برنامه یاد بعضی نفرات
 
موسیقی ما بررسی می‌کند؛ دلایل عدم ظهور ستاره جدید در موسیقی ایرانی - 1
چرا در موسیقی سنتی چهره‌های جدید خوانندگی ظهور نمی‌کنند؟‌
موسیقی ما - «هنر مزرعه بلال نیست که هر سال محصولش بهتر شود. از ستاره‌های آسمان هم یکی می‌شود کوکب درخشان، الباقی‌ سوسو می‌زنند.» این را «کمال‌الملک» در فیلمی به همین نام از «علی حاتمی» می‌گوید. کارگردانی که «سعدی سینما»یش می‌نامند. لابد وقتی آدمی در قد و قواره‌های «علی حاتمی» چنین تعبیری از دنیای هنر دارد، باید گردن نهاد. باید سال‌ها و شاید قرن‌ها منتظر ماند برای آمدن یک کوکب درخشان توسط مادر گیتی.
 
اما از سوی دیگر نمی‌توان از این ‌‌‌مسأله گذشت که در چهار دهه‌ی اخیر، موسیقی سنتی ایران با وجود آنکه توانسته نوازندگان و آهنگسازان نامی و جوانی معرفی کند، خوانندگان کمتری در آن، پا به عرصه گذاشته‌اند. اگر از نسل اول خوانندگان موسیقی سنتی ایران در این سال‌ها -که نام‌های پرشکوهی چون محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، صدیق تعریف و دیگران است- بگذریم، در نسل‌های بعد از ایشان، تنها چند نام معدود به چشم می‌خورد.
 
صدای ناب بسیار است، صدای ناب شناخته ناشده نیز؛ در همین لحظاتی که شما مشغول خواندن این پرونده هستید -که تنها قصد طرح یک پرسش را دارد- ده‌ها و صدها صدای ناب در حال تولد است. بسیاری در حال تمرین و برخی دیگر در حال تولید. اما چرا تنها چند صدا است که شنیده می‌شود؟ چرا صدایی که هم علم موسیقی داشته باشد، هم دلنشین باشد، هم مخاطب عام و خاص -همان‌ مارکت موسیقی- به آن توجه نشان دهد، کمتر زمینه‌ی ظهور پیدا می‌کند؟‌ آیا تداوم این وضعیت نمی‌تواند شکستی برای موسیقی اصیل ایرانی باشد؟ البته که کسی ارجحیتی برای موسیقی، نسبت به کلام قائل نیست؛ اما نمی‌توان این ‌‌‌مسأله را نیز نادیده گرفت که خواه‌ناخواه، کلام و صدای آدمی، برای شنونده و مخاطب عام‌تر، تأثیرگذارتر است و با سهولت بیشتری آن را می‌پذیرد. ضمن آنکه همچنان حنجره‌ی انسان، به دلیل تارهای صوتی‌ای که می‌تواند فرکانس‌های متفاوت را بدون محدودیت تولید کند، کامل‌ترین سازی است که در طبیعت وجود دارد.
 
***
 
برای پاسخی هرچند سطحی، می‌توان از ابتدا آغاز کرد. اینکه در یک نگاه کلی، خواننده‌ی خوب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که مقبول افتد؟ چگونه است که ما همچنان در حوزه موسیقی سنتی برخلاف موسیقی پاپ، صداهای معدودی می‌شنویم و در حالی که هر چند سال یک‌بار، نسل جدیدی از خوانندگان پاپ ظهور می‌‌کنند، این روند در عرصه‌ی موسیقی سنتی سال‌ها متوقف مانده است؟ تعدادی از چهره‌های موسیقی، هر کدام با نگاه خویش به این سوال پاسخ داده‌اند.
 
  • سالار عقیلی: موسیقی ایرانی ریشه در فرهنگ ما ایرانیان دارد
سالار عقیلی که می‌توان او را از خوانندگان شاخص نسل دوم موسیقی بعد از انقلاب دانست، در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «سوال خوبی مطرح شده که پاسخ‌اش چندان ساده به نظر نمی‌رسد. شاید به این خاطر که وقتی از موسیقی ایرانی صحبت می‌کنید، در واقع در حال سخن گفتن از فرهنگ تناوری هستیم که موسیقی، یکی از مشخصه‌های آن فرهنگ به حساب می‌آید. این گزاره که «موسیقی ایرانی ریشه در فرهنگ ما ایرانیان دارد» با وجود استفاده زیادی که از آن شده، صحیح است و همچنان قابل اعتنا. مردم این موسیقی را زمزمه می‌کرده‌اند. به همین خاطر است که بارها شنیده‌ایم اهل‌فن می‌گویند: «موسیقی اصیل ایرانی در وجود مردمان این سرزمین نهفته است.» کافی است برای اثبات این مدعا، به لالایی‌های مادران این سرزمین توجه کنیم. یک مادر به صورت ناخودآگاه در گوشه‌ی «بختیاری مخالف» این نغمه را ارائه می‌دهد. این آوازها در وجود و فرهنگ ما مستترند. بنابراین کسی که این موسیقی را ارائه می‌دهد، ماندگارتر از گونه‌های دیگر موسیقی در سرزمین ما است و بارها دیده‌ایم با وجود گونه‌های مختلف موسیقی که در کشور ما وجود دارد، یک زخمه تار، توجه‌ها را به خود جلب می‌کند.»
 
این خواننده‌ی موسیقی سنتی ایران نتیجه می‌گیرد که بخشی از مسأله مربوط به تفاوت آشکار میان موسیقی ایرانی با سایر گونه‌های موسیقی است که اولی در رگ و پی مردمان این سرزمین جاری است و دیگران نه: «اگر حضور چهره‌های قابل اعتنا و حرفه‌ای در حوزه موسیقی پاپ را نادیده بگیریم، می‌بینیم که بسیاری از کسانی که در این شاخه از موسیقی فعالیت می‌کنند، بدون داشتن پیشینه موسیقایی کافی، صرفاً به دنبال جلب نظر گروهی از مخاطبان هستند که دغدغه کار تازه -آن هم به هر قیمتی و هر شیوه ارائه کاری- و خرق عادت در این مسیر دارند؛ حال آنکه یک خواننده آواز ایرانی پیش از آنکه وارد عرصه حرفه‌ای موسیقی شود، سال‌های زیادی را صرف آموختن ردیف آوازی کرده و بعد از آن هم برای گذراندن دوره‌های تکمیلی، روایت‌های مختلف را مورد توجه قرار داده تا بعد از طی کردن این مراحل -که سال‌ها به طول خواهد انجامید- آثاری را ارائه دهد. طبیعی است که فردی با این پیشینه، به راحتی وارد عرصه نشده و شانس و اقبال، حداقلِ تأثیر را در معرفی شدنش به جامعه هدف داشته است. البته در حوزه موسیقی پاپ هم چهره‌های قابل اعتنایی حضور دارند که پیش‌زمینه‌های لازم را برای وارد شدن به عرصه طی کرده‌اند. من شخصاً از موسیقی این عزیزان لذت می برم و صدایشان را دوست دارم؛ اما اگر به قاطبه کسانی که وارد موسقی پاپ می‌شوند نگاه کنید، درمی‌یابید برخی از این افراد برای به دست آوردن شهرت و کسب محبوبیت‌هایی -که از نگاه من تاریخ مصرف دارند- و مورد توجه قرار گرفتن، کارهایی را منتشر می‌کنند و بعد از مدتی هم صحنه از حضورشان خالی می‌شود.»
 
خواننده «معمای شاه» ادامه می‌دهد: «از سوی دیگر، بخش قابل توجهی از آنچه تحت عنوان موسیقی پاپ در ایران و به طور کلی در جهان تولید می‌شود، صرفاً نقش سرگرم‌کننده دارد و اصطلاحاً تاریخ مصرف محدودی دارد. حال آنکه چهره شاخصی چون استاد غلامحسین بنان نمونه خوبی از مانایی اساتید موسیقی ایرانی است. سال‌های زیادی از مرگ این هنرمند بزرگ می‌گذرد، اما هنوز که هنوز است شرکتی که حقوق مادی و معنوی آلبوم «الهه ناز» را در اختیار دارد، این آلبوم را منتشر می‌کند؛ چون دوست‌داران آواز ایرانی و علاقه‌مندان به صدای آقای بنان خریدار آن اثر زیبا هستند. بنابراین وقتی حضور در حوزه آواز ایرانی کاری زمان‌بَر است، خیلی از کسانی که در نیمه راه، مراحل آموزشی را کنار گذاشته‌اند، اصلاً به مرحله انتشار اثر نمی‌‌رسند و در جامعه مطرح نمی‌شوند. اما کسانی که مطرح می‌شوند هم کم‌تعدادند و هم سال‌ها در این حوزه کار خواهند کرد.»‌
 
  • محمد سریر: همه نمی‌توانند به قله‌های موسیقی سنتی دست پیدا کنند
«محمد سریر» برای این کمبود، بُعدی اجتماعی قائل است. او دلیل این ‌‌‌مسأله را نه عاملی در خارج، که از درون خود اهالی موسیقی می‌داند: «اصولاً موسیقی سنتی و ردیف دستگاهی، یک الزاماتی -هم برای ورود به این عرصه و هم ادامه و رسیدن به توانایی- دارد که در سبک‌های دیگر موسیقی وجود ندارد. بخشی از این توانایی‌ها ذاتی است و بخشی از آن با خواست و مسیر معینی که توسط هنرمند طی می‌شود، به دست می‌آیند. در واقع، تمام کسانی که در زمینه‌ی موسیقی ردیف-دستگاهی فعالیت می‌کنند، نمی‌توانند به قله‌های آن دست پیدا کنند. این اتفاق تنها برای کسانی رخ می‌دهد که علاوه بر بلوغ و خلاقیت، دارای یک اهلیت شخصیتی نیز باشند.»
 
رهبر ارکستر خانه هنرمندان عقیده دارد که تجمیع همه‌ی اینها است که می‌تواند به «تیپ‌»های متفاوت هنری، «شخصیت» و «هویت» هنری بدهد و تعداد کسانی که بتوانند به این مهم نائل شوند، بسیار اندک است: «بخشی از این ‌‌‌مسأله را باید در جامعه نیز جست‌وجو کرد. اگرچه نمی‌توان برای هیچ جامعه‌ای، قاعده‌ای کلی در نظر گرفت، اما به نظر می‌رسد که هم‌اکنون فضای جامعه به مادیات بیش از معنویات توجه دارد. ‌‌‌مسأله‌ای که البته تنها مختص ما نیست و یک الگوی جهانی است. به دنبال همین ‌‌‌مسأله هم موسیقی‌ بیشتر جنبه‌ی تجاری و اقتصادی پیدا کرده و همین باعث شده تا خلاقیت در نسل‌های جدید محدودتر شود. چون نسل جوان کمتر در فضایی تنفس کرده که شیوه‌ی دست‌یابی به این خلاقیت‌ها را آموزش ببیند. شما به استادانی که هم‌اکنون در فضای موسیقی فعالیت می‌کنند، نگاه کنید. معمولاً هر کسی با کمترین تجربه می‌تواند به تعلیم شاگرد بپردازد. در این میان، شخصیت‌های محدودی هم وجود دارند که شناخته شده نیستند؛ چون فضای لازم در اختیارشان قرار نگرفته است.»
 
دکتر سریر می‌گوید: «اینکه در شرایط کنونی انتظار داشته باشیم نوازنده‌ای چون «جلیل شهناز» با همان قدرت و تکنیک و در عین حال، بینش و عشق به موسیقی وجود داشته باشد، واقع‌بینانه نیست؛ به‌خصوص اینکه مدیوم و سلیقه‌ی عمومی نیز تغییرات بسیاری کرده است. او دلیل خودش را برای این ماجرا دارد: «وقتی جان‌مایه‌های موسیقی ملی و ردیف-دستگاهی کم‌رنگ شده و موسیقی‌ای با تاریخ مصرف محدود مورد توجه است، ماندگاری یک اثر ممکن نیست.»
 
 
  • عبدالنقی افشارنیا: استعداد هست، زمینه‌ی بروزش نیست
اما عبدالنقی افشارنیا (نوازنده برجسته نی) تقصیر این ماجرا را تنها متوجه هنرمندان نمی‌داند و از فرصتی که در اختیار بسیاری از استعدادها قرار نمی‌گیرد، صحبت می‌کند: «شما نمی‌توانید با قطعیت بگویید که این چهره‌های جدید در این سال‌ها شکل نگرفته‌اند. شاید چهره‌هایی باشند که ده‌ها برابر بیش از نسل گذشته توانایی داشته باشند، اما زمینه‌ای برای عرضه‌ی کارهایشان وجود ندارد. مطمئن هستم همین الان ده‌ها خواننده‌ی خوب، آثاری خلق کرده‌اند که امکان انتشار پیدا نکرده است. وقتی کاری بیرون نمی‌آید، چه‌طور می‌توان انتظار داشت که شنیده شود؟ باید جوان بتواند کارش را عرضه کند تا در بوته‌ی نقد قرار گیرد و سنگ هنرش محک بخورد و اندک‌اندک به تعالی برسد.»
 
او می‌گوید محدود کردن این ‌‌‌مسأله به «خوانندگی» کار اشتباهی است و همین مشکل در نوازندگی و آهنگسازی هم وجود دارد: «هنرمند به ارائه‌ی کارش زنده است. اگر نتواند آن را به گوش مخاطبانش برساند، دلسرد و ناامید می‌شود. ضمن اینکه باید آهنگسازی قدرتمند یا نوازنده‌ای برجسته وجود داشته باشد که یک خواننده در کنار او ببالد.»
 
استاد برجسته‌ی موسیقی که با بسیاری از بزرگان همکاری داشته، از خاطرات گذشته‌اش می‌گوید. از اینکه اهالی موسیقی، ماه‌ها و گاه سال‌ها، ساعت‌های طولانی با یکدیگر دم‌خور بوده‌اند، زندگی می‌کرده‌اند، قهر و آشتی داشته‌اند و بعد، نتیجه‌ی همه‌ی این حس‌های مشترک، اثری می‌شده که به دل مخاطب می‌نشسته: «حالا چه شده است؟‌ خواننده و نوازنده و آهنگساز را برای یکی دو ماه استخدام می‌کنند تا کاری با هم ضبط کنند و تمام. تا حس مشترکی وجود نداشته باشد، مگر می‌شود؟ مگر موسیقی، کار کارمندی است که یک عده دور هم جمع شوند وکاری کنند و تمام؟ موسیقی سرشار از حس و عشق است. این هم فقط با همزیستی اتفاق می‌افتد.»
 
 
  • مسعود شعاری: انسان امروز در حال حاضر خلوت ندارد
«مسعود شعاری» (نوازنده‌ی برجسته‌ی سه‌تار) پرداختن به این ‌‌‌مسأله را امری واجب می‌داند؛ اما از این ‌‌‌مسأله پرهیز هم دارد. چرا که گمان می‌کند پرداختن به ریشه‌های این ماجرا، نیازمند بیان حقایقی عریان است که می‌تواند کارکردی عکس پیدا کند و بخش مهمی از جوانان را از ادامه‌ی راه منصرف کند:‌ «روزگاری اساتید نامی امروز ما حتی برای تمرین کردن نیز از مرکز حفظ و اشاعه، دستمزد دریافت می‌کردند؛ اما حالا نوازندگان مجبورند ساز خود را برای تأمین هزینه‌هایشان بفروشند. ضمن آنکه در این سال‌ها، تنها خوانندگان جدید نیستند که نتوانسته‌اند عرض اندام کنند. این ‌‌‌مسأله را در نوازندگی و آهنگسازی نیز می‌توان مشاهده کرد.»
 
او اما تأکید می‌کند که این ‌‌‌مسأله تنها محدود به ایران نیست و باید آن را به عنوان معضلی بررسی کرد: «انسان امروز در حال حاضر خلوت ندارد و این امری است که جامعه‌شناسان باید به آن پاسخ دهند؛ اما طبیعی است که در نبود این خلوت، کسی دیگر نمی‌تواند روزی ده ساعت تمرین کند تا بتواند چهره‌ای مؤثر از خود به جای بگذارد.»
منبع: 
موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 7 بهمن 1395 - 18:12

دیدگاه‌ها

شنبه 9 بهمن 1395 - 08:45

خواننده زنده خوان سنتی وپاپ فقط سالار موسیقی بقیه هیچ

شنبه 9 بهمن 1395 - 08:45

چقدر استاد افشارنیا و شعاری درست گفتند. همیشه زنده باشند انشالله

شنبه 9 بهمن 1395 - 08:45

با آقای شعاری موافقم

شنبه 9 بهمن 1395 - 08:45

دلیلش خیلی چیزای دیگس که نمیشه گفت

شنبه 9 بهمن 1395 - 08:45

تو پاپ مگه ظهور میکنه؟! هنوزم که هنوزه همون خواننده های قدیمیش بهترن چند سالیه اصلا خواننده ی خوب ندیدم!!

شنبه 9 بهمن 1395 - 08:45

درود بر جناب افشار نيا

یکشنبه 10 بهمن 1395 - 10:38

چون سعدی و حافظ و مولوی هرچی شعر داشتن خونده شده. دیگه شعری نمونده

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود چرا در موسیقی سنتی چهره‌های جدید خوانندگی ظهور نمی‌کنند؟‌ | موسیقی ما