گفتگوی «موسیقی ما» با پرکاشنیست مطرح جهانی
حکیم لودین: اگر در قفس شیر ساز زدید، استادید
موسیقی ما - فرزان صوفی: اینکه افغانستان از دهه شصت خورشیدی درگیر خشونتهای داخلی -و در ادامه، جنگهای خارجی- بوده اما هنرمندانی را پرورانده که شهرت بعضی از آنها از حدود مرزهای این کشور فراتر رفته است. «حکیم لودین» (نوازنده پرکاشن که حالا دیگر آوازه جهانی دارد)، یکی از آنها است که میگوید در دوران آزادیهای عجیب و غریب افغانستان به دنیا آمده و آن زمان مثل دیگر جوانان افغان، ارادت خاصی به خوانندهها و فیلمهای ایرانی داشته است.
لودین توانسته به نصیحت پدرش که گفته «حالا که میخواهی موسیقی بخوانی، باید در موسیقی پیشرفت زیادی کنی» عمل کند و به درجه استادی در این رشته برسد و علاوه بر همراهی با موزیسینهای بزرگ جهان، کتابها و دیویدیهای زیادی هم در این حوزه منتشر کند.
او برایمان گفت که با وجود مخالفت خانواده، در همان سنین جوانی بدون اینکه به آنها بگوید، برای تحصیل در رشته موسیقی به آلمان رفته و تا دو سال، تحصیلش در این رشته را از آنها مخفی کرده! از همکاریاش با حسین علیزاده و پژمان حدادی گفت و اینکه با تغییر تکنیک، توانسته با آنها ساز بزند. از «حافظ»خوانیهایش در دوران کودکی و علاقهای که به شعرای ایرانی داشته، تعریف کرد و از تجربیاتش در هندوستان گفت و این که آنها معتقدند برای موزیسین شدن باید ریاضت کشید.
لودین که هنوز در گوشه و کنار سرزمیناش بوی جنگ و خشونت به مشام میرسد، بعد از موسیقی تنها حرفش این است که: «ما موزیسین هستیم و دیوار کلمات، برای موزیسینها وجود ندارد. ما با دعوای مردم و سیاست کاری نداریم.» این موزیسین حالا برای سومینبار ورکشاپهای تخصصی در ایران برگزار کرده که به این بهانه با او گفتوگو کردهایم.
به آلمان که رفتم، پرسیدم موزیسینها کجا هستند؟ یک ویولننواز و یک ساکسفوننواز جَز را به من نشان دادند و من همراه آنها طبلا نواختم و نام گروه ما شد «زهره». باز هم به پدرم نگفتم که حوصله مهندسی ندارم و میخواهم موزیسین شوم. یک سال تمرین کردم و سپس در دانشگاه پذیرفته شدم و موسیقی ارکسترال خواندم. دو سال تحصیلم در موسیقی را از پدرم پنهان کردم. اما زمانی که متوجه شد، گفت تو تصمیمت را گرفتهای و نمیتوانم جلویت را بگیرم؛ اما یادت باشد که باید در موسیقی پیشرفت زیادی کنی. نمیدانم قرار است چه بلایی سرت بیاید. پسرم دکتر و مهندس نمیشود و نمیدانم به مادرت چه بگویم؟ بگویم پسرت سازنده شده است؟! به او گفتم که این کار خیلی خوبی است.
پس از اتمام تحصیل در آلمان سراغ موسیقی کوبا، آفریقا، برزیل و جنوب هندوستان رفتم و کتاب نوشتم و در مدارس و دانشگاهها درس دادم. سال 1983 به یک فستیوال بزرگ در جنوب آلمان دعوت شدم که در آن، نوازندگان بزرگ درامز هم حضور داشتند و قرار شد که اولین کنسرت را من برگزار کنم. پرسیدم چرا من؟ در حالی که اینهمه نوازنده بزرگ حضور دارند. آن شب نتوانستم بخوابم. اما در حضور اساتید، کنسرت خوبی دادم و به همین دلیل، آنها گفتند که خودت یکی از مدیران سال آینده فستیوال خواهی بود. در جریان آن فستیوال، تجربیات خود را با نوازندگان بزرگ درامز و پرکاشن مبادله کردیم و از آن به بعد، درهای موسیقی به رویم باز شد.
من در دانشگاههای آلمان هم تدریس میکنم و تدریس برخی نکات با اینکه در اینجا یک ماه طول میکشد، اما در آنجا یک سال زمان میبرد! چون در ایران از رادیو یا کنسرتهای مختلف ریتمهای دف و تمبک را میشنوند. من در آلمان به همراه یک کوارتت زهی تمرین داشتم که خیلی خوب مینواختند اما در ریتم بسیار ضعیف بودند. حالا هم به همراه سعید صارمی میخواهم در این دوره مسترکلاسهایمان، کاری کنیم تا سطح شاگردان بالاتر بیاید و درهای جدیدی به رویشان باز شود و بتوانند به خارج از ایران هم بروند. یادم است اولینباری که به ایران آمدم و به آلمان بازگشتم، همه میپرسیدند مریض نشدی، تو را نکشتند، آنها خیابان و اتوبان دارند؟!
ما از نسلی هستیم که فیلمهای ایرانی و بالیوود را از کودکی میدیدیم. مثلاً «اِی.آر.رحمان» در اروپا پیانیست خوبی بود اما کسی او را ندید. به هندوستان رفت و الان یکی از آهنگسازان مطرح است. او سازهای کوبهای جنوب هندوستان را به بالیوود آورد و موسیقی آن منطقه را جهانی کرد. فیلمهای ایرانی هم همیشه در اروپا جایزه میگیرند چون دیوارها برایشان برداشته شده است. در موسیقی هم باید دیوارهای اطراف خودمان را برداریم. ایران از لحاظ فرهنگی بسیار ثروتمند است چون فرهنگ هزارانساله دارد. کمکم دارند در آلمان و اروپا هم درباره ایران صحبت میکنند که همه اینها به دلیل درخشش فیلمهای ایرانی است. جوانان زیادی میخواهند این فیلمها را ببینند.
لودین توانسته به نصیحت پدرش که گفته «حالا که میخواهی موسیقی بخوانی، باید در موسیقی پیشرفت زیادی کنی» عمل کند و به درجه استادی در این رشته برسد و علاوه بر همراهی با موزیسینهای بزرگ جهان، کتابها و دیویدیهای زیادی هم در این حوزه منتشر کند.
او برایمان گفت که با وجود مخالفت خانواده، در همان سنین جوانی بدون اینکه به آنها بگوید، برای تحصیل در رشته موسیقی به آلمان رفته و تا دو سال، تحصیلش در این رشته را از آنها مخفی کرده! از همکاریاش با حسین علیزاده و پژمان حدادی گفت و اینکه با تغییر تکنیک، توانسته با آنها ساز بزند. از «حافظ»خوانیهایش در دوران کودکی و علاقهای که به شعرای ایرانی داشته، تعریف کرد و از تجربیاتش در هندوستان گفت و این که آنها معتقدند برای موزیسین شدن باید ریاضت کشید.
لودین که هنوز در گوشه و کنار سرزمیناش بوی جنگ و خشونت به مشام میرسد، بعد از موسیقی تنها حرفش این است که: «ما موزیسین هستیم و دیوار کلمات، برای موزیسینها وجود ندارد. ما با دعوای مردم و سیاست کاری نداریم.» این موزیسین حالا برای سومینبار ورکشاپهای تخصصی در ایران برگزار کرده که به این بهانه با او گفتوگو کردهایم.
***
- * علاقه شما به موسیقی از کجا شکل گرفت و چه شد که به ایران آمدید؟
- * آن زمان چند سالتان بود؟
- * پس تحصیلات موسیقایی خود را در آلمان گذراندهاید. خانواده مشکلی با این قضیه نداشتند؟
- * و شما هم به سمت مخالف و هنر رفتید.
به آلمان که رفتم، پرسیدم موزیسینها کجا هستند؟ یک ویولننواز و یک ساکسفوننواز جَز را به من نشان دادند و من همراه آنها طبلا نواختم و نام گروه ما شد «زهره». باز هم به پدرم نگفتم که حوصله مهندسی ندارم و میخواهم موزیسین شوم. یک سال تمرین کردم و سپس در دانشگاه پذیرفته شدم و موسیقی ارکسترال خواندم. دو سال تحصیلم در موسیقی را از پدرم پنهان کردم. اما زمانی که متوجه شد، گفت تو تصمیمت را گرفتهای و نمیتوانم جلویت را بگیرم؛ اما یادت باشد که باید در موسیقی پیشرفت زیادی کنی. نمیدانم قرار است چه بلایی سرت بیاید. پسرم دکتر و مهندس نمیشود و نمیدانم به مادرت چه بگویم؟ بگویم پسرت سازنده شده است؟! به او گفتم که این کار خیلی خوبی است.
پس از اتمام تحصیل در آلمان سراغ موسیقی کوبا، آفریقا، برزیل و جنوب هندوستان رفتم و کتاب نوشتم و در مدارس و دانشگاهها درس دادم. سال 1983 به یک فستیوال بزرگ در جنوب آلمان دعوت شدم که در آن، نوازندگان بزرگ درامز هم حضور داشتند و قرار شد که اولین کنسرت را من برگزار کنم. پرسیدم چرا من؟ در حالی که اینهمه نوازنده بزرگ حضور دارند. آن شب نتوانستم بخوابم. اما در حضور اساتید، کنسرت خوبی دادم و به همین دلیل، آنها گفتند که خودت یکی از مدیران سال آینده فستیوال خواهی بود. در جریان آن فستیوال، تجربیات خود را با نوازندگان بزرگ درامز و پرکاشن مبادله کردیم و از آن به بعد، درهای موسیقی به رویم باز شد.
- * پدرتان را هم در جریان این موفقیتها قرار دادید؟
- * این اولین همکاری شما با موزیسینهای ایرانی بود؟
- * پس شناخت جدی موسیقی ایران برای شما به گروه «ضربانگ» برمیگردد.
- * موضوعی که درباره موسیقی شرق وجود دارد، این است که از قدیم شکل آکادمیک نداشته و معمولاً به صورت سینه به سینه منتقل میشده؛ اما شما تصمیم گرفتید که این هنر را به شکل آکادمیک یاد بگیرید. چه شد که به سراغ آموزش آکادمیک رفتید؟
- * با این حساب، در آهنگسازی و نواختن، بیشتر به سمت بداههپردازی میروید یا ترجیح میدهید موسیقی را بنویسید؟
- * راجع به جنوب هندوستان گفتید؛ به جنوب ایران هم سفر کردهاید؟ موسیقی آنجا هم به لحاظ ریتم، غنای زیادی دارد.
من در دانشگاههای آلمان هم تدریس میکنم و تدریس برخی نکات با اینکه در اینجا یک ماه طول میکشد، اما در آنجا یک سال زمان میبرد! چون در ایران از رادیو یا کنسرتهای مختلف ریتمهای دف و تمبک را میشنوند. من در آلمان به همراه یک کوارتت زهی تمرین داشتم که خیلی خوب مینواختند اما در ریتم بسیار ضعیف بودند. حالا هم به همراه سعید صارمی میخواهم در این دوره مسترکلاسهایمان، کاری کنیم تا سطح شاگردان بالاتر بیاید و درهای جدیدی به رویشان باز شود و بتوانند به خارج از ایران هم بروند. یادم است اولینباری که به ایران آمدم و به آلمان بازگشتم، همه میپرسیدند مریض نشدی، تو را نکشتند، آنها خیابان و اتوبان دارند؟!
- * یعنی هنوز تا این حد تصورات نسبت به ایران اشتباه است؟
- * از کیهان کلهر اسم آوردید؛ تاکنون با گروه «جاده ابریشم» همکاری کردهاید؟
- * چرا؟
- * ابتدای گفتوگو در مورد موسیقی قدیم ایران صحبت کردید و اینکه کارهای خوانندههای ایرانی را دنبال میکردید. شاید بد نباشد بدانید که آثار موزیسینهای افغان هم در ایران پرطرفدار بوده است. یکی از آنها آقای «احمد ظاهر» بود که فکر میکنم چهره پرطرفداری هم در خود افغانستان باشد.
- * گویا آدم جالبی هم بوده و از سرودههای شعرای ایرانی نظیر مولانا، فروغ فرخزاد و رهی معیری هم میخوانده و در زمان خودش خواننده پیشرویی بوده است.
- * چیزهایی که تعریف میکنید، اشتراکات زیادی با اتفاقات ایران دارد! در آنجا روند کار موزیسینهایی که موسیقی بهاصطلاح فاخر کار میکنند، چگونه است؟
- * البته شاید اصطلاحِ خیلی درستی نباشد؛ اینجا برخی به موسیقیهایی که پاپ نباشد و به قول خودشان مورد پسند موزیسینها باشد، فاخر میگویند!
- * کلام در کشور افغانستان هم نقش ویژهای در موسیقی دارد.
- * کارهای شما همگی اینسترومنتال بودهاند یا کلام هم در آثارتان نقش داشته است؟
- * شما از افغانستان به آلمان رفتید و آنجا موسیقی را دنبال کردید. دوست نداشتید به کشور خودتان برگردید و آنجا فعالیت کنید؟
- * الان فضا کمی بهتر نشده است؟
- * تا به حال شده به خاطر ملیتتان کلاً با شما همکاری نکنند؟
- * فکر میکنم تازه چند سال است که موسیقی افغانستان دارد جان میگیرد.
- * موسیقی ایران طی این سالها به جز در موارد محدودی نتوانسته درخشش چشمگیری در جهان داشته باشد. فکر میکنم شرایط موسیقی افغان هم به همین شکل باشد.
- * این ریتمها برای آلمانیها چهقدر جذابیت دارد؟
- * نسبت به سازهای کوبهای نگاه خوبی در دنیا وجود ندارد؟
- * در اجرایی هم که به همراه همایون نصیری از شما دیدم، حضور همین ادوات بسیار پررنگ بود و فضاسازی زیادی انجام میدادید.
- * فکر میکنم خودتان هم دنبال تولید صداهای جدید هستید.
- * ما در موسیقی ایران افرادی به نام «خنیاگر» داریم. یعنی کسانی که خودشان با یک ساز روی استیج مینشینند و به تنهایی میخوانند. در افغانستان هم چنین کسانی هستند؟
- * ایران و افغانستان اشتراکات سازی زیادی دارد؛ در موسیقی ایران هم دوتار و تنبور زیاد مورد استفاده قرار میگیرد. یا ساز رباب که توسط هنرمندانی چون بیژن کامکار و حسین علیزاده نواخته میشود.
- * در افغانستان هم مثل ایران معضل خوانندهسالاری وجود دارد؟
- * اولینبار سه سال پیش به ایران آمدید. چه شد که تا این حد برای آموزش هنرجویان ایرانی مصمم و حاضر شدید زندگی خودتان را در آلمان رها کنید؟
ما از نسلی هستیم که فیلمهای ایرانی و بالیوود را از کودکی میدیدیم. مثلاً «اِی.آر.رحمان» در اروپا پیانیست خوبی بود اما کسی او را ندید. به هندوستان رفت و الان یکی از آهنگسازان مطرح است. او سازهای کوبهای جنوب هندوستان را به بالیوود آورد و موسیقی آن منطقه را جهانی کرد. فیلمهای ایرانی هم همیشه در اروپا جایزه میگیرند چون دیوارها برایشان برداشته شده است. در موسیقی هم باید دیوارهای اطراف خودمان را برداریم. ایران از لحاظ فرهنگی بسیار ثروتمند است چون فرهنگ هزارانساله دارد. کمکم دارند در آلمان و اروپا هم درباره ایران صحبت میکنند که همه اینها به دلیل درخشش فیلمهای ایرانی است. جوانان زیادی میخواهند این فیلمها را ببینند.
- * شما کدام یک از این فیلمها را دیدهاید؟
- * از بین موزیسینهای ایرانی دیگر کار چه کسانی را دوست دارید؟
- * از خوانندههای ایرانی کسی هست که دوست داشته باشید با او اجرا کنید؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 1 خرداد 1396 - 12:22
افزودن یک دیدگاه جدید