در سوگِ عبدالحمید تنگستانی
او نغمهی زندگی را با خودش برد
[ حیدر احمدی - شروهخوان و سرپرست گروه مفتون ]
عبدالحمید تنگستانی... شاید برای خیلیها در ایران فقط یک نام باشد، برای آنها که با موسیقی آشنایی دارند نام یک نوازنده باشد، برای فعالان موسیقی نواحی یک نوازنده برجسته باشد و برای ما اهالی موسیقی بوشهر، برای مردم بوشهر... حکایت دیگری دارد، فقط یک نام یا یک نوازنده معمولی نیست. هر کس که او را کمی بشناسد از بزرگی و منش نیک و انسانی او گفتنیها دارد و ما هم که در گروه شروهخوانی مفتون با او همکاری و همراهی داشتیم، بینهایت خاطره به جا گذاشته است.
تنگستانی انسان بود، واقعا انسان بود، سادگی و سادهزیستی و صداقت او موجب میشد همه دوستش داشته باشند. او از بدو شکلگیری گروه شروهخوانی مفتون با ما همراه بود و روحیهای داشت که اگر برای اجرایی بالاترین مبالغ را هم پیشنهاد میکردند اگر ما در گروه اجرایی داشتیم آن را نمیپذیرفت و به همین کارش با ما که درآمد ناچیزی هم برایش میداشت، راضی بود. اینها یعنی او همراهی را بلد بود و برای پول از آدمها نمیگذشت، این اخلاق را مگر چند نفر ممکن است در دنیای امروز داشته باشند؟ دنیایی که در معادلات آن پول حرف اول را میزند...
هر جا بود همه از او میآموختند. شروهخوانی یک نوع اجرایی محلی است و همه مردم و اجراکنندگان آن هم با روالش آشنایی دارند، اما هرگز پیش نیامد که بدون برنامهریزی قبلی و حرف زده درباره اجرایمان آن را شروع کنیم. زندهیاد تنگستانی همیشه میگفت درست است که ما میدانیم قرار است چه کنیم و مردم هم میدانند، اما باید دربارهاش حرف بزنیم و با برنامهریزی درست میان خودمان روی صحنه برویم. او همیشه اجراها را جدی میگرفت و شاید برای همین بود که بر مخاطبانش بسیار اثر میگذاشت.
او متدین بود، اعتقادات دینیاش خیلی برایش مهم بود، به خاطر دارم هر وقت برای جشنواره و اتفاقی خارج از بوشهر همراه میشدیم باید حتما نمازش را اول وقت میخواند، هر چه میگفتم شب است و جاده و سخت است، میگفت نه باید نمازم را اول وقت بخوانم، هم اهل موسیقی بود و موسیقیاش سر جایش بود و هم دین و اعتقادات اسلامی و قلبیاش. به همین دلیل هم آنها که او را میشناختند، دوستش داشتند و به این همه واقعی بودن و انسان بودن او احترام میگذاشتند.
تنگستانی کاملا خودش بود، خیلی خودش بود اصلا... او سرپرست مارش نیروی دریایی سپاه هم بود، اما برای اجراها و تمرینها با همان لباس تن خودش خیلی ساده و خاکی میرفت میان همه و کسی فکرش را نمیکرد با این همه سادگی رهبر آن اجراست. موسیقی حرفهاش بود اما حرفهاش برایش یک امر درونی و ارزشمند بود. اصلا میتوانم بگویم به نینوازی در بوشهر روح و معنایی دیگر بخشید. او از شاگردان برجسته جمشید عندلیبی بود و نی برایش خیلی جدی بود. نه تنها همدم و همراه خودش، که همدم خیلی از مردمی بود که نینوازیاش را دوست داشتند.
حالا اما ما ماندهایم و جای خالی تنگستانی. دو هفتهای بود که کرونا گرفتارش کرده بود و بیمارستان بستری بود. هر برنامهای پیشنهاد میشد و دست و دلمان به کار نمیآمد و منتظر بودیم برگردد، چندین سال همکاری در کنار هم و این همه خوبی او آنقدر برایمان خاطره گذاشته که ادامه کار بی او دشوار باشد و همه گروه جای خالیاش را به شدت احساس کنیم.
حالا ما هم هیچ... مردم بوشهر امسال در مراسم شام غریبان دیگر تنگستانی را ندارند. او برای موسیقی استان و بخصوص موسیقی مذهبی زحمات زیادی میکشید و شب شام غریبان هم که مردم در آرامستان بهشت صادق بوشهر جمع میشوند حضور پیدا میکرد و به یاد امام حسین نی مینواخت. خیلی از مردم اصلا تنگستانی را با این نینوازی میشناختند و هر سال منتظرش بودند. مردی که اعتقاداتش سر جایش بود و موسیقیاش هم، و با همین شیوه و خلقوخو بر اعتلا و گسترش موسیقی در استان چه تاثیرات بزرگی گذاشت... او هیچوقت فراموش نمیشود و هر طیف از مردم با هر طرز فکری دلایلی برای دوست داشتن او دارند.
کرونا به همه چیز آسیب زد، اما هنرمندان موسیقی نواحی در بسیاری از استانها که با ابتلا به این ویروس درگذشتند، از آن بخشهای این آسیب است که دیگر جبرانی ندارد... کسانی رفتهاند که جای خالیشان را هیچ چیزی پر نمیکند، آنها بخشی از نغماتی که ما با آنها زندگی میکردیم را با خود بردند و این را چطور میشود جبران کرد... باور کنید نمیشود... چه حیف تنگستانی و خیلیهای دیگر که برای همیشه از دستشان دادیم. امیدوارم از هنرمندان از دست رفته اطلاعاتی اجراهایی باشد و بهعنوان میراث ارزشمند موسیقایی کشور بتوانیم از آنها، موسیقی و شیوههای زیستی و اجراییشان چیزهایی را به آیندگان برسانیم.
تاریخ انتشار : شنبه 11 اردیبهشت 1400 - 12:44
افزودن یک دیدگاه جدید