نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
آلبوم کوچ بنفشهها جدیدترین اثر هوشنگ کامکار منتشر شد
هوشنگ کامکار: با خواندن اشعار شفیعی کدکنی احساس روشنفکری میکردم
موسیقی ما - هوشنگ کامکار، جدیدترین آلبوم خود با نام «کوچ بنفشهها» را با آواز «حمیدرضا نوربخش» منتشر شد. اثری بر اساس شعرهایی از استاد «محمدرضا شفیعی کدکنی»، شاعری که «هوشنگ کامکار» میگوید سالهای جوانیاش را با او و شعرهایش گذرانده است و البته استاد ادبیات نیز از اتفاقی که در این میان رخ داده، خرسند به نظر میرسد و با اعتماد کامل به او گفته است: «به حضرت عالی اختیار تام میدهم که هرگونه استفاده از این شعرها حق مسلم سرکار عالی است.»
خود هوشنگ کامکار خاطرهها از شفیعی کدکنی دارد، میگوید سالهای جوانیاش را با اشعار او و دیگران شاعران معروف معاصر گذرانده است: «در آن ایام در جمع دوستان در خانهٔ کوچک سهراه جمهوری امروز به خودم میبالیدم که اشعاری از کتاب «در کوچه باغهای نیشابور» را که تازه منتشر شده بود با صدای بلند و غرورآمیز برایشان میخواندم. احساس عجیبی داشتم و خودم را جزو روشنفکران آن زمان میپنداشتم؛ زیرا این اشعار بیانگر واقعی حالات و اندیشههایمان بود.»
کامکار چند سال پیش بعد از ساخت آثار «در گلستانه»، «شباهنگام»، «دور تا نزدیک»، «محاق» تصمیم میکیرد که آلبومی بر اساس اشعا او خلق کند. آلبومی تنها مختص او. مدتها در زمینهٔ انتخاب اشعار به تحقیق میپردازد و ابتدا اشعاری را که در زمان جوانیاش دوست میداشته انتخاب میکند و بعد چند شعر دیگر را نیز به آنها اضافه میکند و نتیجهاش میشود همین اثر «کوچ بنفشهها»، اثری در موسیقی ملی ایران برای ارکستر بزرگ سازهای غربی و ایرانی با آواز سولو و گروه کر. حالا هم میگوید: » استاد کدکنی را همه میشناسیم و من نمیخواهم درباره ایشان صحبت کنم. ایشان اجازه ندادند عکسشان در آلبوم منتشر شوند و به خاطر تواضعشان حتی در این مراسم هم حضور پیدا نکردند.»
به همین خاطر است که «هوشنگ کامکار» در مراسم رونمایی خود به این مساله اشاره کرد که: «این آلبوم را به پاس احترامی که به آلبوم شفیعی کدکنی قائل بودم، ساختم. من با ایشان از سالیان گذشته آشنا بودم و در دوره جوانی، وقتی که در سنندج زندگی میکردم با کتاب «در کوچه و باغ نیشابور»، آشنا شدم. وقتی هم که به دانشگاه آمدم اشعار ایشان را در دانشگاه میخواندیم. جناب کدکنی وقتی که خوانش شعر مرا دید، بسیار خوششان آمد و خیلی استقبال کردند. شاید بسیاری از کسانی که این آلبوم را بشنوند، صدای دکلمه من را دوست نداشته باشند، اما خوشبختانه جناب کدکنی ایرادی از نظر خواندن شعر من نگرفتند و از این بابت بسیار خوشحال هستم.»
این برای اولین بار است که «هوشنگ کامکار» در اثری دکلمه کرده است. او تاکید میکند که اثرش در «موسیقی ملی» ایران است. اتفاقی که البته پیش از این نیز بارها تجربهاش کرده است: «بیست و چند سال پیش که آلبوم «در گلستانه» را نوشتم، توضیح دادم که موسیقی ملی ایران چه تعریفی دارد. متأسفانه هنوز هم میبینم عدهای به موسیقی ایران به اشتباه ارکسترال میگویند. موسیقی ایران، موسیقی است که در آن از تکنیکهای موسیقیهای جهانی استفاده شده باشد و در عین حال هسته اصلی کار براساس ملودیهای ایرانی باشد تا وقتی در نهایت اثر را گوش میکنیم، هویت ایرانی را حس کنیم.»
کامکار از برخی تعاریف نادرست در این روزها در حوزهٔ موسیقی گلایهمند است. میگوید که موسیقی ملی میتواند با سازهای ایرانی و با بهرهگیری از تکنیکهای چندصدایی و کنترپوان اجرا شود، یا اینکه سازهای غربی هم در کنار سازهای ایرانی باشند. «چند صدایی» همیشه دغدغهٔ او بوده است، برای همین میگوید: «وقتی یک ملودی با یک تار، کمانچه یا عود نواخته شود، فرق چندانی با اینکه ۱۰۰ تار یا کمانچه آن را بنوازند ندارد و فقط بر روی حجم صدایی تأثیر میگذارد. علاوه بر آن، لغاتی مثل بدعت، نوآوری و ساختارشکنی امروز در میان جوانان مصطلح شده است. درمورد هیچکدام از موسیقیدانهای ایرانی این موضوع حقیقت ندارد و هیچکس نمیتواند ادعای نوآوری کند. من هم در این آلبوم هیچگونه نوآوری نکردم و هیچ ادعایی هم بر این اساس ندارم. من در آلبومهای قبلیام هم از تکنیک پلی فونی استفاده کردهام، اما این افتخار نیست؛ چراکه پلی فونی مربوط به قرنهای گذشته است و نمیتوان تنها با صرف استفاده از این تکنیک ادعای نوآوری کرد. من در این آلبوم سعی کردم ملودیهایی که به گوش آشنا هستند را استفاده کنم تا بتوانم زبان شعر و آواز را با موسیقی بیان کنم. وقتی امروز از نوآوری سخن میگوییم، باید آن را تداوم بدهیم. مثلا نیما یوشیج وقتی اشعار نو را میساخت، دوباره برنگشت و کار کلاسیک انجام نداد و به همان روندش ادامه داد. الان خوانندههای ما میآیند در یک کنسرت به گونهای متفاوت میخوانند و در کنسرت بعدیشان سبکشان بهطور کل تغییر میکند.»
در این اثر «صبا کامکار» نیز به عنوان همخوان حضور دارد. او و دیگر زنان خانوادهٔ کامکارها نقش مهمی در موسیقی این خانواده دارند، برای همین است که «هوشنگ کامکار» به این مساله اشاره دارد: «اولین باری که پس از انقلاب در موسیقی یک خانم نوازندگی و همخوانی کرد، گروه کامکارها بودند. در آن زمان یکی از مدیران وزارت ارشاد در این زمینه دخیل بود و بسیار حمایت کرد و ما امروز هم در گروه کامکارها همخوان داریم، البته خواننده زن در گروه ما نقش جدایی از نظر کنسرت پوئن و هموفونیک دارد و کاملاً مستقل است.»
او ستایشی بیاندازه نیز از «حمیدرضا نوربخش» کرد و گفت تنها خوانندهای که در ایران برایش قابل قبول است، آقای نوربخش است: «مهمتر از صدای ایشان، شخصیت هنریش مهم است. هنرمند بودن فقط این نیست که صدای خوبی داشته باشید. خیلی از خوانندهها هستند که کنسرت میگذارند و تعداد زیادی بلیت را در یک ربع میفروشند، این ویژگی اصلاً برای من مهم نیست. نوربخش استاد آواز است و تا به حال کارهای با ارزشی انجام داده و شخصیت هنری قابل احترامی دارد. او در تمام این سالها خودش را از بسیاری مسایل دور نگاه داشته است و این ماجرای پراهمیتی است.»
او با همهٔ احترامی که برای «حمیدرضا نوربخش» قایل است، اما در عین حال میگوید: «خوانندهمحوری در موسیقی کار درستی نیست، بهویژه در آثاری که به آنها فاخر گفته میشود. خواننده تنها عضوی از یک مجموعه است و در یک اجرا مانند یک نوازنده ویلن یا ویلن است. بخشی از کار هنری به جذب مخاطب مربوط میشود؛ اما در اصل وظیفه اثر هنری این است که مخاطب را به فکر وادارد و به او آموزش دهد.»
اما «حمید رضا نوربخش» که وظیفه خواننندگی این آلبوم را برعهده داشته است، در ادامهٔ این مراسم گفت: «من همیشه ارادت ویژهای به خانواده کامکارها داشتهام و هوشنگ کامکار که بزرگ این خانواده است، شخصیتی دوست داشتنی است و موسیقی دانی برجسته است. باعث افتخار من است که در این مجموعه حضور داشتم و با او همکاری کردهام. این اثر یک ژانر خاصی است که حداقل من تاکنون تجربهاش را نداشتم. برای خوانندههایی مثل من، خواندن کارهای این چنینی سخت است. هم به لحاظ ریتم و امتذاج با ارکستر و هم به لحاظ حس و حالی که بر فضا حاکم است، کارکردن در این آلبوم دشوار بود. وقتی ما در این آلبوم شور یا بیات ترک و یا بیات اصفهان میشنویم کمی متفاوت است با هر آنچه که قبلا شنیدهایم و به نوعی آنها یک طعم خاص دارد.»
این خواننده همچنین در خصوص خواننده محوری در موسیقی ایران گفت: «در زمینه خوانندگی برخوردهای افراطی در موسیقی ما صورت گرفته است و گاهی وقتها همه چیز به اسم خواننده تمام میشود. الان وقتی میگویید قطعه «کاروان» همه فقط به نام بنان اشاره میکنند که اثر را خوانده و کسی حرفی از اهنگشاز نمیزند و این ظلم در حق خالق اثر است. به هر صورت من به شخصه با خواننده محوری در موسیقی ایران مخالفم.»
صبا کامکار هم که در این آلبوم به عنوان همخوان حضور داشته است گفت: «امروز خیلی خوشحالم که بر روی پلههایی که پدرم گام برداشته، قدم میگذارم. جوانهای دیگر خیلی باید بیشتر از من زحمت بکشند و امیدوارم که برای انها هم شرایطی خوب برای کار کردن فراهم شود. نحوه شکل گرفتن یک اثر در خانواده ما به این شکل است که روزی پدر از خواب برمی خیزد و شعری را پیدا میکند و ورد زبانش میشود و با آن زندگی میکند، بعد از مرحله لوازم خانه ما به ساز تبدیل میشود. سپس رفته رفته آهنگ را میسازد و از ما نظرخواهی میکند. من از ابتدای شکل گیری این اثر حضور داشتهام و با مختصاتش آشنا بودم. این کار اثری بود که با روحیاتم سازگار بود.»
خود هوشنگ کامکار خاطرهها از شفیعی کدکنی دارد، میگوید سالهای جوانیاش را با اشعار او و دیگران شاعران معروف معاصر گذرانده است: «در آن ایام در جمع دوستان در خانهٔ کوچک سهراه جمهوری امروز به خودم میبالیدم که اشعاری از کتاب «در کوچه باغهای نیشابور» را که تازه منتشر شده بود با صدای بلند و غرورآمیز برایشان میخواندم. احساس عجیبی داشتم و خودم را جزو روشنفکران آن زمان میپنداشتم؛ زیرا این اشعار بیانگر واقعی حالات و اندیشههایمان بود.»
کامکار چند سال پیش بعد از ساخت آثار «در گلستانه»، «شباهنگام»، «دور تا نزدیک»، «محاق» تصمیم میکیرد که آلبومی بر اساس اشعا او خلق کند. آلبومی تنها مختص او. مدتها در زمینهٔ انتخاب اشعار به تحقیق میپردازد و ابتدا اشعاری را که در زمان جوانیاش دوست میداشته انتخاب میکند و بعد چند شعر دیگر را نیز به آنها اضافه میکند و نتیجهاش میشود همین اثر «کوچ بنفشهها»، اثری در موسیقی ملی ایران برای ارکستر بزرگ سازهای غربی و ایرانی با آواز سولو و گروه کر. حالا هم میگوید: » استاد کدکنی را همه میشناسیم و من نمیخواهم درباره ایشان صحبت کنم. ایشان اجازه ندادند عکسشان در آلبوم منتشر شوند و به خاطر تواضعشان حتی در این مراسم هم حضور پیدا نکردند.»
به همین خاطر است که «هوشنگ کامکار» در مراسم رونمایی خود به این مساله اشاره کرد که: «این آلبوم را به پاس احترامی که به آلبوم شفیعی کدکنی قائل بودم، ساختم. من با ایشان از سالیان گذشته آشنا بودم و در دوره جوانی، وقتی که در سنندج زندگی میکردم با کتاب «در کوچه و باغ نیشابور»، آشنا شدم. وقتی هم که به دانشگاه آمدم اشعار ایشان را در دانشگاه میخواندیم. جناب کدکنی وقتی که خوانش شعر مرا دید، بسیار خوششان آمد و خیلی استقبال کردند. شاید بسیاری از کسانی که این آلبوم را بشنوند، صدای دکلمه من را دوست نداشته باشند، اما خوشبختانه جناب کدکنی ایرادی از نظر خواندن شعر من نگرفتند و از این بابت بسیار خوشحال هستم.»
این برای اولین بار است که «هوشنگ کامکار» در اثری دکلمه کرده است. او تاکید میکند که اثرش در «موسیقی ملی» ایران است. اتفاقی که البته پیش از این نیز بارها تجربهاش کرده است: «بیست و چند سال پیش که آلبوم «در گلستانه» را نوشتم، توضیح دادم که موسیقی ملی ایران چه تعریفی دارد. متأسفانه هنوز هم میبینم عدهای به موسیقی ایران به اشتباه ارکسترال میگویند. موسیقی ایران، موسیقی است که در آن از تکنیکهای موسیقیهای جهانی استفاده شده باشد و در عین حال هسته اصلی کار براساس ملودیهای ایرانی باشد تا وقتی در نهایت اثر را گوش میکنیم، هویت ایرانی را حس کنیم.»
کامکار از برخی تعاریف نادرست در این روزها در حوزهٔ موسیقی گلایهمند است. میگوید که موسیقی ملی میتواند با سازهای ایرانی و با بهرهگیری از تکنیکهای چندصدایی و کنترپوان اجرا شود، یا اینکه سازهای غربی هم در کنار سازهای ایرانی باشند. «چند صدایی» همیشه دغدغهٔ او بوده است، برای همین میگوید: «وقتی یک ملودی با یک تار، کمانچه یا عود نواخته شود، فرق چندانی با اینکه ۱۰۰ تار یا کمانچه آن را بنوازند ندارد و فقط بر روی حجم صدایی تأثیر میگذارد. علاوه بر آن، لغاتی مثل بدعت، نوآوری و ساختارشکنی امروز در میان جوانان مصطلح شده است. درمورد هیچکدام از موسیقیدانهای ایرانی این موضوع حقیقت ندارد و هیچکس نمیتواند ادعای نوآوری کند. من هم در این آلبوم هیچگونه نوآوری نکردم و هیچ ادعایی هم بر این اساس ندارم. من در آلبومهای قبلیام هم از تکنیک پلی فونی استفاده کردهام، اما این افتخار نیست؛ چراکه پلی فونی مربوط به قرنهای گذشته است و نمیتوان تنها با صرف استفاده از این تکنیک ادعای نوآوری کرد. من در این آلبوم سعی کردم ملودیهایی که به گوش آشنا هستند را استفاده کنم تا بتوانم زبان شعر و آواز را با موسیقی بیان کنم. وقتی امروز از نوآوری سخن میگوییم، باید آن را تداوم بدهیم. مثلا نیما یوشیج وقتی اشعار نو را میساخت، دوباره برنگشت و کار کلاسیک انجام نداد و به همان روندش ادامه داد. الان خوانندههای ما میآیند در یک کنسرت به گونهای متفاوت میخوانند و در کنسرت بعدیشان سبکشان بهطور کل تغییر میکند.»
در این اثر «صبا کامکار» نیز به عنوان همخوان حضور دارد. او و دیگر زنان خانوادهٔ کامکارها نقش مهمی در موسیقی این خانواده دارند، برای همین است که «هوشنگ کامکار» به این مساله اشاره دارد: «اولین باری که پس از انقلاب در موسیقی یک خانم نوازندگی و همخوانی کرد، گروه کامکارها بودند. در آن زمان یکی از مدیران وزارت ارشاد در این زمینه دخیل بود و بسیار حمایت کرد و ما امروز هم در گروه کامکارها همخوان داریم، البته خواننده زن در گروه ما نقش جدایی از نظر کنسرت پوئن و هموفونیک دارد و کاملاً مستقل است.»
او ستایشی بیاندازه نیز از «حمیدرضا نوربخش» کرد و گفت تنها خوانندهای که در ایران برایش قابل قبول است، آقای نوربخش است: «مهمتر از صدای ایشان، شخصیت هنریش مهم است. هنرمند بودن فقط این نیست که صدای خوبی داشته باشید. خیلی از خوانندهها هستند که کنسرت میگذارند و تعداد زیادی بلیت را در یک ربع میفروشند، این ویژگی اصلاً برای من مهم نیست. نوربخش استاد آواز است و تا به حال کارهای با ارزشی انجام داده و شخصیت هنری قابل احترامی دارد. او در تمام این سالها خودش را از بسیاری مسایل دور نگاه داشته است و این ماجرای پراهمیتی است.»
او با همهٔ احترامی که برای «حمیدرضا نوربخش» قایل است، اما در عین حال میگوید: «خوانندهمحوری در موسیقی کار درستی نیست، بهویژه در آثاری که به آنها فاخر گفته میشود. خواننده تنها عضوی از یک مجموعه است و در یک اجرا مانند یک نوازنده ویلن یا ویلن است. بخشی از کار هنری به جذب مخاطب مربوط میشود؛ اما در اصل وظیفه اثر هنری این است که مخاطب را به فکر وادارد و به او آموزش دهد.»
اما «حمید رضا نوربخش» که وظیفه خواننندگی این آلبوم را برعهده داشته است، در ادامهٔ این مراسم گفت: «من همیشه ارادت ویژهای به خانواده کامکارها داشتهام و هوشنگ کامکار که بزرگ این خانواده است، شخصیتی دوست داشتنی است و موسیقی دانی برجسته است. باعث افتخار من است که در این مجموعه حضور داشتم و با او همکاری کردهام. این اثر یک ژانر خاصی است که حداقل من تاکنون تجربهاش را نداشتم. برای خوانندههایی مثل من، خواندن کارهای این چنینی سخت است. هم به لحاظ ریتم و امتذاج با ارکستر و هم به لحاظ حس و حالی که بر فضا حاکم است، کارکردن در این آلبوم دشوار بود. وقتی ما در این آلبوم شور یا بیات ترک و یا بیات اصفهان میشنویم کمی متفاوت است با هر آنچه که قبلا شنیدهایم و به نوعی آنها یک طعم خاص دارد.»
این خواننده همچنین در خصوص خواننده محوری در موسیقی ایران گفت: «در زمینه خوانندگی برخوردهای افراطی در موسیقی ما صورت گرفته است و گاهی وقتها همه چیز به اسم خواننده تمام میشود. الان وقتی میگویید قطعه «کاروان» همه فقط به نام بنان اشاره میکنند که اثر را خوانده و کسی حرفی از اهنگشاز نمیزند و این ظلم در حق خالق اثر است. به هر صورت من به شخصه با خواننده محوری در موسیقی ایران مخالفم.»
صبا کامکار هم که در این آلبوم به عنوان همخوان حضور داشته است گفت: «امروز خیلی خوشحالم که بر روی پلههایی که پدرم گام برداشته، قدم میگذارم. جوانهای دیگر خیلی باید بیشتر از من زحمت بکشند و امیدوارم که برای انها هم شرایطی خوب برای کار کردن فراهم شود. نحوه شکل گرفتن یک اثر در خانواده ما به این شکل است که روزی پدر از خواب برمی خیزد و شعری را پیدا میکند و ورد زبانش میشود و با آن زندگی میکند، بعد از مرحله لوازم خانه ما به ساز تبدیل میشود. سپس رفته رفته آهنگ را میسازد و از ما نظرخواهی میکند. من از ابتدای شکل گیری این اثر حضور داشتهام و با مختصاتش آشنا بودم. این کار اثری بود که با روحیاتم سازگار بود.»
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 26 مرداد 1394 - 00:15
دیدگاهها
خالی بودنِ قسمتِ نظرات در این صفحه، واقعیتِ موسیقی در میان مردمانِ ایران زمینِ کنونی ست؛ واقعیتی که کم کم دارد به حقیقت تبدیل می گردد.
امیدوارم این بار نظرم منتشر بشه چون من به هیچ کس بی احترامی نکردم و نمی کنم . اما مخالف این حرف استاد کامکار هستم که فرمودند هیچ موزیسینی در ایران نمی تواند ادعای نوآوری بکند . باز هم میگم حافظ ناظری واقعا حرکت تازه ای در موسیقی انجام داد و قطعا یکی از کسانی که میتونه ادعای نوآوری داشته باشه به حق این هنرمند بزرگ و نابغه ست .این فقط حرف من نیست خیلی از بزرگان دنیا چنین نظری رو دارند. از نظر من او موتور سیر تکاملی موسیقی ایرانی را که از خیلی سال پیش خاموش شده بود دوباره روشن کرد. در تایید کامنت دوستی عزیزی که به نام کلهر نظر گذاشتند هم باید بگویم بله این واقعیت موسیقی ایرانی ست که باید به دور از تعصب به فکر راه حل آن بود نه اینکه چشم بر واقعیت بست.به شخصه به غیر ازآثار استاد شهرام ناظری و حافظ ناظری و تهمورث پورناظری به هیچ موسیقی ایرانی دیگری نمی توانم گوش کنم. ما باید مشکلاتمان را حل کنیم نه اینکه از آنها فرار کنیم.با تشکر و آرزوی موفقیت برای همه هنرمندان
چرا با صدای نوربخش ؟؟؟!!! اینهمه خواننده ی خوب و خوش صدا ... بنظرم استاد کامکار با انتخاب نوربخش سابقه ی خودشو خراب کرد. گرافیک جلد سی دی هم که تعریفی نداره . واقعا بده . فقط آهنگسازی و دکلمه هوشنگ خان کامکار خوب و شنیدنیه . واسلاااااام.
افزودن یک دیدگاه جدید