نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
گفتوگو با آهنگساز سريال «مختارنامه»؛
امیر توسلی: همه توانم را برای موسیقی «مختارنامه» گذاشتم
سمیه قاضیزاده: امیر توسلی آهنگساز جوانی است، اما تا به حال بیش از 50 موسیقی فیلم نوشته که از شاخصترین این کارها میتوان به فیلمهای سامان مقدم مثل «کافه ستاره»،«مکس» و همچنین «اخراجیها 2» به کارگردانی مسعود دهنمکی اشاره کرد. این روزها هم به جز موسیقی بسیار خوب سریال «مختارنامه» از او موسیقی مجموعه تلویزیونی«گمشده» را میشنویم. با وجود اینکه او موسیقیهای بسیاری را در این سالها ساخته، آهنگسازی موسیقی مختارنامه برای او نه تنها شهرت به ارمغان آورد بلکه اعتبار هم نصیب او کرد. موسیقی که برای آن بسیار تلاش شده و جنجالهای رسانهای گاه و بیگاه، چیزی از زیبایی شنیداری آن کم نمیکند. با امیر توسلی به گفتگو نشستهایم.
تفاوت موسیقی مختارنامه با نمونههای مشابه اصلا در همین طراحی سازهای کوبهای است. در هیچکدام از کارهای مشابه به این شکل طراحی کوبهای نداشتیم. اصولا من گرایش به کوبهای دارم. وقتی که دارم موسیقی را طراحی میکنم و میسازم، صدای سازهای کوبهایاش را میشنوم و برایش موسیقی طراحی میکنم.
البته یک سری تم داریم. مثل تم مختار، تم کیان، تم جنگ، جنگ اشقیا، جنگ اولیا و... اما این تمها در هر قسمت بازسازی میشوند. در واقع من برای 40 قسمت مختارنامه 40 موسیقی نوشتهام. تصور میکنم برای چنین پروژهای که با این سختی و مرارت ساخته شده، باید احترام قائل میشدم؛ چرا که 3-4 هزار نفر تلاش کردهاند تا نتیجهی کارشان این شده است. موسیقی هم در چنین آثاری نقش بسیار تعیینکنندهای دارد و من هم نباید کم میگذاشتم. همهی تلاشم را کردم. الان هم همچنان در حال ساخت موسیقی آن هستم و به صورت هفتهای کار را جلو میبریم.
من موسیقیهای زیادی را میشنوم و فیلمهای بسیاری را هم میبینم، اما از جایی چیزی را برداشت نکردهام. من سعی کردهام فرم موسیقی مختارنامه به روز باشد و اگر قرار است تاثیرپذیری وجود داشته باشد، در سطح موسیقی فیلم «گلادیاتور» و امثال آن باشد. هرچند موسیقیهای ما در ایران، به دلیل کمبود امکانات، هرگز در آن سطح تولید نمیشود اما سعیام این بود که این موسیقی بتواند خودش را به آن سطح موسیقیها برساند. موسیقی که حداقل در مملکت خودمان نو باشد. ممکن است در جهان به پای موسیقیهای دیگر نرسد، اما در ایران حرفی برای گفتن داشته باشد.
راستش را بخواهید آنقدر هم درگیر کار هستم که نتوانستم بازخورد کارم را ببینم. فقط جمعهها سریال را تماشا میکنم، آن هم بیشتر برای چک کردن میکس و صدادهی و اینطور چیزها. نه میدانم انتقادها چیست و نه تعریفها.
شما در مختارنامه از این تلفیق بهره گرفتید؟
کار من در مختارنامه ترکیب این دو بود. به عنوان مثال وقتی که من ترکیب سی دف و ارکستر را دارم این خودش نوعی تلفیق است. در واقعا در اینجاست که لایههای موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی در هم تنیده میشوند. این ماجرا احتیاج به فکر دارد. اینکه هی تجربه بکنی و هی آنچه که میخواهی از آب درنیاید و باز تجربه کنی و همین روال ادامه بیابد. این وقت را خیلی از همکاران ما نمیگذارند.
موسیقی مختارنامه فقط این نیست که فضایی را به عنوان موسیقی فیلم پر کند. شما میتوانید برای این موسیقی معنا پیدا کنید. در واقع موسیقی کار موسیقی معناگراست. بیشتر از اینکه موسیقی در این سریال فضاسازی کند، معناسازی کرده است. مثال شاخصش صحنهی ورود امام حسن (ع) به مدائن است. موسیقی که روی این صحنه میآید، صدای نالههای یک تکخوان زن است. امام حسن(ع) دارد وارد مدائن میشود و صحنهای باشکوه به تصویر کشیده میشود، اما آقای میرباقری هدفش از خلق و نشان دادن این صحنه "تنهایی" امام بود و اینکه نشان بدهد، هیچکس در این شهر واقعا با ایشان نیست و بین اینهمه آدم ایشان یاری ندارند. من هم موسیقی را ساختم که نشانگر آن تنهایی باشد نه آن شکوه دروغین. به همین دلیل است که میگویم موسیقی مختارنامه معناگراست.
ممکن است گاه شما موسیقی را بشنوید که با تصاویر همخوانی نداشته باشد؛ مثل قسمت هفدهم و موسیقی سوزناکی که روی صحنههای جنگ میآید. در حالیکه توقع شاید شنیدن یک نوای حماسی باشد. دلیل سوزناک بودن موسیقی آن صحنه معنایی است که آن جنگ دارد. موسیقی آرمان و هدف دارد. ما دنبال ترجمهی دیگری از تصاویر با زبان موسیقی بودیم.
من فکر میکنم که باید در موسیقی دنبال عمق باشید که این نظر را بدهید. هنوز هم با هم حرف میزنیم. ایشان با موسیقی ارتباط حسی دارند. ما با هم به راحتی کار میکنیم و من هم همیشه روی کمک ایشان حساب میکنم. هر وقت که من مسیری را اشتباه بروم به کمک من میآیند. ایشان در موسیق مختارنامه به دنبال معنای عمیقی میگردند. عمقی که باید در موسیقی هم باشد، اما گاه موسیقی به سطح میآید و من آهنگساز کارم را آنطور که باید انجام نمیدهم. در اینجاهاست که آقای میرباقری به کمک من میآیند و کار من را اصلاح میکنند و موسیقی را دوباره به عمق سوق میدهند. این هم کار بسیار دشواری است.
این همه سریال مدل به مدل ساخته میشود، اما موسیقی آنها در ذهن کسی نمیماند، اما الان کافی است تا از هرکسی تم موسیقی «روزی روزگاری»، «سربداران»، «بوعلی سینا»، «هزاردستان»، «امام علی(ع)» و از این دست را بپرسید تا سریعا آن را برای شما زمزمه کند.
این قالب برای مردم کلا جذاب است. در این بین اگر از بعضی کارها، کمتر استقبال شده، دلیلش را باید تنها در کاری که آهنگساز انجام داده جستجو کرد. بنابراین بخش زیادی از محبوبیت موسیقی این نوع کارها را باید در قالب اثر سینمایی یا تلویزیونی آن دید. تنها 50 درصد کار را در این نوع آثار آهنگساز انجام میدهد. خود آثار تاریخی 50 درصد در بدو پخش موفقیت را همراه دارند. اینکه آهنگساز بتواند آن 50 درصد دیگر را هم با موسیقیاش جذب کند، هنر و کاربلدی آهنگساز را میرساند. به عنوان مثال آقای فخرالدینی هنرشان و کاربلدیشان را در همهی موسیقیهای این نوع کارها نشان دادهاند و هیچوقت نبوده که موسیقی موفقی نسازند. از«سربداران»، «امام علی(ع)»، «روزی روزگاری» بگیرید تا «کیف انگلیسی». همه این کارها در زمان خودشان بسیار موفق بودهاند.
حالا از آن طرف شما به سریالهای روز و موسیقیهایشان نگاه کنید. موسیقی «نرگس» در زمان خودش خیلی گل کرد، اما الان چه کسی موسیقی آن را یادش مانده یا سریال«اغما» و امثالهم. مقایسه کنید کاری را که آقای حسین علیزاده در «زیر تیغ» انجام دادند و در «دلشدگان». طبیعی است که بیشتر مردم به دلیل بافت و ژانر فیلم «دلشدگان» موسیقی آن را هم بهتر یادشان مانده. در حالیکه آهنگساز «زیر تیغ» و «دلشدگان» هر دو یکی است. ممکن است من و شما موسیقی «زیر تیغ» را هم به همان قوت یادمان مانده باشد، اما عامه مردم اینطور نیستند.
زمانی که شما کار تاریخی-مذهبی میسازی، نیم بیشتری از راه را رفتهای. به عنوان یک ایرانی، نمیشود منکر این شد که این چیزها در ذهن مردم ما نهادینه است. ناخودآگاه شما وارد خصوصیترین بخشهای ذهن یک انسان میشوید. یکی از دلایل موفقیت این نوع سریالها هم همین مساله است. این ماجرا البته در کشورها و فرهنگهای دیگر هم وجود دارد و نمونهاش را میشود در آثار فیلمسازانی چون "مل گیبسون" پیدا کرد. مذهب به دلیل مفاهیم انسانی که در خود جای داده است و روی پرده تصویر میشوند، قابلیت محبوبیت یافتن بیشتری دارد.
البته تجربه ثابت کرده است که مردم ما همیشه از موسیقیهای پرطمطراق خوششان آمده. موسیقیهایی که با ارکسترهای بزرگ و پر ساز ساخته و نواخته شدهاند. اگر خواننده داشته باشد هم چه بهتر.
این مساله درست، اما مردم ما اگر نتوانند ملودی را بفهمند آن موسیقی دیگر موفق نیست. یک چیزی به اسم ملودی باید وجود داشته باشد که از آن آویزان شوند. مردم ما بیش از آنکه جمع گرا باشند، تک گرا هستند به همین دلیل هم هست که در ورزش کشتیمان بهتر از فوتبالمان است. بنابراین موسیقیها و ملودیهای تکخطی موفقتر از موسیقیهای چندخطی هستند.
من عادت دارم از هر قطعهای که برداشت میکنم، نام آن را مینویسم و در لیست منابع میآورم. ضمن اینکه موسیقیهای فولکلور یک کشور به فرد خاصی تعلق ندارند. من از یکی ترک 21سی دی شماره 2 این مجموعه -که چهار سی دی دارد- یعنی قطعه دو دقیقه و سی ثانیهای به نام «مرثیه علی اصغر» برداشتی کلی داشتهام. گردآورنده این اثر هم آقای جهانگیر نصر اشرفی بودهاند. ابدا هم از این قطعه به شکل عین به عین استفاده نکردهام. بلکه من خودم روی آن جملهسازی انجام دادم و برداشت تازهای از آن داشتهام. آقای موسوی هم این حق را به من داده بودند.
من چون همیشه از نظر اخلاقی خودم را مسئول میدانم هرگز اجازهی استفاده از اثری را بدون ذکر نام پدیدآورندهی آن به خود نمیدهم. من تعجب کردم که ایشان اعلام کردند که موسیقی تیتراژ اول و آخر مختارنامه به ایشان تعلق دارد. حتی این ادعا را هم نکردند که مثلا این جمله مال من است. قطعا چنین چیزی وجود ندارد.
- ساخت موسیقی مختارنامه از کی شروع شد؟
- همان سه گروه اصلی که اسمشان در تیتراژ میآید.
- ارکستر پارسه که بدنه اصلی موسیقی را مینوازد، ارکستر جدیدی است؟
- و ارکستر کوبهای نایریکا؟
تفاوت موسیقی مختارنامه با نمونههای مشابه اصلا در همین طراحی سازهای کوبهای است. در هیچکدام از کارهای مشابه به این شکل طراحی کوبهای نداشتیم. اصولا من گرایش به کوبهای دارم. وقتی که دارم موسیقی را طراحی میکنم و میسازم، صدای سازهای کوبهایاش را میشنوم و برایش موسیقی طراحی میکنم.
- تا آنجا که میدانم موسیقی هر قسمت مختارنامه با قسمت دیگرش فرق میکند. این اتفاقی است که اکثرا نمیافتد چون واقعا کار دشوار و البته هزینهبری است.
البته یک سری تم داریم. مثل تم مختار، تم کیان، تم جنگ، جنگ اشقیا، جنگ اولیا و... اما این تمها در هر قسمت بازسازی میشوند. در واقع من برای 40 قسمت مختارنامه 40 موسیقی نوشتهام. تصور میکنم برای چنین پروژهای که با این سختی و مرارت ساخته شده، باید احترام قائل میشدم؛ چرا که 3-4 هزار نفر تلاش کردهاند تا نتیجهی کارشان این شده است. موسیقی هم در چنین آثاری نقش بسیار تعیینکنندهای دارد و من هم نباید کم میگذاشتم. همهی تلاشم را کردم. الان هم همچنان در حال ساخت موسیقی آن هستم و به صورت هفتهای کار را جلو میبریم.
- خودتان راضی هستید؟
- قطعا موسیقی سریالها یا فیلمهای تاریخی دیگر روی شما تاثیر داشته. بیشترین تاثیر را از کدام کارها گرفتید؟
من موسیقیهای زیادی را میشنوم و فیلمهای بسیاری را هم میبینم، اما از جایی چیزی را برداشت نکردهام. من سعی کردهام فرم موسیقی مختارنامه به روز باشد و اگر قرار است تاثیرپذیری وجود داشته باشد، در سطح موسیقی فیلم «گلادیاتور» و امثال آن باشد. هرچند موسیقیهای ما در ایران، به دلیل کمبود امکانات، هرگز در آن سطح تولید نمیشود اما سعیام این بود که این موسیقی بتواند خودش را به آن سطح موسیقیها برساند. موسیقی که حداقل در مملکت خودمان نو باشد. ممکن است در جهان به پای موسیقیهای دیگر نرسد، اما در ایران حرفی برای گفتن داشته باشد.
راستش را بخواهید آنقدر هم درگیر کار هستم که نتوانستم بازخورد کارم را ببینم. فقط جمعهها سریال را تماشا میکنم، آن هم بیشتر برای چک کردن میکس و صدادهی و اینطور چیزها. نه میدانم انتقادها چیست و نه تعریفها.
- دربارهی نوگرایی در ساخت موسیقی سریالها و فیلمهای تاریخی صحبت کردید. دقیقا منظورتان چیست؟
شما در مختارنامه از این تلفیق بهره گرفتید؟
کار من در مختارنامه ترکیب این دو بود. به عنوان مثال وقتی که من ترکیب سی دف و ارکستر را دارم این خودش نوعی تلفیق است. در واقعا در اینجاست که لایههای موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی در هم تنیده میشوند. این ماجرا احتیاج به فکر دارد. اینکه هی تجربه بکنی و هی آنچه که میخواهی از آب درنیاید و باز تجربه کنی و همین روال ادامه بیابد. این وقت را خیلی از همکاران ما نمیگذارند.
- دربارهی موسیقی چقدر با آقای میرباقری صحبت میکنید؟ چقدر ایشان راضی هستند؟
موسیقی مختارنامه فقط این نیست که فضایی را به عنوان موسیقی فیلم پر کند. شما میتوانید برای این موسیقی معنا پیدا کنید. در واقع موسیقی کار موسیقی معناگراست. بیشتر از اینکه موسیقی در این سریال فضاسازی کند، معناسازی کرده است. مثال شاخصش صحنهی ورود امام حسن (ع) به مدائن است. موسیقی که روی این صحنه میآید، صدای نالههای یک تکخوان زن است. امام حسن(ع) دارد وارد مدائن میشود و صحنهای باشکوه به تصویر کشیده میشود، اما آقای میرباقری هدفش از خلق و نشان دادن این صحنه "تنهایی" امام بود و اینکه نشان بدهد، هیچکس در این شهر واقعا با ایشان نیست و بین اینهمه آدم ایشان یاری ندارند. من هم موسیقی را ساختم که نشانگر آن تنهایی باشد نه آن شکوه دروغین. به همین دلیل است که میگویم موسیقی مختارنامه معناگراست.
ممکن است گاه شما موسیقی را بشنوید که با تصاویر همخوانی نداشته باشد؛ مثل قسمت هفدهم و موسیقی سوزناکی که روی صحنههای جنگ میآید. در حالیکه توقع شاید شنیدن یک نوای حماسی باشد. دلیل سوزناک بودن موسیقی آن صحنه معنایی است که آن جنگ دارد. موسیقی آرمان و هدف دارد. ما دنبال ترجمهی دیگری از تصاویر با زبان موسیقی بودیم.
- آقای میرباقری خودشان هم دربارهی خواستههایشان از موسیقی با شما صحبت میکنند؟
من فکر میکنم که باید در موسیقی دنبال عمق باشید که این نظر را بدهید. هنوز هم با هم حرف میزنیم. ایشان با موسیقی ارتباط حسی دارند. ما با هم به راحتی کار میکنیم و من هم همیشه روی کمک ایشان حساب میکنم. هر وقت که من مسیری را اشتباه بروم به کمک من میآیند. ایشان در موسیق مختارنامه به دنبال معنای عمیقی میگردند. عمقی که باید در موسیقی هم باشد، اما گاه موسیقی به سطح میآید و من آهنگساز کارم را آنطور که باید انجام نمیدهم. در اینجاهاست که آقای میرباقری به کمک من میآیند و کار من را اصلاح میکنند و موسیقی را دوباره به عمق سوق میدهند. این هم کار بسیار دشواری است.
- قطعا مشکل است، به خصوص اینکه شما برای یک سریال بخواهید 40 قسمت موسیقی بنویسید. تم کم نمیآورید؟
- اما مخاطبان نشان دادند که موسیقی مختارنامه را دوست دارند و از آن حسابی استقبال کردند. خودتان دلیل اصلی این استقبال را در چه میدانید؟
این همه سریال مدل به مدل ساخته میشود، اما موسیقی آنها در ذهن کسی نمیماند، اما الان کافی است تا از هرکسی تم موسیقی «روزی روزگاری»، «سربداران»، «بوعلی سینا»، «هزاردستان»، «امام علی(ع)» و از این دست را بپرسید تا سریعا آن را برای شما زمزمه کند.
این قالب برای مردم کلا جذاب است. در این بین اگر از بعضی کارها، کمتر استقبال شده، دلیلش را باید تنها در کاری که آهنگساز انجام داده جستجو کرد. بنابراین بخش زیادی از محبوبیت موسیقی این نوع کارها را باید در قالب اثر سینمایی یا تلویزیونی آن دید. تنها 50 درصد کار را در این نوع آثار آهنگساز انجام میدهد. خود آثار تاریخی 50 درصد در بدو پخش موفقیت را همراه دارند. اینکه آهنگساز بتواند آن 50 درصد دیگر را هم با موسیقیاش جذب کند، هنر و کاربلدی آهنگساز را میرساند. به عنوان مثال آقای فخرالدینی هنرشان و کاربلدیشان را در همهی موسیقیهای این نوع کارها نشان دادهاند و هیچوقت نبوده که موسیقی موفقی نسازند. از«سربداران»، «امام علی(ع)»، «روزی روزگاری» بگیرید تا «کیف انگلیسی». همه این کارها در زمان خودشان بسیار موفق بودهاند.
حالا از آن طرف شما به سریالهای روز و موسیقیهایشان نگاه کنید. موسیقی «نرگس» در زمان خودش خیلی گل کرد، اما الان چه کسی موسیقی آن را یادش مانده یا سریال«اغما» و امثالهم. مقایسه کنید کاری را که آقای حسین علیزاده در «زیر تیغ» انجام دادند و در «دلشدگان». طبیعی است که بیشتر مردم به دلیل بافت و ژانر فیلم «دلشدگان» موسیقی آن را هم بهتر یادشان مانده. در حالیکه آهنگساز «زیر تیغ» و «دلشدگان» هر دو یکی است. ممکن است من و شما موسیقی «زیر تیغ» را هم به همان قوت یادمان مانده باشد، اما عامه مردم اینطور نیستند.
- به هر حال هر فیلم و سریالی موسیقی به موازات خودش طلب میکند و شرایط خاص خود آن ژانر را به آهنگساز تحمیل میکند.
زمانی که شما کار تاریخی-مذهبی میسازی، نیم بیشتری از راه را رفتهای. به عنوان یک ایرانی، نمیشود منکر این شد که این چیزها در ذهن مردم ما نهادینه است. ناخودآگاه شما وارد خصوصیترین بخشهای ذهن یک انسان میشوید. یکی از دلایل موفقیت این نوع سریالها هم همین مساله است. این ماجرا البته در کشورها و فرهنگهای دیگر هم وجود دارد و نمونهاش را میشود در آثار فیلمسازانی چون "مل گیبسون" پیدا کرد. مذهب به دلیل مفاهیم انسانی که در خود جای داده است و روی پرده تصویر میشوند، قابلیت محبوبیت یافتن بیشتری دارد.
- برای شما ساخت موسیقی یک سریال مذهبی چطور شکل گرفت؟
البته تجربه ثابت کرده است که مردم ما همیشه از موسیقیهای پرطمطراق خوششان آمده. موسیقیهایی که با ارکسترهای بزرگ و پر ساز ساخته و نواخته شدهاند. اگر خواننده داشته باشد هم چه بهتر.
این مساله درست، اما مردم ما اگر نتوانند ملودی را بفهمند آن موسیقی دیگر موفق نیست. یک چیزی به اسم ملودی باید وجود داشته باشد که از آن آویزان شوند. مردم ما بیش از آنکه جمع گرا باشند، تک گرا هستند به همین دلیل هم هست که در ورزش کشتیمان بهتر از فوتبالمان است. بنابراین موسیقیها و ملودیهای تکخطی موفقتر از موسیقیهای چندخطی هستند.
- چه شد که به یک ملودی بوشهری رسیدید؟
- و اما بحث جنجالی آقای شریفیان...هرچند طی هفتههای گذشته شما پاسخی به صحبتهای ایشان درباره ادعای مالکیت قطعهی تیتراژ دادید.
من عادت دارم از هر قطعهای که برداشت میکنم، نام آن را مینویسم و در لیست منابع میآورم. ضمن اینکه موسیقیهای فولکلور یک کشور به فرد خاصی تعلق ندارند. من از یکی ترک 21سی دی شماره 2 این مجموعه -که چهار سی دی دارد- یعنی قطعه دو دقیقه و سی ثانیهای به نام «مرثیه علی اصغر» برداشتی کلی داشتهام. گردآورنده این اثر هم آقای جهانگیر نصر اشرفی بودهاند. ابدا هم از این قطعه به شکل عین به عین استفاده نکردهام. بلکه من خودم روی آن جملهسازی انجام دادم و برداشت تازهای از آن داشتهام. آقای موسوی هم این حق را به من داده بودند.
من چون همیشه از نظر اخلاقی خودم را مسئول میدانم هرگز اجازهی استفاده از اثری را بدون ذکر نام پدیدآورندهی آن به خود نمیدهم. من تعجب کردم که ایشان اعلام کردند که موسیقی تیتراژ اول و آخر مختارنامه به ایشان تعلق دارد. حتی این ادعا را هم نکردند که مثلا این جمله مال من است. قطعا چنین چیزی وجود ندارد.
- برنامهای برای انتشار آلبوم موسیقی مختارنامه دارید؟
منبع:
خبر آنلاین
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 اسفند 1389 - 00:00
دیدگاهها
خداییش آهنگهایی که امیر توسلی میسازه خوبه ...نمیفهمم چرا همه بهش گیر میدن؟چون جوونه؟؟؟این که یه آهنگساز جوان تمام دغدغه اش, وارد کردن مفاهیم مذهبی و موسیقی فولکوریکمون تو آهنگهاش باشه بده...؟؟؟
دست گل اقای توسلی درد نکنه واقعا شاهکار کرد لذتش به موسیقی قشنگشه الحق که هنر نزد خودشه احسنت
افزودن یک دیدگاه جدید