گفتوگو با گروه «رستاک» به بهانه بازگشت دوباره سرپرست گروه و کنسرت پیش رو
رستاک بدون حضور سیامک و خانواده سپهری هیچ معنایی ندارد
موسیقی ما – حالا دیگر وارد بیستمین سال فعالیت خود شدهاند. آنقدر «رستاک» برایشان جدی است که حتی وقتی سرپرست گروه (سیامک سپهری) چند ماهی تصمیم به استراحت میگیرد، سعی میکنند به هر ترتیبی که شده آن را سرپا نگه دارند؛ کاری که مطمئناً برای کسانی که معتقدند رستاک بدون سیامک سپهری فلج میشود، بسیار مشکل بوده است.
سیامک سال گذشته بعد از انتشار آلبوم «میان خورشیدهای همیشه»، چند ماهی گروه را ترک میکند که این اتفاق باعث میشود شایعاتی مبنی بر جداییاش از رستاک شنیده شود. حالا بعد از شش ماه برگشته و قرار است در کنسرت پیشروی گروه رستاک در برج میلاد حضور داشته باشد. البته که در این گفتوگو به قول خودش اعتراف کرد که آن زمان اصلاً نمیدانست دلش میخواهد به گروه برگردد یا نه!
با سه نفر از اعضای گروه رستاک یعنی سیامک سپهری (سرپرست گروه و نوازنده تار)، فرزاد مرادی (خواننده و نوازنده تنبور و سازهای ملودیک و کوبهای محلی) و بهزاد مرادی (خواننده و نوازنده سازهای کوبهای) درباره دلایل و حواشی این اتفاق، جزئیات عکسی که از آنها در کنار محمدرضا هدایتی در فضای مجازی منتشر شده بود، آخرین آلبوم گروه و همچنین کنسرت پیشرو صحبت کردیم که نتیجهاش شد یک گفتوگوی گرم، ساده و صمیمی؛ همانند خودشان.
فرزاد مرادی: فکر میکنم به او خوش گذشت و بیشتر در سفر ماند.
بهزاد مرادی: هم رفتنش سورپرایز بود، هم برگشتنش؛ بدون اینکه بگوید برگشت.
سیامک: واقعاً فکر نمیکردم رفتنم تا این اندازه طول بکشد و ماجرا دار شود. در این بیست سالی که از شکلگیری رستاک گذشته، من به جز این فقط یک بار دیگر سفر طولانی رفتهام. به هر حال گاهی فاصله گرفتن لازم است. اتفاق خوب این است که از دید من آنقدر شرایط گروه و ساختارش خوب بود که میتوانستم فکر کنم با نبودنم اتفاق بدی نمیافتد. البته زحمت زیادی روی دوش فرزاد در بخش مدیریت هنری بود. بهزاد و اکبر (اسماعیلیپور) هم همینطور و هر کدام از بچهها، کارهایی که از قبل انجام میدادند را خیلی جدیتر پیگیری میکردند. از آنطرف هم با پدرم صحبت کردم که مدیریت کلی رستاک را انجام دهد. این مجموعه ترکیبی را ایجاد کرد که حتی وقتی نبودم، خودم حس بهتری داشتم. یک حس متناقض؛ آن هم اینکه بودن آدم برای خودش لذتبخش است و سختیهای خودش را هم دارد ولی وقتی نیستی و میبینی یک مجموعه همچنان خوب به کار خود ادامه میدهد، میتوانید به عنوان یک فرد بیرونی از آن لذت ببرید.
فرزاد: تولید این آلبوم نزدیک به چهار سال طول کشید. حساسیت ما هم روی کیفیت آثار خیلی زیاد است. سیامک چندینبار یک قطعه را تنظیم میکند و بعد از آن در کنسرتها اجرا میکنیم تا بتوانیم فیدبک بگیریم و به نتیجه نهایی برسیم. ما در آلبومهایمان دائماً دنبال این بودیم کاری کنیم که به تکرار نیفتیم و با حجم کاری که داشتیم، شبانه روز درگیر آنها بودیم. فکر میکنم آلبوم آخر، سنگینترین آلبوم رستاک تا به امروز بوده است. ما چون موسیقی نواحی مختلف را کار میکنیم، باید تمام آنها کیفیت خیلی بالایی داشته باشند چون مردمی که از آن منطقه هستند انتظار دارند و اگر کاری ضعیف باشد، اعتراض میکنند. به نظر من هفت قطعهای که در آلبوم آخر کار کردیم، نهایت توان گروه رستاک بوده و چون تصویر هم داشتیم، یک سال درگیر فیلمبرداری شدیم. در کل پروژه بسیار سنگین و نفسگیری بود.
بهزاد: من زمانی به گروه آمدم که رستاک شکل گرفته بود و خیلی عالی مسیرش را پیش میرفت. سیامک همیشه همین دقت و حساسیت را روی کیفیت اثر داشته ولی آلبوم آخر علاوه بر این حساسیت، بحث متفاوت بودن را هم چه روی سوژهها و چه تنظیم و صوت داشت و همین بود که باعث شد به باری که روی دوش سیامک است، اضافه شود. اما همانطور که فرزاد گفت، رستاک بدون حضور سیامک و خانواده سپهری هیچ معنایی ندارد. الان همه زندگی ما رستاک است و این گروه بدون حضور خانواده سپهری، برای ما هویت رستاک را ندارد و اصلاً نمیتوانیم به آن فکر کنیم. سیامک را هم رها نمیکنیم و باید ما را تحمل کند. (خنده). ما فقط با امید برگشت سیامک کارمان را ادامه میدادیم.
سیامک: گاهی اوقات آدم تحت فشار قرار میگیرد و این ترس به شما راه پیدا میکند که یک چیز به نحوی به من وابسته شده که من از این وابستگی همیشه وحشت داشتهام. شاید جذابترین بخش این سفر برای من رسیدن به این نتیجه بود که همه چیز خیلی خوب در حال پیشروی است و حالا من میتوانم بدون در نظر گرفتن چیزی، تصمیم بگیرم باشم یا نباشم.
فرزاد: نقشه هنری «رستاک» را سیامک طراحی کرده است. سیامک اعتقاد دارد که رستاک یک گروه تجربی است. ما تجربههایی که بیست سال پیش (خصوصاً بین سالهای 76 تا 80) داشتیم، متفاوتتر از این بود؛ مثلاً ترکیب موسیقی نواحی با موسیقی الکترونیک بود. سیامک عاشق موسیقی مدرن است و ذهن بسیار پیچیدهای دارد. آن زمان دانشجو بود و ما پارتهای خودمان را در کارهایی که سیامک مینوشت، اجرا میکردیم. از یک جایی به بعد سیامک گفت رستاک باید به سمت دیگری برود؛ تیم ایدهپردازی تشکیل و قرار شد آنسامبل به این شکلی که الان هست در بیاید. منظورم این است که حتی آن زمان که کارهایی با آنسامبل مدرن انجام میدادیم، باز هم امضا داشتند که آن را سیامک پای کار میزد. الان ممکن است بچهها ایده بدهند و سیامک انتخاب زیباشناسانه از بین آنها داشته باشد و آنها را به خوبی کنار هم بچیند. سیامک مُهر رستاک است. وقتی نبود، ما واقعاً فلج شده بودیم و فقط میتوانستیم اجرا کنیم. ما در کنار سیامک از علاقه مشترکمان که موسیقی است، لذت میبریم.
بهزاد: ما فقط بعد از مستر دیگر کارها را تغییر نمیدادیم. بعد از مستر آلبوم را از سیامک میگرفتیم که دیگر نتواند آن را تغییر دهد. (خنده)
فرزاد: چهار سال پیش که شروع به ساخت آلبوم کردیم، سیامک گفت چه زمانی را برای تولید این آلبوم برآورد میکنی؟ گفتم با این اخلاقی که تو داری، نزدیک به سه سال. گفت خیلی زیاد است، ما باید یک سالِ این آلبوم را جمع کنیم. (خنده دسته جمعی)
بهزاد: اولینباری که سیامک روی موسیقی کرمانشاه کار کرد و من آن را شنیدم، به عنوان یک کُرد واقعاً از آن لذت بردم و فکر کردم چقدر خوب است که یک نفر چنین نگاهی روی موسیقی این منطقه داشته است. اصلاً آن زمان فکر نمیکردم چند سال بعد در ماشین یکی از دوستانم که تهرانی است بنشینم و آن کار را بشنوم.
فرزاد: زمانی که تصمیم گرفتیم «همه اقوام من» را تولید کنیم، میخواستیم تمام مردم (چه کسی که موزیسین است و چه کسی که نیست) با این کار ارتباط برقرار کنند و به این هدف هم رسیدیم. بعد از آن اتفاقات زیادی برای رستاک افتاد و متوجه شدیم دنیا چقدر بزرگ است. همانطور که سیامک گفت تغییر کلام خط قرمز ما است در صورتیکه اگر شعر فارسی یا انگلیسی روی موسیقی بگذاریم، خیلی بیشتر شنیده میشود. خارجیها این کار را میکنند و مثلاً روی موسیقی فولک اسپانیا، کلام انگلیسی میگذارند و همه جا هم شنیده میشود. برای ما راحتترین کار همین بود اما آن را انجام ندادیم و حالا تنها چیزی که میتوانیم روی آن مانور دهیم، تنظیم است. وقتی در فستیوالها شرکت میکردیم و اجرای یک گروه مثلاً برزیلی با زبان فولکوریک خودشان را میدیدم، به عنوان یک ایرانی از زیبایی آن میخکوب میشدم. بعد از یک دوره، یکی از آرزوهای ما این شد که بتوانیم موسیقی فولک خودمان را جوری بیان کنیم که اصل آن را رعایت کرده باشیم. اما موضوع اینجا است که الان ما باید به مخاطبان خود اضافه کنیم و شاید اگر خیلی به اصل نزدیک شویم، آنها از ما دور شوند.
سیامک: جزء پروژههای بعدی است که یکی از قطعات قدیمی تهرانی یا قطعهای با کلام فارسی تولید کنیم.
فرزاد: ما هم نمیدانستیم و فکر میکنم اینجا از آن رونمایی شد (خنده جمعی).
بهزاد: فکر میکنم تجربه جالبی باشد چون تا به حال کسی از فرهنگ دیگر، با ما به عنوان خواننده همکاری نکرده و فکر میکنم این کار را ادامه دهیم.
بهزاد: یک قطعه در آلبوم آخر اجرا کردیم که بین شوشتر و دزفول روایت میشود. خیلی از مناطق ایران به این شکل است و مشخص نیست اصل قطعه متعلق به کدام ناحیه است. شوشتر و دزفول هم لهجههای متفاوتی دارند. ما یکی از محققان موسیقی شوشتر مراجعه کرده و در نهایت به روایت شوشتر استناد کردیم.
فرزاد: سر آن دعوا میشد و میگفتند این موسیقی برای ما است، چرا آن را اینگونه اجرا کردهاید! ما هم میگفتیم ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم.
بهزاد: در کرمانشاه خودمان هم همینطور است و شهرستان به شهرستان، لحجهها فرق دارد. اما هدف ما از انجام این کارها بزرگتتر از اینها است و انتظار داریم مخاطبانمان هم وسواس روی این جزئیات را کنار بگذارند و ببینند که رستاک با اعضای ثابت، از مناطق مختلف ایران موسیقی کار میکند. ما اصلاً نمیخواهیم اشتباه اجرا کنیم اما همین را از ما بپذیرند چون مجبوریم یک جا را مبنا قرار دهیم و کار را شروع کنیم. به این فکر کنند که این موسیقی توسط مردم ایران شنیده میشود و خودمان هم از آنها لذت میبریم.
بهزاد: برای من روشن است که اگر سیامک فقط به خودش فکر میکرد، برنمیگشت چون آنجا خیلی راحت زندگی میکرد.
سیامک سال گذشته بعد از انتشار آلبوم «میان خورشیدهای همیشه»، چند ماهی گروه را ترک میکند که این اتفاق باعث میشود شایعاتی مبنی بر جداییاش از رستاک شنیده شود. حالا بعد از شش ماه برگشته و قرار است در کنسرت پیشروی گروه رستاک در برج میلاد حضور داشته باشد. البته که در این گفتوگو به قول خودش اعتراف کرد که آن زمان اصلاً نمیدانست دلش میخواهد به گروه برگردد یا نه!
با سه نفر از اعضای گروه رستاک یعنی سیامک سپهری (سرپرست گروه و نوازنده تار)، فرزاد مرادی (خواننده و نوازنده تنبور و سازهای ملودیک و کوبهای محلی) و بهزاد مرادی (خواننده و نوازنده سازهای کوبهای) درباره دلایل و حواشی این اتفاق، جزئیات عکسی که از آنها در کنار محمدرضا هدایتی در فضای مجازی منتشر شده بود، آخرین آلبوم گروه و همچنین کنسرت پیشرو صحبت کردیم که نتیجهاش شد یک گفتوگوی گرم، ساده و صمیمی؛ همانند خودشان.
*****
- * آقای سپهری! شما بعد از انتشار آخرین آلبوم گروه «رستاک»، نزدیک به شش ماه غیبت داشتید و حتی در کنسرتهای گروه هم حضور پیدا نکردید که باعث شد برخی فکر کنند از رستاک جدا شدهاید. داستان چه بود؟
- * یعنی از همان اول قصد داشتید شش ماه از فضای موسیقی دور شوید؟!
فرزاد مرادی: فکر میکنم به او خوش گذشت و بیشتر در سفر ماند.
- * این چند ماه برای شما و گروه «رستاک» چطور گذشت؟
بهزاد مرادی: هم رفتنش سورپرایز بود، هم برگشتنش؛ بدون اینکه بگوید برگشت.
سیامک: واقعاً فکر نمیکردم رفتنم تا این اندازه طول بکشد و ماجرا دار شود. در این بیست سالی که از شکلگیری رستاک گذشته، من به جز این فقط یک بار دیگر سفر طولانی رفتهام. به هر حال گاهی فاصله گرفتن لازم است. اتفاق خوب این است که از دید من آنقدر شرایط گروه و ساختارش خوب بود که میتوانستم فکر کنم با نبودنم اتفاق بدی نمیافتد. البته زحمت زیادی روی دوش فرزاد در بخش مدیریت هنری بود. بهزاد و اکبر (اسماعیلیپور) هم همینطور و هر کدام از بچهها، کارهایی که از قبل انجام میدادند را خیلی جدیتر پیگیری میکردند. از آنطرف هم با پدرم صحبت کردم که مدیریت کلی رستاک را انجام دهد. این مجموعه ترکیبی را ایجاد کرد که حتی وقتی نبودم، خودم حس بهتری داشتم. یک حس متناقض؛ آن هم اینکه بودن آدم برای خودش لذتبخش است و سختیهای خودش را هم دارد ولی وقتی نیستی و میبینی یک مجموعه همچنان خوب به کار خود ادامه میدهد، میتوانید به عنوان یک فرد بیرونی از آن لذت ببرید.
- * سیامک سپهری که معتقد است با نبودنش، همچنان همه چیز خوب پیش میرفته است. برای شما که آنطرف ماجرا بودید چطور گذشت؟ به همین راحتی سپری شد؟
- * آقای سپهری! مطمئناً در این بیست سال وابستگی زیادی بین اعضای گروه «رستاک» ایجاد شده است. فکر نمیکردید با نبودنتان به گروه لطمه وارد کنید؟
- * شما بعد از انتشار آلبوم «میان خورشیدهای همیشه» چنین تصمیمی گرفتید. این آلبوم چه ویژگیهایی داشت که باعث شد این کار را بکنید؟
فرزاد: تولید این آلبوم نزدیک به چهار سال طول کشید. حساسیت ما هم روی کیفیت آثار خیلی زیاد است. سیامک چندینبار یک قطعه را تنظیم میکند و بعد از آن در کنسرتها اجرا میکنیم تا بتوانیم فیدبک بگیریم و به نتیجه نهایی برسیم. ما در آلبومهایمان دائماً دنبال این بودیم کاری کنیم که به تکرار نیفتیم و با حجم کاری که داشتیم، شبانه روز درگیر آنها بودیم. فکر میکنم آلبوم آخر، سنگینترین آلبوم رستاک تا به امروز بوده است. ما چون موسیقی نواحی مختلف را کار میکنیم، باید تمام آنها کیفیت خیلی بالایی داشته باشند چون مردمی که از آن منطقه هستند انتظار دارند و اگر کاری ضعیف باشد، اعتراض میکنند. به نظر من هفت قطعهای که در آلبوم آخر کار کردیم، نهایت توان گروه رستاک بوده و چون تصویر هم داشتیم، یک سال درگیر فیلمبرداری شدیم. در کل پروژه بسیار سنگین و نفسگیری بود.
بهزاد: من زمانی به گروه آمدم که رستاک شکل گرفته بود و خیلی عالی مسیرش را پیش میرفت. سیامک همیشه همین دقت و حساسیت را روی کیفیت اثر داشته ولی آلبوم آخر علاوه بر این حساسیت، بحث متفاوت بودن را هم چه روی سوژهها و چه تنظیم و صوت داشت و همین بود که باعث شد به باری که روی دوش سیامک است، اضافه شود. اما همانطور که فرزاد گفت، رستاک بدون حضور سیامک و خانواده سپهری هیچ معنایی ندارد. الان همه زندگی ما رستاک است و این گروه بدون حضور خانواده سپهری، برای ما هویت رستاک را ندارد و اصلاً نمیتوانیم به آن فکر کنیم. سیامک را هم رها نمیکنیم و باید ما را تحمل کند. (خنده). ما فقط با امید برگشت سیامک کارمان را ادامه میدادیم.
سیامک: گاهی اوقات آدم تحت فشار قرار میگیرد و این ترس به شما راه پیدا میکند که یک چیز به نحوی به من وابسته شده که من از این وابستگی همیشه وحشت داشتهام. شاید جذابترین بخش این سفر برای من رسیدن به این نتیجه بود که همه چیز خیلی خوب در حال پیشروی است و حالا من میتوانم بدون در نظر گرفتن چیزی، تصمیم بگیرم باشم یا نباشم.
فرزاد: نقشه هنری «رستاک» را سیامک طراحی کرده است. سیامک اعتقاد دارد که رستاک یک گروه تجربی است. ما تجربههایی که بیست سال پیش (خصوصاً بین سالهای 76 تا 80) داشتیم، متفاوتتر از این بود؛ مثلاً ترکیب موسیقی نواحی با موسیقی الکترونیک بود. سیامک عاشق موسیقی مدرن است و ذهن بسیار پیچیدهای دارد. آن زمان دانشجو بود و ما پارتهای خودمان را در کارهایی که سیامک مینوشت، اجرا میکردیم. از یک جایی به بعد سیامک گفت رستاک باید به سمت دیگری برود؛ تیم ایدهپردازی تشکیل و قرار شد آنسامبل به این شکلی که الان هست در بیاید. منظورم این است که حتی آن زمان که کارهایی با آنسامبل مدرن انجام میدادیم، باز هم امضا داشتند که آن را سیامک پای کار میزد. الان ممکن است بچهها ایده بدهند و سیامک انتخاب زیباشناسانه از بین آنها داشته باشد و آنها را به خوبی کنار هم بچیند. سیامک مُهر رستاک است. وقتی نبود، ما واقعاً فلج شده بودیم و فقط میتوانستیم اجرا کنیم. ما در کنار سیامک از علاقه مشترکمان که موسیقی است، لذت میبریم.
- * آقای سپهری! آن زمان که شما موسیقی الکترونیک کار میکردید، هنوز گروههایی مثل «چاتار» نیامده بودند. بعداً پشیمان نشدید که چرا آن ایدهها را (که الان هم حسابی گل کردهاند) در قالب یک گروه دیگر یا به صورت انفرادی منتشر نکردید؟
- * دلیل اینکه شما تا این حد سیامک سپهری را در گروه موثر میدانید چیست؟ اینکه فقط او در دانشگاه موسیقی خوانده و آهنگساز است یا خصوصیات فردی و اخلاقیاش باعث میشود این تفکر را داشته باشید و نبونش از نظر شما برای گروه تا این حد سخت باشد؟
- * گفتید «میان خورشیدهای همیشه» سختترین آلبوم رستاک تا امروز بوده است. حالا به نسبت این سختی، بازخورد قابل قبولی هم داشت؟
- * مشکل در پخش آلبوم بود؟
- * استقبال در خارج از ایران چطور بود؟
بهزاد: ما فقط بعد از مستر دیگر کارها را تغییر نمیدادیم. بعد از مستر آلبوم را از سیامک میگرفتیم که دیگر نتواند آن را تغییر دهد. (خنده)
فرزاد: چهار سال پیش که شروع به ساخت آلبوم کردیم، سیامک گفت چه زمانی را برای تولید این آلبوم برآورد میکنی؟ گفتم با این اخلاقی که تو داری، نزدیک به سه سال. گفت خیلی زیاد است، ما باید یک سالِ این آلبوم را جمع کنیم. (خنده دسته جمعی)
- * با توجه به اینکه شما در گروه رستاک روی قطعات نواحی مختلف ایران کار میکنید، باز هم گذشت زمان میتواند باعث کهنه شدن آنها شود؟
- * شما که تا این حد روی کارهایتان وسواس دارید و نگران کهنه شدن آن هستید، چرا تا به حال تکترک منتشر نکردهاید؟
- * استادهای موسیقی محلی و مقامی ایران، هر چقدر که استادتر میشوند بیشتر به اصل خود رجوع میکنند. منتها شما شهری هستید و نگاهتان هم به موسیقی شهری است و چه بخواهید، چه نخواهید از اصل فاصله میگیرید. به نظر میرسد رستاک هر چه بیشتر پیش میرود و دانش موسیقیاش بیشتر میشود، بیشتر از اصل فاصله میگیرد در حالیکه به نظر میآید اوایل به آن نزدیکتر بودید.
- * موسیقیهای محلی، هم ملودی و هم اجراهایشان به نوعی یک ملودی تکرارشنونده دارد که گاهی مونوتون هم هست اما شما آنها را پیچیده میکنید. شاید همین پیچیدگی باعث میشود از آن اصل، فاصله بگیرید.
بهزاد: اولینباری که سیامک روی موسیقی کرمانشاه کار کرد و من آن را شنیدم، به عنوان یک کُرد واقعاً از آن لذت بردم و فکر کردم چقدر خوب است که یک نفر چنین نگاهی روی موسیقی این منطقه داشته است. اصلاً آن زمان فکر نمیکردم چند سال بعد در ماشین یکی از دوستانم که تهرانی است بنشینم و آن کار را بشنوم.
فرزاد: زمانی که تصمیم گرفتیم «همه اقوام من» را تولید کنیم، میخواستیم تمام مردم (چه کسی که موزیسین است و چه کسی که نیست) با این کار ارتباط برقرار کنند و به این هدف هم رسیدیم. بعد از آن اتفاقات زیادی برای رستاک افتاد و متوجه شدیم دنیا چقدر بزرگ است. همانطور که سیامک گفت تغییر کلام خط قرمز ما است در صورتیکه اگر شعر فارسی یا انگلیسی روی موسیقی بگذاریم، خیلی بیشتر شنیده میشود. خارجیها این کار را میکنند و مثلاً روی موسیقی فولک اسپانیا، کلام انگلیسی میگذارند و همه جا هم شنیده میشود. برای ما راحتترین کار همین بود اما آن را انجام ندادیم و حالا تنها چیزی که میتوانیم روی آن مانور دهیم، تنظیم است. وقتی در فستیوالها شرکت میکردیم و اجرای یک گروه مثلاً برزیلی با زبان فولکوریک خودشان را میدیدم، به عنوان یک ایرانی از زیبایی آن میخکوب میشدم. بعد از یک دوره، یکی از آرزوهای ما این شد که بتوانیم موسیقی فولک خودمان را جوری بیان کنیم که اصل آن را رعایت کرده باشیم. اما موضوع اینجا است که الان ما باید به مخاطبان خود اضافه کنیم و شاید اگر خیلی به اصل نزدیک شویم، آنها از ما دور شوند.
- * شما همیشه روی قطعات محلی کار میکنید. هیچ وقت به این فکر نکردهاید که یکی از قطعات قدیمی مربوط به تهران را بازتنظیم کنید؟
سیامک: جزء پروژههای بعدی است که یکی از قطعات قدیمی تهرانی یا قطعهای با کلام فارسی تولید کنیم.
فرزاد: ما هم نمیدانستیم و فکر میکنم اینجا از آن رونمایی شد (خنده جمعی).
- * کمی هم از دلیل انتخاب نام «میان خورشیدهای همیشه» برای آلبوم که بخشی از شعر شاملو است بگویید.
- * آلبومی که آیدا سرکیسیان (همسر احمد شاملو) هم چند سال پیش با اشعار شاملو منتشر کرد، همین نام را داشت. البته نام آن «در میان آفتابهای همیشه» بود.
- * یک عکسی هم از فرزاد و بهزاد مرادی در کنار محمدرضا هدایتی در فضای مجاز منتشر شد. کمی راجع به آن عکس توضیح دهید.
بهزاد: فکر میکنم تجربه جالبی باشد چون تا به حال کسی از فرهنگ دیگر، با ما به عنوان خواننده همکاری نکرده و فکر میکنم این کار را ادامه دهیم.
- * این روزها هم برای کنسرت 9 مرداد در برج میلاد آماده میشوید؟
- * شما به دلیل نوع خاص موسیقیتان با اقوام مختلفی در ارتباط هستید، خاطره جالبی از این همنشینیها دارید؟
بهزاد: یک قطعه در آلبوم آخر اجرا کردیم که بین شوشتر و دزفول روایت میشود. خیلی از مناطق ایران به این شکل است و مشخص نیست اصل قطعه متعلق به کدام ناحیه است. شوشتر و دزفول هم لهجههای متفاوتی دارند. ما یکی از محققان موسیقی شوشتر مراجعه کرده و در نهایت به روایت شوشتر استناد کردیم.
فرزاد: سر آن دعوا میشد و میگفتند این موسیقی برای ما است، چرا آن را اینگونه اجرا کردهاید! ما هم میگفتیم ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم.
بهزاد: در کرمانشاه خودمان هم همینطور است و شهرستان به شهرستان، لحجهها فرق دارد. اما هدف ما از انجام این کارها بزرگتتر از اینها است و انتظار داریم مخاطبانمان هم وسواس روی این جزئیات را کنار بگذارند و ببینند که رستاک با اعضای ثابت، از مناطق مختلف ایران موسیقی کار میکند. ما اصلاً نمیخواهیم اشتباه اجرا کنیم اما همین را از ما بپذیرند چون مجبوریم یک جا را مبنا قرار دهیم و کار را شروع کنیم. به این فکر کنند که این موسیقی توسط مردم ایران شنیده میشود و خودمان هم از آنها لذت میبریم.
- * به عنوان سوال آخر فکر میکنید اگر سیامک سپهری تصمیم به جدایی بگیرد، «رستاک» ادامه پیدا خواهد کرد؟
بهزاد: برای من روشن است که اگر سیامک فقط به خودش فکر میکرد، برنمیگشت چون آنجا خیلی راحت زندگی میکرد.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 4 مرداد 1396 - 17:44
دیدگاهها
آلبوم اولشون فوق العاده بود و مخصوصا آلبوم تصویریشون باعث بیشتر شنیده شدن این اثر شد و کار خیلی زیبایی بود.
لطفا با اقایان علی اصحابی و نریمان و فرهاد جواهر کلام و سعید پور سعید و بهنام علمشاهی و رامین بی باک و مهدی مقدم و میلاد کیانی و فر زاد فرزین هم گفت وگو کنید واز البوم جدید هایشان خبر بگزارید و بنویسید که کی منتشر می شوند.
افزودن یک دیدگاه جدید