اهدای جایزه به محمد صالح علا در جشن موسیقی ما
فیلم اهدای جایزه ویژه به محمد صالح علا در پنجمین جشن سالانه موسیقی ما
[ نیما حسنینسب - منتقد سینما ]
محمد صالحعلا را پیش از اینکه از نزدیک ببینم و بشناسم، با تفاوتهایش شناختم؛ با تنوع عجیب و جالب کارهایش و حوزههای متفاوت استعداد و تواناییهایش در شعر و ادبیات و ترانهسرایی، بازیگری، کارهای تجربی در فضای تئاتر و هنرهای تجسمی، اجرای رادیو و تلویزیون، برنامهسازی و روزنامهنگاری و الخ. معلوم بود روح ناآرام و بیقراری دارد که به ماندن و توقف تن نمیدهد و یکجا ماندن و درجا زدن اذیتش میکند. از این شاخه به آن شاخه پریدنهایش بیشتر شبیه پرسههای یک آدم جستوجوگر برای سرککشیدن و کنجکاوی در فضاهای مختلف بود تا راهعوضکردنِ از سر ناکامی یا عدم موفقیت. ترانههایش آنقدر گرفته بود و ذات شاعرانهاش آنقدر جذاب و متفاوت بود که میتوانست ترانهسرای درجهیکی بماند و ادامه بدهد. «زائر» اولین تجربهاش در ترانهسرایی با درخشش او و ناصر چشمآذر و اجرای تاثیرگذار رامش به یکی از بهترینهای پاپ تبدیل شد. قطعههایی مثل شازده خانوم و حضرت عشق هم آنقدر سروصدا کرده بود و حاشیه و فرامتنهای عجیب پیدا کرده بود که بشود روی موج آنها سوار شد و جلو رفت. انگار صالحعلا جوری به زندگی نگاه میکرد که در دام این چیزها نیفتد و در همان روزگار جوانی هم آنقدر از حکمت و تجربه زندگی دریافته بود که کتابش با عنوان «تمامی آنچه که مردان در باب زنان میدانند» حدود سی بار تجدید چاپ شد؛ کتابی که همه صفحههایش سفید بود و چیزی درش نوشته نشده است!
دهه 1360 و 70 او را به عنوان جواناولِ شوریده و آشفتهزلفِ سینمای آن روزگار به یاد میآورم. مسیری که از بازی در «تیغ و ابریشم» مسعود کیمیایی شروع شد و با پُر کاری عجیبش در این دو دهه ادامه پیدا کرد؛ پنج فیلم در دهه 1360 و هفت فیلم در دهه 1370 بازی کرد که چندان شاخص و ماندگار نشد. در سینما هنوز بهترین حضورش همان تیغ و ابریشم است (با یادی از نقش کوتاه اما ماندگارش به عنوان بچه محل سیما ریاحی در «شوکران»)، همانطور که بهترین ترانهاش هم به نظرم هنوز زائر است. اصلا انگار صالحعلا به شروع توفانی عادت دارد. از برنامه «لحظه» قبل از انقلاب چیزی ندیدم و نمیدانم، ولی در اولین حضور تلویزیونی پس از انقلاب در مقام مجری و برنامهساز و نویسنده باز بهترین برگاش را رو کرد. در فضای خشک و رسمی و عصاقورتداده ابتدای دهه 1370، یک نفر با ظاهری بهکل متفاوت از مجریان رسمی و کارمندطور تلویزیون جلوی دوربین آمد که بهجای حرفهای رسمی و نصیحتهای توی مُخ آن روزها، حرفهای شاعرانه میزد و دلبری میکرد و از ما میخواست زعفرانی باشیم. برنامه «تا هشت و نیم» با این چیزها گُل کرد و الگو شد و جسارت تغییر فضا و لحن و آیتمها را به برنامهسازان یاد داد و راه را باز کرد. در ادامه کار تلویزیونی هم صالحعلا تا مدتی به اوج «تا هشت و نیم» نرسید و سریالش درباره اتفاقهای روزمره یک راننده تاکسی به اسم علی آقا 121 هم دیده نشد. در فاصله کمتر از دو دهه با «دو قدم مانده به صبح» الگوی کلیشهای برنامههای گفتوگومحور و فرهنگی هنری را تکانی داد و دکان عاشقی باز کرد، تاختی میرفت و تاختی میآمد و یکان یکان بینندگانِ جان را تا حماسه خداحافظی با خودش همراه میکرد. حجب و شرم دلچسبش نقطه مقابل پُررویی مرسوم مجریان این سالهاست و مکث و تپق هایش مال کسی است که انگار جلوی تماشاگران و شنوندگانِ جان دست و پایش را گم کرده باشد؛ مثل وقتی که در جشن سالانه موسیقی ما بحق و به موقع تقدیر شد و بی هیچ ادااصولی با دل دل زدن و استرس خاص خودش به اصرار مجری پشت تریبون رفت، یک بیت شعر خواند، از معلمانش تشکر کرد و رفت.
با این تنوع کارنامه هنوز محمدصالحعلا را باید بیش از هر چیز شاعر بدانیم؛ بخاطر ترانههای خاص و جذابش، برای دایره لغات و گستره واژگانی که به ترانه فارسی آورد و لحن صمیمی و خودمانی که عاشقانههایش را اینقدر ویژه و قابل تشخیص میکند. از بخت بدش بود که بهترین ترانههایش دستِ بهترین خوانندههای دوران نیفتاد تا آنقدر که باید به چشم بیاید(مثلا بخشی از ترانههای جذاب و شنیدنی سه دهه اخیرش را مهرداد آسمانی خواند). شاعرانگیِ صالحعلا اما فقط به ترانههایش محدود نیست و او هر جا در هر مقامی در حد وسعش کوشید شاعر بماند؛ چه زمانی که بازیگر فیلمهای اکشن درباره قاچاقچیها بود و چه وقتی مجری برنامهای برای نقد و تحلیل کمدیهای تلویزیونی شد! او حتی وقتی سراغ ژورنالیسم رفت و مجله متفاوت و عجیب و ناکام «نشانی» را چند شماره منتشر کرد، باز هم شاعر بود.
محمد صالحعلا را در مدتی که برای شروع دوباره مجله نشانی کنارش بودم از نزدیک شناختم. برخلاف اغلب آدمهایی که خودشان با تصویر بیرونیشان زمین تا آسمان فرق دارند، او از نزدیک هم خودِ خودش بود؛ همانقدر جذاب و متفاوت، همانقدر غیر کلیشهای و همان قدر شاعر. درست همان محمد صالحعلایی که از دور میشناختم.
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
سایت موسیقی ما , آوش مدیا
-
شهرام ناظری , سایت موسیقی ما
-
عالیم قاسم اف , سایت موسیقی ما
-
پدرام امینی ابیانه , سایت موسیقی ما
-
سالار عقیلی , ابوالفضل صادقی نژاد , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , سامان احتشامی , سایت موسیقی ما
-
فردین خلعتبری , سایت موسیقی ما
-
حیدو هدایتی , سایت موسیقی ما
-
فرهاد فخرالدینی , سایت موسیقی ما
-
شهرام ناظری , سایت موسیقی ما
-
پژمان طاهری , سایت موسیقی ما
-
همایون شجریان , فردین خلعتبری , سایت موسیقی ما
-
مجید رضوی , سایت موسیقی ما
-
رضا موسوی , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , پویا نیکپور , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , علیرضا پور استاد
-
سایت موسیقی ما , مهدی بوستانی
-
گروه چارتار , سایت موسیقی ما
-
سالار عقیلی , سایت موسیقی ما
-
سازنگار , آزاده امیری , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , فردین خلعتبری , علی اکبر قربانی , مانی جعفرزاده
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
فرهاد فخرالدینی , علی اکبر قربانی , سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , ماکان بند
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما
-
علیرضا میرآقا , سایت موسیقی ما , سازنگار
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , اکسیر نوین , محمدرضا خانزاده
-
سایت موسیقی ما , سهراب پورناظری , علی قمصری
-
سایت موسیقی ما , اکسیر نوین , محمدرضا خانزاده
-
سایت موسیقی ما , محمد بحرانی
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , منوچهر صهبایی
-
سایت موسیقی ما
-
سایت موسیقی ما , آیدین الفت
-
سایت موسیقی ما
افزودن یک دیدگاه جدید