نگاهی به موسیقی فیلمهای سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر - روز نهم
نوای پختهی موسیقی فیلم
[ نسیم قاضیزاده - روزنامهنگار ]
روز نهم جشنواره، روز نمایش سه فیلم جاندار بود که هرکدام در زمره کارهای دیدنی امسال محسوب میشدند. «دوزیست» به کارگردانی برزو نیکنژاد و آهنگسازی آرمان موسیپور، «مغز استخوان» به کارگردانی حمیدرضا قربانی و آهنگسازی بابک میرزاخانی و در نهایت «درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و آهنگسازی حبیب خزاییفر که علیرضا قربانی هم قطعاتی را در آن اجرا کرده است.
- دوزیست
موسیقی با ترانهای از عارف در عروسی آغاز میشود. اما در ادامه، دائم کات میشود به موسیقی متن فیلم که فضایی حادثهای دارد. تیتراژ که بالا میآید، موسیقی با زهیها حضور دارد و بعد از رفتن عطا (جواد عزتی) و مجتبی (پژمان جمشیدی) به زیرزمین ادامه با همان حال و هوا ادامه پیدا میکند. در کنار این موسیقیها، قطعههای قدیمی موسیقی کوچه بازاری ایرانی هم پخش میشوند که برای فضاسازی صوتی فیلم به فراخور سکانسهای گاراژ از آنها بهره گرفته شده است.
موسیقی برخوردهای کوتاه دارد،همچون تصمیمهای سریع و خلقالساعهای که عطا میگیرد. او که غیرتش شبیه قهرمانهای فیلمهای کیمیایی است، صدایی چون دیوان را دارد تا نماینده سنت و احترام باشد. در تقابل با این فضا، هرجا که رفاقتها شکرآب میشود و دسیسهای در کار است، بار اصلی موسیقی روی دوش ویولن هاست. موتیف اصلی موسیقی «دوزیست» موسیقیای ایست غمگین که اتفاقا از جنس موسیقیهای فیلمهای کیمیایی است. با این تفاوت که همچون آثار شاخصی که برای سینمای قصهگوی او نوشته شده است، تم بیادماندنیای ندارد. اما لحظات خوب هم کم ندارد، لحظاتی که در همراهی با تصاویر به جا نشستهاند. از بهترین سکانسها میتوان به صحنه آمدن همسر سابق دنبال مریم و دعوای آنها با عطا اشاره کرد که موسیقی در تضاد با ریتم تصاویر که روی صحنههای دعوا و زد و خورد است، به آرامی حرکت میکند تا آنچه که در زیر پنهان است را به نمایش صوتی بگذارد. موسیقی «دوزیست» میتوانست با یک حرکت ذوقی پررنگتر، تبدیل به یکی از ماندگارهای موسیقی فیلم شود. اتفاقی که از کارهای موسیپور دور نیست.
- مغز استخوان
موسیقی «مغز استخوان» در فضای الکترونیک در حرکت است. گاهی پاساژهایی رو تکسازها دارد و گاه صرفا همراه با آمبیانت فضا، حضوری افکتیو دارد. اما به فراخور داستان فیلم که بر روی شخصیت محوری مادر و دلهرهاش برای از دست دادن کودکش میگذرد. گاهی این فضاسازی با سازهای متنوعتری همراه است و گاهی صدایش زیرپوستی شنیده میشود. تم اصلی علاوه بر اینکه با سازهایی متفاوت از فضای فیلم نواخته شده است، تم قویای نیست. بیشتر هست تا رنگی به کلیت فضای روایی قصه بدهد. هرچند در برخی سکانسها قویتر است. از جمله آنها میتوان به صحنه بعد از طلاق بهار (پریناز ایزدیار) و حسین (بابک حمیدیان) اشاره کرد که سلوی گیتار برقی و ارکستر است. هرچند که فیلم در تلاش است تا به مدل فیلمهای اصغر فرهادی، موسیقی محور نباشد، اما «مغز استخوان» میطلبید که باند صوتی-موسیقایی قویتری داشته باشد. در پایان هم نغمه تنهایی بهار در بیمارستان شنیده میشود تا پایانبندی فیلم کمی بیادماندنیتر شود.
- درخت گردو
کمانچه نقش اصلی را در موسیقی «درخت گردو» ایفا میکند. کمانچهای که صدای قادر (پیمان معادی) است و توسط استاد اردشیر کامکار نواخته شده تا درستترین لحن را بتواند به نمایش بگذارد. همراه با تمامی فجایعی که در فیلم در جریان است و حادثه جانسوز بمباران سردشت را روایت میکند، موسیقی همراه است. لالاییهای کردی زینتبخش غصههای دلخراش فیلماند و صدای مادریاند که بر مراز کودکان بیگناهش حاضر نیست.
موسیقی با وجود اینکه حجم کمی ندارد، اما در صحنهها حل شده است. گاهی این لحن همراه با صحنهها تغییر میکند تا اتمسقر قصه را بازنمایی کند و گاه یار تنهاییهای قادر و رنج ناتمام اوست. یکی از بهترین سکانسها حتما، سکانس بردن فرزندان زیر منبع آب توسط پدر و گریههای بیامان آنهاست. کمانچهای که با آرشۀ جان نواخته شده است. در زمان مرگ ناصر که اولین کودک است، آهنگساز یک لالایی مردانه را در نظر گرفته تا صدای قادر و احساس او نسبت به مرگ کودکش را نشان دهد. این لالایی را علیرضا قربانی اجرا کرده که به خوبی از عهه آن برآمده است. در کنار تصاویر، بازیها و قصهای که خوب است، موسیقی هم کارش را به شایستگی انجام داده است و همراهی خوبی با گوشهای تماشاگران «درخت گردو» داشته است. همچنین سکانس خواب دیدن قادر و به دنیا آمدن کودک جدید و استقبالشان از نوزاد نیز یکی دیگر از نقاطی است که موسیقی خودنمایی میکند. زمانی که قصه به هلند میرود، لحن موسیقی به شکلی آرام تفاوت میکند. محلی است اما سازیندی متنوع تری دارد. در پایان هم بازسازی قطعه «نرو بمان» با اجرای مدرسه شاهد و نرگس جاجرمی پیانیست جوان بر پرده سینما نقش میبندد تا موسیقی حضوری پررنگتر داشته باشد.
در کنار تمامی محاسن موسیقی فیلم «درخت گردو» باید حتما به این نکته هم اشاره کرد که موسیقی میتوانست کمی غیرقابل پیشبینیتر، باشد. سولوی کمانچه با وجود نشستن روی عمده سکانسهای فیلم، بعد از چندبار تکرار تبدیل به یک صدای قابل حدس شده بود که از ارج و قرب اولیهاش کم میکرد. همچنین چه بهتر مییود اگر موسیقی تیتراژ پایانی نیز همچون تمام ساختار موسیقی همچنان فولکلوریک باقی میماند
منبع:
موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 21 بهمن 1398 - 15:45
افزودن یک دیدگاه جدید