به بهانه حواشی ایجاد شده برای تیتراژ سریال «رقص روی شیشه» با صدای یاس
هِدشاتِ مغزِ هنرِ بیمغز
موسیقی ما - شب گذشته (یکشنبه ۲۸ بهمن) مراسم افتتاحیه سریال «رقص روی شیشه» به کارگردانی مهدی گلستانه برگزار شد اما آنچه که حواشی زیادی به دنبال داشت، تیتراژ این سریالِ نمایش خانگی بود که گفته میشد صدای یاسر بختیاری ملقب به یاس از آن حذف شده است!
در این مراسم، قسمت اول سریال در حالی با صدای یاس پخش شد که خود او هم مهمان این مراسم بود. اما با این حال، امروز (۲۹ بهمن) دو نسخه متفاوت از سریال در تهران و شهرستانها توزیع شده که در نسخه شهرستان، صدای یاس روی تیتراژ سریال وجود دارد ولی در نسخه تهران صدای او از سریال حذف شده و گویا قرار هم نیست در قسمتهای بعدی، تیتراژی با صدای او وجود داشته باشد.
اما حسین پارسایی (مدیرکل دفتر نمایش خانگی سازمان سینمایی) گفته که نسخه ارسالی برای دریافت مجوز فاقد صدای یاس بوده و آنها با چنین درخواستی مواجه نشدهاند.
البته که این اتفاق مسبوق به سابقه است و پیش از این هم نام یاس به عنوان خواننده فیلمهایی چون «چارسو» و «بارکد» اعلام شده بود اما در نهایت راه به جایی نبرد تا موسیقی رپ همچنان خانه به دوش باشد.
موسیقی رپ آنقدر در این سالها بالا و پایین داشته و راجبش گفته و نوشتهاند که شاید بار دیگر نوشتن از آن تکرار مکررات باشد؛ چه از دوران صفویه به بعد که بحرطویلخوانی مرسوم شد و آن را اولین نمونههای شبیه به موسیقی رپ در موسیقی ایران میدانند، چه زمان انتشار آلبوم «اسکناس»ِ شاهکار بینشپژوه که آن را اولین آلبوم رپ با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانستهاند که البته چاشنی تغزل و طنز داشت و چه ده سال بعد از آن که پیروز ارجمند (مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ وقت) از شروع روند مجوزدهی به رپ در ایران که با نام «گفتاواز» معرفی میشد، خبر داد و چه زمانی که رضا عطاران در مجموعههای تلویزیونی «ترش و شیرین» و «متهم گریخت» سعی کرد شِبه رپ را از رسانه ملی به گوشها برساند.
اصلاً این موسیقی چیست که تا این حد محل مناقشه است؟ بعضی پایشان را در یک کفش کرده و شدیداً معتقدند این موسیقی مربوط به جامعه ما نیست. خب اگر بخواهیم بگوییم موسیقی رپ با فرهنگ ما مطابقت ندارد باید موسیقیهای پاپ، راک، کلاسیک غربی و... را نیز مخالف فرهنگ موسیقی کلاسیک ایرانی بدانیم. اما اصلاً این حرفها به چه دلیل باید در قرن 21 عنوان شود وقتی دیگر همه به این نتیجه رسیدهاند که موسیقی قرار است مرزها را از میان بردارد و با همین نگاه میتوان به این نتیجه رسید که به همین دلیل هم با وجود تفاوت زبانی، موسیقی در تمام کشورها با یک زبان و از یک سمت نوشته میشود.
اما موضوع مهمتر این است که بعضیها اعتقاد دارند رپِ مجوزدار درواقع رپنخواندن است؛ چراکه رپ به سرکشی و یاغیگری و روشنگری معروف است. اگر بخواهیم آنرا در چهارچوب مجوز محصور کنیم، دیگر نمیتواند رپ باشد و اگر مجال فعالیت پیدا کند، شیر بی یال و دم و اشکم خواهد شد.
البته باید یادآور شد که موسیقی رپ هم در دنیای امروز شاخههای متفاوتی پیدا کرده و در بعضی موارد ماهیت اعتراضی خود را از دست داده که این امر باعث شده ترانههای عامهپسند و بیمحتوا جای اعتراض در این موسیقی اعتراضی را بگیرد.
موضوع دیگر اینکه شاید مبنای موسیقی رپ اعتراض باشد که هست، اما لزوماً بنایش بر خروج از چهارچوبها پیریزی نشده؛ نمونهاش همین آخرین قطعه جنجالی یاس با نام «سفارشی» که معترض است اما پایش را خارج از چهارچوب نگذاشته است. هم رُک و بیپرواست و هم آدابِ ادب میداند و چقدر به جا اعتراضش را نسبت به ضعف و بیهویت شدن هنر و موسیقی ایران -به خصوص موسیقی پاپ- بیان میکند. چه آن زمان که میگوید: «مارکتِ بیداستان، واسه هنر الان شده میراثدار» و چه زمانی که به فیشهای در گلدان معترض است و در این میان هم تلنگری هوشمندانه به نادیده گرفتن خوانندههای این سبک میزند و میگوید: «ما بچه طرد شده خونهایم که مسیرش از همه تمیزتر بود». او میخواهد تلنگری به گوشها بزند وقتی هنر ناجی ندارد و رو به زوال است و همانطور که خودش هم در این ترانه میگوید، هدفش «هِدشاتِ مغزِ هنرِ بیمغز» است نه بیشتر.
در این مراسم، قسمت اول سریال در حالی با صدای یاس پخش شد که خود او هم مهمان این مراسم بود. اما با این حال، امروز (۲۹ بهمن) دو نسخه متفاوت از سریال در تهران و شهرستانها توزیع شده که در نسخه شهرستان، صدای یاس روی تیتراژ سریال وجود دارد ولی در نسخه تهران صدای او از سریال حذف شده و گویا قرار هم نیست در قسمتهای بعدی، تیتراژی با صدای او وجود داشته باشد.
اما حسین پارسایی (مدیرکل دفتر نمایش خانگی سازمان سینمایی) گفته که نسخه ارسالی برای دریافت مجوز فاقد صدای یاس بوده و آنها با چنین درخواستی مواجه نشدهاند.
البته که این اتفاق مسبوق به سابقه است و پیش از این هم نام یاس به عنوان خواننده فیلمهایی چون «چارسو» و «بارکد» اعلام شده بود اما در نهایت راه به جایی نبرد تا موسیقی رپ همچنان خانه به دوش باشد.
موسیقی رپ آنقدر در این سالها بالا و پایین داشته و راجبش گفته و نوشتهاند که شاید بار دیگر نوشتن از آن تکرار مکررات باشد؛ چه از دوران صفویه به بعد که بحرطویلخوانی مرسوم شد و آن را اولین نمونههای شبیه به موسیقی رپ در موسیقی ایران میدانند، چه زمان انتشار آلبوم «اسکناس»ِ شاهکار بینشپژوه که آن را اولین آلبوم رپ با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانستهاند که البته چاشنی تغزل و طنز داشت و چه ده سال بعد از آن که پیروز ارجمند (مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ وقت) از شروع روند مجوزدهی به رپ در ایران که با نام «گفتاواز» معرفی میشد، خبر داد و چه زمانی که رضا عطاران در مجموعههای تلویزیونی «ترش و شیرین» و «متهم گریخت» سعی کرد شِبه رپ را از رسانه ملی به گوشها برساند.
اصلاً این موسیقی چیست که تا این حد محل مناقشه است؟ بعضی پایشان را در یک کفش کرده و شدیداً معتقدند این موسیقی مربوط به جامعه ما نیست. خب اگر بخواهیم بگوییم موسیقی رپ با فرهنگ ما مطابقت ندارد باید موسیقیهای پاپ، راک، کلاسیک غربی و... را نیز مخالف فرهنگ موسیقی کلاسیک ایرانی بدانیم. اما اصلاً این حرفها به چه دلیل باید در قرن 21 عنوان شود وقتی دیگر همه به این نتیجه رسیدهاند که موسیقی قرار است مرزها را از میان بردارد و با همین نگاه میتوان به این نتیجه رسید که به همین دلیل هم با وجود تفاوت زبانی، موسیقی در تمام کشورها با یک زبان و از یک سمت نوشته میشود.
اما موضوع مهمتر این است که بعضیها اعتقاد دارند رپِ مجوزدار درواقع رپنخواندن است؛ چراکه رپ به سرکشی و یاغیگری و روشنگری معروف است. اگر بخواهیم آنرا در چهارچوب مجوز محصور کنیم، دیگر نمیتواند رپ باشد و اگر مجال فعالیت پیدا کند، شیر بی یال و دم و اشکم خواهد شد.
البته باید یادآور شد که موسیقی رپ هم در دنیای امروز شاخههای متفاوتی پیدا کرده و در بعضی موارد ماهیت اعتراضی خود را از دست داده که این امر باعث شده ترانههای عامهپسند و بیمحتوا جای اعتراض در این موسیقی اعتراضی را بگیرد.
موضوع دیگر اینکه شاید مبنای موسیقی رپ اعتراض باشد که هست، اما لزوماً بنایش بر خروج از چهارچوبها پیریزی نشده؛ نمونهاش همین آخرین قطعه جنجالی یاس با نام «سفارشی» که معترض است اما پایش را خارج از چهارچوب نگذاشته است. هم رُک و بیپرواست و هم آدابِ ادب میداند و چقدر به جا اعتراضش را نسبت به ضعف و بیهویت شدن هنر و موسیقی ایران -به خصوص موسیقی پاپ- بیان میکند. چه آن زمان که میگوید: «مارکتِ بیداستان، واسه هنر الان شده میراثدار» و چه زمانی که به فیشهای در گلدان معترض است و در این میان هم تلنگری هوشمندانه به نادیده گرفتن خوانندههای این سبک میزند و میگوید: «ما بچه طرد شده خونهایم که مسیرش از همه تمیزتر بود». او میخواهد تلنگری به گوشها بزند وقتی هنر ناجی ندارد و رو به زوال است و همانطور که خودش هم در این ترانه میگوید، هدفش «هِدشاتِ مغزِ هنرِ بیمغز» است نه بیشتر.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 بهمن 1397 - 13:44
افزودن یک دیدگاه جدید