
آیا اجرای موسیقی در رستورانها و قهوه خانهها بد است؟
توقع و تلقی نادرست از خوانندگی

[آرش نصیری - روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]
همین چند وقت پیش بود. مدیرکل دفتر موسیقی در جلسه مطبوعاتی کنسرتهای کیش سخن میگفت و علاوه بر مطالبی مرتبط با موضوع جلسه سخنان دیگری هم گفت که به فراخور آن روز و البته همین روزها پرمشتریترین آن«تفکیک جنسیتی کنسرتها» بود.
او از «شریف و فرهنگی بودن مردم ما» گفت و اینکه آنها «خودشان مسائل را رعایت میکنند و باید به صورت فرهنگی با آنها رفتار کرد» و اینکه«این موضوع اصلا مورد تأیید ما نیست» و بعد از «گردشگر موسیقی» گفت که «به کشور دعوت میشوند». از دعوت از ژان میشل ژار به ایران هم گفت و همینطور «دعوت از هنرمندانی از شبه قاره هند» و همینطور «رساندن قیمت بلیت کنسرتهای شهرستانها به متوسط قیمت 25 هزار تومان». همه اینها موضوعات مهمیبودند و اینها را که در کنار موضوع جذاب کنسرت ستارههای موسیقی در کیش بگذاریم، آنقدر موضوعات مهم زیاد میشود که لابلای آن این موضوع مهم گم شود:
«شأن اجرای موسیقی در سفره خانهها و کنار قلیان نیست و ما به این موضوع کاملا واقفیم که باید چنین رویکردی در قهوهخانهها، سفره خانهها و مناطق گردشگری حذف شود.»
***
این البته بخشی از صحبتهای دکتر ارجمند بود که در سایتها منتشر شد و آنجا، دوستانی که به عنوان خبرنگار حاضر بودند از نکات دیگری دراین مورد گفتند که مدیر کل دفتر موسیقی گفت و البته یک رویکرد و تفکر جا افتاد بین موزیسینهاست: «شان موسیقی». شان موسیقی چیست و موزیسین کجا شانش خدشهدار میشود؟
بنابر آنچه که تبدیل به باور خیل عظیمی از خوانندگان جوان ما شده است، خواننده یعنی کسی که آلبوم منتشر میکند و بعد کنسرت میدهد، در حالی که قاعدتا خواننده باید کسی باشد که برای مردم، درست و حرفهای میخواند و این میتواند در هر جایی اتفاق بیافتد. شما به جامعه خوانندگان موسیقی به خصوص موسیقی اصیل ایرانی نگاه کنید. از جماعت چندصدنفره خوانندگانی که هر کدام چندین و چند سال، تمام ردههای آموزش موسیقی را گذراندهاند و برای خود استادی شدهاند، تنها به تعداد انگشتان دو دست هستند کسانی که تهیهکننده برای انتشار آلبوم دارند و کنسرت هم که هیچ، در حالی که در همین شهر و در همه شهرها، هر شب محلهایی هست که مردم در آنها جمع میشوند و برایشان، یا موسیقیهای غیرزنده پخش میشود و یا خوانندگان و گروههایی که کیفیت لازم را ندارند برایشان برنامه اجرا میکنند و فقط در بعضی رستورانهای سنتی درجه یک هست که موسیقیهای نسبتا درستتر توسط موزیسینها و خوانندههای خوب عرضه میشود.
***
شخصی نزد کشیش رفت و گفت: پدر، آیا ایرادی دارد که من وقتی دعا میخوانم سیگار هم بکشم؟
کشیش گفت: معلوم است که ایراد دارد. خدا تو را نمیبخشد و این کار، کار بسیار بدیست.
رفیق آن شخص گفت: تو سوالت را اشتباه پرسیدی. الان من میپرسم و جواب برعکس میشود. از کشیش پرسید: پدر آیا ایرادی دارد من وقتی سیگار میکشم دعا هم بخوانم؟
کشیش گفت: نه فرزند. خدا را هر وقت و در هر حال بخوانی خوب است.
***
بله. قلیان کشیدن بد است و این ربطی به اجرای موسیقی در کنار آن ندارد. اگر بتوانیم کاری بکنیم که مردم به سمت مصرف سیگار و استفاده از قلیان نرودند کار بسیار خوبی ست و حتما باید فرهنگسازی شود اما اگر نمیشود معنیاش این نیست که اجازه بدهیم همان جوانی که به هر حال این کار را میکند، از موسیقی ناسالم هم استفاده کند و کمکم عادت شنیداریاش تغییر کند و گوشش طور دیگری تربیت شود. مدام میگوییم مردم ما آواز را درک نمیکنند و آواز مرده است و آوازخوان نداریم و . . .
آنها کجا آواز خوب میشنوند که گوش و هوششان آماده شنیدن آواز باشد؟ آیا اگر خوانندگان جوانی که در اقصی نقاط کشور حضور دارند، گروههای کوچکی تشکیل دهند و در این مراکز حضور پیدا کنند و برای مردمیکه به همراه خانواده و برای گذران وقت در یک رستوران حضور پیدا میکنند، موسیقی خوب اجرا کنند ایرادی دارد؟ قطعا ایرادی ندارد. این کار هم به رونق کسب و کارهای مردم کمک میکند و هم وجهه آموزش و تفریحی دارد و موضوعات مهمیمثل خواندن آواز هم در بین مردم رواج پیدا میکند و البته آنجا، خواننده در مواجهه مستقیم با مردم، میفهمد که اندازه آوازی که باید بخواند چقدر است، چه شعرهایی باید بخواند که مردم را بیشتر جذب کند و از همه مهمتر چه خلاقیتهایی به خرج دهد که کارش جدید و منحصر به فرد باشد و این قطعا بهتر از آوازی ست که تکرار ردیف یا متاثر از شیوه آوازخوانی استاد اوست و در استودیو ضبط میشود و فقط خود آن استاد و چهار نفر دیگر بهبه و چهچه میکنند و آلبوم منتشره را هم خود آنها هم نمیخرند و فقط کادو میگیرند. وضعیت فروش آلبوم نود و پنج درصد خوانندگان و گروههای ما هم که اینقدر اسفبار است و اکثریت این خوانندگان آموزش دیده هم که مجال کنسرت و آلبوم پیدا نمیکنند و یا کنار میکشند و یا مدرس آواز میشوند و اولین چیزی هم که به شاگردشان یاد میدهند این است که: «شان موسیقی ایجاب می کند که . . »
***
قبح اجرای موسیقی در محلهای عمومی غیر از سالن کنسرت، از دوره جدید آموزش موسیقی و آواز آمده است و به نظر نگارنده محصول یک روند نادرست آموزش است. بسیاری از خوانندگان قبل از انقلاب در کابارهها میخواندند و اصولا دلیل اصلی فراگیری موسیقی اصیل ایرانی هم همین حضور در بین مردم بود. به یمن انقلاب بزرگ اسلامیمان، بخش نامناسب از این کابارهها عضو شده است و حالا رستورانهای بزرگ و کوچکی وجود دارند که در آنها، مردم خسته از کار روزانه دست زن و بچه و دوستان خود را میگیرند و در آنها حضور پیدا میکنند تا در حین صرف شام و متعلقات، لحظات خوبی را داشته باشند و وقتشان را به خوشی بگذرانند. آیا حیف نیست که این فرصت خوب را از موسیقیمان دریغ کنیم و آیا این مردم نازنین حیف نیستند که موسیقی خوب و فرهنگی و درست نشنوند؟ این مهمترین راه برای مردمیتر کردن موسیقی و البته اصلاح گوش موسیقی مردم است. مگر هرکدام از آنها به چند کنسرت موسیقی رفتهاند و آیا به مدد این همه موسیقیهای سبک در دسترس و این همه کانالهای ماهوارهای، مجالی برای شنیدن موسیقیهای دیگر هم پیدا میکنند؟ آنها همانهایی هستند که این آلبومهای منتشره را نمیخرند. آنها به رستوران یا بگو قهوهخانه میروند و خوب است که موسیقی خوب را توسط نوازنده و خوانندهای آموزش دیده بشنوند. اینکه آنجا در آن رستوران چه چیزی سرو میشود دیگر به آنها ربطی ندارد. مسئول رسیدگی به این موضوع جای دیگریست نه موسیقی.
***
میخواستم موضوع را مختصر و مفید بیان کنم اما آنقدر این بحث مفصل و دامنهدار است که این مقال مفصل شد. باید در یادداشتی دیگر به این موضوع مهم بپردازیم: «نادیده گرفتن جنبههای سرگرمکننده موسیقی».
نگاه ایدئولوژیک به هنر و موسیقی از آرتیست توقع دارد که خودش فیلسوفی باشد که مدام در حال حل و فصل موضوعات مهم هستیست، در حالی که ضمن احترام و تایید این موضوع، بخش مهمیاز سینما و موسیقی و همه هنرها ایجاد سرگرمی برای مردم است و همین جاست که موضوع ارتباط هنر و بیزنس مطرح میشود. مردم موسیقی میشنوند که عاشق یا عاشقتر شوند، اشک بریزند، شادی کنند، به خانواده و دیگران محبت کنند، الگوهای درست اخلاقی و انسانی را در قالب کلام و صدایی خوش بشوند و در کنار تجربه شادی و عشق و... سرگرم شوند و موضوع به همین سادگیست. این کار میتواند در هر جایی اتفاق بیافتد، در کنسرت، در یک پارک، در مهمانی عروسی، در یک رستوران مجلل یا در یک قهوهخانه و در کنار قلقل قلیانها.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 1 شهریور 1393 - 15:07
دیدگاهها
یا شایدم کنار پله برقی های مترو
اون وقت که آرزو میکنی اون پله برقی طولانیترین پله بری دنیا باشه
تا تو فقط گوش کنی و
گوش کنی و
گوش کنی
افزودن یک دیدگاه جدید