چند پرده از آلبوم «ترافیک» و اعضای آن
انگلیسی با لهجه مکزیکی...!
موسیقی ما – بهمن بابازاده: انتشار آلبومهایی که از قبل به بازار آمدنشان، با تعابیری از قبیل «آلبوم متفاوت» و «اتفاق» از آنها یاد میشوند، همیشه تبعات فاجعه باری را میتواند به دنبال داشته باشد. اتفاقی که در آلبوم «روی دیگر» بهرام رادان تا نابودی کاراکتر موسیقاییاش پیش رفت و کاری کرد که علیرغم انجام هماهنگیهای برگزاری کنسرت، او «فعلا» قید اجرای زنده را بزند و بی خیال خوانندگی شود. آلبوم «ترافیک» چند هفته ای هست که منتشر شده. با یک کارناوال تبلیغاتی غنی و خیلی «اتفاق» های خبری بکر که قطعا میتوانست خیلیها را برای شنیدن این آلبوم ترغیب کند. با کمی حرف حساب درباره این آلبوم موافقید؟
* چالش
قرار نیست ذوق زده شویم ولی آلبوم گروه «ترافیک»، سوای تمام انتقادات محتوایی، از لحاظ موسیقی و تنظیم، جزء تمیزهای این روزهای بازار موسیقی است. «تمیز» اصطلاحی است که در بین موزیسینها به آثاری اطلاق میشود که در آن بابت تنظیمها و میکس و مسترینگ کار، وقت و انرژی صرف شده و شنونده برای خوب شنیدن آلبوم قرار نیست سیستم صوتی فوق العاده ای داشته باشد. از همه اینها گذشته، آنها قرار است در این آلبوم تریبون نسل خودشان باشند و چالش و دغدغه های آنها را بخوانند. چالشهایی که دیگر در ترانهها و قطعات «واسوخت» (از قبیل «الهی سقف آرزوت خراب بشه توی سرت») و اجتماعی و تلخ (از قبیل «دارن یه برجی می سازن») خلاصه نمیشود. «ترافیک»یها هم با علم به این موضوع، سعی کردهاند با دوری جستن از فضاهای کلیشه ای و عام پسند، به قول معروف تفاوت را احساس کنند! اما در این بین نباید از برخی جاه طلبیها و عبور از مرزها در این آلبوم سخن به میان نیاورد و «آزمون و خطا» و «تجربه فضاهای جدید» را پاسخی بر این ادعاها دانست. «ترافیک» به عنوان نماد یک گروه موسیقی «پاپ – راک»، اگر قرار است دغدغه ماندگاری در بازار را داشته باشد، باید تعریفی درست از برخی اصول اولیه اعم از «تعریف مسیر هنری» و «مشخص کردن ایده آلهایی که دارد» را حداقل با خودش داشته باشد تا به مرور برای چنگ اندازی به آنها وارد چالش شود.
* خودشیفتگی
اعضای «ترافیک باند» چهرههای خودشیفتهای نیستند...
این را طرح جلد و پوستر آلبومشان به خوبی نشان میدهد. آنها مثل چهره های ستاره موسیقی کشور «عقده» عکس ندارند و همه «لَت» های جلد آلبوم را پر از عکسهای پر نور با فیگورهای عاشقانه نکرده اند. استفاده از انیمیشن ایده ای جذاب برای شروع بازی بود که البته در سالهای ابتدایی دهه هشتاد از سوی «سیروان خسروی» و بعدها توسط «سعید مدرس» باعث و بانی اتفاقات خوبی برای این چهرهها شد. به نظر آنها با رصد این اتفاقات خوب، راهی را پیش گرفتهاند که به ستارگی چهره های روز بازار ختم شده. اما آنها قابلیت ادامه این مسیر را دارند؟
* کاراکتر
انتشار تیزری خوش ساخت چند هفته قبل از انتشار آلبوم و دیدن اعضای گروه که با گیتار بالا و پائین میپرند و می خوانند نشان داد که آنها برای همه «اَکت»هایشان در این تیزر فکر کردهاند. تجربه سینمایی اشکان خطیبی و راحت بودناش در برابر دوربین کمک زیادی به تولید و فرقهای این تیزر کرده که همین باعث شده آنها قبل از انتشار آلبوم نظرها را به خود جلب کنند. آنها دنبال «کاراکتر»اند. چیزی که در عمق فضای موسیقی کشور، به اصلی نابود شده و فراموش شده تبدیل شده است. اصلی که دیگر در نگاه جهانی به یک تجارت پر سود و پر درآمد تبدیل شده و در تعریف موسیقی ایرانی (از نوع داخلیاش) کسی برایش تره هم خرد نمیکند. اما «ترافیک باند» روی این کاراکتر سازی، برای تداوم حضورش میتواند حساب کند؟ در بازاری که همه در پی تفاوت اند و تکرار مکررات آرام آرام به بحرانی بزرگ در موسیقی کشور تبدیل شده، توجه به این مسائل ریز میتواند به یک باره سرنوشت خیلیها را از این رو به آن رو کند. ولی یک سوال؟ مخاطب امروزی موسیقی داخلی چقدر در پی این چیزهاست؟ کاراکتر و اکت، برای او چقدر مهم است؟ او فقط سلیقهاش شده یک ریتم تند و کلامی عاشقانه و از این چیزها. حالا اینکه گروهی نوپا برای ورودش این همه برنامه ریزی کرده، باید در ادامه مسیرش در موردشان قضاوت کرد.
* علامت سوال
اینکه «بهروز صفاریان» حاضر نمیشود در مورد «ترافیک» حرف بزند و با جمله «من که کاره ای نبودم و فقط به کار بچهها نظارت داشتم و همه پروژه را خودشان جلو بردند»، علامت سوال بزرگ این ماجرا است. چهره ای که در موسیقی پاپ داخلی قطعا جزو جریان ساز ترین افراد بوده، در مورد اثری که به گواه شاهدان تماما از فیلتر او عبور کرده، حرف نمیزند و میترسد... بله میترسد که مبادا دو ماه بعد از انتشار آلبوم هجمه منتقدان در مورد این اثر به قدری بالا برود که رزومهاش را زیر سوال ببرد. میترسد که حالا با این جمله میتواند در آینده هم ادعا کند که او کاره ای نبوده. حالا اینکه این آقای به قول خودش «هیچ کاره» چرا در نشست خبری آلبوم بیشتر از همه در مورد قطعات نظر میداد و حرف زده، بماند...
* try
حتما شما هم با من موافقید که با شنیدن قطعه try همه با هم یاد مکزیکیهای کوچ کرده به آمریکا افتادیم! مهاجرانی که برای همخو شدن و جا افتادن در فرهنگ آمریکایی و رسیدن به رویای شهروند آمریکایی، سعی میکنند انگلیسی را با لهجه غلیظ حرف بزنند. ولی هر کاری میکنند لهجه تابلوی مکزیکی، همه چیز را خراب میکند...
* چالش
قرار نیست ذوق زده شویم ولی آلبوم گروه «ترافیک»، سوای تمام انتقادات محتوایی، از لحاظ موسیقی و تنظیم، جزء تمیزهای این روزهای بازار موسیقی است. «تمیز» اصطلاحی است که در بین موزیسینها به آثاری اطلاق میشود که در آن بابت تنظیمها و میکس و مسترینگ کار، وقت و انرژی صرف شده و شنونده برای خوب شنیدن آلبوم قرار نیست سیستم صوتی فوق العاده ای داشته باشد. از همه اینها گذشته، آنها قرار است در این آلبوم تریبون نسل خودشان باشند و چالش و دغدغه های آنها را بخوانند. چالشهایی که دیگر در ترانهها و قطعات «واسوخت» (از قبیل «الهی سقف آرزوت خراب بشه توی سرت») و اجتماعی و تلخ (از قبیل «دارن یه برجی می سازن») خلاصه نمیشود. «ترافیک»یها هم با علم به این موضوع، سعی کردهاند با دوری جستن از فضاهای کلیشه ای و عام پسند، به قول معروف تفاوت را احساس کنند! اما در این بین نباید از برخی جاه طلبیها و عبور از مرزها در این آلبوم سخن به میان نیاورد و «آزمون و خطا» و «تجربه فضاهای جدید» را پاسخی بر این ادعاها دانست. «ترافیک» به عنوان نماد یک گروه موسیقی «پاپ – راک»، اگر قرار است دغدغه ماندگاری در بازار را داشته باشد، باید تعریفی درست از برخی اصول اولیه اعم از «تعریف مسیر هنری» و «مشخص کردن ایده آلهایی که دارد» را حداقل با خودش داشته باشد تا به مرور برای چنگ اندازی به آنها وارد چالش شود.
* خودشیفتگی
اعضای «ترافیک باند» چهرههای خودشیفتهای نیستند...
این را طرح جلد و پوستر آلبومشان به خوبی نشان میدهد. آنها مثل چهره های ستاره موسیقی کشور «عقده» عکس ندارند و همه «لَت» های جلد آلبوم را پر از عکسهای پر نور با فیگورهای عاشقانه نکرده اند. استفاده از انیمیشن ایده ای جذاب برای شروع بازی بود که البته در سالهای ابتدایی دهه هشتاد از سوی «سیروان خسروی» و بعدها توسط «سعید مدرس» باعث و بانی اتفاقات خوبی برای این چهرهها شد. به نظر آنها با رصد این اتفاقات خوب، راهی را پیش گرفتهاند که به ستارگی چهره های روز بازار ختم شده. اما آنها قابلیت ادامه این مسیر را دارند؟
* کاراکتر
انتشار تیزری خوش ساخت چند هفته قبل از انتشار آلبوم و دیدن اعضای گروه که با گیتار بالا و پائین میپرند و می خوانند نشان داد که آنها برای همه «اَکت»هایشان در این تیزر فکر کردهاند. تجربه سینمایی اشکان خطیبی و راحت بودناش در برابر دوربین کمک زیادی به تولید و فرقهای این تیزر کرده که همین باعث شده آنها قبل از انتشار آلبوم نظرها را به خود جلب کنند. آنها دنبال «کاراکتر»اند. چیزی که در عمق فضای موسیقی کشور، به اصلی نابود شده و فراموش شده تبدیل شده است. اصلی که دیگر در نگاه جهانی به یک تجارت پر سود و پر درآمد تبدیل شده و در تعریف موسیقی ایرانی (از نوع داخلیاش) کسی برایش تره هم خرد نمیکند. اما «ترافیک باند» روی این کاراکتر سازی، برای تداوم حضورش میتواند حساب کند؟ در بازاری که همه در پی تفاوت اند و تکرار مکررات آرام آرام به بحرانی بزرگ در موسیقی کشور تبدیل شده، توجه به این مسائل ریز میتواند به یک باره سرنوشت خیلیها را از این رو به آن رو کند. ولی یک سوال؟ مخاطب امروزی موسیقی داخلی چقدر در پی این چیزهاست؟ کاراکتر و اکت، برای او چقدر مهم است؟ او فقط سلیقهاش شده یک ریتم تند و کلامی عاشقانه و از این چیزها. حالا اینکه گروهی نوپا برای ورودش این همه برنامه ریزی کرده، باید در ادامه مسیرش در موردشان قضاوت کرد.
* علامت سوال
اینکه «بهروز صفاریان» حاضر نمیشود در مورد «ترافیک» حرف بزند و با جمله «من که کاره ای نبودم و فقط به کار بچهها نظارت داشتم و همه پروژه را خودشان جلو بردند»، علامت سوال بزرگ این ماجرا است. چهره ای که در موسیقی پاپ داخلی قطعا جزو جریان ساز ترین افراد بوده، در مورد اثری که به گواه شاهدان تماما از فیلتر او عبور کرده، حرف نمیزند و میترسد... بله میترسد که مبادا دو ماه بعد از انتشار آلبوم هجمه منتقدان در مورد این اثر به قدری بالا برود که رزومهاش را زیر سوال ببرد. میترسد که حالا با این جمله میتواند در آینده هم ادعا کند که او کاره ای نبوده. حالا اینکه این آقای به قول خودش «هیچ کاره» چرا در نشست خبری آلبوم بیشتر از همه در مورد قطعات نظر میداد و حرف زده، بماند...
* try
حتما شما هم با من موافقید که با شنیدن قطعه try همه با هم یاد مکزیکیهای کوچ کرده به آمریکا افتادیم! مهاجرانی که برای همخو شدن و جا افتادن در فرهنگ آمریکایی و رسیدن به رویای شهروند آمریکایی، سعی میکنند انگلیسی را با لهجه غلیظ حرف بزنند. ولی هر کاری میکنند لهجه تابلوی مکزیکی، همه چیز را خراب میکند...
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 13 مهر 1392 - 13:10
دیدگاهها
عالی بود :*
نقد خوبی بود، میتونم بگم از ترافیک خیلی خوشم اومد، به قول آقای بابازاده توی فضای تکراری این روزهای موسیقی، حرف تازه زدن هنر بزرگیه !!!
نقد خوبی بود، میتونم بگم از ترافیک خیلی خوشم اومد، به قول آقای بابازاده توی فضای تکراری این روزهای موسیقی، حرف تازه زدن هنر بزرگیه !!!
البوم فوق العاده خوبی بود.مرسی
نقد جالبی بود.این گروه بسیاراماده وخاص کار میکنند.ولی ای کاش مثل گروه ژوان ازهم جدا نشند ویک گروه موسیقی کامل رو در اینده شاهد باشیم.کارآخرشون _روزهای سخت_هم بسیار عالی بود.البته باترانه فنی فرزادحسنی عزیزکه درک بالایی توترانه داره
بین البوم های این تابستون به نظر من ترافیک از همه بهتر بود،همه ی شرایط یه البوم استاندارد رو داشت.به انقدر قدمهاشون رو با فکر و درایت گذاشتن و به نظر می رسه،قدم های بعدی هم مبتکرانه است، که به نظر من تنها موردی که شاید تو موسیقی ایران ستاره شون نکنه سلیقه ی ضعیف بعضی از شنونده هاست
افزودن یک دیدگاه جدید