در حاشیه بحث مطرح کردن ضرورت وجود قانون کپیرایت
هنری که اقتصاد آن مهمتر از اصل هنر است!
بیتا یاری
[ روزنامهنگار ]
روزگاری گرامافونی بود که موسیقیهای ضبط شده روی صفحات را به گوش همگان میرساند. زمان گذشت و تکنولوژی نوار ریل و بعدتر نوار کاست را به ارمغان آورد تا امکانی را که در روزگار گذشته در صفحه نبود این بار مقدور و میسر کند. امکان کپی! آثار موسیقی نخستین کارهایی بودند که توسط مردم کپی شدند و هنرمندان موسیقی نخستین دسته از جماعت زیاندیدهای بودند که از رشد تکنولوژی متضرر شدند و حقوق معنوی و مالکیت آنها تاراج شده است، چراکه اگر در گذشته هر فردی برای گوش دادن موسیقی از گرامافون مجبور به خرید یک صفحه اورژینال بود حالا دیگر میتوانستند نوارهای کاست و بعدترها سیدیهای صوتی را کپی کنند و به این ترتیب از خرید آن فارغ شوند. چنانچه حتی در نوارخانههای برخی سازمانهای اسم و رسمدار و مراکز فرهنگی نیز آلبومهای موسیقی بدون توجه به حقوق ناشر و صاحب اثر تکثیر میشد و روزبهروز اقتصاد هنر موسیقی را که یکی از عوامل موثر در رشد و پویایی آن است، ورشکستهتر میکرد.
چنان که دیگر ناشران موسیقی سالانه کمتر آلبومی را (با در نظرگرفتن بهترین حالت) به انتشار دوم میرساندند چراکه اغلب به نشر دوم نیز نمیرسید. کپی غیرقانونی حالا دیگر در کمتر از چند دقیقه در وسعت بالا امکانپذیر شده بود. چراکه توسعه و رشد دنیای مجازی نیز چالشی جدی بر سر راه موزیسینها شد. به این صورت که اگر تا قبل از آن کاست به کاست و سی به سیدی کپی شخصی و انفرادی صورت میگرفت اینبار با به اشتراک گذاشتن و انتشار در فضای وب و دانلود کردن در کسری از زمان، امکان کپیبرداری دسته جمعی در سراسر جهان را فراهم کرده بود و این گونه بود که اگر روزگاری در تهران با جمعیت دو، سه میلیون نفری آمار فروش صفحه به بالای چند صد هزار نسخه میرسید حالا دیگر تیراژ دو سه هزار نسخهای آلبومهای موسیقی توسط ناشران گویای ضرری بود که در این سالها به خانواده موسیقی وارد شده است و ضمنا نشانگر عدم رشد فرهنگی در زمینه رعایت حقوق دیگران نیز هست. البته هنرمندان تاکنون به صورت جسته و گریخته اعتراضاتی در این مورد به شکل انفرادی صورت دادهاند، اما نتیجه کلی آن به علت عدم وجود قانون کپیرایت در ایران عملا به نتایج خوبی منجر نشده است. برای مثال درباره پخش آثار موزیسینها از صداوسیما که در برخی موارد با جرح و تعدیل و دستکاری نیز همراه بود، میتوان به اعتراض محمدرضا شجریان اشاره کرد که رسما در دهه ۷۰ خواستار عدم پخش آثار خود از صداوسیما شد و بعدها در اواخر دهه ۸۰ نیز تنها دعای ربنا را مجاز به پخش از این سازمان دانست که آن هم دیگر پخش نشد.
یا اعتراض پرسروصدای شهرام ناظری که صداوسیما را به شکایت و پرداخت غرامت طی ۳۰ سال به دلیل استفاده غیرقانونی از آثارش کرده بود. یا شکایت خانواده فرهاد مهراد از بازپخش بدون اجازه آثار فرهاد پس از مرگ این خواننده که البته با حکم دادگاه، صداوسیما از پخش آن منع شد. اما تاکنون ماحصل این بحثها و شکایتها به نتیجه دلخواه جامعه ضرردیدگان که همانا تصویب قانون کپیرایت در مجلس، پیگیری قضایی ناقضان حقوق دیگران و پرداخت خسارت به آنها به دلیل سالهایی که برخی از آثارشان استفاده غیرقانونی میکردهاند، منجر نشده است. خانه موسیقی بهعنوان تنها نهاد صنفی موسیقی کشور در حاشیه جشن پانزدهمین سال تاسیس خود اقدام به تشکیل کمپینی در جهت فرهنگسازی در زمینه کپیرایت با نام «من از موسیقی حمایت میکنم» کرده است که با توجه به گفتههای مسئولان این خانه، رایزنیهایی در این مورد با نهادهای قضایی و تقنینی کشور انجام شده اگرچه شاید کمی این حرکت دیرهنگام است اما تمام اینگونه اقدامها چه در زمینه فرهنگسازی چه در زمینه قانونمداری، به خودی خود مثبت و قابل تقدیر است ولی در جامعهای که موسیقی در آن هنوز تعریف درست و قانونی ندارد تنها بخش مالی و اقتصادی این مساله مطرح شده و روی آن تمرکز میشود تا قانونگذاران و مراجع قضایی نسبت به آن موضعی اتخاذ کنند. چراکه اصل هنر موسیقی بخش مگو و نامشخص مانده روزگار ماست که همین امر امکان قانونگذاری در آن را تاکنون به تعویق انداخته است و بخش نادیده گرفته شدن آن؛ همان جنبه هنری مساله هنر موسیقی است که تاکنون به دلیل نادیده انگاشتن حقوق موزیسینها موجب شده بسیاری از هنرمندان این عرصه از فعالیت سرخورده و خانهنشین شوند؛ هنری که انتظار است برای یکبار نهتنها حقوق مادی آن، بلکه حقوق معنویش نیز در قانون لحاظ شود تا زمینه رشد و پویایی در کنار احترام به هنر موسیقی را در میان همه اقشار جامعه فراهم کنند.
منبع:
روزنامه فرهیختگان
تاریخ انتشار : یکشنبه 23 شهریور 1393 - 09:45
دیدگاهها
با عرض ادب و احترام به اهالی هنر و موسیقی ما
رعایت کردن قانون کپی رایت یعنی برخوردار بودن از وجدان،شعور،درک،فهم فرهنگی مناسب . امیدوارم به این مرتبه و جایگاه رسیده باشیم. اگر بخواهیم از حقوق مادی و معنوی صاحب یک اثر هنری اعم از صدا و تصویر ، موسیقی و سینما و ... حمایت کنیم و به دنیا اعلام کنیم که هنر و هنرمند ایرانی هم برامون ارزشمنده... کمترین کارمون خرید نسخه های اصلی و ارجینال از یک اثر و فرهنگسازی واژه کپی رایت میباشد.
به امید آن روز
سپاسگزارم
سپاس از توجهتون
افزودن یک دیدگاه جدید