فرهنگ اختصاص داده میشود میدانید چقدر است؟ این میزان فاجعه است! اگر این نگاه عوض شود و دولت با همه وجود فرهنگ و هنر را درشان وجایگاه انقلاب اسلامی بداند و اعتبار مناسب به آن اختصاص بدهد، آن وقت تمامی این زیر ساختها به فراخور آن اصلاح میشود.
یکی از راهای تغییر این نگاه این است که کمیسیون فرهنگ و هنر مجلس ما از ورزش مستقل شود. حتی در مجلس ما فضایی ایجاد شود که یک سری افراد، فرای از فضای فرهنگ و هنر وارد شوند. شما امروزه نگاه میکنید و میبینید دولت با بحثی مثل مبانی پزشکی با چالشهای بی بدیلی برخورد میکند و در این باره نمیتواند کاری کند. چرا؟ چون در طول سالها این قدر پزشک به مجلس رفته است و قوانینی را در آنجا تصویب کردهاند که دولت اگرهم بخواهد کاری در این زمینه انجام بدهد، موفق نخواهد شد و مجبور است به هر آنچه پزشکان خواستهاند تن بدهد. بیمهها بیچاره شدند سر هزینه سرسام آور پزشکی که همه هم باید پرداخته شود چون همه به شکل قانونی هستند و باید پرداخت شوند و با عدله قانونی وجود دارند. پزشکان آنها را با عدله بسیار مطمئنی بافتهاند هیچ راه فراری هم از آنها وجود ندارد و اتفاقا تمامی آنها نیز به نفع خود پزشکان و به مصلحت آنها تمام میشود. ولی هنرمند ومدیران فرهنگی ما در این دوره مجلس چه تعدادبوده و چه جایگاهی داشته است؟
حتی در شوارهای شهر ما چه تعداد هنرمند حضور داشتهاند؟ من امسال خیلی خوشحال شدم که هنرمندی مثل آقای مختاباد در شواری شهر حضور دارند. این گونه حضورها بسیار کم است. ما باید شهرهایمان و شوراهایمان مملو از اینگونه افراد باشد. با همه علاقه ای که به ورزشکاران دارم و خودم ورزش میکنم و سالها درکنار کار فرهنگی در این عرصه فعالیت میکردم، و پستهای ورزشی هم داشتم. واقعا میخواهم بگویم که عرصه فرهنگ و هنر نیازمند کمک است و باید از عرصه ورزش جدا شود.
کمیسیون فرهنگی- هنری-ورزشی مجلس باید مستقلا تبدیل به کمیسیون فرهنگی-هنری شود. چون این حوزه خود حوزه گسترده و بزرگی است فرهنگ و هنر مغفول مانده و مظلوم واقع شده است و باید برای آن برنامه ریزی شود. ارتباطات عمیق و بسیط با حوزه های علمیه برقرار شود. انقلاب و نظام ما مبتنی بر ایدئولوژی است. براساس این ایدئولوژی اتفاقات باید پیگیری بشود. چطور است بحث سلولهای بنیادی بین فقها حل شده و آنها بحث سلولها را تایید کردهاند که اگر در مباحث فقهی بخواهیم پیش برویم به پارادوکسهای بسیاری بر میخوریم اما هنوز مشکل مجسمه برای ما حل نشده، مشکل نقاشی برای ما حل نشده و همین طور مشکل موسیقی برای ما حل نشده است. اینها را چه کسی باید پیگیری کند چه کسی باید دنبال کند؟
دیگر باید برویم با سمت اینها! چه زمانی قرار است این کار را بکنیم؟ زمان دارد از دست میرود. سی و چند سال دارد از انقلاب اسلامی میگذرد و این بحث جمعیت زیادی را درگیر خود کرده است و یک عده دارند از این طریق امرار معاش میکنند و یک عده زندگی اشان از این طریق میگذرد. ما مدام همچنان با این محدودیتها مواجه میشویم و با مشکلات همیشگی دست و پنجه نرم میکنیم. باید برنامههایی تدوین شود. من واقعا توقعی که دارم این است که این نگاه درشان جمهوری اسلامی به عرصه فرهنگ و هنر بشود که فرهنگ و هنر عرصه ای متعالی است.
داربی های تهران، استقلال و پرسپولیس بازی میکنند، صدهزار نفر آدم میروند به ورزشگاه آزادی! همین آدمها از ورزشگاه که بیرون میآیند میزنند شیشه اتوبوسها را میشکنند و ماشینهای مردم را تخریب میکنند، تابلوها را از جا میکنند و خیابان را آتش میزنند و هیجان خود را تخلیه میکنند، یک پادگان هم اینها را کنترل میکنند. نیروی انتظامی هم یک ریال از سازمان تربیت بدنی بابت خسارت مطالبه نمیکند. اما برای یک کنسرت که قرار است با حضور 600-700 نفر آدم فرهیخته برگزار شود، باید از چند هفته قبل کلی قرارداد امضا شود که قرار نیست اینها کار خلافی انجام بدهند و به حریم کسی تجاوز کنند. فقط یک نفر بیاید و بگوید که بعداز یکی از کنسرتها یک نفر بلند بلند صحبت کرده است.
بخشی از دغدغه های اهالی موسیقی دوندگی برای مجوز از اماکن و قرارداد با بخش اداره پشتیبانی نیروی انتظامی برای کنترل و اداره کنسرت و محافظت از کنسرت است که به نظرم نگاهی تبعیض آمیز است. به نظر من دولت جدید باید این نگاه تبعیض آمیز را بردارد و این نگاه را به سمتی ببرد که آرامش هنرمندان بیشتر شود.
باید بگویم که عرصه های فرهنگی خیلی نیازمند به این است که افرادی از آن وارد شورای شهر و مجلس و ... شوند. 500 -600 تا هزار نفر در یک مجلس شرکت میکنند، فقط دوستان بیایند و بگویند قبل از این کنسرت یا بعداز این کنسرت مردم صدایشان این قدر بلند شد. یا بعداز این کنسرت مردم با هم بلند حرف زدند. محال ممکن است چنین اتفاقی در یک کنسرت بیفتد. ان وقت سری بزنید در یکی از بازیهای فوتبال. در موسیقی باید یک کنسرت گذار از هفتهها دقبل برود و یکی از دغدغه های ای باشد که قرارداد ببندد با بخش اداره پشتیبانی نیری انتظامی برای اداره و پشتیبانی کنسرت و محافظت ار کنسرت که این به نظرم یک نگاه غیر منصفانه و تبعیض آمیز است که به اعتقاد من دلت جدید باید این نگاه را بردارد و فضا را به سمتی ببرد که آسایش و آرامش هنرمندان تامین شود.
ما انقلاب فرهنگی کردیم و انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است. در صد کل بودجه کشور ما که بخشی از آن به فرهنگ اختصاص داده میشود میدانید چقدر است؟ این میزان فاجعه است! اگر این نگاه عوض شود و دولت با همه وجود فرهنگ و هنر را درشان وجایگاه انقلاب اسلامی بداند و اعتبار مناسب به آن اختصاص بدهد، آن وقت تمامی این زیر ساختها به فراخور آن اصلاح میشود.
یکی از راهای تغییر این نگاه این است که کمیسیون فرهنگ و هنر مجلس ما از ورزش مستقل شود. حتی در مجلس ما فضایی ایجاد شود که یک سری افراد، فرای از فضای فرهنگ و هنر وارد شوند. شما امروزه نگاه میکنید و میبینید دولت با بحثی مثل مبانی پزشکی با چالشهای بی بدیلی برخورد میکند و در این باره نمیتواند کاری کند. چرا؟ چون در طول سالها این قدر پزشک به مجلس رفته است و قوانینی را در آنجا تصویب کردهاند که دولت اگرهم بخواهد کاری در این زمینه انجام بدهد، موفق نخواهد شد و مجبور است به هر آنچه پزشکان خواستهاند تن بدهد. بیمهها بیچاره شدند سر هزینه سرسام آور پزشکی که همه هم باید پرداخته شود چون همه به شکل قانونی هستند و باید پرداخت شوند و با عدله قانونی وجود دارند. پزشکان آنها را با عدله بسیار مطمئنی بافتهاند هیچ راه فراری هم از آنها وجود ندارد و اتفاقا تمامی آنها نیز به نفع خود پزشکان و به مصلحت آنها تمام میشود. ولی هنرمند ومدیران فرهنگی ما در این دوره مجلس چه تعدادبوده و چه جایگاهی داشته است؟
حتی در شوارهای شهر ما چه تعداد هنرمند حضور داشتهاند؟ من امسال خیلی خوشحال شدم که هنرمندی مثل آقای مختاباد در شواری شهر حضور دارند. این گونه حضورها بسیار کم است. ما باید شهرهایمان و شوراهایمان مملو از اینگونه افراد باشد. با همه علاقه ای که به ورزشکاران دارم و خودم ورزش میکنم و سالها درکنار کار فرهنگی در این عرصه فعالیت میکردم، و پستهای ورزشی هم داشتم. واقعا میخواهم بگویم که عرصه فرهنگ و هنر نیازمند کمک است و باید از عرصه ورزش جدا شود.
کمیسیون فرهنگی- هنری-ورزشی مجلس باید مستقلا تبدیل به کمیسیون فرهنگی-هنری شود. چون این حوزه خود حوزه گسترده و بزرگی است فرهنگ و هنر مغفول مانده و مظلوم واقع شده است و باید برای آن برنامه ریزی شود. ارتباطات عمیق و بسیط با حوزه های علمیه برقرار شود. انقلاب و نظام ما مبتنی بر ایدئولوژی است. براساس این ایدئولوژی اتفاقات باید پیگیری بشود. چطور است بحث سلولهای بنیادی بین فقها حل شده و آنها بحث سلولها را تایید کردهاند که اگر در مباحث فقهی بخواهیم پیش برویم به پارادوکسهای بسیاری بر میخوریم اما هنوز مشکل مجسمه برای ما حل نشده، مشکل نقاشی برای ما حل نشده و همین طور مشکل موسیقی برای ما حل نشده است. اینها را چه کسی باید پیگیری کند چه کسی باید دنبال کند؟
دیگر باید برویم با سمت اینها! چه زمانی قرار است این کار را بکنیم؟ زمان دارد از دست میرود. سی و چند سال دارد از انقلاب اسلامی میگذرد و این بحث جمعیت زیادی را درگیر خود کرده است و یک عده دارند از این طریق امرار معاش میکنند و یک عده زندگی اشان از این طریق میگذرد. ما مدام همچنان با این محدودیتها مواجه میشویم و با مشکلات همیشگی دست و پنجه نرم میکنیم. باید برنامههایی تدوین شود. من واقعا توقعی که دارم این است که این نگاه درشان جمهوری اسلامی به عرصه فرهنگ و هنر بشود که فرهنگ و هنر عرصه ای متعالی است.
داربی های تهران، استقلال و پرسپولیس بازی میکنند، صدهزار نفر آدم میروند به ورزشگاه آزادی! همین آدمها از ورزشگاه که بیرون میآیند میزنند شیشه اتوبوسها را میشکنند و ماشینهای مردم را تخریب میکنند، تابلوها را از جا میکنند و خیابان را آتش میزنند و هیجان خود را تخلیه میکنند، یک پادگان هم اینها را کنترل میکنند. نیروی انتظامی هم یک ریال از سازمان تربیت بدنی بابت خسارت مطالبه نمیکند. اما برای یک کنسرت که قرار است با حضور 600-700 نفر آدم فرهیخته برگزار شود، باید از چند هفته قبل کلی قرارداد امضا شود که قرار نیست اینها کار خلافی انجام بدهند و به حریم کسی تجاوز کنند. فقط یک نفر بیاید و بگوید که بعداز یکی از کنسرتها یک نفر بلند بلند صحبت کرده است.
بخشی از دغدغه های اهالی موسیقی دوندگی برای مجوز از اماکن و قرارداد با بخش اداره پشتیبانی نیروی انتظامی برای کنترل و اداره کنسرت و محافظت از کنسرت است که به نظرم نگاهی تبعیض آمیز است. به نظر من دولت جدید باید این نگاه تبعیض آمیز را بردارد و این نگاه را به سمتی ببرد که آرامش هنرمندان بیشتر شود.
باید بگویم که عرصه های فرهنگی خیلی نیازمند به این است که افرادی از آن وارد شورای شهر و مجلس و ... شوند. 500 -600 تا هزار نفر در یک مجلس شرکت میکنند، فقط دوستان بیایند و بگویند قبل از این کنسرت یا بعداز این کنسرت مردم صدایشان این قدر بلند شد. یا بعداز این کنسرت مردم با هم بلند حرف زدند. محال ممکن است چنین اتفاقی در یک کنسرت بیفتد. ان وقت سری بزنید در یکی از بازیهای فوتبال. در موسیقی باید یک کنسرت گذار از هفتهها دقبل برود و یکی از دغدغه های ای باشد که قرارداد ببندد با بخش اداره پشتیبانی نیری انتظامی برای اداره و پشتیبانی کنسرت و محافظت ار کنسرت که این به نظرم یک نگاه غیر منصفانه و تبعیض آمیز است که به اعتقاد من دلت جدید باید این نگاه را بردارد و فضا را به سمتی ببرد که آسایش و آرامش هنرمندان تامین شود.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 14 شهریور 1392 - 10:12
دیدگاهها
آفرین به آقای رضایی که همیشه حق میگن و در هر موقعیتی حمایت بی شاعبه از هنرمندان میکنن.کاش تمام مدیران مثل ایشون مردانه از حقوق هنرمندان حراست میکردن که فک کنم ریشه شیرازی ایشون بی تاثیر در نگاه عمیق فرهنگی و هنریشون نباشه. پیروز و کامروا باشید.
افزودن یک دیدگاه جدید