خواننده و نوازندهی برجسته از شکلگیری «چاووش» و تاثیر آن در موسیقی اصیل گفت
بیژن کامکار: اگر توصیههای ما نبود، موسیقی پاپ از زیرزمین به زمین نمیرسید
موسیقی ما - «بیژن کامکار» نوازندهی پیشکسوت دف و خواننده، به عنوان مهمان در مراسم میراث دیداری-شنیداری کتابخانهی ملی حضور یافت و از دورانِ چاووش گفت؛ از دورانی که بهزعمِ او دوران طلایی موسیقی اصیل ایران است.
او میگوید این گروه با تلاشهای پدرانهی «هوشنگ ابتهاج» شکل گرفت. کامکار آنگاه به بیانِ تاریخچهی «چاووش» پرداخت و در توضیحاتی گفت: «جرقهی اولیه مشعل چاووش در خانه ما در سنندج زده شد. در آن زمان محمدرضا شجریان که تحصیلکرده هنرستان موسیقی بود به خانهی ما آمد و ما تعدادی از جوانان موسیقیدان آن روز احساس کردیم که موسیقی ما در کافهها و کابارهها راه خطا را در پیش گرفته و موسیقی ارزشمند و اصیل ایرانی در حال از بین رفتن است. با همین منظور، هستهِ اصلی چاووش در قالب گروه شیدا درست شد که خانواده ما و محمدرضا لطفی اعضای اولیه آن بودند.»
او همچنین به این مساله اشاره کرد که بعد از آن گروه عارف درست شد: «نام هر دو گروه شیدا و عارف که تولید آلبومهای چاووش را برعهده داشتند، توسط هوشنگ ابتهاج به یاد دو تن از تصنیف سرای بزرگ ایران نامگذاری شده بود. هدف اصلی در ابتدای کار فقط بازسازی و حفظ فرمهای اصلی موسیقی اصیل ایرانی بود؛ اما بعدها آثاری از محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده را هم اجرا کردیم. پیش از انقلاب خانم ها سیما بینا، هنگامه اخوان و افرادی چون رضوی سروستانی با ما همکاری داشتند که شرایط همکاری با ما بعد انقلاب اسلامی برای آنان فراهم نشد.»
«بیژن کامکار» بر این اعتقاد است که «چاووش» یک گروه مردمی بود و تمام سلیقههای سیاسی در آن وجود داشت؛ اما آن چه از دل گروه و کارهای اش بیرون می آمد فقط همگامی با مردم بود: «ما اولین گروهی بودیم که پس از واقعه کشتار 17 شهریور سال 57 – ماهها قبل از به ثمر رسیدن انقلاب - از رادیو تلویزیون استعفا دادیم اما چون گروه ما کوچک بود،آنچنان مطرح نشد و لابلای خبرها گم شد به گونه ای که حالا می گویند کارمندان شرکت نفت اول بودند درحالیکه ما پیشتر چنین کردیم. ما که از بیداد شاه و اعتراض به کشتار شهریور بی پناه بودیم و دیگر به جایی برای برنامه دعوت نمیشدیم بعد از انقلاب هم مورد بی توجهی قرار گرفتیم تا اینکه باز هم ابتهاج به داد ما رسید و همه ما را در شرایطی در خانه اش دور همجمع کرد که موسیقی متوقف شده بود و جز انگشت شماری آثار، باقی را نمی شد نواخت.»
او همچنین به شرایط موسیقی پاپ در ایران اشاره کرد و گفت: «یک خواننده پاپ داخلی در مصاحبهای گفته است که علت گرایش مردم به موسیقیهای جاز و پاپ این است که موسیقیدانان موسیقی اصیل ایرانی کاری نکردند و عملکرد ضعیفی داشتند در حالیکه او بی اطلاع است از زمانی که امثال او در زیرزمین موسیقی پاپ تمرین میکردند، من به یکی از مدیران صدا و سیما گفتم اگر اجازه فعالیت به موسیقی پاپ ایرانی ندهید از ارس تا خیج فارس همه جوانان ما مایکل جکسون گوش خواهند داد و هیچکس نخواهد توانست مانعی برای آنان شود. دلم از سخن این فرد بی اطلاع و سخنانش لرزید او و امثال او باید بدانند اگر من این توصیه را نکرده بودم، جنابعالی از زیر زمین به روی زمین نیامده بودید تا فعالیت کنید.»
او تاکید کرد که ما در موسیقی باید تنوع طلب باشیم و در موسیقی گوش کردن هم انحصارطلبی نکنیم:«از اینکه چاووش دوباره این روزها در جامعه مطرح شده خرسندم و با یاد کردن از فعالیت ها و آلبوم های چاووش در مراسم میراث دیداری شنیداری، نام از دنیارفتگان چاووش را دوباره زنده کردید.»
او میگوید این گروه با تلاشهای پدرانهی «هوشنگ ابتهاج» شکل گرفت. کامکار آنگاه به بیانِ تاریخچهی «چاووش» پرداخت و در توضیحاتی گفت: «جرقهی اولیه مشعل چاووش در خانه ما در سنندج زده شد. در آن زمان محمدرضا شجریان که تحصیلکرده هنرستان موسیقی بود به خانهی ما آمد و ما تعدادی از جوانان موسیقیدان آن روز احساس کردیم که موسیقی ما در کافهها و کابارهها راه خطا را در پیش گرفته و موسیقی ارزشمند و اصیل ایرانی در حال از بین رفتن است. با همین منظور، هستهِ اصلی چاووش در قالب گروه شیدا درست شد که خانواده ما و محمدرضا لطفی اعضای اولیه آن بودند.»
او همچنین به این مساله اشاره کرد که بعد از آن گروه عارف درست شد: «نام هر دو گروه شیدا و عارف که تولید آلبومهای چاووش را برعهده داشتند، توسط هوشنگ ابتهاج به یاد دو تن از تصنیف سرای بزرگ ایران نامگذاری شده بود. هدف اصلی در ابتدای کار فقط بازسازی و حفظ فرمهای اصلی موسیقی اصیل ایرانی بود؛ اما بعدها آثاری از محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده را هم اجرا کردیم. پیش از انقلاب خانم ها سیما بینا، هنگامه اخوان و افرادی چون رضوی سروستانی با ما همکاری داشتند که شرایط همکاری با ما بعد انقلاب اسلامی برای آنان فراهم نشد.»
«بیژن کامکار» بر این اعتقاد است که «چاووش» یک گروه مردمی بود و تمام سلیقههای سیاسی در آن وجود داشت؛ اما آن چه از دل گروه و کارهای اش بیرون می آمد فقط همگامی با مردم بود: «ما اولین گروهی بودیم که پس از واقعه کشتار 17 شهریور سال 57 – ماهها قبل از به ثمر رسیدن انقلاب - از رادیو تلویزیون استعفا دادیم اما چون گروه ما کوچک بود،آنچنان مطرح نشد و لابلای خبرها گم شد به گونه ای که حالا می گویند کارمندان شرکت نفت اول بودند درحالیکه ما پیشتر چنین کردیم. ما که از بیداد شاه و اعتراض به کشتار شهریور بی پناه بودیم و دیگر به جایی برای برنامه دعوت نمیشدیم بعد از انقلاب هم مورد بی توجهی قرار گرفتیم تا اینکه باز هم ابتهاج به داد ما رسید و همه ما را در شرایطی در خانه اش دور همجمع کرد که موسیقی متوقف شده بود و جز انگشت شماری آثار، باقی را نمی شد نواخت.»
او همچنین به شرایط موسیقی پاپ در ایران اشاره کرد و گفت: «یک خواننده پاپ داخلی در مصاحبهای گفته است که علت گرایش مردم به موسیقیهای جاز و پاپ این است که موسیقیدانان موسیقی اصیل ایرانی کاری نکردند و عملکرد ضعیفی داشتند در حالیکه او بی اطلاع است از زمانی که امثال او در زیرزمین موسیقی پاپ تمرین میکردند، من به یکی از مدیران صدا و سیما گفتم اگر اجازه فعالیت به موسیقی پاپ ایرانی ندهید از ارس تا خیج فارس همه جوانان ما مایکل جکسون گوش خواهند داد و هیچکس نخواهد توانست مانعی برای آنان شود. دلم از سخن این فرد بی اطلاع و سخنانش لرزید او و امثال او باید بدانند اگر من این توصیه را نکرده بودم، جنابعالی از زیر زمین به روی زمین نیامده بودید تا فعالیت کنید.»
او تاکید کرد که ما در موسیقی باید تنوع طلب باشیم و در موسیقی گوش کردن هم انحصارطلبی نکنیم:«از اینکه چاووش دوباره این روزها در جامعه مطرح شده خرسندم و با یاد کردن از فعالیت ها و آلبوم های چاووش در مراسم میراث دیداری شنیداری، نام از دنیارفتگان چاووش را دوباره زنده کردید.»
تاریخ انتشار : یکشنبه 13 آبان 1397 - 12:26
افزودن یک دیدگاه جدید