پروندهای برای نوازندههای موسیقی ایران - 5
امید حجت: نگاه من جهانی است؛ مثل اصغر فرهادی
موسیقی ما - درست است که از اولین نوازندههای حرفهای گیتار الکتریک در موسیقی پس از انقلاب است، یا یکی از چهرههایی که اوایل دهه هفتاد با زندهیاد «افشین یداللهی» همکاری کرده و ترانهای از او را در تیتراژ یک سریال خوانده، اما هیچگاه ادعایی روی تصاحب عنوان اولین بودن ندارد؛ چراکه اصولاً کاراکترش آرام و بیحاشیه است.
پس از سالها همکاری با خوانندگان مطرح در مقام نوازنده و آهنگساز و تنظیمکننده، حالا چند سالی میشود که دغدغه اصلی و اینبار مستمر امید حجت، فعالیت جدی در عرصه خوانندگی است. اتفاقی که اگر از همان دهه هفتاد پیگیرش میشد، شاید الان حیطه کاریاش کلاً متفاوت بود و وجه خوانندگی او شهرت بیشتری داشت. امید حجت پیش از نوروز 96، آلبوم "Peace and Love" را به زبان انگلیسی- فارسی منتشر کرد. اثری که قرار است سبک و سیاقش ادامه داشته باشد و این موزیسین قصد دارد در همکاری با سازمان ملل و یونسکو چند قطعه بینالمللی دیگر را هم تولید کند.
در یکی از روزهایی که امید حجت مشغول تولید قطعات جدید و همچنین مدیریت مرکز هنری جدیدش در باشگاه انقلاب بود، با او به گفتوگو نشستیم و درباره همه سالهای فعالیتش گپ زدیم. برنده تندیس طلایی بهترین نوازنده از دومین جشن سالانه «موسیقی ما» در این گفتوگو نکات جالبی درباره همکاری با خوانندههای مختلف، اوضاع این روزهای موسیقی و همچنین اهدافش برای آینده عنوان کرد.
منظورش استاد فرهاد مجذوب است که هر چه بلدم از لطف او است. فرهاد خان را که دیدم متحول شدم. دو، سه روز من و ایمان (برادرم) به فکر فرو رفتیم چون تازه فهمیده بودیم که گیتار زدن یعنی چه. مانده بودم پس این چیزهایی که ما میزدیم چه بودند؟! او دریایی را به روی من باز کرد که هنوز که هنوز است ته آن را ندیدهام و اصلاً دیدنی نیست و ای کاش یک روز برایش بزرگداشتی در خور شأنش گرفته شود. انسان دانشمندی بود. به هر حال گذرم به او افتاد و تفکر و نوع نوازندگیام کاملاً تغییر کرد. در کنار گیتار، خواندن را با پدر پیش میبردم اما پدر همیشه دوست داشت مهندسی را پیش ببرم و موسیقی سرگرمیام باشد که نشد (میخندد).
در همین میان، دانشگاه قبول شدم و به زاهدان رفتم که آنجا نقطه تأثیرگذار بعدی در زندگیام بود. تأثیر کویر و تنهایی و درونگرایی باعث شد فصل جدیدی از زندگی من آغاز شود. یکمقدار دانش فنی روی گیتار داشتم و آنجا روی فکر و اندیشهام تأثیر گذاشت. در واقع کویر و پنج سال درس خواندن در آنجا و حس مهماننوازی مردم سیستان و بلوچستان، اندیشهای را در من شکل داد که برای مثال قطعه 3 آلبومم با نام «یاد باد» را سال 66 در دانشگاه نتنویسی کردم و امسال آن را منتشر کردم. حالا شما ببینید که چه مسیری را طی کرده است.
وقتی به زاهدان رفتم، موسیقی تقریباً آنجا ممنوع بود. اما آنقدر پیگیر شدم که بالأخره اجازه دادند یک انباری را تبدیل به محلی برای ساختن سرود کنیم. کمکم آنجا اتفاقات بزرگی افتاد و شهر رنگ دیگری گرفت. نه اینکه من کاری کرده باشم، منظورم این است که آنقدر پیگیر بودم که حتی در خانه ارشاد زاهدان سرود ساختم و انجمن اسلامی به من اجازه داد برای اولینبار در دانشگاه سیستان و بلوچستان، در روز فارغالتحصیلی گیتار بزنم.
آن زمان شادمهر در حال جمع کردن آلبوم «مسافر» بود که وقتی منتشر شد سه تا اسم بیشتر پشت آن نبود؛ شادمهر عقیلی، بهروز صفاریان به عنوان آهنگساز و من به عنوان گیتاریست. این آلبوم خیلی پرفروش شد و به طبع آن، ما سه نفر هم خیلی دیده شدیم و با موجی از دعوت برای ضبط قطعات موسیقی روبهرو شدم. به جایی رسیده بود که روزی سه، چهار تا ضبط میزدم و هر روز تا نصفه شب در استودیو بودم. جوری شده بود که دیگر از این همه کار خسته شده بودم.
البته این را هم بگویم که ساز زدن در استودیو داستان متفاوتی دارد. در استودیو باید احساس موسیقی را بگیری و جواب آن را پس دهی اما برخی از نوازندهها فکر میکنند باید در استودیو خودنمایی کنند و متأسفانه در خدمت آهنگ نیستند. در حالیکه شما باید ملودی و حالی که از آن آهنگ استخراج میکنید را پرورش دهید و آن را با تکنیکهای خودتان در آن جاری کنی تا ماندگار شود. ولی گاهی نوازندهها متوجه نیستند که برای خودنمایی نیامدهاند. درایت به این امر باعث میشود تبدیل به یک نوازنده استودیویی خوب شوی وگرنه ما نوازندههای خوب زیادی در اجرای زنده داریم اما خیلیها در استودیو نمیتوانند به خوبی ایمپرووایز کنند.
یک روز «شاپور قریب» پیش او آمد و ایمان هم به آقای قریب پیشنهاد داد که تیتراژی برای انتهای فیلم در نظر بگیرد. البته او در ابتدا خیلی استقبال نکرد و گفت باید آن را بشنوم. آن زمان با افشین یدالهی دوست بودم و افشین هم که ادبیاتش انتها نداشت. فیلم را دید و فکر کرد و روی آن فیلم کاری کرد که استاد قریب وقتی آن را دید و شنید، اشک در چشمانش نشست. خدا را شکر تیتراژ خیلی موفقی شد.
از طرف فدراسیون فوتبال برای من نامه زدند که صلح و عشق را برای افتتاحیه جام جهانی بخوانم. این حرکتی بود که شاید 90 درصد نمیتوانست اتفاق بیفتد ولی همینکه نامهای از طرف فدراسیون فوتبال ایران به «سپ بِلاتر»، رییس وقت فدراسیون جهانی فوتبال، نوشته میشود که امید حجت میخواهد پیام صلح را بخواند شاید بعضیها فکر کنند که مگر میشود؟ اما من مطمئنم که یک زمان یک نفر این کار را میکند. مطمئنم مثل والیبالمان که فکر نمیکردیم به این درجه برسند، موسیقی پاپ ما هم یک روز جایگاه بسیار خوبی پیدا میکند. من این روزها ترجیح میدهم در این مسیر حرکت کنم.
اصولاً باید تنوع نوازنده و تنظیمکننده وجود داشته باشد مگر اینکه گروه باشند. من همیشه میگویم بگذار دنیا کار خودش را بکند و فراموش نکن زمان درست، زمانی است که تو را میخواهند. خود تو نباید دائماً دنبال این باشی که کارها را به تو واگذار کنند. وقتی صادقانه کار کنی، خودبهخود طول عمر کارت هم زیاد میشود.
این را هم بگویم که هیجانات نیما جالب بود و هرکاری را با پشت کار زیاد و کیفیت بالا انجام میداد. از طرف نیما برای ارکستر حمید عسکری دعوت شدم. آن زمان تصمیم نداشتم در گروهی بنوازم چون از اجراهای زیاد خسته شده بودم و حقیقتاً قصد نداشتم با ارکستری همکاری کنم. اما انرژی نیما جذاب بود و خیلی سریع ارکستری چیده شد که با آن پنج، شش سال دور ایران را گشتیم. نیما انرژیهای وجودش را خیلی زود سوزاند و خرج کرد. او همیشه میگفت: «امید حجت، من چهل سالگی را نمیبینم، حالا ببین!» نیما خیلی جدی، خوشاخلاق و زودرنج بود و آدمی بود که اگر از دستت ناراحت میشد، سریع آن را بروز میداد؛ رو بازی میکرد. بهترین لحظات ارکسترهای زندگی من، در کنار نیما وارسته بود و نقشی که او در ارکستر حمید به من داده بود، از نقش خودش بیشتر بود.
ارتباط من با این سازمان از اجرای قطعه Peace and love در گرامیداشت روز جهانی صلح به دعوت کتابرانه در سال رایزنی شکل گرفت و امسال نیز در دهکده فرهنگی باشگاه انقلاب (دهکده سبز زندگی) این جشن را برگزار کردیم و این قطعه مجدداً اجرا شد و در کنار من عباس لطیفی و ایمان جعفری هنرنمایی کردند.
پس از سالها همکاری با خوانندگان مطرح در مقام نوازنده و آهنگساز و تنظیمکننده، حالا چند سالی میشود که دغدغه اصلی و اینبار مستمر امید حجت، فعالیت جدی در عرصه خوانندگی است. اتفاقی که اگر از همان دهه هفتاد پیگیرش میشد، شاید الان حیطه کاریاش کلاً متفاوت بود و وجه خوانندگی او شهرت بیشتری داشت. امید حجت پیش از نوروز 96، آلبوم "Peace and Love" را به زبان انگلیسی- فارسی منتشر کرد. اثری که قرار است سبک و سیاقش ادامه داشته باشد و این موزیسین قصد دارد در همکاری با سازمان ملل و یونسکو چند قطعه بینالمللی دیگر را هم تولید کند.
در یکی از روزهایی که امید حجت مشغول تولید قطعات جدید و همچنین مدیریت مرکز هنری جدیدش در باشگاه انقلاب بود، با او به گفتوگو نشستیم و درباره همه سالهای فعالیتش گپ زدیم. برنده تندیس طلایی بهترین نوازنده از دومین جشن سالانه «موسیقی ما» در این گفتوگو نکات جالبی درباره همکاری با خوانندههای مختلف، اوضاع این روزهای موسیقی و همچنین اهدافش برای آینده عنوان کرد.
- * شما سالها است که در حوزه موسیقی فعالیت میکنید و فکر میکنم جزء اولین کسانی بودید که بعد از انقلاب نامتان به عنوان نوازنده گیتار الکتریک در اجراها و آلبومهای موسیقی ثبت شد. آشناییتان با موسیقی چطور شکل گرفت؟
- * چند سالتان بود؟
منظورش استاد فرهاد مجذوب است که هر چه بلدم از لطف او است. فرهاد خان را که دیدم متحول شدم. دو، سه روز من و ایمان (برادرم) به فکر فرو رفتیم چون تازه فهمیده بودیم که گیتار زدن یعنی چه. مانده بودم پس این چیزهایی که ما میزدیم چه بودند؟! او دریایی را به روی من باز کرد که هنوز که هنوز است ته آن را ندیدهام و اصلاً دیدنی نیست و ای کاش یک روز برایش بزرگداشتی در خور شأنش گرفته شود. انسان دانشمندی بود. به هر حال گذرم به او افتاد و تفکر و نوع نوازندگیام کاملاً تغییر کرد. در کنار گیتار، خواندن را با پدر پیش میبردم اما پدر همیشه دوست داشت مهندسی را پیش ببرم و موسیقی سرگرمیام باشد که نشد (میخندد).
در همین میان، دانشگاه قبول شدم و به زاهدان رفتم که آنجا نقطه تأثیرگذار بعدی در زندگیام بود. تأثیر کویر و تنهایی و درونگرایی باعث شد فصل جدیدی از زندگی من آغاز شود. یکمقدار دانش فنی روی گیتار داشتم و آنجا روی فکر و اندیشهام تأثیر گذاشت. در واقع کویر و پنج سال درس خواندن در آنجا و حس مهماننوازی مردم سیستان و بلوچستان، اندیشهای را در من شکل داد که برای مثال قطعه 3 آلبومم با نام «یاد باد» را سال 66 در دانشگاه نتنویسی کردم و امسال آن را منتشر کردم. حالا شما ببینید که چه مسیری را طی کرده است.
- * گفتید در خانه کیبورد دو طبقه داشتید. این اولین سازی بود که با آن روبهرو شدید؟
وقتی به زاهدان رفتم، موسیقی تقریباً آنجا ممنوع بود. اما آنقدر پیگیر شدم که بالأخره اجازه دادند یک انباری را تبدیل به محلی برای ساختن سرود کنیم. کمکم آنجا اتفاقات بزرگی افتاد و شهر رنگ دیگری گرفت. نه اینکه من کاری کرده باشم، منظورم این است که آنقدر پیگیر بودم که حتی در خانه ارشاد زاهدان سرود ساختم و انجمن اسلامی به من اجازه داد برای اولینبار در دانشگاه سیستان و بلوچستان، در روز فارغالتحصیلی گیتار بزنم.
- * فکر میکنم این اتفاق باید مربوط به اوایل دهه هفتاد باشد.
- * در آن کنسرت قطعات کاور اجرا میکردید؟
- * نام فیلم چه بود؟
آن زمان شادمهر در حال جمع کردن آلبوم «مسافر» بود که وقتی منتشر شد سه تا اسم بیشتر پشت آن نبود؛ شادمهر عقیلی، بهروز صفاریان به عنوان آهنگساز و من به عنوان گیتاریست. این آلبوم خیلی پرفروش شد و به طبع آن، ما سه نفر هم خیلی دیده شدیم و با موجی از دعوت برای ضبط قطعات موسیقی روبهرو شدم. به جایی رسیده بود که روزی سه، چهار تا ضبط میزدم و هر روز تا نصفه شب در استودیو بودم. جوری شده بود که دیگر از این همه کار خسته شده بودم.
آلبوم «مسافر» شادمهر موفقترین ضبطم بود
- * آلبوم «مسافر» اولین آلبومی بود که شما در آن نوازندگی کردید و منتشر شد؟
- * پس معتقدید شما جزء اولین گیتاریستهای پاپ بعد از انقلاب بودید؟
البته این را هم بگویم که ساز زدن در استودیو داستان متفاوتی دارد. در استودیو باید احساس موسیقی را بگیری و جواب آن را پس دهی اما برخی از نوازندهها فکر میکنند باید در استودیو خودنمایی کنند و متأسفانه در خدمت آهنگ نیستند. در حالیکه شما باید ملودی و حالی که از آن آهنگ استخراج میکنید را پرورش دهید و آن را با تکنیکهای خودتان در آن جاری کنی تا ماندگار شود. ولی گاهی نوازندهها متوجه نیستند که برای خودنمایی نیامدهاند. درایت به این امر باعث میشود تبدیل به یک نوازنده استودیویی خوب شوی وگرنه ما نوازندههای خوب زیادی در اجرای زنده داریم اما خیلیها در استودیو نمیتوانند به خوبی ایمپرووایز کنند.
- * چه شد که شادمهر با آن همه توانایی در نوازندگی، شما را به عنوان نوازنده گیتار آلبومش انتخاب کرد؟
- * اولین اجراهای صحنهای شما با چه خوانندگانی بود؟
- * بعد از آن هم تصمیم گرفتید یک آلبوم انگلیسی زبان منتشر کنید. حالا چرا با کلام غیر ایرانی؟
اولین بودن مزیتی ندارد و فقط باعث میشود آدمها نسبت به هم گلهمند شوند
- * در دهه هفتاد، شما در آلبومها و اجراهای زنده زیادی حضور داشتید. خیلیها هم میگویند که من اولین خواننده پاپ بعد از انقلاب بودم. فکر کنم با توجه به سابقهای که دارید، بتوانید جوابی برای این سوال داشته باشید.
- * فکر میکنم اولین کاری که از زندهیاد افشین یدالهی خواندید، قطعه «سادگی» برای تیتراژ سریال «بازی پنهان» بود.
- *تیتراژ «سادگی» برای چه سالی بود و چه شد که آن کار را خواندید؟
یک روز «شاپور قریب» پیش او آمد و ایمان هم به آقای قریب پیشنهاد داد که تیتراژی برای انتهای فیلم در نظر بگیرد. البته او در ابتدا خیلی استقبال نکرد و گفت باید آن را بشنوم. آن زمان با افشین یدالهی دوست بودم و افشین هم که ادبیاتش انتها نداشت. فیلم را دید و فکر کرد و روی آن فیلم کاری کرد که استاد قریب وقتی آن را دید و شنید، اشک در چشمانش نشست. خدا را شکر تیتراژ خیلی موفقی شد.
- * الان پشیمان نیستید که چرا خوانندگی را همان موقع ادامه ندادید؟
- * گفتید یک دورههایی موجی شکل میگیرد که آدمها با آن پیش میروند. تیتراژی که شما خواندید هم گرفته بود و هر کس دیگری بود در همان فضا پیش میرفت و راه را برای خودش باز میکرد. شما چرا اینکار را نکردید؟ به نظرتان اگر کسی موسیقی را به شکل ویژهتری دنبال کرده باشد، اشکالی دارد که با این موجها پیش برود؟
- * فکر نمیکنم هیچ هنرمندی از معروف شدن و روی صحنه رفتن بدش بیاید.
- * منظورتان قطعه «یک روز از پیش تو میرم» است؟
- * یعنی فکر میکنید با این شرایطی که موسیقی پاپ پیدا کرده، میتواند در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد؟
از طرف فدراسیون فوتبال برای من نامه زدند که صلح و عشق را برای افتتاحیه جام جهانی بخوانم. این حرکتی بود که شاید 90 درصد نمیتوانست اتفاق بیفتد ولی همینکه نامهای از طرف فدراسیون فوتبال ایران به «سپ بِلاتر»، رییس وقت فدراسیون جهانی فوتبال، نوشته میشود که امید حجت میخواهد پیام صلح را بخواند شاید بعضیها فکر کنند که مگر میشود؟ اما من مطمئنم که یک زمان یک نفر این کار را میکند. مطمئنم مثل والیبالمان که فکر نمیکردیم به این درجه برسند، موسیقی پاپ ما هم یک روز جایگاه بسیار خوبی پیدا میکند. من این روزها ترجیح میدهم در این مسیر حرکت کنم.
ترکهایی که برای احسان خواجهامیری، محسن چاوشی یا حمید عسگری ساختم، خیلی مطرح شدند
- * در دهه هشتاد، علاوه بر نوازندگی بُعد آهنگسازی و تنظیمکنندگی شما نیز پررنگتر شد. این اتفاق به این دلیل بود که گفتید از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم کارهای شخصی خودم را پیش ببرم؟
- * یعنی تنظیم و آهنگسازی را هم به صورت آکادمیک دنبال کردید؟
- * با این شرایط، آدم انتظار دارد خودتان اکثر کارهای شخصیتان را آهنگسازی و تنظیم کنید اما معمولاً آنها را به افراد دیگری میسپارید.
- * اما در مقابل کارهایی که برای هنرمندانی چون محسن چاوشی و احسان خواجهامیری ساختید، شنیده شدند.
- * بین قطعاتی که برای خوانندههای مختلف تنظیم کردید، با کدامشان بیشتر ارتباط برقرار کردهاید؟
- * کمی درباره همکاری با محسن چاوشی صحبت کنیم. همکاری شما در آن مقطع با چاوشی جالب توجه بود، چون آن زمان شهاب اکبری، کوشان حداد و امیر جمالفرد را به عنوان تنظیمکننده کنارش داشت و در واقع با چند تنظیمکننده ثابت کار میکرد ولی نام شما به میان آمد و اتفاقاً قطعهای که تنظیم کردید هم به عنوان نام آلبوم انتخاب شد.
اصولاً باید تنوع نوازنده و تنظیمکننده وجود داشته باشد مگر اینکه گروه باشند. من همیشه میگویم بگذار دنیا کار خودش را بکند و فراموش نکن زمان درست، زمانی است که تو را میخواهند. خود تو نباید دائماً دنبال این باشی که کارها را به تو واگذار کنند. وقتی صادقانه کار کنی، خودبهخود طول عمر کارت هم زیاد میشود.
- * شما بعد از «پرنده غمگین»، با هم «پاروی بیقایق» را کار کردید که فکر میکنم در آن دوره به آن نقدهایی هم شد.
حتی جدایی من از حمید عسکری هم زیبا بود
- * شما با حمید عسکری هم همکاری داشتید که فکر میکنم یکی از طولانیترین همکاریهایتان بود.
- * فکر میکنم در آن ارکستر با نیما وارسته رفاقت خیلی خاصی داشتید و بعد از درگذشت او هم خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بودید. آشناییتان در ارکستر حمید عسکری بود؟
این را هم بگویم که هیجانات نیما جالب بود و هرکاری را با پشت کار زیاد و کیفیت بالا انجام میداد. از طرف نیما برای ارکستر حمید عسکری دعوت شدم. آن زمان تصمیم نداشتم در گروهی بنوازم چون از اجراهای زیاد خسته شده بودم و حقیقتاً قصد نداشتم با ارکستری همکاری کنم. اما انرژی نیما جذاب بود و خیلی سریع ارکستری چیده شد که با آن پنج، شش سال دور ایران را گشتیم. نیما انرژیهای وجودش را خیلی زود سوزاند و خرج کرد. او همیشه میگفت: «امید حجت، من چهل سالگی را نمیبینم، حالا ببین!» نیما خیلی جدی، خوشاخلاق و زودرنج بود و آدمی بود که اگر از دستت ناراحت میشد، سریع آن را بروز میداد؛ رو بازی میکرد. بهترین لحظات ارکسترهای زندگی من، در کنار نیما وارسته بود و نقشی که او در ارکستر حمید به من داده بود، از نقش خودش بیشتر بود.
- * یک مسئله درباره حمید عسکری این است که میگویند وقتی ارکستر او تغییر کرد و شما و چند چهره دیگر از گروهش جدا شدید، اجراهای این خواننده از لحاظ سطح کیفی پایین آمد.
احسان خواجهامیری با کارهایش توقع همه را بالا برده است!
- * همکاری شما با ارکستر احسان خواجهامیری هم خبرساز بود و در آن دوره هم گروه خوبی داشتید.
- * به نظر شما نمودار فعالیتهای احسان خواجهامیری در حال حاضر کجا است؟
از شنیدن کارهای نسل جدید لذت می برم
- * اصلاً چه دلیلی دارد که این همه کنسرت، آن هم تکراری برگزار شود؟
- * مثلاً بهنام بانی، حامد همایون و اشوان و... از جمله هنرمندانی هستند که دهها سانس طی ماههای اخیر کنسرت برگزار کردهاند. با توجه به صحبت شما یعنی این خوانندهها به زودی تکراری میشوند؟
- * کلاً کارهای نسل جدید را گوش میکنید؟
- * فکر میکنید از بین این هنرمندان جدید، کدام چهرهها بتوانند ماندگار شوند. چون بعضیها میگویند این نسل، موسیقی مصرفی دارند و صرفاً یک موج هستند.
آلبوم «صلح و عشق» توانایی پاپیولار شدن را دارد
- * چه شد که تصمیم به تولید آلبومی به نام «صلح و عشق» گرفتید؟ فکر میکنم موفقیتهای این قطعه شما را به این سمت سوق داد اما چرا یک آلبوم انگلیسی و فارسی؟
- * این آلبوم هم به سفارش و با حمایت دفتر سازمان ملل در تهران تهیه شد؟ چون به نظرم کارهایی که به زبان انگلیسی تولید میکنید با حمایت سازمان ملل هستند و برایم جالب است بدانم ارتباطتان با این ارگان جهانی چگونه شکل گرفته است؟
ارتباط من با این سازمان از اجرای قطعه Peace and love در گرامیداشت روز جهانی صلح به دعوت کتابرانه در سال رایزنی شکل گرفت و امسال نیز در دهکده فرهنگی باشگاه انقلاب (دهکده سبز زندگی) این جشن را برگزار کردیم و این قطعه مجدداً اجرا شد و در کنار من عباس لطیفی و ایمان جعفری هنرنمایی کردند.
- * معمولاً تجربه ثابت کرده آلبومهایی به غیر از زبان فارسی میان مخاطب ایرانی با استقبال چشمگیری مواجه نمیشود. چرا برای اولین آلبومتان یک کار فارسی و پاپیولاتر اجرا نکردید که اسمتان بین مخاطبان بیشتر مطرح شود؟
- * نکته جالب درباره آلبومتان این است که در قطعه اول خودتان هم شعری به فارسی دارید. کمی درباره این موضوع و سایر عوامل تولید برایمان بگویید که چطور انتخاب شدند؟
- * فیدبکهای این آلبوم چطور بود؟ آلبوم بعدی شما هم دوباره در همین فضا است؟ با توجه به اینکه گفتید نگاه جهانی دارید تصمیمتان بر این است که فقط کارهای انگلیسی بخوانید؟
- * برای انتهای گفتوگو هم از برنامههای آینده برای ما بگویید و اینکه تا کنون برای آن اهداف جهانی که گفتید، چه کارهایی انجام دادهاید؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 19 مهر 1396 - 16:13
دیدگاهها
به نظرم محسن چاووشی ام برنامه ی جهانی داره، رو نمیکنه
کلا چاوشی و خواجه امیری شدن دو قطب اصلی موسیقی ایران ، موزیسینی نبوده که از اینا تعریف نکرده باشه تا حالا ?
دستاورد این نگاه جهانی چی بوده؟ کدوم اثر ساخته شده فراتر از مرزهای این سرزمین رفته ؟
پارو اتفاقی تکرار نشدنی بود
پاروی بی قایق خیلی متفاوت و فوق العادست
نیما وارسته بی نظیر
پاروی بی قایق ...وکالی که ضربان قلب را بالا میبرد .
استاد حجت از بهترین و با اخلاق ترین هنرمندانی هست که در ایران فعالیت دارند بهترین ها رو برای این هنرمند گرانقدر ارزومندم
دوستي با دوستان ناب نيما براي ما. باعث. افتخاره ... ممنون از جناب اميد حجت. عزيز
حرفای ایشون کامل درسته بله رفته رفته بدست آوردن جایگاهی ماندگار در موسیقی رفته رفته دشوارتر میشه.ملودی های قشنگی شنیده میشه این روزا ولی رنگ تنطیمها یکنواخت هست متاسفانه
عالی بود مصاحبه واقعا این نسل از موسیقی همشون عالی بودن و دیگه تکرار نمیشن
احسان خواجه امیری فوق العادس?
بسیار جالب بود
حرفای ایشون کامل درسته بله رفته رفته بدست آوردن جایگاهی ماندگار در موسیقی رفته رفته دشوارتر میشه
با تشکر
<a href="http://ejarehled.com/"> اجاره تلویزیون شهری <a/>
محسن جان چاوشی ??❤❤
پاروی بی قایق
افزودن یک دیدگاه جدید