تمرین ارکستر سمفونیک تهران با حضور علی رهبری و نوازندگان و گروه کر انجام شد
تهران ارکستر دارد
موسیقی ما - تهران ارکستر دارد. تا همینجایش هم خوب است. همین که این ننگ از پیشانی موسیقی ایران برداشته میشود و بعد از سالها، بعد از بیتدبیریهای مدیران فرهنگی دولت دهم، ارکستر منحل شده دوباره به کارش ادامه میدهد، خوب است و جای شکر دارد. البته که نگرانیها کم نیست. اینکه آیا با این نوازندهها قراردادی بسته شده؟ شرایط برای ماندن رهبر ارکستر وجود دارد؟ همه میدانند که «علی رهبری»، رهبر سختگیری است؛ آیا برنامههای زیربنایی برای ارکستر ریخته شده یا تنها ارکستر قرار است کنسرتی دهد و دهانِ منتقدان بسته شود؟ اصلاً این ارکستر برنامههای منظم و هفتگی خواهد داشت؟
اما حالا میتوان تمام این سوالات را فراموش کرد و امید داشت که این ارکستر زنده بماند. امید همیشه چیز خوبی است و برای این روزهای ارکستر چیزی واجب اصلاً. شنبه صبح، اولین تمرینات ارکستر با حضور اهالی رسانه برگزار شد. پیش از آن هم ارکستر تمریناتی داشته، اما اینبار روزنامهنگاران هم فرصت داشتند تا از تمرین ارکستر دیدن کنند. مثلاً شوخیهای رهبری با اعضای ارکستر، نواختن قطعات با دهانش، انرژیای که سعی میکرد به اعضای ارکستر بدهد و خیلی حرفهای دیگری که زد.
«رهبری» سمفونی نهم بتهوون را انتخاب کرده تا ارکستر در اولین کنسرتش بعد از مدتها تعطیلی آزمون سختی پیش رو داشته باشد؛ سمفونیای که به گفتهی هیدنبورگ، تسکین دهندهی رنجهای بشری است. میان نوازندگان ارکستر، میتوان چهرههای آشنایی دید. از «ارسلان کامکار» اگر بگذریم که سالهای متمادی، کنسرت مایستر ارکستر بود، بردیا کیارس هم هست. نوازندهی جوانی که البته خودش، مدتهاست رهبری هم میکند. همین چند سال قبل بود که به پیشنهاد «حسین علیزاده» قرار شد به عنوان رهبر ارکستر ملی فعالیت کند؛ آن ارکستر بعد از مدت کوتاهی تعطیل شد و کیارس رهبری ارکسترهای دیگری را برعهده گرفت. همین چند ماه قبل هم آثاری از ساختههای علی قمصری را اجرا کرد که «محمد معتمدی» قطعاتش را خواند.
پدرام فریوسفی، علی جعفری پویان، آیدین احمدینژاد و خیلیهای دیگر هم هستند. در این میان البته جای «علیرضا خورشیدفر» خالی است که سالها عضو جدانشدنی ارکستر بود و از همان ابتدا همراهیاش کرد و امسال درگذشت. با همهی اینها، هنوز فرم نهایی ارکستر مشخص نیست و اینها در اولین برنامهی ارکستر حضور خواهند داشت؛ اینکه در کنسرتهای بعدی هم میتوان این نامها را دید یا نه؛ مسألهای است که باید منتظر ماند و دید.
«رهبری» اما با انرژی، در تمرین حاضر است. ارکستر، خوب که مینوازد، تشویقشان میکند و با اشتباهاتشان از آنها انتقاد میکند. ابایی هم ندارد که انتقادهایش گزنده باشد. مثلاً میگوید: «مردم همه به سیستمهای صوتی دسترسی دارند. پس به راحتی میتوانند آنچه شما مینوازید با آثار ضبط شدهی جهان مقایسه کنند. برای همین باید به این مسأله توجه داشته باشید.» رهبری از اعضای ارکستر میخواهد به جزییات توجه کنند. او خوب میداند که وقتی دنیا را جزئیات میسازند، پس طبیعی است که توجه به جزئیات سمفونی میتواند آن را دلنشین کند: «میدانید چرا «آنه سوفی موتر»، نوازندهای جهانی شد؟ چون به نت دقت بسیار زیادی دارد. بنابراین من از شما میخواهم تا به بیان و لحن دینامیک قطعه توجه داشته باشید.»
او البته از نوازندگان راضی است. میگوید که در بهترین شکل ممکن هستند؛ یعنی ممکن است بهترین نوازندههای دنیا نباشند، اما معنای کار گروهی را میدانند. هر چند که همچنان منتقد برخی مسائلی است که در ارکستر سمفونیک وجود دارد؛ مثلاً اینکه او به تمرینات سخت و فشرده عادت دارد و حالا در ارکستر سمفونیک تهران میبیند که وقت برای ناهار گذاشتهاند و استراحت: «این سنتها فقط در ارکستر سمفونیک تهران دیده میشود.» ماجرای آمدن او به ایران هم البته عجیب است. اینکه بعد از مدتها که ما عادت کرده بودیم نام «منوچهر صهبایی» را به عنوان رهبر ارکستر بشنویم، یکباره با آمدن او مواجه شدیم.
این موضوعی است که البته ربط چندانی به رهبر کارکشته و چهرهی شناخته شدهی جهانی ندارد و مخاطب حرفهای صهبایی بیشتر مسئولان موسیقی هستند: «بعد از حدود 30 سال دوری از ایران، وقتی وارد سالن شدم، تمام سالن از سر جایشان بلند شدند و تشویقم کردند؛ نه «فون کارایان» و نه هیچکس دیگری چنین لحظهای را تجربه نکرده که قبل از اجرایش همه برایش بلند شده باشند. این موضوع تأثیر عمیقی بر من گذاشت. پس از آن بسیاری از برنامههایم را کنسل کردم تا در ایران باشم و کاری که همواره دلم میخواسته را انجام دهم.»
«علی رهبری» اولین بار حس حضور در کشورش را سالها قبل تجربه کرد. آن زمان که «فریدون ناصری» به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک تهران فعالیت میکرد. بعد از آن باز هم به کشورش آمد؛ جسته و گریخته البته. یکبار پیش از این روزهایی که سکان هدایت ارکستر را به دست بگیرد، به عنوان رهبر و مدیر ارکستر انتخاب شده بود که آن داستان پیش آمد. از نابسامانیها خسته شد و در یکی از اجراهایش، بعد از اجرای قطعهای رو به تماشاگران کرد و از مشکلاتی گفت که نفس ارکستر را بند آوردهاند و در چنین شرایطی، نه او و نه هیچکس دیگر نمیتواند کاری برای ارکستر انجام دهد.
حالا اما دوباره آمده است. این بار آمدنش هم حکایت عجیبی دارد. اول در ترکیه کنسرت میدهد؛ بعد در هفت کشور اروپایی، مثلاً آنطور که خودش میگوید سوئد و اسلواکی. به وین که برمیگردد برای استراحت و ماندن پیش خانوادهاش، با پیشنهاد مسئولان موسیقی ایران مواجه میشود. باید تصمیم بگیرد. یا حالا یا هیچوقت دیگر و او حالا را انتخاب میکند. میآید به ایران و نوازندگان را دور هم جمع میکند. خیلیهایشان در این مدت کارهای دیگری کردهاند و البته که انتقادی هم به آنها وارد نیست. این همان نکتهای که «رهبری» خوب میداند؛ برای همین میگوید که فقط باید نتها را حفظ و به دستهای او نگاه کنند: «فقط به دستهای من نگاه کنید. من همهچیز را رهبری خواهم کرد. نگران هیچچیز نباشید.»
نگرانی اما وجود دارد. ارکستر مدتها تعطیل بوده. نوازندهها سالهاست چنین قطعات دشواری را ننواختهاند و حالا هم فرصت کوتاهی برای تمرین دارند: «بعضی جاها اصلاً نگران نیستم، شما هم نباشید. اما برای موومان سوم باید تلاش بیشتری کنید. در هر کجا که نقص دارید، در خانه تمرین کنید. نگذارید برای جلسهی بعدی. باید به فرم نهایی ارکستر برسیم.»
صبح ارکستر مینوازد و از ساعت یک، گروه کر آمادهی اجرا میشوند. آماده برای کنسرتی که قرار است بعد از مدتها برگزار شود و توجه بسیاری روی آن متمرکز شده است.
اما حالا میتوان تمام این سوالات را فراموش کرد و امید داشت که این ارکستر زنده بماند. امید همیشه چیز خوبی است و برای این روزهای ارکستر چیزی واجب اصلاً. شنبه صبح، اولین تمرینات ارکستر با حضور اهالی رسانه برگزار شد. پیش از آن هم ارکستر تمریناتی داشته، اما اینبار روزنامهنگاران هم فرصت داشتند تا از تمرین ارکستر دیدن کنند. مثلاً شوخیهای رهبری با اعضای ارکستر، نواختن قطعات با دهانش، انرژیای که سعی میکرد به اعضای ارکستر بدهد و خیلی حرفهای دیگری که زد.
«رهبری» سمفونی نهم بتهوون را انتخاب کرده تا ارکستر در اولین کنسرتش بعد از مدتها تعطیلی آزمون سختی پیش رو داشته باشد؛ سمفونیای که به گفتهی هیدنبورگ، تسکین دهندهی رنجهای بشری است. میان نوازندگان ارکستر، میتوان چهرههای آشنایی دید. از «ارسلان کامکار» اگر بگذریم که سالهای متمادی، کنسرت مایستر ارکستر بود، بردیا کیارس هم هست. نوازندهی جوانی که البته خودش، مدتهاست رهبری هم میکند. همین چند سال قبل بود که به پیشنهاد «حسین علیزاده» قرار شد به عنوان رهبر ارکستر ملی فعالیت کند؛ آن ارکستر بعد از مدت کوتاهی تعطیل شد و کیارس رهبری ارکسترهای دیگری را برعهده گرفت. همین چند ماه قبل هم آثاری از ساختههای علی قمصری را اجرا کرد که «محمد معتمدی» قطعاتش را خواند.
پدرام فریوسفی، علی جعفری پویان، آیدین احمدینژاد و خیلیهای دیگر هم هستند. در این میان البته جای «علیرضا خورشیدفر» خالی است که سالها عضو جدانشدنی ارکستر بود و از همان ابتدا همراهیاش کرد و امسال درگذشت. با همهی اینها، هنوز فرم نهایی ارکستر مشخص نیست و اینها در اولین برنامهی ارکستر حضور خواهند داشت؛ اینکه در کنسرتهای بعدی هم میتوان این نامها را دید یا نه؛ مسألهای است که باید منتظر ماند و دید.
«رهبری» اما با انرژی، در تمرین حاضر است. ارکستر، خوب که مینوازد، تشویقشان میکند و با اشتباهاتشان از آنها انتقاد میکند. ابایی هم ندارد که انتقادهایش گزنده باشد. مثلاً میگوید: «مردم همه به سیستمهای صوتی دسترسی دارند. پس به راحتی میتوانند آنچه شما مینوازید با آثار ضبط شدهی جهان مقایسه کنند. برای همین باید به این مسأله توجه داشته باشید.» رهبری از اعضای ارکستر میخواهد به جزییات توجه کنند. او خوب میداند که وقتی دنیا را جزئیات میسازند، پس طبیعی است که توجه به جزئیات سمفونی میتواند آن را دلنشین کند: «میدانید چرا «آنه سوفی موتر»، نوازندهای جهانی شد؟ چون به نت دقت بسیار زیادی دارد. بنابراین من از شما میخواهم تا به بیان و لحن دینامیک قطعه توجه داشته باشید.»
او البته از نوازندگان راضی است. میگوید که در بهترین شکل ممکن هستند؛ یعنی ممکن است بهترین نوازندههای دنیا نباشند، اما معنای کار گروهی را میدانند. هر چند که همچنان منتقد برخی مسائلی است که در ارکستر سمفونیک وجود دارد؛ مثلاً اینکه او به تمرینات سخت و فشرده عادت دارد و حالا در ارکستر سمفونیک تهران میبیند که وقت برای ناهار گذاشتهاند و استراحت: «این سنتها فقط در ارکستر سمفونیک تهران دیده میشود.» ماجرای آمدن او به ایران هم البته عجیب است. اینکه بعد از مدتها که ما عادت کرده بودیم نام «منوچهر صهبایی» را به عنوان رهبر ارکستر بشنویم، یکباره با آمدن او مواجه شدیم.
این موضوعی است که البته ربط چندانی به رهبر کارکشته و چهرهی شناخته شدهی جهانی ندارد و مخاطب حرفهای صهبایی بیشتر مسئولان موسیقی هستند: «بعد از حدود 30 سال دوری از ایران، وقتی وارد سالن شدم، تمام سالن از سر جایشان بلند شدند و تشویقم کردند؛ نه «فون کارایان» و نه هیچکس دیگری چنین لحظهای را تجربه نکرده که قبل از اجرایش همه برایش بلند شده باشند. این موضوع تأثیر عمیقی بر من گذاشت. پس از آن بسیاری از برنامههایم را کنسل کردم تا در ایران باشم و کاری که همواره دلم میخواسته را انجام دهم.»
«علی رهبری» اولین بار حس حضور در کشورش را سالها قبل تجربه کرد. آن زمان که «فریدون ناصری» به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک تهران فعالیت میکرد. بعد از آن باز هم به کشورش آمد؛ جسته و گریخته البته. یکبار پیش از این روزهایی که سکان هدایت ارکستر را به دست بگیرد، به عنوان رهبر و مدیر ارکستر انتخاب شده بود که آن داستان پیش آمد. از نابسامانیها خسته شد و در یکی از اجراهایش، بعد از اجرای قطعهای رو به تماشاگران کرد و از مشکلاتی گفت که نفس ارکستر را بند آوردهاند و در چنین شرایطی، نه او و نه هیچکس دیگر نمیتواند کاری برای ارکستر انجام دهد.
حالا اما دوباره آمده است. این بار آمدنش هم حکایت عجیبی دارد. اول در ترکیه کنسرت میدهد؛ بعد در هفت کشور اروپایی، مثلاً آنطور که خودش میگوید سوئد و اسلواکی. به وین که برمیگردد برای استراحت و ماندن پیش خانوادهاش، با پیشنهاد مسئولان موسیقی ایران مواجه میشود. باید تصمیم بگیرد. یا حالا یا هیچوقت دیگر و او حالا را انتخاب میکند. میآید به ایران و نوازندگان را دور هم جمع میکند. خیلیهایشان در این مدت کارهای دیگری کردهاند و البته که انتقادی هم به آنها وارد نیست. این همان نکتهای که «رهبری» خوب میداند؛ برای همین میگوید که فقط باید نتها را حفظ و به دستهای او نگاه کنند: «فقط به دستهای من نگاه کنید. من همهچیز را رهبری خواهم کرد. نگران هیچچیز نباشید.»
نگرانی اما وجود دارد. ارکستر مدتها تعطیل بوده. نوازندهها سالهاست چنین قطعات دشواری را ننواختهاند و حالا هم فرصت کوتاهی برای تمرین دارند: «بعضی جاها اصلاً نگران نیستم، شما هم نباشید. اما برای موومان سوم باید تلاش بیشتری کنید. در هر کجا که نقص دارید، در خانه تمرین کنید. نگذارید برای جلسهی بعدی. باید به فرم نهایی ارکستر برسیم.»
صبح ارکستر مینوازد و از ساعت یک، گروه کر آمادهی اجرا میشوند. آماده برای کنسرتی که قرار است بعد از مدتها برگزار شود و توجه بسیاری روی آن متمرکز شده است.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 23 اسفند 1393 - 15:40
دیدگاهها
وقتی اسم ارکستر میاد همه باید به وجود همچین اتفاقی افتخار کنن
افزودن یک دیدگاه جدید