به بهانه ى درگذشت علیرضا خورشیدفر
روزى که خورشید هم بستر خاک شد
[ سید علی میرمحمدی - مدیر هامین گستر آریا ]
سخن اول:
پاییز است دیگر... چه انتظارى از خزان داریم؟
باید باور کنیم رفتن عزیزانمان را، باید عادت کنیم!
همانگونه که سالهاست عادت کردهایم تا بزرگى چشم از جهان فرو مى بندد، عده اى عکسها و خاطرهها را از آلبومها و یادها بیرون مى آورند و پیام هاى تسلیت و یادنوشتهها رونق مى گیرند. زنده بادها براى زنده یادها گوش را کر مى کنند و عده اى دیگر، حسرت و دریغ مى خورند که چرا در زمان حیاتشان یادى نکردید از این بزرگان...
به همه این چیزها سالهاست عادت کردهایم!
سخن دوم:
دوستى نقل مى کرد به ابراهیم حاتمى کیا گفتهاند علیرضا خورشیدفر به رحمت خدا رفته و از او این جواب را شنیدهاند که نمى شناسم! براى من که حاتمى کیا را مى شناسم و یقین دارم بر صداقت گفتارش و مى دانم مثل انکارهاى این روزهاى هنرمندها به دنبال طلب شهرت بیشتر نیست، این دردآورتر است. موسیقى از کرخه تا راین او، با سوت هاى خورشیدفر جاودانه شده است. اصلا چرا باید خورشیدفر را بشناسد؟ عکساش روى بیلبوردها رفته؟ سیماى ملى تصویرى از هنر و سازش را به نمایش گذاشته؟ تقدیرى هرچند نمایشى از او شده؟ آهنگسازى به احتراماش قیام کرده؟ هرگز! حق مى دهم خورشیدفر را نشناسند...
سخن سوم:
یادم مى آید على قمصرى در کنسرت عبور، تاکید داشت که به معرفى نوازندگان در خبرها اهتمام بیشترى داشته باشیم و این روزها تأکید او را بیشتر مى فهمم. یا کیوان ساکت نازنین که اعتبار و منزلت ارکسترهایش را در حضور این عزیزان مى دید و قدرشناس بود. آنقدر نگاهمان به این قشر دوست داشتنى عجیب بود و آنقدر جایگاهشان را پایین آوردیم که انگار، تنها دغدغه آنها فقط و فقط دستمزدشان است.
یادمان رفت که تمام جاودانههایمان با حضور و عشق آنها، رنگ گرفته.
سخن آخر:
علیرضا خورشیدفر نازنین!
ما را ببخش که سالهاست ارکسترى نداریم که این روزها لااقل به احترامت ساز بزنیم!
امروز، به همه ما سخت گذشت.
روزى که خورشید، هم بستر خاک شد.
روحت قرین آرامش باد
هشتم آذر ١٣٩٣
سیدعلى میرمحمدى
مدیر هامین گستر آریا
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 8 آذر 1393 - 17:38
افزودن یک دیدگاه جدید