برای بنیامین و احترامش به عشق
عشق، بیآزار است؟
[ هدی ایزدی - روزنامه نگار ]
1- بعضی چیزها به بعضی آدم ها روا نیست. مثل بیماری به بچه ها، مثل مادر نشدن به زن های منتظر، مثل دروغ به روراست ها و مثل هجران به عاشق ها؛ آدم هایی را می شناسم که دامنشان به عشق آلوده است. هزار رود روان هم که بیاید و برود، این دامن ها از عشق، مبری نمی شوند و چه خوش آلوده شدنی است آلوده شدن به عشق؛ بنیامین خان بهادری یکی از همین آدم هاست. سال هاست دور یا نزدیک می شناسمش و این شناختن آنقدری هست که بدانم بزرگ ترین فراورده قلبی اش، خواندن، نوشتن و گفتن از «عشق» است. احترام به عشق برای بنیامین، در تمام این سال ها هیچ وقت جای خود را به اولویت دیگری نداد. قدر عشق برای او هر لحظه بیشتر شد و در روزگاری که «واسوخت»ها و ناله و شکایت و افتراهای عاشقانه، «قوت غالب» خواننده ها شده بود، بنیامین پای عشق ایستاد. اولین باری که با بنیامین برای یک گفت و گوی مطبوعاتی روبروی هم نشستیم، حرفی زد که حالا بعد از سال ها توی سرم زنگ می زند. از او پرسیدم چرا اینقدر عاشقانه می خواند و او بدون مکث گفت: «برای اینکه از عشق، بد ندیدم. عشق، بی آزار است. عشق، همیشه چشمم را روشن کرده. عشق، هیچ وقت تنهایم نگذاشته. باز هم بگویم؟» و بعد از آن در تمام این سال ها که رفاقتی بینمان شکل گرفت، سر حرفش ماند. ترانه هایی که گله از عشق در آنها جاری بود، انتخاب بنیامین نبودند که اگر گله ای داشت، گله از فقدان عشق بود. بنیامین یک عاشق حرفه ای بود.
2- نقطه، سر خط: « بعضی چیزها به بعضی آدم ها روا نیست». تلخ شدن کام کسی که «از عشق بد ندیده بود» به دست عشق روا نیست. بی رحمی عشق به کسی که «عشق را بی آزار می دانست» روا نیست. فقدان عشق سالیان دراز به بنیامین روا نیست. کسی که عمر خواندن و صدای کلمه هایش، جادوی عشق بوده اند، نباید عشقش را گم می کرد. با اجازه کائنات، می خواهم به «قسمت» و «سرنوشت» اعتراض کنم. می خواهم به مرگ «نسیم» اعتراض کنم. می خواهم به بازی های روزگار اعتراض کنم و با دنیا یک قول و قرار تازه بگذارم: آدم هایی که دامنشان به عشق آلوده است، هیچ وقت از عشق ناامید نکن. همان هایی که پای عشق ایستاده اند. همان ها که چشمشان از عشق روشن می شود.
3- فقدان سخت است. در سالروز این سختی با بنیامین و دختر نازنینش همدردی می کنم و می خواهم یک بار حرف های خودش را به او یادآوری کنم: «ازعشق، بد ندیدم. عشق، بی آزار است. عشق، همیشه چشمم را روشن کرده. عشق، هیچ وقت تنهایم نگذاشته. باز هم بگویم؟» بنیامین عزیز باز هم بگو. آنقدر که یادت برود عشق، بی رحمی های خودش را دارد. بدان «راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست». زنده باشی رفیق...
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 30 آذر 1393 - 18:20
دیدگاهها
امان از عشق و عاشقي ...
خيلي پيچيده اس واقعا هنوز كسي كاملا نفهميده چيه ...
هزار و یک شب یلدا
چو شهرزاد نخوابم
هزار قصه بخوانم...
که قصه گوی تو باشم...
با سپاس فراوان
بسیار زیبا و تاثیز گذار بود... ممنون از نگارنده مقاله
عالی بود ..... فکر کنم از دل برامده بود شدیدا ..... خیلی به دلم نشست
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
بازم تو خواب من بامن قدم بزن آروم و سربه زیر
می میرم از غم و بیخود سراغمو از آدما
نگیر...
آقای عشششق :((
هر که در این بزم مقرب تر است . . . جام بلا بیش ترش می دهند
افزودن یک دیدگاه جدید