دربارهی یک کجفهمی
ما وَ مخالفهامان
![](http://dl.musicema.com/upload/Image/mani-jafarzadeh.jpg)
[ مانى جعفرزاده - آهنگساز، رهبرارکستر و پژوهشگر موسیقی]
کسانی که با اجراهای موسیقی در هر کجای این جغرافیا مخالفت میکنند، چه کسانی هستند؟ منظورم هویت اسمی یا گروهیشان نیست. مقصودم رسیدن به حدسی دربارهی سطح دانش عمومیشان در حوزهی فرهنگ و هنر و بهویژه موسیقی است.
سالهاست که میشنویم کسانی با موسیقی مخالف هستند؛ امّا هیچوقت نپرسیدهایم این کسانی که میگویند مخالفاند، آنچه را که دارند بهاش مخالفت میورزند چهقدر میشناسند؟
بنا بر حدسی رایج، قاطبهی مخالفینِ موسیقی در جامعهی ما را یا بخشی [و نه همهی] متعبّدینِ [اغلب سالخورده] تشکیل میدهند یا کسانی که بر مبنای منافعِ جناحی یا حزبی به شکل مقطعی و به دلیلهای سیاسی و پشتپرده با اجراهای موسیقی مخالفت میورزند.
امّا این هر دو دسته همیشه از کسانی هستند که بنا بر دلیلهایی [در جا و زمان خود شاید محترم] در سالهای کودکی، نوجوانی و جوانیشان موسیقی و آموزش آن را در سبد فرهنگی خانوارشان نداشتهاند. چُنانکه محتملاً سینما و تئاتر و بخش وسیعی از هنرهای تجسّمی را هم نداشتهاند.
حالا پرسش این است: کسی که برای موضوعی آموزش ندیده، مفهومهای بهروز و علمیِ آن موضوع را نمیشناسد، با کارکردها و کاربُردهای جامعوی آن آشنایی ندارد و به بیانی دیگر، از بنیان با آن موضوع بیگانه است، چهقدر صلاحیّت داردکه درباره آن اظهار نظر کند؟ چهقدر صلاحیّت دارد که جلوی وجود چُنین پدیداری را سد کند و پرسش دیگر و شاید مهمتر این که اصلاً چُنین شخصی چهقدر ممکن است بضاعت داشته باشد تا این مخالفتِ حاصلِ کجفهمی را ادامه بدهد؟
نویسندهی این سطرها معلّم موسیقی است، خیلی سال است، شاید چیزی قریب به 20 سال یعنی از هفدهسالهگیاش. در طول این سالها همهجور شاگردی داشته است؛ پیر، جوان، بااستعداد، بیاستعداد، ساعی، تنبل و... برخیشان کسانی بودهاند که میخواستهاند موسیقیدانانی حرفهای بشوند و برخیشان کسانی که میخواستهاند موسیقی را به عنوان دلخوشی یا علاقهای فرهنگی-هنری دنبال کُنند. گاهی هم کسانی آمدهاند و سری زدهاند و دیدهاند اینکاره نیستند و رفتهاند.
در بین شاگردانِ بسیارِ این معلّم امّا اتّفاقاً کسانِ متعبّدِ برآمده از خانوادههای متعبّد هم کم نبودهاند. برخی از آن شاگردان خاستگاههای خانوادگیای داشتهاند مرتبط و گاه حتّی برآمده از دلِ حاکمیّت. امّا تا به امروز، نویسندهی این سطرها آن شاگردانِ متعبّد را که آموزشِ صحیحِ هنری دیده بودند، در صفِ مخالفینِ کُنسرتها یا بسته شدن روزنامهها یا در مقامِ مخالفت با اکرانِ فیلمها ندیده است. شاید چون کسی که دانست، دیگر نمیتواند نداند و این ویژگیِ بینظیرِ دانستن است.
به یاد داریم که سالها در مدرسه به ما فیزیک و شیمی و ریاضیاتی آموختند که شاید امروز در زندگی به هیچکارمان نیاید؛ امّا صاحبِ این قلم معتقد است آن آموزشها ضروری بودهاند چون به ما که امروز کارِ علمی نمیکُنیم، تلقّیای ولو ابتدایی میدهند از مفهوم دانش و دانشمند. همین بسنده است که با دانشمندی و دانشی بودن مخالفت نورزیم. به همین میزان امّا آموزش هنر در مدرسهها فراگیر نبود [موسیقی که اصلاً نبود.] از این رو، حالا نسلی تربیت شدهاند که هنر را ولو در شکلِ ابتداییاش درک نکردهاند. تلقّیای که از هنر و متعاقب آن از فرهنگ دارند، سطحی، غلط و در بسیاری موردها جهتدار و برآمده از خط دادنهای کسانی است که منفعتهایی مقطعی را دنبال میکُنند.
مدیرانِ ما در سطحِ کلان از موسیقی هیچ نمیدانند. قاطبهی اهالیِ سیاست بیسوادند در هنر و در موسیقی به طریق اولی. اگر گاهی در محلهای عمومی مثل داروخانهها، بقّالیها یا... به ناچار از کنار تلویزیونهای روشنی میگذشتید که برنامههای صدا وُ سیما را پخش میکردند، دَمی درنگ کنید و کمی بشنوید و تماشا کُنید: این سقفِ بیاطّلاعی و بیسلیقگی و نابلدیِ مدیرانی است که برای کاری که بهشان محوّل شده، تربیت نشدهاند. آموزش ندیدهاند.
به رفتارِ کسانی که در تجمّعهای ضدّ موسیقی شرکت میکنند، دقیق شوید: دامنهی واژهها و ساختمانِ جملههاشان را بشنوید و بخوانید. شما را خاطرجمع میکنند که دارند از چیزی حرف میزنند و بهاش مخالفت میورزند که دربارهاش حدّاقلِ اطّلاعِ لازم را دارند.
در چنین موقعیّتی چه باید کَرد؟ عرض میکُنم.
تنها یک توصیه: موسیقی بیاموزند و دُرست هم بیاموزند تا دستکم بدانند با چهچیز مخالف هستند.
راستاش اینکه زیبنده نیست یک سیاستمدار، یک فعّال مذهبی، یک پلیس یا ضابط یا هرچه، پیوسته و یکریز دربارهی چیزی سخن بگوید که از آن هیچ نمیداند. این بیاطّلاعی عجیب مشهود است و روزگار، دیگر روزگاری نیست که حرفِ آدمِ بیاطلاع سکّه داشته باشد.
اُردیبهشت نَوَد وُ چهار
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 - 14:57
دیدگاهها
دم جعفرزاده گرم. ولی این حرف ها که هیچ کمکی به این تفکرات بد نمیکند.
و نمیدانم چرا آقای جعفرزاده انقدر به فتحه و کسره و...( َ ، ِ ، ُ و ...) گیر داده اند!
اين آقا خيلي اعتماد بنفس دارد... يكى نيست بگويند مگر خودتان چقدر صلاحيت داريد كه راجع به همه چي صحبت ميكنيد و فراوان گاف ميدهيد ً بگمممممممممممممممممم. ً
بسيار عالى جناب جعفرزاده مثل هميشه دقيق و صحيح فرمودند اما بعيد مى دونم كسى به اين حرف ها گوش بده.
افزودن یک دیدگاه جدید