گفتوگو با مجید انتظامی، مردی که سمفونی صلح سرود؛
به تنهایی عادت کردهام
موسیقی ما - رضا نامجو: صمیمی است و در عین حال نمیشود آسان او را برای گفتوگو متقاعد کرد. دو بار حضوری رفتم به دفتر کارش تا گفتوگو را با هم بخوانیم و کار را نهایی کنیم. مجیدانتظامی که دارای بیشترین سیمرغ بلورین موسیقی فیلم است سالهاست که فعالیت در این شاخه را رها کرده و به کارهای صحنه روی آورده. شعری را از دوران کودکی به یاد داشت که مدام آن را برایم میخواند: دلا خوکن به تنهایی که از تنها بلاخیزد....
* آقای انتظامی بهرغم اینکه موسیقی محور کار میکنید معتقدید کارتان با خلاقیت همراه است. انتخاب روش ارایه این نوآوریها چگونه است؟
برای اینکه به مخاطب نزدیک شوم خیلی تلاش کرده ام. تا پیش از این موسیقی که کار میکردم و به آن علاقه داشتم، موسیقی بیکلام بود. میگفتم موسیقی آنقدر تواناست که بتواند با مخاطب سخن بگوید و بنابراین احتیاجی نیست کسی بیاید روی صحنه و موسیقی را برای مردم تعریف کند. خواننده کارش این است که موسیقی را با بیان شاعرانه شاعر برای مردم تعریف کند. بعدا متوجه شدم مردم بیش از آن علاقهمندند کسی بیاید و برایشان آواز بخواند. نوعی از موسیقی که مردم بیشتر به آن گرایش دارند را مطالعه کردم و دیدم مردم موسیقی پاپ را بیشتر میشنوند. من به نحوی سعی کردم در نقاطی از موسیقیام علاوه بر حفظ غالب کلاسیک به سمتی بروم که حس پاپ هم در آن باشد. در اصل برای «تنور» مینوشتم اما به دنبال خوانندهای میگشتم که این توانایی را داشتهباشد تا آن کارها را با بیانی ایرانی بخواند و از عهدهاش بر آید.
* با چه خوانندههایی راحتتر کار میکنید؟
در زمینه پاپ بیشتر با صدای نیما مسیحا، حمیدحامی و علی تفرشی کار کردهام. آنها خیلی توانا هستند. در مورد مسیحا باید بگویم صدایش مرا یاد «پوچلی» می اندازد. از آن طرف چون از صدای او به عنوان پاپ هم استفاده میشود مردم او را دوست دارند. سالار عقیلی هم به عنوان یک خواننده سنتی برای موسیقی فیلمهای من خوانده بود، تواناییهایش را میدانستم. هم از صدایش خوشم میآمد و هم واقعا آدم توانایی بود. احتیاجی نداشت تا روی صحنه او را کنترل کنم. معمولا شما باید همه را کنترل کنی ولی وقتی خوانندههایت آنقدر توانا باشند تا انرژی برای آنها صرف نشود، انرژی را برای گروههایی مثل دف که کمتر در ارکستر سمفونیک کار کردهاند میگذاری. ارکستر سمفونی که من با آنها کار میکردم، هم گروه پاپ داشت، هم سنتی و هم محلی. گروه محلی را بیشتر سازهای ضربی و کوبهای مثل دمام و دف تشیکل میداد. در بخش سنتی بیشتر سهتار کار میکرد و در بخش پاپ هم پیانو، گیتار و درام حضور داشتند. در نتیجه ارکستری که من با آنها کار میکردم آنقدر بزرگ بود که درون تالار جای نمیشدیم، بنابراین مسئولاناجرایی مجبور میشدند صحنه را عقبتر ببرند. در کنسرت من چون نوازنده زیاد بود و امکان داشت صداها بالا رود، معمولا با میکروفن صدا را در سالن پخش میکردند. در کنسرت آخرتان در موزه دفاعمقدس با مشکلاتی مواجه شدید که به سختیهای اجرا افزود. در اینباره برایمان بگویید. قرار براین بود که آن کنسرت در تالاروحدت برگزارشود و از طرف دیگر متوجه شدیم که بچههای گروه چیزی قریب به ۱۴ ماه است که هیچ حقوقی دریافت نکردهاند و عملا این گروه تعطیل بوده است، از قضا این کنسرت مصادف شده بود با این تغییر و تحولات و ما را به تالار راه ندادند و من مجبور شدم که با گروه ارکستر تلویزیون کار کنم. سازمان صداوسیما هم با توجه به شرایط خاصی که دارد رفتوآمد در آنجا باید با هماهنگی صورت گیرد. با تمام این مشکلات ما کار را آماده کردیم و همزمان با هم دو کنسرت برگزار شد.
* آیا کوشیدهاید تا نگاه برخی مسئولان به مقوله موسیقی تغییر کند؟
بله. سعی من بر آن بوده که در این چند سال با اجرای کنسرت های مختلف کمی فضای حاکم بر حاکمیت و دولتمردان را دررابطه با موسیقی تغییر دهم. من در عجبم از دوستانی که در جامعه موسیقی به جای حمایت از هم و به جای اینکه با انسجام به سمت برطرف کردن محدودیتهایی که بر فضای موسیقی در کشور حاکم است گام بردارند به تخریب یکدیگر میپردازند. آن هم در فضایی که رسانههای تصویری ما در نشان دادن یک ساز ایرانی هم با محدودیتهای فراوانی مواجه هستند. یک زمانی با این تفکر که امثال به دلیل اینکه به سفارش فلان نهاد دارم کار موسیقی میکنم به نوعی جادهصافکن بقیه دوستان و همکاران در این حرفه خواهم بود. به خاطر دارم زمانی در اوایل انقلاب مسئولان ساعت ۶ صبح ما را برای اجرای موسیقی به میادین مختلف تهران میبردند که در آنجا اجرا داشته باشیم. نتیجه این رفتارها چه شد به جز آنکه مسئول مربوطه درجات و مراتب بالاتری را طی کرد و ما هنوز درگیر کسب مجوز برای اجرای کنسرت هستیم و موسیقی در ابهام حلال و حرام ماندن باقیمانده است. با رفتارهایی از این دست نمیتوان موسیقی را مردمی کرد. در زمان جنگ ما هم دوشادوش مردم برای دفاع از کیان کشور و انقلاب به جبههها میرفتیم. آنها در جلو بودند و ما هم در پشت جبهه برای تولید شور حماسی و تزریق روحیه به مردم و رزمندهها به تولید موسیقی می پرداختیم. یکی از اساسیترین مشکلات ما در مقوله هنر خاص موسیقی، نبود برنامه مشخص است. سیاستهای کلان فرهنگی ما در موسیقی نباید با تغییر مدیران ارشد یا روسای بخشهای مختلف ارشاد دچار اخلال شود.
* با توجه به جایگاه فعلی مجید انتظامی چه در مقوله موسیقی و چه در مواجهه با مردم و البته در نحوه تعامل با سیاستگذاران فرهنگی آیا از شرایط فعلی خود راضی هستید؟
من باید به صراحت اعلام کنم که سیاستگذاران فرهنگی و کسانیکه خطمشی مسائل هنری در کشور را تعیین میکنند هیچ زمانی برخورد خوب و مناسبی با ما نداشتهاند. به طور نمونه چند سال پیش از یک شبکه ماهوارهای متعلق به جمهوریاسلامیایران ۱۵ دقیقه از کار من در قالب یک ارکستر پخش شد. اما هیچ پاسخی به این موضوع داده نشد. البته این موضوعات شاید هم معلول نبود آگاهی امثال بنده به قانون است. ولی مجیدانتظامی که حقوقدان یا وکیل نیست. شاید اگر نهادی به منظور رسیدگی بهاین مسائل تاسیس شود شاهد کاهش این تخلفات باشیم. اما در مورد مردم باید بگویم، هرچه دارم از مردم دارم. در این سالها دیدگاههای مختلف سیاسی بر قضاوتهای مردم در مقولههای فرهنگی و هنری هم تاثیرگذار بود و اینجاست که وظیفه هنرمند دشوارتر میشود. این عامل حتی باعث خانهنشینی یا مهاجرت برخی از هنرمندان هم شده. اینکه عدهای مشوق و حامی باشند و عدهای در مقابل با بدترین شکل ممکن به تخریب بپردازند، چیزی جز گوشهگیری و منزوی شدن هنرمند را در بر ندارد. من هرچه که دارم از لطف همین مردم است و با شور و اشتیاقی که مخاطبان در من ایجاد میکنند باعث ادامه کار و ساختن آثار بیشتری میشود. به عقیده من تضمین بقای یک هنرمند و راز ماندگاری او و آثارش در گروی بازخورد مردمی است. در مقابل هم عدهای با بیان این نکته که چون کارهای مجید انتظامی سفارشی است نه تنها بر ما خرده میگیرند بلکه کار را به تخریب، تهمت و افترا میرساند. من با نقد حرفهای مخالف نیستم و اتفاقا از آن استقبال میکنیم. ولی در بسیاری از موارد دیده و شنیدهام که دوستان حتی بدون دیدن کاری فقط و فقط و به دلیل سفارشی بودن برای آن ارزشی قایل نیستند. خیلی از اوقات هم نقادان محترم از حداقل اطلاعات درباره موسیقی محرومند. ولی به راحتی به خودشان اجازه اظهارنظر در این زمینه را میدهند. روزی در کنفرانس خبری خانمی نزد من آمد و گفت این کار شما در قیاس با موسیقی از کرخه تا راین ضعیف است. من در آنجا نمیتوانستم موضوع را باز کنم چرا که شرایط فراهم نبود.
* حالا موضوع را باز میکنید؟
همینطور که میدانید شما نمیتوانید موسیقی فیلم را با یک ارکستر سمفونی مقایسه کنید. در سمفونی با توجه به تعداد بسیار زیاد سازها و بهطورکلی شرایط حاکم بر اجرای سمفونی تمام تلاش شما باید در این خلاصه شود که درآن مدت یکساعت و نیم شنونده را به صورت کاملا هوشیار و سرزنده به کار شما گوش فرا دهد. ولی در موسیقی فیلم، دنیای دیگری است و شما به عنوان مخاطب به اثر تصویری بیشتر توجه دارید و موسیقی فیلم به عنوان مکمل کار کارگردان ساخته و ارایه میشود. باز تاکید میکنیم باید مردم را با موسیقی خوب و اصیل آشنا کرد. متاسفانه مردم عادی غالبا نمیدانند که خداوند چه نعمت بزرگی به آنان عطا کرده و ما در جهت قدردانی از این نعمت خدادادی نباید هرچیزی را گوش دهیم و در اصطلاح گوشمان را خراب کنیم. در نتیجه سلیقه موسیقایی خود را مبتذل و تغییر یافته ببینیم.
* آیا در محافل و مجامع موسیقی شرکت دارید؟
نه چندان. من به طور معمول بیشتر وقتم را در خانه میگذرانم و با کارکردن خود را سرگرم میکنم. من آهنگساز و نوازنده هستم و فقط میتوانم در این حوزه صاحبنظر باشم. در موسیقی گرایشات مختلفی وجود دارد. خیلی از اوقات از من درخواستهایی برای مصاحبه میشود که من به خودم اجازه ورود به آن حوزه را نمیدهم.
* از این تنهایی بیشتر صحبت کنید. به نظر میآید که به تنهایی علاقه دارید؟
من از دوران کودکی شعری را درذهن خود مرور میکنم با این مضمون : دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خزید. سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد. من هم بهاین تنهایی عادت کردهام ولی تنهایی من همیشه ثمر و نتیجه داشته است. در این خلوتها توانستهام که به کارهایم بپردازم. در این کارهایم ارضای شخصی وجود داشته و البته غالب آنها با بازخورد خوبی هم از طرف مخاطب مواجه بوده است. مجید انتظامی از صبح تا شب سرگرم کار است. البته در مدت کوتاهی در دانشگاه به تدریس مشغول بودم. در حال حاضر هم با همسرم زندگی میکنم. من ۳۵ سال پیش با یکی از شاگردانم در هنرستان ازدواج کردم و حاصل این زندگی یک دختر ، یک پسر و یک نوه ۴ ساله است. با پدرم هم که ارتباط زیادی دارم.
* یکی از کارهای شما سمفونی صلح است که آن را به اجرا گذاشتید. چه هدفی از نوشتن این سمفونی در ذهن شما بود؟
موقعی موسیقی آن کار را نوشتم که تمام کشورهای دنیا داشتند ایران را به جنگ و حمله نظامی تهدید میکردند. سمفونی صلح را نوشتم تا به مردم جهان بگویم آنچه دارد در دنیا درباره مردم کشورم تبلیغ میشود درست نیست. این مردم اهل صلح و دوستیاند و از جنگ و خونریزی بیزار. سازهای سنتی که در سمفونی صلح استفاده کردم آن حسی را که میخواستم منتقل کرد. به نظر من موسیقی جهانیترین زبانی است که نیازی به ترجمه ندارد. موسیقی میتواند این را بگوید که ایمردم بیایید حقوق هم را رعایت کنیم و به انسان بودن هم احترام بگذاریم. اثرگذاری که یک کار موسیقی میتواند داشته باشد به مراتب از کارهای هنری دیگری مثل فیلم هم بالاتر است. حسی که مردم از شنیدن یک موسیقی پیام آور صلح دارند با هم فرق میکند اما درنهایت یک حسمشترک وجود دارد و آن عشق به انسان و دوستی است. بالاخره با خود یک حس زیبا به همراه دارد. با موسیقی بهتر میتوانی مفهومی را که در ذهن داری منتقل کنی. با کاری که انجام دادهام خواستم دید مردم جهان را نسبت به مردم سرزمینی که همواره و حتی در طول تاریخشان خواستار صلح و دوستیاند را تغییر دهم. ما مردم باید این را بفهمیم که مردمان جهان آزادی را دوست دارند و حق دارند آزاد و بدون محدود شدن از طرف دیگران با هم رفتار دوستانهای داشته باشند.
* و حرف آخر؟
تمام کارهایم را با عشق و علاقه شروع میکنم و بارها و بارها مینویسم، پاره میکنم و از افراد زیادی پرسوجو میکنم . شاید من تنها آهنگسازی باشم که هنوز با قلم و پاککن برای نتنویسی سرو کار دارم. مشورت های زیادی میگیرم. تمام اینها برای آن است که کار تولید شده اول از همه خودم را راضی کند. چراکه من در کارم بسیار دقیق و حساس هستم. در تمام این سالها سعیام بر آن بوده که حداقل عدهای را با موسیقی علمی آشنا کنم و بین این موسیقی و زندگی عموم مردم پیوندی برقرار کنم تا با رنگآمیزیهای مختلف این موسیقی به مردم نزدیکتر شود. امیدوارم که در این راه موفق بودهباشم. در آخر دست همه کسانیکه مخاطب کارهایم هستند را میبوسم و روزهای خوبی را برای همه مردم کشورم در اقصی نقاط جهان آرزو میکنم.
* آقای انتظامی بهرغم اینکه موسیقی محور کار میکنید معتقدید کارتان با خلاقیت همراه است. انتخاب روش ارایه این نوآوریها چگونه است؟
برای اینکه به مخاطب نزدیک شوم خیلی تلاش کرده ام. تا پیش از این موسیقی که کار میکردم و به آن علاقه داشتم، موسیقی بیکلام بود. میگفتم موسیقی آنقدر تواناست که بتواند با مخاطب سخن بگوید و بنابراین احتیاجی نیست کسی بیاید روی صحنه و موسیقی را برای مردم تعریف کند. خواننده کارش این است که موسیقی را با بیان شاعرانه شاعر برای مردم تعریف کند. بعدا متوجه شدم مردم بیش از آن علاقهمندند کسی بیاید و برایشان آواز بخواند. نوعی از موسیقی که مردم بیشتر به آن گرایش دارند را مطالعه کردم و دیدم مردم موسیقی پاپ را بیشتر میشنوند. من به نحوی سعی کردم در نقاطی از موسیقیام علاوه بر حفظ غالب کلاسیک به سمتی بروم که حس پاپ هم در آن باشد. در اصل برای «تنور» مینوشتم اما به دنبال خوانندهای میگشتم که این توانایی را داشتهباشد تا آن کارها را با بیانی ایرانی بخواند و از عهدهاش بر آید.
* با چه خوانندههایی راحتتر کار میکنید؟
در زمینه پاپ بیشتر با صدای نیما مسیحا، حمیدحامی و علی تفرشی کار کردهام. آنها خیلی توانا هستند. در مورد مسیحا باید بگویم صدایش مرا یاد «پوچلی» می اندازد. از آن طرف چون از صدای او به عنوان پاپ هم استفاده میشود مردم او را دوست دارند. سالار عقیلی هم به عنوان یک خواننده سنتی برای موسیقی فیلمهای من خوانده بود، تواناییهایش را میدانستم. هم از صدایش خوشم میآمد و هم واقعا آدم توانایی بود. احتیاجی نداشت تا روی صحنه او را کنترل کنم. معمولا شما باید همه را کنترل کنی ولی وقتی خوانندههایت آنقدر توانا باشند تا انرژی برای آنها صرف نشود، انرژی را برای گروههایی مثل دف که کمتر در ارکستر سمفونیک کار کردهاند میگذاری. ارکستر سمفونی که من با آنها کار میکردم، هم گروه پاپ داشت، هم سنتی و هم محلی. گروه محلی را بیشتر سازهای ضربی و کوبهای مثل دمام و دف تشیکل میداد. در بخش سنتی بیشتر سهتار کار میکرد و در بخش پاپ هم پیانو، گیتار و درام حضور داشتند. در نتیجه ارکستری که من با آنها کار میکردم آنقدر بزرگ بود که درون تالار جای نمیشدیم، بنابراین مسئولاناجرایی مجبور میشدند صحنه را عقبتر ببرند. در کنسرت من چون نوازنده زیاد بود و امکان داشت صداها بالا رود، معمولا با میکروفن صدا را در سالن پخش میکردند. در کنسرت آخرتان در موزه دفاعمقدس با مشکلاتی مواجه شدید که به سختیهای اجرا افزود. در اینباره برایمان بگویید. قرار براین بود که آن کنسرت در تالاروحدت برگزارشود و از طرف دیگر متوجه شدیم که بچههای گروه چیزی قریب به ۱۴ ماه است که هیچ حقوقی دریافت نکردهاند و عملا این گروه تعطیل بوده است، از قضا این کنسرت مصادف شده بود با این تغییر و تحولات و ما را به تالار راه ندادند و من مجبور شدم که با گروه ارکستر تلویزیون کار کنم. سازمان صداوسیما هم با توجه به شرایط خاصی که دارد رفتوآمد در آنجا باید با هماهنگی صورت گیرد. با تمام این مشکلات ما کار را آماده کردیم و همزمان با هم دو کنسرت برگزار شد.
* آیا کوشیدهاید تا نگاه برخی مسئولان به مقوله موسیقی تغییر کند؟
بله. سعی من بر آن بوده که در این چند سال با اجرای کنسرت های مختلف کمی فضای حاکم بر حاکمیت و دولتمردان را دررابطه با موسیقی تغییر دهم. من در عجبم از دوستانی که در جامعه موسیقی به جای حمایت از هم و به جای اینکه با انسجام به سمت برطرف کردن محدودیتهایی که بر فضای موسیقی در کشور حاکم است گام بردارند به تخریب یکدیگر میپردازند. آن هم در فضایی که رسانههای تصویری ما در نشان دادن یک ساز ایرانی هم با محدودیتهای فراوانی مواجه هستند. یک زمانی با این تفکر که امثال به دلیل اینکه به سفارش فلان نهاد دارم کار موسیقی میکنم به نوعی جادهصافکن بقیه دوستان و همکاران در این حرفه خواهم بود. به خاطر دارم زمانی در اوایل انقلاب مسئولان ساعت ۶ صبح ما را برای اجرای موسیقی به میادین مختلف تهران میبردند که در آنجا اجرا داشته باشیم. نتیجه این رفتارها چه شد به جز آنکه مسئول مربوطه درجات و مراتب بالاتری را طی کرد و ما هنوز درگیر کسب مجوز برای اجرای کنسرت هستیم و موسیقی در ابهام حلال و حرام ماندن باقیمانده است. با رفتارهایی از این دست نمیتوان موسیقی را مردمی کرد. در زمان جنگ ما هم دوشادوش مردم برای دفاع از کیان کشور و انقلاب به جبههها میرفتیم. آنها در جلو بودند و ما هم در پشت جبهه برای تولید شور حماسی و تزریق روحیه به مردم و رزمندهها به تولید موسیقی می پرداختیم. یکی از اساسیترین مشکلات ما در مقوله هنر خاص موسیقی، نبود برنامه مشخص است. سیاستهای کلان فرهنگی ما در موسیقی نباید با تغییر مدیران ارشد یا روسای بخشهای مختلف ارشاد دچار اخلال شود.
* با توجه به جایگاه فعلی مجید انتظامی چه در مقوله موسیقی و چه در مواجهه با مردم و البته در نحوه تعامل با سیاستگذاران فرهنگی آیا از شرایط فعلی خود راضی هستید؟
من باید به صراحت اعلام کنم که سیاستگذاران فرهنگی و کسانیکه خطمشی مسائل هنری در کشور را تعیین میکنند هیچ زمانی برخورد خوب و مناسبی با ما نداشتهاند. به طور نمونه چند سال پیش از یک شبکه ماهوارهای متعلق به جمهوریاسلامیایران ۱۵ دقیقه از کار من در قالب یک ارکستر پخش شد. اما هیچ پاسخی به این موضوع داده نشد. البته این موضوعات شاید هم معلول نبود آگاهی امثال بنده به قانون است. ولی مجیدانتظامی که حقوقدان یا وکیل نیست. شاید اگر نهادی به منظور رسیدگی بهاین مسائل تاسیس شود شاهد کاهش این تخلفات باشیم. اما در مورد مردم باید بگویم، هرچه دارم از مردم دارم. در این سالها دیدگاههای مختلف سیاسی بر قضاوتهای مردم در مقولههای فرهنگی و هنری هم تاثیرگذار بود و اینجاست که وظیفه هنرمند دشوارتر میشود. این عامل حتی باعث خانهنشینی یا مهاجرت برخی از هنرمندان هم شده. اینکه عدهای مشوق و حامی باشند و عدهای در مقابل با بدترین شکل ممکن به تخریب بپردازند، چیزی جز گوشهگیری و منزوی شدن هنرمند را در بر ندارد. من هرچه که دارم از لطف همین مردم است و با شور و اشتیاقی که مخاطبان در من ایجاد میکنند باعث ادامه کار و ساختن آثار بیشتری میشود. به عقیده من تضمین بقای یک هنرمند و راز ماندگاری او و آثارش در گروی بازخورد مردمی است. در مقابل هم عدهای با بیان این نکته که چون کارهای مجید انتظامی سفارشی است نه تنها بر ما خرده میگیرند بلکه کار را به تخریب، تهمت و افترا میرساند. من با نقد حرفهای مخالف نیستم و اتفاقا از آن استقبال میکنیم. ولی در بسیاری از موارد دیده و شنیدهام که دوستان حتی بدون دیدن کاری فقط و فقط و به دلیل سفارشی بودن برای آن ارزشی قایل نیستند. خیلی از اوقات هم نقادان محترم از حداقل اطلاعات درباره موسیقی محرومند. ولی به راحتی به خودشان اجازه اظهارنظر در این زمینه را میدهند. روزی در کنفرانس خبری خانمی نزد من آمد و گفت این کار شما در قیاس با موسیقی از کرخه تا راین ضعیف است. من در آنجا نمیتوانستم موضوع را باز کنم چرا که شرایط فراهم نبود.
* حالا موضوع را باز میکنید؟
همینطور که میدانید شما نمیتوانید موسیقی فیلم را با یک ارکستر سمفونی مقایسه کنید. در سمفونی با توجه به تعداد بسیار زیاد سازها و بهطورکلی شرایط حاکم بر اجرای سمفونی تمام تلاش شما باید در این خلاصه شود که درآن مدت یکساعت و نیم شنونده را به صورت کاملا هوشیار و سرزنده به کار شما گوش فرا دهد. ولی در موسیقی فیلم، دنیای دیگری است و شما به عنوان مخاطب به اثر تصویری بیشتر توجه دارید و موسیقی فیلم به عنوان مکمل کار کارگردان ساخته و ارایه میشود. باز تاکید میکنیم باید مردم را با موسیقی خوب و اصیل آشنا کرد. متاسفانه مردم عادی غالبا نمیدانند که خداوند چه نعمت بزرگی به آنان عطا کرده و ما در جهت قدردانی از این نعمت خدادادی نباید هرچیزی را گوش دهیم و در اصطلاح گوشمان را خراب کنیم. در نتیجه سلیقه موسیقایی خود را مبتذل و تغییر یافته ببینیم.
* آیا در محافل و مجامع موسیقی شرکت دارید؟
نه چندان. من به طور معمول بیشتر وقتم را در خانه میگذرانم و با کارکردن خود را سرگرم میکنم. من آهنگساز و نوازنده هستم و فقط میتوانم در این حوزه صاحبنظر باشم. در موسیقی گرایشات مختلفی وجود دارد. خیلی از اوقات از من درخواستهایی برای مصاحبه میشود که من به خودم اجازه ورود به آن حوزه را نمیدهم.
* از این تنهایی بیشتر صحبت کنید. به نظر میآید که به تنهایی علاقه دارید؟
من از دوران کودکی شعری را درذهن خود مرور میکنم با این مضمون : دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خزید. سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد. من هم بهاین تنهایی عادت کردهام ولی تنهایی من همیشه ثمر و نتیجه داشته است. در این خلوتها توانستهام که به کارهایم بپردازم. در این کارهایم ارضای شخصی وجود داشته و البته غالب آنها با بازخورد خوبی هم از طرف مخاطب مواجه بوده است. مجید انتظامی از صبح تا شب سرگرم کار است. البته در مدت کوتاهی در دانشگاه به تدریس مشغول بودم. در حال حاضر هم با همسرم زندگی میکنم. من ۳۵ سال پیش با یکی از شاگردانم در هنرستان ازدواج کردم و حاصل این زندگی یک دختر ، یک پسر و یک نوه ۴ ساله است. با پدرم هم که ارتباط زیادی دارم.
* یکی از کارهای شما سمفونی صلح است که آن را به اجرا گذاشتید. چه هدفی از نوشتن این سمفونی در ذهن شما بود؟
موقعی موسیقی آن کار را نوشتم که تمام کشورهای دنیا داشتند ایران را به جنگ و حمله نظامی تهدید میکردند. سمفونی صلح را نوشتم تا به مردم جهان بگویم آنچه دارد در دنیا درباره مردم کشورم تبلیغ میشود درست نیست. این مردم اهل صلح و دوستیاند و از جنگ و خونریزی بیزار. سازهای سنتی که در سمفونی صلح استفاده کردم آن حسی را که میخواستم منتقل کرد. به نظر من موسیقی جهانیترین زبانی است که نیازی به ترجمه ندارد. موسیقی میتواند این را بگوید که ایمردم بیایید حقوق هم را رعایت کنیم و به انسان بودن هم احترام بگذاریم. اثرگذاری که یک کار موسیقی میتواند داشته باشد به مراتب از کارهای هنری دیگری مثل فیلم هم بالاتر است. حسی که مردم از شنیدن یک موسیقی پیام آور صلح دارند با هم فرق میکند اما درنهایت یک حسمشترک وجود دارد و آن عشق به انسان و دوستی است. بالاخره با خود یک حس زیبا به همراه دارد. با موسیقی بهتر میتوانی مفهومی را که در ذهن داری منتقل کنی. با کاری که انجام دادهام خواستم دید مردم جهان را نسبت به مردم سرزمینی که همواره و حتی در طول تاریخشان خواستار صلح و دوستیاند را تغییر دهم. ما مردم باید این را بفهمیم که مردمان جهان آزادی را دوست دارند و حق دارند آزاد و بدون محدود شدن از طرف دیگران با هم رفتار دوستانهای داشته باشند.
* و حرف آخر؟
تمام کارهایم را با عشق و علاقه شروع میکنم و بارها و بارها مینویسم، پاره میکنم و از افراد زیادی پرسوجو میکنم . شاید من تنها آهنگسازی باشم که هنوز با قلم و پاککن برای نتنویسی سرو کار دارم. مشورت های زیادی میگیرم. تمام اینها برای آن است که کار تولید شده اول از همه خودم را راضی کند. چراکه من در کارم بسیار دقیق و حساس هستم. در تمام این سالها سعیام بر آن بوده که حداقل عدهای را با موسیقی علمی آشنا کنم و بین این موسیقی و زندگی عموم مردم پیوندی برقرار کنم تا با رنگآمیزیهای مختلف این موسیقی به مردم نزدیکتر شود. امیدوارم که در این راه موفق بودهباشم. در آخر دست همه کسانیکه مخاطب کارهایم هستند را میبوسم و روزهای خوبی را برای همه مردم کشورم در اقصی نقاط جهان آرزو میکنم.
تاریخ انتشار : یکشنبه 17 آذر 1392 - 03:18
دیدگاهها
بسیار عالی
ممنون از موسیقی ما
ان شالله همیشه سلامت و برقرار باشید استاد مجید انتظامی عزیز
MAS
بوی پیراهن یوسف... عجب آهنگی!
سلامتی استاد را آرزو میکنم.
از سایت وزین موسیقی ما تقاضا دارم از استاد بخواهند امکان دسترسی به موسیقی متن فیلم ترن و سریال گرگها از شاهکارهای موسیقی فیلم و سریال ایران برای علاقمندان به موسیقی استاد انتظامی فراهم شود.
استاد انتظامی، خالق تمام ملودی ها و آثار بی نظیری هستند که روح تمامی شنوندگانش را به تسخیر خود در می آورد... استاد انتظامی موسیقی کشورمان را حال و هوای جدیدی بخشیدند و زحماتشان برای اعتلای این هنر در کشورمان آنچنان گسترده است که هیچ یک از ما را توان جبرانش نیست... تنها برایشان روزهایی زیبا و سلامتی آرزو میکنیم و عهد میبندیم که راهشان را ادامه خواهیم داد...
من یه روز اتفاقی کارم به خونه ی استاد افتاد خیلی مرد نازنینیه ..
عاشقتم استاد همه کارهایت رو خریدم فقط سمفونی خرمشهر رو پیدا نکرد
ممنون موسیقی ما که به یاد این استادان بزرگ هستید .
افزودن یک دیدگاه جدید