به مناسبت روزهای سوگواری تاسوعا و عاشورا؛
حکایت اپرایی که در آرشیوها خاک خورد
محمد معتمدی
[ خواننده موسیقی ایرانی ]
آنچه اهمیت دارد این است که مردم همه از نفاق متنفرند. نفاق بو دارد. روانشناسی ناخودآگاهی در ضمیر همه افراد بشر هست که میفهمند چه میکنید. من نه ادعا دارم آدم مذهبی دگمی هستم و نه لامذهب. من یک آدم خاکستری مثل همه آدمهای جامعه خودم هستم. اما وقتی ماه رمضان میرسد آن حال و هوا را دوست دارم. حال و هوای مناجات و سحر و دم افطار برایم زیباست. اگر بخواهم این حس را در خودم نابود کنم در حق خودم ظلم کردهام.
فلسفه قیام عاشورا را دوست دارم چرا که عزت و جوانمردی در آن نهفته است. بیایید کلیشههای ذهنمان را کنار بگذاریم و بار دیگر همه چیز را از نو تعریف کنیم. دکتر شریعتی میگوید آدمی باید هر از چند گاهی به همه باورهای خودش دوباره شک کند. عاشورا را من اینگونه نگاه نمیکنم که فقط سینه زنی است.
حرف اصلی عاشورا همان حرفی است که امروز در دنیا به آن افتخار میکنند. اینکه شما نباید زیر بار حرف زور بروید. پیام کلی عاشورا فارغ از مسلمان بودن و شیعه بودن همین است. این رخداد برای من ستودنی است. اپرایی عاشورا قبل از اینکه یک کار مذهبی باشد تجربهای هنری است که ریشه در سنتهای آیینی ایران ما دارد. یک کاشی را از زیر خاک بیرون میکشیم و پس از مرمت درون موزه میگذاریم، اینکه یک هنر نمایشی پر بار ایران است و اعتبار ماست. از طرف دیگر موسیقی ما مدیون سنتهای آیینی نظیر تعزیه است. حافظ موسیقی و ردیف ما در زمانی که موسیقی مورد تحریم قرار داشت تعزیه خوانهای ما بودند. موسیقی توانست خود را در پوشش تعزیه حفظ کند. این از خدمات متقابل موسیقی و مذهب است که موارد دیگری هم دارد: اذان، قرآن، مناجات خوانی و... موسیقی را پدیدهای معنوی و مقدس میدانم و تاخت و تاز به آن را مناسب نمیدانم.
موسیقی اصیل ایرانی از نجیبترین هنرهایی است که همیشه در قبال فرهنگ و اعتقادات جامعه خدمات زیادی را ارائه داده است. اپرای عاشورا از نمونههایی است که کار قوی از آب درآمد. متاسفانه در سالهای اخیر صدا و سیمای ما کم بارترین آثار را تولید کرده و از اپرای عاشورا چشم پوشی شد. این کار ماندگار شد اما مثل خیلی از سرمایههای هنری دیگر در بنیاد رودکی خاک خورد.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 10 آبان 1393 - 15:08
افزودن یک دیدگاه جدید