برنامه یاد بعضی نفرات
 
من و سازم همه‌ جای دنیا فریاد می‌‎زنیم؛ ایران
گفت‌و‌گو با غلامعلی پورعطایی استاد پیشکسوت موسیقی نواحی؛
من و سازم همه‌ جای دنیا فریاد می‌‎زنیم؛ ایران

موسیقی‌ما – راضیه غنجی: چندین هفته متوالی با تلفن همراهش تماس می‌‎گیرم و می‌پرسم استاد هنوز نیامدید تهران؟ می‌گوید نه همچنان تربت جامم اما بزودی می‌آیم، زمان دقیقش هنوز مشخص نیست. می‌‎گویم هفته آینده تماس می‌‎گیرم و این تلفن‎‌ها چندین هفته ادامه پیدا می‌‎کند تا اینکه یک روز در تماس‌ام می‌‎گوید: تهرانم و تا دو روز دیگر بر می‌‎گردم تربت جام، خوشحال می‌‎شوم و می‌‎گویم استاد فردا خدمتتان می‌‎رسم، با گرمی آدرس را می‌‎دهد می‌‎گوید فردا ساعت ۵ منتظرم. به محل قرارمان می‌‎روم با کت و شلوار می‌بینمش برایم تازگی دارد چرا که او را همیشه در لباس محلی و دستاری برسر دیده‎ام. انگار ماه‎‌ها منتظر بوده تا برای کسی درد دل کند، هر سؤالی که می‌‎پرسم صبورانه پاسخم را می‌‎دهد. از کم حوصلگی جوانان می‌‎گوید اما اصلاً دوست ندارد انگشت اتهام را به سوی آنان ببریم می‌‎گوید: اگر برنامه‎ریزی می‌‎کردیم جوان‎مان سراغ موسیقی‎های بی‎هویت نمی‌‎رفت که امروز کم حوصله به نظر برسد. آنقدر این بحث او را ناراحت می‌‎کند که با چهره‌ای جدی برایم رپ و ترانه‎های بازاری با لحنی عامیانه می‌‎خواند! می‌‎خندم اما چهره‎اش همچنان ناراحت است و می‌‎گوید: آخر این‌ها چیست که به گوش جوانان رفته که دیگر حوصله منظومه‎خوانی ندارند. این نوازنده دوتار خراسان آنقدر جدی در این خصوص حرف می‌‎زند که خنده ظاهری نشسته بر صورتم تبدیل به تأملی عمیق می‌‎شود. پورعطایی حرف‌های گفتنی و دغدغه‎های بسیاری برای فرهنگ ایرانی دارد که برای مطلع شدن از آن‌ها شما را به خواندن این گفت‌و‌گو دعوت می‌‎کنم:


آقای پورعطایی از شروع فعالیتتان در حوزه موسیقی بگویید؟
در خانواده ما بخصوص در خانواده مادری‌ام علاقه به نواختن دوتار و خوانندگی محلی و مقامی به نحو احسن و نسل به نسل وجود داشته به همین دلیل گرایش به این هنر به صورت ژنتیک و ارثی در من بوده است. به یاد دارم وقتی ۹ سال بیشتر نداشتم پدرم یک ساز دوتار به من هدیه داد که من آن زمان تازه وارد کلاس سوم شده‌بودم. مراحل ابتدایی نواختن ساز را نزد پدر و مراحل بعدی را نزد اساتید موسیقی فراگرفتم بعد‌ها به این نتیجه رسیدم که وجود این اساتید در پیشرفت من تأثیر بسزایی داشت، آنقدر در تدریس خوب رفتار می‌کردند که باعث جذب من به هنر موسیقی شدند و به من جرأت دادند تا بتوانم توانایی‌ام را به منصه ظهور بگذارم. هیچ وقت خودم را از یادگیری اساتید بی‌نیاز نمی‌دیدم و همواره در هر فرصتی خودم را به اساتید مختلف می‌رساندم، این پیشرفت به حدی بود که در مهرماه سال ۱۳۴۴ خورشیدی که در اوان نوجوانی بودم به همراه دوستانم ما را برای جشنواره‌ای انتخاب کردند که‌‌ همان زمان نخستین باری بود که از خراسان به تهران می‌آمدیم اتفاقاً نخستین باری هم بود که با قطار می‌آمدیم خود این قطار هم برایمان تازگی داشت و حدود ۱۰ روز در آن جشنواره در تهران به روی صحنه رفتیم.

 
چرا سراغ دوتار رفتید؟
دوتار تنها‌سازی است که مورد استقبال تمام مردم آن خطه بود، در آن دوره نواختن دوتار و مقام‌های آن یک ارزش، احترام و اعتبار خاصی محسوب می‌شد اما در حال حاضر از آن ارزش و احترام اندکی باقی مانده‌است. آن زمان مردم بعد از کار روزانه در فراغتشان دوتار می‌نواختند بعد از دوتار، نی و دایره خراسانی نیز با اقبال جوانان روبه‌رو می‌شد اما نه در آن حد که دوتار از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و عزت داشت. نوازنده‌ای که به صورت پیشرفته دوتار می‌نواخت در عین حال خواننده هم بود البته شکل دیگری هم اتفاق می‌افتاد که یک نفر دوتار می‌زد و چندین خواننده به صورت متوالی و طی یک تقسیم‌بندی زمانی می‌خواندند.

 
این خوانندگان چه اشعاری را می‌خواندند؟
اشعاری از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، مثنوی مولوی‌، نظامی گنجوی، عطار نیشابوری، خیام، ‌احمد جامی، بیدل دهلوی، شیخ احمد جامی، قاسم انوار و یا فلک ناز، بهرام و گل اندام، حیدر بیک، سبز پری و سرخ پری.


از ویژگی‎های موسیقی خراسان بگویید؟ این موسیقی از تنوع بسیاری برخوردار است و اندوه خاصی دارد، این اندوه از کجا سرچشمه می‌‎گیرد؟
موسیقی خراسان از دو قسمت خارج نیست، موسیقی شمال خراسان که قسمت کوچک‎‌تر و کم‌وسعتی را تشکیل می‌‎دهد و قسمت جنوب و شرق که بسیار وسیع است، این حسی که در موسیقی خراسان وجود دارد اندوه نیست، حزن است. یک حزن درونی، چرا که درصد بسیاری از موسیقی خراسان بزرگ عرفان بوده و است مثلاً طریقه نقشبندیه و قادریه در خراسان بیشتر از همه جا وجود دارد و موسیقی خراسان سراسر مضامین عرفانی است. نکته دیگر اینکه موسیقی همه جای ایران دو نوع است موسیقی مردمی و موسیقی مجلسی و بزمی که شادی را با سازهایی چون سرنا و دهل منتقل می‌کنند و موسیقی مجلسی و بزم برای مراسم شادی و عروسی به کار برده می‌شود. اما موسیقی که موسیقی مردم است نه در آنجا جایی دارد نه در آن مراسم‎ پا گذاشته‎است. از گذشته تا به امروز موسیقی و خواننده مقامی و محلی با نوازنده دوتار در این مراسم‎ شرکت نکرده‎اند مگر اینکه میزبان آن مراسم فامیل و دوست بسیار نزدیک است که البته آنجا هم پولی نمی‌‎گیرند.


پس کسی که کارش این است در مجالس عروسی ساز بزند و خوانندگی کند در نگاه مردم یک هنرمند واقعی نیست؟
نه! چرا که هنرمند موسیقی محلی مقامی که برای یک اجرای هنری روی سن قرار می‌گیرد دقیقاً نمی‌داند چه چیزی را قرار است روایت کند. بار‌ها از من پرسیده شده که شماچه چیزی قرار است در جشنواره بخوانی؟ من هم در جوابشان می‌گویم هنوز روی سن نرفتم که بدانم چه چیزی را می‌خواهم بخوانم و بار‌ها اتفاق افتاده که به اشعاری که قرار است بخوانم فکر کردم اما وقتی شروع به خواندن کردم چیزی غیر از آن را خوانده‌ام و نواخته‎ام.


این مسئله به چه برمی‎گردد؟
یک نوازنده و خواننده که سال‎‌ها فعالیت هنری داشته‎است این تجربه را به دست آورده با حضور در سن با بر‌اندازمخاطبان متوجه ‌شود که چه افرادی در آنجا حضور دارند. نام آن گردهمایی، همایش و جشنواره و جایی که قرار است اجرا داشته‌باشد نیز در اجرایش تأثیر می‌‎گذارد اینکه می‌‎گویند مکان، زمان و یاران در اجرای یک هنرمند موسیقی محلی مقامی مؤثر است و در نحوه اجرای هنرمند تأثیر می‌‎گذارد و باید بتواند آن را تشخیص بدهد. مثلاً وقتی قرار است من در سنندج اجرا داشته باشم مکان، زمان و یاران تغییر می‌‎کند پس نوع اجرای من نیز متفاوت می‌‎شود و حس دیگری پیدا می‌‎کنم. مسئله دیگر این‌که این موسیقی و اشعار برابر با‌‌ همان رابطه عرفانی که اول قلب بعد روح و سوم سری که در سینه هنرمند است ارتباط متقابل دارد، هفت وادی عرفان در موسیقی عرفانی هم وجود دارد، طلب، ادب، توحید، استغفار، استغنا، حیرت، فقر و فنا این پنج وادی که در عرفان است در آواز‌ها نیز وجود دارد و اشعار باید این‌ها را بازگو کند و پنجه‎های هنرمند باید به خوبی روایتگر وادی‎های عرفان باشد.

 
به مسئله جالبی اشاره کردید، حالا می‌‎توان به این نتیجه رسید که راز ماندگاری موسیقی مقامی از توجه به عرفان و همین نکات برمی‎آید و آیا جوانان هم به این نکات در موسیقی نواحی دقت می‌‎کنند؟
جوان‎‌ها را مقصر ندانید! چرا که امروز برای جوانان آن مکان مهیا نیست که زمان خودشان را در آنجا سپری کنند و این مطالب را فرابگیرند. ببینید در گذشته تلویزیون هم وجود نداشت اما امروز به جایی رسیده که هر نوجوانی تلفن همراهی در جیبش دارد، موسیقی بی‌هویتی گوش می‌‎دهد و خودش را هم تکان می‌دهد.
آیا مسئولان مربوطه جایی را در اختیارش قرار دادنده‌اند تا متوجه شوند و ببینند این جوان استقبال می‌‎کند یا نه؟! آیا میل جوانان را محک زده‌اند که متوجه شوند آن‌ها می‌‎خواهند موسیقی سرزمین خودشان را فرابگیرند یا خیر! من و دو پسرم و دخترم هر کدام بیش از ۳۰ هنرجو داریم اگر این جوان‎‌ها علاقه ندارند و نمی‌خواهند پس چرا به کلاس ما می‌‎آیند. کجاست حمایت‌گری که به اهمیت این مسئله پی ببرد؟ ما آداب و رسوم اصیل ایرانی را سینه به سینه منتقل کردیم تا به امروز رسیده‌ایم و امروز این وظیفه مهم به گردن ماست که آن را به نحو احسن منتقل کنیم اما ما در حد وسع و توان خودمان می‌توانیم این کار را انجام دهیم. باید این اصالت‌های ایرانی را انتقال داد. برای من مهم‌تر از هرچیزی ایران است. اگر از من سؤال شود می‌‎گویم ایران. هرکس در هر رشته‎ای فعالیت می‌‎کند برای پایداری و سرافرازی ایران تلاش کند؛ هم خودم هم سازم هر جای دنیا برویم فریاد می‌‎زنیم ایران، ایران، ایران. اگر می‌‎خواهید بدانید ایران کجاست و ایرانی کیست بیایید تا من با ساز و آوازم بگویم ایرانی کیست و ایران کجاست. مسئولانی که امروز امکانات در اختیارشان هست باید ما را حمایت کنند تا بتوانیم به درستی این رسالت را انجام دهیم. من معتقدم یک ربع ساز زدن و خواندن از یک ساعت حرف زدن درباره فرهنگ ایرانی مؤثر‌تر است من می‌توانم با ساز زدنم یک نفر را سراپا گوش و هوش کنم و از ایرانیت و اسلامیت ایران بگویم و از گذشته اسلام تا به امروز بگویم از حافظ، سعدی، نظامی، عطار، خیام، خواجوی کرمانی، شاه نعمت‌الله، بایزید بسطامی، حسن خرقانی، قاسم انوار، جنید بغدادی و ابوسعید ابوالخیر بگوییم و نگذاریم این میراث فراموش شود.


با بسیاری از اهالی و فعالان موسیقی نواحی که صحبت کرده‎ام همگی یک نگرانی مشترک دارند و آن این‌که موسیقی محلی درحال فراموشی است و باید در جهت حفظ و نشر آن تلاش کرد و نگذاریم این چراغ رو به خاموشی رود. نظر شما در این باره چیست؟
بار‌ها گفته‌ام و باز هم می‌گویم در همین چندسال گذشته خلیفه غوسی از کردستان، ماشاء‌الله بامری از بلوچستان، حاج قربان سلیمانی از خراسان و خیلی‌های دیگر از دیارشان رفتند. آخرین نسل دایناسورهای فرهنگی هنری کشور باقی مانده‌اند که اگر به همین منوال پیش برود در حال انقراضند مگر اینکه فکری جدی کرد. هرچه وسایل ارتباطات جمعی بیشتر می‌شود باید وسیع‎‌تر و گسترده‎‌تر تلاش کنیم. جوان ایرانی از طریق چت با هرجای دنیا که بخواهد ارتباط برقرار می‌کند. وقتی ما او را با داشته‎های خودش آشنا نکنیم به دوتار من می‌‎گوید استاد اجازه می‌‎دهید من در حمل سنتورتان کمکتان کنم! جوان ما هنوز سازهای ایرانی را نمی‌‎شناسد. او هم مقصر نیست چرا که بستر و شرایطی فراهم نبوده که سازهای ایران را بشناسد. نباید او را ملامت کرد ما هر کاری از دستمان برآید انجام می‌دهیم حتی اگر حق و حقوقی نداشته باشیم. امروز شاگرد شاگرد من حق و حقوق پیشکسوتی می‌گیرد و من که چهره شناخته شده‎ای در این حوزه هستم چنین حق و حقوقی ندارم، می‌گویند باید پیگیری می‌‎کردی و سراغش می‌‎آمدی چون نرفتم پس حقی هم ندارم. من بیش از ۵۵ سال عمر، جوانی، قوت و توانم را روی فرهنگ گذاشتم، همه این ۵۵ سال را می‌‎بخشم شما به اندازه یک روز جوانی و توانایی من را به من برگردانید. چرا باید پیشکسوتان موسیقی محلی مقامی فراموش شوند؛ این عده رفتند و عده دیگری هم همچون عاشیق محمد اسپندار، عاشیق حسن اسکندری، عاشیق رسول قربانی، عاشیق دهقان هم می‌‎روند. پس نگذاریم این اساتیدی که امروز هستند و تلاش می‌‎کنند فراموش شوند.

 
استاد پورعطایی به زیارت امام رضا (ع) می‌‎روید؟
چرا که نه. ما چند سالی است که در مشهد نیز خانه داریم از هر سمت و سو که به مشهد بیاییم روزانه باید به عنوان شاخص و مبدأ به زیارت امام‌رضا (ع) برویم و از آنجا بگذریم.


انتشار یک کتاب و یک آلبوم
آلبوم دوتار نوازی غلامعلی پورعطایی اســـتاد پیشکســوت موسیقی نواحی با عنوان «فرهنگ دیرینه خراسان» بعد از ماه رمضان منتشر می‌شود.
در این آلبوم علاوه بر دوتار نوازی‌های این هنرمند ۲ پسر و ۲دخترش نیز دقایقی در این آلبوم به دوتار نوازی می‌پردازند و او در خصوص فرهنگ خراسان نیز مباحثی را مطرح می‌کند.
پورعطایی به اجرای موسیقی بسنده نکرده‌است و در نظر دارد کتابی با موضوع فرهنگ مردم خراسان منتشر کند که این کتاب هم‌اکنون در مرحله ویرایش قراردارد.


یک کلمه در مقابل یک کلمه

پورعطایی دوتارش را در دستش گرفت تا برای حسن ختام گفت‌و‌گویمان چند قطعه بخواند و بنوازد، قبل از شروع از او خواستم در مقابل هر یک کلمه‌ای که من می‌گویم او یک کلمه بگوید او هم پذیرفت: موسیقی نواحی: مونس و میراث مردم، ایران: زادگاه و مادر. ایرانی: صبور و شجاع. امام رضا (ع): امامی متعلق به همه ایرانی‌ها. دوتار: همدم و همنوای دوتاری. کنسرت: جای ارائه دادن هنر. جشنواره: محلی تعیین شده برای هرچند مدتی کم جهت گرد هم آمدن هنرمندان. صدا و سیما: دانشگاه تمام علوم برای همه مردم. پدر: غمخوار کودکی و بزرگسالی فرزند. شاعر: حکیم ابوالقاسم فردوسی، البته بیدل دهلوی را هم خیلی دوست دارم اما شما گفتید یک کلمه من هم گفتم فردوسی.
موسیقی‌های بی‌هویت و بی‌حوصلگی جوانان
وقتی جوان ما موسیقی‌های بی‌هویت اعم از موسیقی‌های رپ و ترانه‎های بازاری می‌خواند و گوش می‌دهد همین‌ها حوصله اشعار طولانی جوانان را از او می‌‎گیرد وگرنه این اشعار در بطن وجود او هست اگر آن مکان که گفتم فراهم شود دیگر این اتفاق نمی‌افتد، اگر شرایط معرفی موسیقی ایرانی فراهم شود سراغ آن نیز می‌روند و با کمال میل می‌پذیرند. این میراث متعلق به خودشان است و ارثی حلال و طیب برای‎شان باقی مانده است نه از کسی آن را وام گرفتند نه مدیون کسی هستند. مالک اصلی این می‌رث خودشان هستند پس چرا از این میراث بهره نبرند و استفاده نکنند.
یه مطلب دیگه از من:
به داد موسیقی محلی برسیم؛
اساتید موسیقی نواحی چه می‌خواهند و ما چه کرده‌ایم
پیمان بزرگ‌نیا پژوهشگر موسیقی نواحی سرپرست گروه موسیقی سازینه، عاشیق احد ملکی نواحی خواننده و نوازنده آذری، قدرت میرزاپور از عاشیق‌های مطرح آذربایجان، سید قدمیارحسینی تنبور نواز ۱۱۷ ساله کرمانشاهی، غلام شاه قنبری خواننده و حماسه‌خوان شهیر ایل بختیاری، سهراب محمدی از اساتید و پیشکسوتان موسیقی کرمانج، ایرج رحمان‌پور از اساتید و چهره‌های شناخته شده موسیقی خطه‌لرستان، محمدرضا اسحاقی از پیشکسوتان نواحی و تنها بازمانده روایت‌خوانی و خنیاگری مازندران، محمد اسحاق بلوچ نسب از اساتید موسیقی نواحی بلوچستان، طواق سعادتی از اساتید موسیقی ترکمن، ناصر وحدتی سرپرست گروه گیلکی گیل و آمارد، هوشنگ جاوید پژوهشگر موسیقی و فؤاد توحیدی پژوهشگر موسیقی کرمان از فعالان حوزه موسیقی نواحی هستند که طی سه ماهه اخیر با خبرنگار موسیقی روزنامه گفت‌وگو کردند و همگی بر چند محور مهم در موسیقی نواحی تأکید داشتند و خواسته‌هایی را مطرح کردند که در این مجال به شرح اهم این خواسته‌ها می‌پردازیم:


«نباید بگذاریم موسیقی نواحی و میراث فرهنگی به دست فراموشی سپرده شود و باید در جهت حفظ و ثبت آن تلاش کرد» همه اساتید موسیقی نواحی و فعالان این عرصه بر این موضوع اتفاق نظر دارند و این مسئله از مهم‌ترین دغدغه‌های آن‌ها محسوب می‌شود، ‌همه اساتید نگران خاموش شدن چراغ موسیقی نواحی هستند چرا که با سهل‌انگاری و بی‌توجهی امروز، برای فردا و نسل آینده میراثی باقی نخواهد ماند که البته این نگرانی بجا و بسیار حائز اهمیت است و این ضرورت وجود دارد که باید دربرنامه‌ریزی‌های کلان فرهنگی به آن توجه ویژه‌ای داشت.
«ایجاد آموزشگاه موسیقی نواحی و برگزاری کارگاه‌های این موسیقی در شهرهای مختلف» از مهم‌ترین خواسته‌های پیران موسیقی مقامی محسوب می‌شود. وجود این پایگاه‌ها و آموزشگاه‌ها هم باعث رونق زندگی اساتید موسیقی محلی و هم باعث آموزش به نسل جوان خواهد شد که رسیدن به این نقطه ایده‌آل می‌تواند بستر گسترده‌ و مهمی را در این حوزه باز کند. این هنرمندان حتماً ساخت یک آموزشگاه را مدنظر ندارند بلکه باید شرایط تدریس فراهم شود مثلاً ایجاد کارگاه‌های آموزشی در مجتمع‌های فرهنگی و فرهنگسرا‌ها می‌تواند کمک بسزایی به این هنر و ماندگاری آن کند.
«ارزش دادن به موسیقی محلی و ایرانی جلوگیری کردن از رشد موسیقی بی‌هویت غربی می‌شود» این دغدغه اهالی موسیقی محلی می‌تواند سیاستگذاری مهمی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان باشد که همواره دغدغه سبد شنیداری مردم را دارد. باید برای گوش جوانان که امروز موسیقی‌های بی‌نام و نشان گوش می‌دهند برنامه‌ریزی‌های درستی کرد. هر فردی اگر فقط یکبار در یک اجرای موسیقی محلی شرکت‌کرده باشد قطعاً مجذوب این موسیقی می‌شود پس چرا باید تا این حد جوانان از این موسیقی که مالک اصلی‌اش خودشان هستند دور باشند.
«چرا اساتید و پا به سن گذاشته‌های موسیقی نواحی بیمه نیستند؟» و این مهم‌ترین درخواستی است که در قالب سؤال از سوی فعالان این عرصه مطرح می‌شود. آیا واقعاً بیمه خواسته‌ زیادی برای اهالی موسیقی محلی است. پیشکسوتان موسیقی مقامی که سال‌ها عمر و زندگی خود را صرف هنر این مرز و بوم کرده‌اند چرا باید روزهای پیری خود را در فکر نداشتن بیمه و مخارج درمانی سپری کنند.
«شرایط کار اعم از انتشار آلبوم و برگزاری کنسرت برای ما فراهم نیست» فعالان موسیقی مقامی درآمد آنچنانی برای برگزاری کنسرت آن هم در سالن‌ها با این هزینه‌های گزاف ندارند و نمی‌توانند در سالن‌های شهرهای بزرگ کنسرت دهند. شهرهای کوچک هم که سالن درخوری ندارند. شرایط انتشار آلبوم برای بسیاری از اهالی این هنر شریف فراهم نیست و آن‌ها همواره از نبود استودیویی استاندارد برای ساخت و انتشار آلبوم موسیقی رنج می‌برند؛ چرا که برای انتشار آلبوم مجبورند به شهرهای بزرگ همچون تهران سفر کنند.
«جشنواره موسیقی نواحی باید منطقه‌ای برگزار شود» هنرمندان معتقدند جشنواره موسیقی نواحی ظرفیت‌های بسیاری دارد و می‌تواند در یک جشنواره منطقه‌ای و به طور مستمر در طی سال برگزار شود. آن‌ها معتقدند جشنواره موسیقی نواحی به صورت سالانه اگر قرار است در حالی برگزار شود که برای اجرای هر هنرمند چند دقیقه وقت بدهند نمی‌تواند برای این موسیقی با این وسعت پاسخگو باشد.
«نقش رسانه‌ها در معرفی موسیقی نواحی» رسانه‌ها نقش مهمی در معرفی و نشر موسیقی مناطق مختلف ایران دارند. تولید برنامه‌هایی در معرفی این موسیقی می‌تواند بسیار بیشتر از برگزاری جشنواره‌های متعدد تأثیرگذار باشد و پخش آثار فاخر موسیقی مقامی تأثیر بسزایی در پیشبرد این هنر دارد چرا که رسانه اعم از رادیو و تلویزیون به دلیل گستردگی مخاطب می‌تواند تأثیر بسزایی در نشر و گسترش این موسیقی بگذارد.
«موسیقی محلی تبلیغ نمی‌شود» این مسئله برای بسیاری از هنرمندان دغدغه محسوب می‌شود و همگی این انتظار را دارند در بین بحبوحه تبلیغات لوازم خانگی و مواد خوراکی،‌ای کاش فضایی برای تبلیغ آثار و اجراهای موسیقی مناطق هم فراهم شود این مسئله برای دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم مهم است به طوری که محمد می‌رزمانی معاون هنری وزیر ارشاد در اولین نشست رسانه‌ای خود بر این موضوع تأکید کرد که باید برای این موسیقی تبلیغات گسترده صورت بگیرد. باید صبور بود و تماشا کرد که مسئولان برای این هنر شریف چه می‌کنند.

منبع: 
روزنامه ایران
تاریخ انتشار : سه شنبه 8 شهریور 1390 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:49

سلام
ممنون از شما منتظر آلبومش می مانیم.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود من و سازم همه‌ جای دنیا فریاد می‌‎زنیم؛ ایران | موسیقی ما