جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت‌وگو با میلاد و مهرداد عالمی در قالب پرونده‌ای برای نوازنده‌های موسیقی ایران - 6
کاوه یغمایی در کنسرت سیروان همه را شگفت‌زده کرد
موسیقی ما - شاید اتفاق جالبی باشد که در زمان هنرستان، اولین تجربه جدی نوازندگی‌شان حضور در ارکستر سمفونیک تهران بوده است. اما همین اتفاق جالب باعث شد تا این دو برادر از همان زمان در معرض آزمون‌های سخت قرار بگیرند. برادرانی که تاکنون با ارکسترهای بزرگی ساز زده‌اند و خیلی‌ها در ژانر موسیقی کلاسیک، تلفیقی و تا حدودی پاپ میلاد و مهرداد عالمی را می‌شناسند. آنها تاکنون با رهبرهای مطرح ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی و چندین ارکستر کلاسیک دیگر همکاری کرده‌اند و در ژانر پاپ و اجراهای تلفیقی هم حضور داشته‌اند. مهرداد و میلاد چندی پیش مهمان دفتر سایت «موسیقی ما» بودند که در ادامه پرونده‌ای برای نوازنده‌های موسیقی ایران با آنها گفت‌وگو کردیم. البته این گفت‌وگو فضای متفاوتی نسبت به سایر مطالب این مجموعه داشت که انرژی جالب برادران عالمی و تا حدودی هم شیطنت‌های آنها از دلایل اصلی این تفاوت بود. از سوی دیگر صراحت جالبی هم در کلام این دو برادر بود که باعث شد دیدگاه‌های خود را بدون هیچ پرده‌پوشی بیان کنند.
 

 
  • * با توجه به اینکه عموی شما (رضا عالمی) نوازنده ارکستر سمفونیک بوده است، برای ما از وردتان به دنیای موسیقی بگویید و اینکه اصلاً کدام یک از شما دو برادر زودتر وارد این حوزه شد؟
میلاد عالمی: هر دوی ما هنرستان موسیقی درس خواندیم و خانواده ما هم همگی موزیسین هستند؛ در واقع پدرم هنرستان موسیقی درس خوانده و نوازنده تار بوده است. عموی من (رضا عالمی) که اصلاً یکی از استادهای ویلونم بود و عموی دیگرم (کاظم عالمی) از دانشگاه یواس‌سی آمریکا دکترای موسیقی گرفته است. حتی وقتی پدرم وارد خانواده مادری ما شد، دایی ما را هم به سمت موسیقی کشاند و او هم به هنرستان موسیقی رفت. زمانی که وارد هنرستان موسیقی شدم، آن اوایل مهرداد علاقه‌ای به آن نشان نمی‌داد چون در دوره ما ارجحیت هنرستان، موسیقی بود و درس‌ها را خیلی جدی نمی‌گرفتند و اصلاً درستش هم همین بود. مهرداد نوجوان بود و ترسیده بود به درسش لطمه بخورد...
 
  • * مگر چقدر اختلاف سنی دارید؟
مهرداد عالمی: میلاد یک سال و یک ماه و یک روز از من بزرگتر است. از هفت سالگی پدرمان با ما موسیقی و سولفژ کار می‌کرد و هر جا که می‌رفتیم فقط حرف از موسیقی بود.
میلاد: مهرداد می‌گفت اگر قرار باشد به درس خواندنم لطمه بخورد، اصلاً به هنرستان نمی‌آیم و موسیقی را کنار پدر یاد می‌گیرم. من هم پایم را در یک کفش کرده بودم که مهرداد هم باید به هنرستان بیاید! زمانی که به سمت موسیقی آمدم، به دلیل زیبایی ویولنسل، عاشق این ساز شدم. اما پدرم می‌گفت باید ویلن بزنم! در هنرستان هم وقتی تست دادم، همین را به من گفتند. هر کس که در امتحان ورودی نمره بالایی می‌گرفت، می‌گفتند باید ویلن بزند. به هر حال ساز محبوبی است و همه دوست دارند نواختن آن را یاد بگیرند.
 
  • * واقعاً همه دوست دارند ویولن بزنند؟ چون ساز بسیار سختی است و به همین دلیل آدم‌ها به راحتی جذب آن نمی‌شوند.
میلاد: بله ساز بسیار سختی است اما این علاقه شاید به خاطر معروف بودن آن باشد. زمانی که به هنرستان وارد شدیم، حدوداً چهل نفر بودیم که پدر و مادرهای سی نفر از ما، دوست داشتند بچه‌هایشان ویلن بزنند. خلاصه این‌که به ویولن علاقه پیدا کردم و توانستم پیشرفت خوبی هم داشته باشم. بعد از آن گفتم حالا که من ویلنسل را دوست دارم، چه بهتر که مهرداد این ساز را انتخاب کند. از آن به بعد کار ما هر روز شده بود اصرا به مهرداد که بالاخره قبول کرد و به هنرستان آمد و شاگرد استاد کریم قربانی شد.

مهرداد: به محض وردم به هنرستان، قبل از هر چیز عاشق استادم شدم آنقدر که انسان دوست داشتنی بود.
 
  • * پس به اصرارِ میلاد به هنرستان رفتی.
میلاد: نه، اما در دوران بچگی کسانی که درسشان خوب است تنها ترسشان این است که مبادا به درسشان لطمه بخورد.

مهرداد: هنرستان واقعاً دوران بسیار خوبی بود و پیشنهادم به کسانی که می‌خواهند موسیقی کار کنند، این است که به هنرستان بروند. وقتی در این فضا قرار می‌گیرند، از سن خیلی پایین حرفه‌ای بار می‌آیند. واقعاً با فضای آموزشگاه‌ها تفاوت دارد.
 
  • * الان وضعیت هنرستان‌ها چطور است؟ شما گفتید پیش استاد کریم قربانی آموزش دیدید. الان هم هنرستان‌ها همان سطح و درجه را دارند؟
مهرداد: کیفیت هنرستان‌ها که افت کرده چون کلاً موسیقی تغییر کرده است. اما از نظر من قرار گرفتن در محیط هنرستان اتفاق خیلی خوبی است. ما هفته‌ای دو بار موسیقی داشتیم و پنجشنبه‌ها سر ارکستر می‌رفتیم یعنی از سن ده سالگی در ارکستر ساز می‌زنید که به نظرم اتفاق بسیار ویژه‌ای است. البته بعضی از استادهای قدیمی هنوز آنجا هستند اما به نظر من با همین افتی که می‌گویید، باز هم به آموزشگاه‌های بیرون می‌ارزد.
 
  • * میلاد! حالا به دلیل اینکه درس‌خوان نبودی به هنرستان رفتی؟
میلاد: نه. دور و بر ما را موسیقی پر کرده بود و اصلاً راه دیگری نداشتیم (می‌خندند). پدرم هم همیشه می‌گفت استعداد عجیبی در موسیقی دارم. تمام امتحان‌های ورودی هنرستان را چندین و چند بار از من گرفته بود و اصلاً به همین دلیل اصرار داشت ویلن بزنم چون این ساز اصلاً شوخی‌بردار نیست و گوش بسیار قوی‌ای می‌خواهد.

مهرداد: گاهی که پایه صندلی روی زمین کشیده می‌شود و صدا می‌دهد، نت آن را می‌گوید و گاهی هم که می‌خندم، نت‌های خندیدنم را می‌گوید! (می‌خندند)
 
  • * در این مقطع زمانی به ساز دیگری علاقه‌مند نشدید؟
میلاد: من که عاشق ویلنسل بودم اما وقتی ویلن را شروع کردم عاشق این ساز شدم و گستردگی‌اش من را مجذوب خود کرد. اصلاً بیشترین رپرتوآرهای دنیا را آهنگسازهای بزرگ برای دو ساز ویولن و پیانو نوشته‌اند.
 
  • * مهرداد تو چطور؟ چون ویلنسل را میلاد برایت انتخاب کرد. به ساز دیگری علاقه نداشتی؟
مهرداد: وقتی روز اولِ هنرستان این ساز را دستم گرفتم، حس عجیبی بهم داد و عاشق آن شدم. تا آنجا که یک روزهایی بیشتر از میلا در خانه تمرین می‌کردم. گاهی روزی پنج ساعت تمرین می‌کردم و میلاد هم به استادش می‌گفت برادرم بیشتر از من در خانه تمرین می‌کند.

میلاد: با هم کَل‌کَل نداشتیم اما رقابت خوبی بینمان بود. مثلاً می‌گفتم مهرداد امروز چهار ساعت تمرین کرده پس من باید پنج ساعت تمرین کنم! ناخودآگاه به پیشرفت هم کمک می‌کردیم. حتی حسادت هم می‌تواند جذاب باشد اما به شرطی که به اندازه بوده و بتواند ایجاد انگیزه کند. بگذارید موضوع جالبی را بگویم؛ ما روی ویلن تکنیکی به نام «اسپیکاتو» داریم که در آن آرشه روی ساز می‌پَرد. تکنیک خیلی سختی که برای ویلن شدنی است اما برای ویلنسل خیلی سخت است. مهرداد آنقدر تمرین کرد که الان می‌تواند آن را مثل یک ویلونیست با ویلنسل بزند!

مهرداد: البته میلاد خیلی به من کمک کرد. دو سال زودتر از من شروع کرد و همیشه هم در خانه راهنمایی‌ام می‌کرد. هم مثل استادم بود و هم رقیبم. پدربزرگم یک خانه بزرگ قدیمی داشت که همیشه می‌رفتیم آنجا با هم کشتی می‌گرفتیم و بعد از آن هم ساز می‌زدیم. (می‌خندند)
 
  • * در دوره هنرستان در ارکستر خاصی ساز می‌زدید؟
مهرداد: به یاد دارم اول دبیرستان بودم که استادهایمان با مدیر مدرسه صحبت می‌کردند تا اجازه ما را برای رفتن به ارکستر سمفونیک بگیرند. اولین اجرای من با علی رهبری بود که سمفونی 9 بتهون را اجرا کردیم.
 
  • * فکر می‌کنم سال 86 بود که علی رهبری برای بار دوم رهبری ارکستر سمفونیک را بر عهده گرفته بود.
مهرداد: بله. پنج شب اجرا کردیم که به نظر من در تاریخ موسیقی ایران مثال‌زدنی است.

میلاد: بعد از آن هم که در جشنواره‌ها شرکت کردیم. ما از اول راهنمایی در جشنواره موسیقی فجر حضور داشتیم و فکر می‌کنم دوازده دوره شرکت کردیم. بعد هم سراغ گروه‌نوازی رفتیم. در بخش رقابتی جشنواره یک سانس من و مهرداد اجرا داشتیم و یک سانس هم گروه «آرسنوا» (به سرپرستی آرمین قیطاسی). بعد از تمام شدن کنسرت، حسن ریاحی به ما گفت آنقدر اجرای شما نظرم را جلب کرد که یاد شبکه «مِتزو» Mezzo (شبکه معروفی برای نمایش موسیقی‌های کلاسیک، جز و...) افتادم. خلاصه این‌که گروه «آرسنوا» اول شد و ما با اختلاف خیلی کمی، دوم شدیم.
 
  • * کمی درباره اولین اجرایتان که با علی رهبری بود صحبت کنیم. برخورد نوازنده‌ها با شما چطور بود؟ چون فکر می‌کنم از همه کوچکتر بودید.
میلاد: علی رهبری آدم بسیار دلسوزی بود و همیشه نوازنده‌های خوب و با نظم را دوست داشت. شاید خیلی‌ها بگویند اخلاق تندی داشت، اما از سطح بالایی برخوردار بود و با همین سطح و اندازه هم از نوازنده کار می‌خواست که لازمه‌ی آن دیسیپلین و نظم بود.

مهرداد: ما همیشه تمرین را ساعت نه و نیم شروع می‌کردیم. تنها دوره‌ای بود که بچه‌ها ساعت 9 صبح روی صندلی‌هایشان نشسته بودند. هر هفته یک رپرتوار اُرجینال می‌زدیم؛ یعنی شبیه کاری که در ارکستر وین یا برلین انجام می‌شود. رهبری دو سال پیش هم برنامه‌ریزی کرده بود که ارکستر سمفونیک ایران، فستیوال «بروکنِر» را در وین افتتاح کند. به هر حال او کار حرفه‌ای می‌خواست و در مقابل هم حقوق حرفه‌ای برای نوازنده‌ها طلب می‌کرد اما مدیران مربوطه، نمی‌توانستند این کار را انجام دهند.
 
  • * آن زمان حقوق نوازنده‌ها چقدر بود؟ چون فکر می‌کنم نوازنده‌ها به لحاظ سطح و سِبقه، درجه‌بندی شده بودند.
مهرداد: کمترین مقدار آن، دو میلیون و پانصد هزار تومان بود. اما الان بالاترین حقوق حدود یک میلیون و دویست هزار تومان است! یک‌بار با ارکستر سمفونیک کنسرت داشتیم اما هیچ تبلیغی برای آن نکردند و گفتند چون حقوق نوازنده‌ها را پرداخت کرده‌ایم، دیگر پول پوستر نداریم!

میلاد: بحث بودجه و دیرکرد پرداخت حقوق‌ها همیشه محل مناقشه بوده اما با این وجود، یک‌باره ارکستر ملی را هم راه انداختند!

مهرداد: ببینید، متأسفانه وزارت ارشاد با علی رهبری همکاری نکرد.
 
  • * پس اصولاً ترجیح می‌دهید با کسی شبیه علی رهبری که نظم و دیسیپلین خاصی دارد و در کنارش شاید کمی تندخو باشد کار کنید تا رهبری که اخلاق ایرانی‌تری دارد.
میلاد: صدرصد. اما در اصلاح حرف شما این را هم بگویم که علی رهبری با نوازنده‌های خوبی که کاری که می‌خواست را انجام می‌دادند، تند برخورد نمی‌کرد. در کارهای گروهی اگر هر کس کار خودش را به خوبی بداند، یعنی اولین قدم را برداشته و در نتیجه اتفاقات خوبی هم رقم خواهد خورد.

مهرداد: من یک‌بار دیر سر تمرین آمدم و علی رهبری با من تند برخورد کرد. خب اشتباه از من بوده و باید همانطور برخورد می‌کرد. ولی تمرینم را خوب انجام داده بودم و به موقع هم به من «براوو» گفت! وقتی با نوازنده‌های خوبی که آن زمان ارکستر را ترک کردند صحبت می‌کنم، معتقدند علی رهبری، رهبر خیلی خوبی بود و بعضی‌ها می‌گویند کاش دوباره برگردد.

میلاد: من یک دوره فشار کاری زیادی داشتم؛ در یک زمان دو هفته‌ای سولیست شهرداد روحانی بودم، با گروه «چارتار» کنسرت داشتم، کنسرت مایستر علی رهبری شده بودم و با حمید عسکری هم کنسرت داشتم. همه این‌ها را راحت انجام می‌دادم ولی وقتی به ارکستر سمفونیک می‌رفتم می‌گفتم میلاد یک اشتباه هم نباید بکنی. آنقدر سطح آنجا بالا بود که استرس می‌گرفتم و می‌گفتم باید توانایی‌های خودم را نشان دهم.

مهرداد: الان نوازنده‌های به‌نامی چون بردیا کیارس و باربد بیات دیگر در ارکستر سمفونیک نیستند و به نظرم سطح این ارکستر خیلی پایین آمده است. البته اشکال از شهرداد روحانی نیست و به نظرم ایشان واقعاً آدم  دوست‌داشتنی هستند.
 
  • * پس مشکل از کجا است؟
مهرداد: شهرداد روحانی بی‌نظیر است و بهترین شاگرد علی رهبری هم بوده است. ببینید، در زمان رهبری، او همه چیز را با هم پیش می‌برد؛ نوازنده قرارداد و دستمزد درست و حسابی داشت. حتی به اتفاقات تالار وحدت هم رسیدگی می‌کرد. منظور اینکه صرفاً بحث رهبریِ ارکستر نیست و همه چیز باید درست باشد.

میلاد: الان مشکل ارکستر سمفونیک بحث مدیریت است.

مهرداد: ارکستر سمفونیکِ الان در حد ارکستر نوجوانان است، نه یک ارکستر استاندارد بزرگسالان. الان کسانی که در ارکستر هستند اکثراً شاگردند و نمی‌توان به آن موسیقی حرفه‌ای گفت.

میلاد: یک اکستر سمفونیک خوب باید نوازنده‌های خوبی داشته باشد ولی الان نوازنده‌های خوب و به‌نام ما در ارکستر سمفونیک نیستند. طبیعی هم هست، نه بخش مالی آن رو به راه است و نه اتفاق خاصی در آن می‌افتد.

مهرداد: خیلی جالب بود که زمان علی رهبری، خواننده‌ها وتنظیم‌کننده‌های خوب کشورمان را در اجراهای ارکستر سمفونیک می‌دیدم؛ کسانی مثل سیروان خسروی، حمید عسکری، احسان خواجه‌امیری، اشکان آبرون، نیما رمضان.

میلاد: دوران خیلی خوبی بود و ای کاش همه خوب‌ها مثل علی رهبری، شهرداد روحانی و... دوباره دور هم جمع شوند، مهم خروجی کار است و نباید به این حواشی دامن زد. گاهی من در کنار یک نوازنده به نام قرار می‌گیرم که شاید هیچ‌کدام هم از یکدیگر خوشمان نیاید اما وقتی خروجی کار خوب می‌شود، دیگر این حواشی برایم مهم نیست. ارکستر سمفونیک نشانه فرهنگ یک کشور است، مخصوصاً ارکستر سمفونیک ما که ادعا می‌کند صد ساله است. نباید تبدیل به جایی مثل تخت جمشید شود که متأسفانه قدرش را ندانستیم و خرابش کردیم. چند سال پیش در یک روزنامه تیتر زدند که ارکستر سمفونیک تهران بعد از صد سال منحل شد. اصلاً این کلمه خنده‌دار است!

مهرداد: این روزها مخاطبان به سمت کنسرت‌هایی می‌روند که سطح بالایی ندارند اما آنها هم مجبور هستند و فکر می‌کنند این کار یعنی تفریح، ولی اگر بتوانیم آنها را سمت موسیقی کلاسیک یا اصلاً موسیقی فیلم‌هایی که برای مردم جذاب است هم بکشانیم، آنوقت خیلی چیزها درست می‌شود و موسیقی پیشرفت می‌کند. مردم هم دیگر یک‌سری از خواننده‌ها که نباید حضور داشته باشند را ساپورت نمی‌کنند؛ خواننده‌هایی که روی استیج لب می‌زنند یا کارشان کیفیت پایینی دارد.

میلاد: اگر ارکستر سمفونیک یک مملکت مردمی باشد، مردم می‌توانند آنجا با خیلی از سازها آشنا شوند.
 

کمانچه می‌تواند جایگزین بهتری برای ویلون‌های ترکی و ایرانی باشد
 
  • * درباره تنوع ژانر کاری‌تان صحبت کردید. یکی از موضوعاتی که اتفاقاً علی رهبری هم به آن اعتقاد داشت این بود که وقتی کسی در ارکستر سمفونیک ساز می‌زند، نباید در ارکسترهای پاپ هم حضور داشته باشد، چراکه سطح و سلیقه نوازنده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
میلاد: بله. به خود من هم گفت. زمانی که وارد ارکستر سمفونیک شدم به مهرداد گفت برادرت سالیان سال در ارکستر بوده اما الان در اجراهای دیگری ساز می‌زند. من فکر می‌کنم جای او این‌جا است. با هم تلفنی حرف زدیم و گفتم شک نکنید عاشق این هستم که به ارکستر سمفونیک بیایم ولی نمی‌توانم ثابت باشم چون بخشی از درآمد من در این گروه‌ها تأمین می‌شود که اتفاقاً درآمد خوبی هم هست. گفتم من چون برای شما احترام قائلم و دوست دارم از شما بیاموزم، می‌توانم برای اجرای چین در کنارتان باشم. یک جمله بامزه‌ای داشت که می‌گفت: «مامانم می‌گه پول زیادی خوب نیست!» گفت اگر من حقوقت را تا حدی بالا ببرم، می‌توانی با ما باشی؟ من هم گفتم از خدایم است. ولی خب نشد و افراد دیگری کنسرت چین را اجرا کردند که متأسفانه با کیفیت پایینی اجرا شد و فیدبک‌های بدی هم گرفتیم.

مهرداد: هر سمفونی چهار موومان است و باید هر چهارتای آن اجرا شود اما ارکستر سمفونیک در چین یک موومان زده بود! انگار که یک خواننده روی صحنه برود و فقط یک قطعه بخواند! امیدوارم همه دست به دست هم بدهند و موسیقی ایران پیشرفت کند.
 
  • * حالا به نظر شما نوازنده‌ای که در ارکستر سمفونیک ساز می‌زند، می‌تواند در گروه‌های دیگر هم باشد یا سطح سلیقه و نوازندگی‌اش تنزل پیدا می‌کند؟
میلاد: به نظر من اشکالی ندارد. بتهون در لحظه مرگ می‌گوید من قطره‌ای از اقیانوس بی‌کران موسیقی هستم. آنقدر موسیقی وسیع است و زیبایی دارد که نمی‌توانید درگیرش نشوید. اما نباید فراموش کرد که هر کس تعهدی دارد؛ یک آهنگسار باید تمرین روزانه داشته باشد، تمرین روزانه‌اش هم کار ساختن و دور ریختن است. یک خواننده تمرین روزانه لازم دارد و یک نوازنده هم به این تمرین نیاز دارد. من در این سن و سال اگر دو، سه روز تمرین نکنم، پدرم آن روز جواب سلامم را نمی‌دهد. اگر این تمرین‌های روزانه وجود داشته باشد، با ساز زدن در گروه‌های دیگر هیچ اتفاقی برای کسی نمی‌افتد.

مهرداد: الان «یویوما» با ارکستر فیلارمونیک برلین، با کیهان کلهر، با استینگ و جاش گروبن ساز می‌زند. اتفاقاً کار کردن در ژانرهای مختلف باعث پیشرفت می‌شود. اگر این تمرین هر روزه باشد، می‌تواند به تو کمک هم بکند.

میلاد: علی رهبری به این دلیل چنین حرفی می‌زد که خیلی از نوازنده‌هایی که به گروه‌های دیگر می‌روند، دیگر تمرین نمی‌کنند. می‌گویند ما که داریم پولمان را در می‌آوریم و مردم هم که به ما حال می‌دهند. خب این موضوع جذاب است دیگر.
 
  • * این دیدگاه شما هم جالب است. چون برخی از نوازندگان کلاسیک و ارکستر سمفونیک، حضور در اجراهای پاپ را به نوعی افت کلاس برای خودشان می‌دانند.
میلاد: پس یویوما هم نباید با استینگ ساز بزند؟

مهرداد: باید همه نوع موسیقی را در سطح بالا کار کرد. مثلاً در مراسم حکم تنفیذ باراک اوباما، «پِرمن» قطعه «فهرست شیندلر» را اجرا کرد و در عین حال با هنرمندان تمام سبک‌ها هم کار می‌کند.

میلاد: محدودیت در دنیای موسیقی باعث پسرفت می‌شود اما چارچوب خوب است. چارچوب یعنی بدانی چه کارهایی خوب است و باید آنها را انجام دهی. استیج‌های پاپ که در واقع برای من فقط بیزنس و سرگرمی است و دنیای موسیقایی من موسیقی کلاسیک است اما خارج از این دو فضا، با یک‌سری کارهای الکترونیک و موسیقی امبینت هم آشنا شدم که باعث آشنایی من با این فضا «اشکان آبرون» بود. همین صداها و افکت‌های الکترونیکی که ما خیلی ساده از آنها می‌گذریم. آنقدر این موسیقی برایم جذاب است و با آن از نظر احساسی خالی می‌شوم که گاهی اوقات ایده‌هایی می‌دهم که خود اشکان هم می‌گوید مگر تو موسیقی الکترونیک کار می‌کنی؟! اشکان می‌گوید موسیقی کلاسیک بسیار جذاب است و می‌تواند چیزهای زیادی به ما یاد دهد.

مهرداد: مثلاً ما در کنسرت‌هایی که با گروه «چارتار» داریم، میلاد در ساوندچک قطعه «چهار فصل» ویوالدی را تمرین می‌کند و به او درامز و در ادامه هم کیبورد اضافه می‌شود و در نتیجه به اجرای موسیقی کلاسیک با سازهای مختلف منجر می‌شود. ناخودآگاه آن دوستان هم می‌گویند موسیقی کلاسیک چقدر جالب است و در نتیجه هم آنها و هم ما به این شکل پیشرفت می‌کنیم. تا پیش از اینکه یویوما، سولیکورون بنوازد، از آن خوشم نمی‌آمد. اما وقتی دیدم او این کار را می‌کند، با خودم گفتم من که ایرانی هستم و در موسیقی‌مان کسی مثل استاد شجریان را داریم چرا سولیکورون نزنم؟!

میلاد: از ویولن در موسیقی پاپ به بدترین و تکراری‌ترین شکل استفاده می‌شود. خیلی از تم‌های معروف موسیقی پاپ را با ویولنی به اسم ویولن ترکی یا ویولن ایرانی می‌نوازند. البته کمانچه بهتر از ویولن ایرانی است و به قول علی رهبری، سوز بیشتری هم دارد. در گروه «چارتار» یک نوازنده کمانچه داریم که او یکی از تم‌های معروف موسیقی پاپ را که یک نفر با ویولن ترکی اجرا کرده، با کمانچه اجرا کرد. واقعاً اجرای بهتر و  جذاب‌تری شد.

مهرداد: به نظر من کسانی که ویولن ترکی می‌نوازند بهتر است، کمانچه بزنند.

میلاد: دقیقاً. چون معمولاً همه آنها کمانچه هم می‌نوازند. کمانچه ساز خودمان است در حالی که خیلی ها این ساز را نمی‌شناسند! این نکته جالب را هم بگویم که ویولن از روی کمانچه ساخته شده و قدمت این ساز شاید دو برابر ویولن باشد. به خاطر دارم یکی از خوانندگان مطرح به کنسرت حمید عسکری آمده بود و می‌گفت چرا ویولنیست تو این‌طوری می‌نوازد؟ ویولن خارجی می‌زند! حمید خنده‌اش گرفته بود و به او گفت ویولن این است و آنچه که جای دیگری می‌شنویم، ویولن نیست. اگر کسانی که ویولن قهوه‌خانه‌ای یا به قول شما پمپ‌بنزینی می‌زنند، کمانچه بنوازند، خیلی بهتر است. در حقیقت ویولنیست‌ها باید کار خودشان را انجام دهند و فقط ویولن کلاسیک بنوازند. مثل «دیوید گَرِت» که کارهای بسیار جذابی با ویولن می‌نوازد.
 
  • * گفتید که آن زمان از هنرستان وارد ارکستر سمفونیک شدید و سپس در چندین جشنواره فجر مقام آوردید. همان دوره و پس از ارکستر سمفونیک، چه همکاری‌های شاخصی داشتید؟
مهرداد: در ادامه به همراه دکتر حسن ریاحی یک‌سری کنسرت برای جشنواره موسیقی فجر، جشنواره جوان و بخش استعدادهای درخشان داشتیم. آن زمان طرحی برای موزیسین‌های جوان توسط دکتر ریاحی پایه‌گذاری شد که فقط من و آرش گوران شامل آن شدیم. براساس طرح دکتر ریاحی، موزیسین‌هایی که در جشنواره جوان یا فجر حائز مقام می‌شدند را به بنیاد نخبگان معرفی می‌کردند و از آن طریق یک‌سری کنسرت برگزار می‌کردیم که به همین دلیل قضیه سربازی من هم حل شد. سربازی نرفتم ولی برای بنیاد نخبگان یک پروژه تعریف و اجرا کردم. حقیقتاً سربازی باعث پسرفت یک موزیسین می‌شود اما دکتر ریاحی معجزه کرد و باعث شد من به سربازی نروم. البته میلاد قبل از من سربازی رفته بود و بعد از آن، این طرح ایجاد شد.

میلاد: آن زمان به دکتر ریاحی گفتم که این نوش دارو پس از مرگ سهراب است! (می‌خندند)

مهرداد: الان نوازنده‌های خوب و جوان زیادی داریم که باید شامل چنین طرحی شوند. نوازنده‌های هفده یا هجده ساله که از هنرستان خارج می‌شوند را باید مدیریت کنند تا بتوانند روند درستی داشته باشند. ما آن زمان خوب مدیریت شدیم و کنسرت‌های خوبی برایمان برگزار کردند.

میلاد: پس از آن دوره یکی از بهترین اجراهایی که داشتم به همراه شهرداد روحانی بود که قطعه «باغ ایرانی» از ساخته‌های ایشان را اجرا کردم و به آن افتخار می‌کنم.

مهرداد: یک‌بار هم با همدیگر اجرا کردیم.

میلاد: سولو را تقسیم کردیم و شهرداد روحانی با ما کار کرد. یکبار هم در قالب جشنواره موسیقی فجر در برج میلاد این کار را به تنهایی نواختم. یکی از افتخارات من این است که سولیست ارکستر شهرداد روحانی بوده‌ام.

مهرداد: تا سال گذشته با علی رهبری بودیم و من با شهرداد روحانی هم بودم. اما تقریباً هفت ماه است که از ارکستر سمفونیک دور هستیم، چون حالش خوب نیست.

 
پول باعث پیشرفت موزیسین نمی‌شود  
 
  • * به بحث نخبگان اشاره کردی؛ خیلی‌ها می‌گویند موسیقی یک هنر لوکس و پرهزینه است و کسی که بخواهد تا سطح بالا و تخصصی این هنر را دنبال کند، باید پولدار باشد. موسیقی واقعاً لوکس است و شما بچه پولدار بودید که تا این سطح پیشرفت کردید؟
مهرداد: لوکس بودن در موسیقی به پول نیست، به فکر است. به نظرم مدیریت و فکرِ لوکس، می‌تواند شما را به یک موزیسین لوکس تبدیل کند. فکر می‌کنم اغلب موزیسین‌های فعال، ابتدا پولدار نبودند. مثلاً علی رهبری الان خیلی پولدار است اما زمان قدیم در پایین‌ترین نقطه شهر زندگی می‌کرده است. به نظرم پول باعث پیشرفت موزیسین نمی‌شود.

میلاد: من شاگردی دارم که در حال ورود به رشته پزشکی است. یک‌بار درباره هزینه‌های تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه آزاد با من صحبت کرد که واقعاً تعجب کردم! مبلغی که برای موسیقی هزینه می‌شود، در برابر رشته پزشکی عملاً هیچ است. استعداد و سخت‌کوشی در موسیقی بسیار مهم است. مثلاً یکی از شاگردان من عاشق فوتبال است و می‌گوید به نظرم مسی یک استعداد است در حالیکه رونالدو به آن اندازه هوش ندارد ولی به دلیل سخت‌کوشی و پشتکار، از مسی جلوتر است.

مهرداد: یک‌بار به مسترکلاسی در ارمنستان رفتم که استادش، پروفسور بود و فکر کردم که پول زیادی از من خواهد گرفت. به همراه استادم، کریم قربانی به کلاسش رفتم و برای او ساز زدم. اما در کمال تعجب آن پروفسور به من گفت نمی‌خواهد پول بدهی. گفت من دوست دارم با موزیسین‌های خوب کار کنم.

 
طرفدار موسیقی کلاسیک در دنیا در حال کم شدن است  
 
  • * می‌خواهم کمی راجع به مخاطب‌ها صحبت کنیم. مخاطبی که در دهه نود به اجراهای کلاسیک می‌آید نگاهش نسبت به موسیقی ارکسترال چگونه است؟ چون این مخاطب در اواخر حضور علی رهبری در ارکستر سمفونیک، ریزش پیدا کرد، در حالی که اوایل سالن‌ها پرمخاطب‌تر بود.
میلاد: وقتی یک مخاطب عام وارد ارکستر سمفونیک می‌شود، در همان بدو ورود برایش جذاب است. به نظر من تبلیغات برای ارکستر سمفونیک بسیار ضعیف بود در حالی‌که نقش تعیین کننده‌ای دارد.
 
  • * اصلاً آدم‌هایی که در دهه نود زندگی می‌کنند، می‌توانند به تماشای اجراهای ارکستر سمفونیک بنشینند؟
مهرداد: کسانی که در دهه قبل و این دهه متولد شده‌اند از سن کم موسیقی کار می‌کنند اما در دهه‌های شصت و هفتاد درگیری‌های بیشتری وجود داشت و موسیقی برای کودکان و نوجوانان، آنچنان در اولویت نبود. اما این روزها در هر خیابان و محله یک آموزشگاه موسیقی است و در هر خانه یک پیانو یا ویولن و گیتار وجود دارد. به نظرم این برای آینده موسیقی خوب است. آن اواخر به این دلیل اجراهای ارکستر سمفونیک خالی بود که هیچ حمایت و تبلیغی از آنها نمی‌شد. دیگر جوری شده بود که این اواخر برای ارکستر سمفونیک، در صفحات اینستاگرامیِ خودمان تبلیغ می‌کردیم. به نظرم وضع اجراهای ارکستر سمفونیک از لحاظ جذب مخاطب در آینده بهتر خواهد شد. چون شاگردهای من می‌گویند که ما موسیقی‌های این روزها را در ماشین و جاهای دیگر می‌شنویم اما دوست داریم به تماشای اجرای ارکستر سمفونیک بنشینیم. البته به این موضوع اعتقاد دارم که طرفدار موسیقی کلاسیک در دنیا در حال کم شدن است ولی ما هنوز با دنیا فاصله داریم.
 
  • * مثل اتفاقی که برای موسیقی راک در دنیا در حال رخ دادن است.
میلاد: کلاً موسیقی در حال کوچک شدن است.

مهرداد: مثلاً ارکستر فیلارمونیک وین، در ماه حداقل دو کنسرت برگزار می‌کند و بیننده آبونمان دارد. به این معنا که هر صندلی به نام یک نفر است. علی رهبری در حال اجرایی کردن این طرح بود و می‌خواست هر صندلی را برای یک مخاطب بگذارد و در هر کنسرت برای آن شخص دعوتنامه ارسال شود. به این ترتیب همیشه سالن پُر بود و طرفداران ثابتی داشت و اگر طرفداران بیشتر می‌شدند به شب‌های اجرا اضافه می‌شد.

میلاد: اما هنوز این کار در ایران جای کار زیادی دارد. هنوز مردم ما به اندازه اروپا کارهای کلاسیک را نشنیده‌اند. در ایران خیلی‌ها هستند که هنوز کارهای موتزارت و بتهوون را نشنیده‌اند و سازها را نمی‌شناسند.

مهرداد: مثلاً ما در ایران فقط یک نوازنده خیلی خوب ترومبون داریم که آن هم حسین شریفی است یا نوازنده‌های خوب ویولن انگشت‌شمار هستند. در ساز ویولنسل هم دو یا سه نوازنده داریم که واقعاً رپرتوارهای مختلف را زده باشد.

 
رهبریِ ارکستر یکی از رشته‌های دانشگاهی است ولی در ایران همه خیلی زود رهبر ارکستر می‌شوند!

 
  • * کمی هم راجع به ارکستر ملی صحبت کنیم. این ارکستر هم طبق روال ارکسترهای ما، فراز و نشیب زیادی داشت. به نظرتان الان حال ارکستر ملی چطور است؟
مهرداد: من و برادرم زمانِ شروع به کار ارکستر ملی، چند نوازنده به آقای شهبازیان معرفی کردیم ولی خودمان ارکستر ملی را ترک کردیم.

میلاد: آقای فریدون شهبازیان آهنگساز بسیار خوبی است اما من فکر می‌کنم در جای درستی قرار نگرفته است. یکی از افرادی که از نظر من می‌تواند برای ارکستر ملی خوب باشد، «حسین پیشکار» است که به تازگی هم یک جایزه بین‌المللی کسب کرده است. بردیا کیارس هم می‌تواند رهبری ارکستر ملی را بر عهده داشته باشد.

مهرداد: بردیا کیارس رهبر ارکستر بسیار خوبی است. زمانی هم که با علی رهبری بودیم، ایشان دستیار آقای رهبری بود.

میلاد: خارج از ایران، رهبریِ ارکستر یکی از رشته‌های دانشگاهی است ولی در ایران همه خیلی زود رهبر ارکستر می‌شوند! اما بردیا کیارس پیش از این‌که رهبر ارکستر باشد، یک موزیسین است. در ایران موزیسین‌های کمی داریم اما حتی نوازنده‌ها هم باید موزیسین باشند و اولبتوانند موسیقی را خوب بفهمند و بعد ساز بزنند. علی رهبری موزیسین خوبی است و تخصص خوبی هم دارد؛ حسین پیشکار هم همین‌طور است.

مهرداد: موزیسین‌های ما در ایران باید بدانند که چه می‌خواهند.
 
  • * در دوره استاد فرهاد فخرالدینی اوضاع ارکستر ملی چطور بود؟
میلاد: ایشان هم آهنگساز بسیار خوبی است ولی رهبری ارکستر یک تخصص است. آقای فخرالدینی بسیار دوست داشتنی هستند و کارهای خیلی خوبی هم دارند که بر هیچ کس پوشیده نیست اما ایشان هم باید آهنگساز باشند و یک رهبر حرفه‌ای کارهایشان را اجرا کند. خیلی‌ها فکر می‌کنند رهبر فقط برای هماهنگی نوازنده‌ها حضور دارد ولی صدای ارکستر را رهبر از ارکستر بیرون می‌کشد و وظایف مهمی دارد.

مهرداد: به قول علی رهبری، ارکستر خوب و بد وجود ندارد، رهبر خوب و بد وجود دارد.
 
  • * پس از ماجرای تعطیلی ارکستر ملی، این ارکستر در یک دوره به شکل نیمه خصوصی کارش را با محسن رجب پور و حسین علیزاده دنبال کرد که آن دوره هم با اینکه کوتاه بود اما ویژگی‌های خاص خودش را داشت.
مهرداد: حرکت محسن رجب‌پور در ارکستر ملی خوب بود و مثل همیشه با تجربه عمل کرد. حسین علیزاده هم که همیشه در جاهای خوب حضور دارد. موزیسین‌های خوب همیشه کار خوب و حال خوب می‌خواهند.

میلاد: من در دوره فریدون شهبازیان، به عنوان کنسرت مایستر حضور داشتم ولی همیشه نامطمئن بودم. نوازنده‌ها از من می‌خواستند آن جایی از قطعه که باید وارد شوند را به آنها بگویم.
 
  • * حضور محمد اصفهانی هم در ارکستر ملی با انتقاداتی مواجه شد و گفتند نباید خوانندگان پاپ با این ارکستر روی صحنه بروند. شما چه نظری دارید؟
میلاد: محمد اصفهانی هم می‌توانست در ارکستر ملی حضور داشته باشد اما به نظرم اولویت‌های دیگری هم داشتیم.

مهرداد: ارکستر ملی نشان‌دهنده بخش ملی و سنتیِ موسیقی ما است. مثلاً در زمان بردیا کیارس، همایون شجریان با ارکستر ملی خواند یا در زمان استاد فرهاد فخرالدینی، شاهد حضور علیرضا قربانی و سالار عقیلی بودیم. آن دوستان توانستند با مدیریت خود آن خواننده‌ها را جذب کنند. فریدون شهبازیان هم از همایون شجریان دعوت کرد اما او نیامد.
 
در کنسرت‌های پاپ باید نوازنده و بازیگر خوبی بود تا بتوان حس را با قدرت بیشتری به مخاطب انتقال داد
 
  • * برسیم به اولین اجرای پاپی که داشتید. با چه کسی و چه سالی بود؟
میلاد: اولین اجرای پاپ من با رضا صادقی بود. زمانی بود که بهنام ابطحی برای اولینبار رهبری ارکسترش را برعهده داشت و من رهبر ارکستر زهی بودم. من در دوره پویا نیکپور هم در گروه رضا صادقی حضور داشتم اما می‌خواهم حقیقتی را بگویم؛ من از همکاری با رضا صادقی لذت نبردم و وقتی با دیگران روی صحنه رفتم دیدم شرایط لذت‌بخش‌تر است. تنها کسی که باعث می‌شد حال من در ارکستر رضا بهتر باشد، پویا نیک‌پور بود. پویا موزیسین بسیار خوب و باشعوری است. من در همکاری با حمید عسکری هم لذت بردم ولی در ارکستر رضا این‌طور نبود. بسیاری از مخاطبان پاپ، من را با حضور در ارکستر حمید می‌شناسند و هر دو خیلی یکدیگر را دوست داریم. در ادامه با علیرضا عصار روی صحنه رفتم که بسیار باشعور و به معنای واقعی، موزیسین است. یک بار به من گفت وقتی ویولن می‌زنی، یاد ویولنیست‌های فرانسوی می‌افتم. واقعاً تعبیر دلنشینی بود. در ادامه هم با «چارتار» روی صحنه رفتم که این همکاری هم برایم جذاب بود. آرش فتحی، آهنگساز «چارتار» از جوان‌های باسواد و خوب حوزه آهنگسازی است. بعداً هم با اشکان آبرون آشنا شدم که کارش را بسیار دوست دارم. الان هم با اشکان تنظیم‌های مسیح و آرش عدل‌پرور را انجام می‌دهیم که اجراهای آنها هم پس از محرم و صفر آغاز می‌شود. سولوی ویولنی که در قطعه «آرومه دل» مسیح و آرش نواختم، با استقبال جالب مخاطبان مواجه شد.
 
  • * اتفاقاً موسیقی مسیح و آرش ارتباط چندانی با سازهای زهی و خصوصاً ویولن ندارد.
میلاد: ویولنی که از من می‌شنوند به گفته خودشان باعث تعجب شده و ساز من توانسته در موسیقی R&B آنها جواب بدهد. در آهنگی که با آنها کار کردم، آرش چند مرتبه صدای خودش را پخش کرد که از آن برای نوازندگی ایده گرفتم. بهم گفت سولوی تو را آنقدر دوست دارم که می‌توانم روی آن ملودی بسازم.
 
  • * مهرداد تو چطور؟ از اجرا با رضا صادقی راضی بودی؟
مهرداد: اولین اجراهای پاپ من با رضا صادقی بود ولی من کلاً موسیقی پاپِ این فضا را نمی‌پسندم. میلاد اکثراً ارکستر زهی رضا را مدیریت می‌کرد و گاهی اوقات چیزهایی که دوست نداشتم را برای من تغییر می‌داد که این تغییرات با استقبال پویا نیک‌پور هم مواجه می‌شد. در ادامه به سمت موسیقی تلفیقی رفتم و همکاری با «چارتار» برایم لذت بخش بود. گروه «دال» هم یکی دیگر از همکاری‌های من بود که موسیقی آنها را هم دوست دارم، اجراهایم با گروه «دنگ شو» را هم همینطور. کلاً در موسیقی پاپ، ویولنسل چندان شناخته شده نیست ولی در حال فرهنگ‌سازی هستیم. ما به همراه «چارتار» تقریباً در تمامی شهرهای ایران روی صحنه رفته‌ایم و می‌توان گفت اولین گروه پاپ-سنتی یا تلفیقی بود که کارش در این حجم شنیده شد. آنها به سازهای زهی اهمیت ویژه‌ای می‌دادند.

میلاد: یکی از باسوادترین اعضای گروه، آرش فتحی است. از معدود کسانی است که در اجراها برای نوازنده‌ها نُت می‌نویسد.

مهرداد: در اجراهای زنده و ضبط‌های استودیوییِ ما، نُت وجود ندارد و فقط می‌گویند که نوازنده باید بنوازد.

میلاد: خیلی وقت‌ها خواننده با دهان می‌خواند و ما باید گوش کنیم و ساز بزنیم! در اجراهای چارتار واقعاً خوشحال بودیم که آرش برای ما نُت می‌نوشت. البته پویا نیک‌پور هم همین‌طور بود
.
مهرداد: موسیقی پاپ با وجود نواقصش، بخش‌های خوب زیادی هم دارد. از جمله کنسرت علیرضا عصار و پویا نیک‌پور که ارکستر زهی و گروه کُر بزرگ داشتند. به غیر از این به نظرم کنسرت آنپلاگد سیروان خسروی هم بی‌نظیر و یک پکیج عالی بود. تنظیم خوب کاوه یغمایی برای ما جذابیت زیادی داشت.

میلاد: تنظیم‌های زهی کاوه یغمایی خیلی خوب بودند. ما در آن کنسرت حضور نداشتیم ولی واقعاً تعجب کردم که یک نوازنده گیتار الکتریک این‌طور توانسته بود برای سازهای زهی بنویسد.
 
  • * میلاد تو در ارکستر حمید عسکری به نوعی جایگزین زنده یاد نیما وارسته شدی چون او ویولن‌های ارکستر را می‌نواخت و کاراکتر خوبی هم بین طرفداران حمید پیدا کرده بود. در ابتدا می‌گفتند که تو نمی‌توانی جای نیما را در نواندگی ویولن بگیری اما از اولین اجرا حمید عسکری جایگاه متفاوتی به تو می‌داد. یعنی همیشه کنارش بودی و سولونوازی‌های پررنگی هم داشتی.
میلاد: پس از جدایی از ارکستر رضا صادقی از چند گروه پیشنهاد داشتم و آخرین نفری که به او فکر می‌کردم، حمید عسکری بود. در اولین جلسه تمرین، حمید عسکری خیلی از من تعریف می‌کرد. در اولین کنسرت هم، من عقب استیج ایستادم ولی حمید در هنگام ساوندچک گفت تو چرا عقب ایستاده‌ای؟ باید جلو کنار من باشی. در همه کنسرت‌های حمید، تکنوازی داشتم و همیشه کنسرت را من شروع می‌کردم. درباره نیما وارسته هم باید بگویم که او بیشتر از این‌که نوازنده ویولن خوبی باشد تنظیم‌کننده خوبی بود. اما ظاهراً شخصیت جالبی داشته. حمید می‌گفت اگر نیما تو را می‌دید حتماً عاشقت می‌شد و فقط کیبورد می‌نواخت و تو نوازنده ویولن بودی. با آن مرحوم برخوردی نداشتم ولی شنیده‌ام که در بخش تنظیم، استعداد بسیار خوبی داشته و کارهایش با بنیامین و حمید در ایران شنیده شده است.

مهرداد: البته نمی‌دانم چرا من و میلاد در هر ارکستری که هستیم خواننده‌ها می‌گویند باید در کنسرت، کنار ما باشید! (می‌خندند) وقتی یک اجرای پاپ را می‌پذیرید، باید به حرفه‌ای‌ترین شکل ممکن اجرا کنید. در کنسرت‌های پاپ باید نوازنده و بازیگر خوبی باشید تا بتوانید حس را با قدرت بیشتری به مخاطب انتقال دهید. یک نفر برای من کامنت گذاشته بود که آقای عالمی از شما بعید است. چرا در اجراهای چارتار آن حرکات را انجام می‌دهید! من آن کامنت را پاک نکردم و الان می‌گویم هر ژانر موسیقی که اجرا می‌کنید، شرایط خاص خودش را دارد. اگر در همه ژانرها یک مدل باشید، قطعاً مخاطب آن را نمی‌پذیرد چون بخش زیادی از اجراهای پاپ، «شو» است.

مهرداد: هانس زیمر یک تور  کنسرت برگزار کرد که چندین سولیست داشت؛ «تینا گو» نوازنده ویولنسل او است که واقعاً کارهای جالبی انجام می‌دهد. اصلاً کنسرت هانس زیمر برای اجراهای پاپ و تلفیقیِ من الگو بود. گروه «Two Cellos» یک اجرای معروف در آکروپولیس دارد که واقعاً حرکات جالبی روی استیج دارند. جالب است که این دو نفر نوازنده بسیار خوب کلاسیک هستند و در ارکستر فیلارمونیک برلین تکنوازی دارند. هر نوازنده‌ای باید بتواند تمام سبک‌های موسیقی را به بهترین شکل اجرا کند یا این‌که حداقل آنها را بشناسد.
 
  • * برای جمع‌بندی اجراهای پاپ شما این سوال را دارم که وقتی قصد ورود به کنسرت‌های پاپ را داشتید، پدرتان مخالفت نکرد؟!
میلاد: پدر ما در ابتدا مخالف بود. اما وقتی دید کنسرت‌های پاپ باعث نمی‌شود از تمرین و پیشرفت‌مان کاسته شود و حتی از موسیقی کلاسیک به اجراهای پاپ می‌بریم، استقبال هم کرد.

مهرداد: پدرم نوازنده تار و سه تار است و شاگرد استاد «هوشنگ ظریف» بوده ولی گفت مبادا روی استیج پاپ، ایرانی یا ترکی بنوازید چون نوازنده کلاسیک هستید. ما به حرف او گوش کردیم و نتیجه‌اش را هم گرفتیم.
 
 
بیشتر از این‌که در ایران ضعف نوازنده برای استودیو داشته باشیم، ضعف مهندسی صدا و استودیو داریم
 
  • * موضوعی که این روزها در موسیقی رایج شده، ضبط قطعات در خارج از کشور و با نوازنده‌های خارجی است. نظر خواننده‌ها هم این است که با این کار دردسر کمتری دارند و نتیجه هم بهتر می‌شود. اما نوازنده‌ها آن را توهین قلمداد می‌کنند...
میلاد: یک مدت این موج وجود داشت ولی الان کمتر شده است. من مشکلی ندارم و اتفاقاً به نظرم توهین هم نیست. چند روز پیش من و علی جعفری‌پویان به همراه مهرداد برای یک مجموعه آثار از علیرضا افکاری قطعاتی را نواختیم. ایشان آن آلبوم را برای میکس و مستر به خارج از کشور برد و آنها هم گفته بودند که نوازندگان ایرانی چقدر خوب نواخته‌اند. بیشتر از این‌که در ایران ضعف نوازنده برای استودیو داشته باشیم، ضعف مهندسی صدا و استودیو داریم. اکثر مهندس‌های صدا در ایران و کسانی که میکس و مستر انجام می‌دهند، کار را تجربی یاد گرفته‌اند، در حالی که همه این فعالیت‌ها یک تخصص است.

مهرداد: چندی پیش، با پیمان یزدانیان برای فیلم جدید بهمن فرمان‌آرا ضبط ویلنسل داشتم. می‌گفت می‌خواهم این موسیقی را به صورت ارکستری ضبط کنم اما برای چنین کاری ارکستر ویژه، دِد روم و رهبر نداریم. سولوی ویلنسل را با من ضبط کرد و برای ضبط ارکستر به خارج از کشور رفت. مثلاً علی رهبری قصد داشت کاری کند تا موسیقی فیلم‌ها هم با ارکستر ضبط شوند. الان یک آهنگساز بخواهد چنین کاری انجام دهد، باید مجوز ضبط اخذ کند و سالن تمرین بگیرد و ارکستر جمع کند. در صورتی‌که ما باید یک ارکسترِ آماده فقط برای ضبط‌هایی به این شکل داشته باشیم.
 
  • * کمی هم به موضوع تدریس بپردازیم. اولین نکته این است که می‌گویند تدریس، خلاقیت را از بین می‌برد. نظر شما چیست؟
میلاد: من تدریس را دوست ندارم. آنقدر که نوازندگی و پیشرفت برای خودم اهمیت دارد، تدریس جذاب نیست. اما من فقط شش شاگرد دارم و هیچ آموزشگاهی را برای تدریس قبول نمی‌کنم. اعتقاد دارم که زمان تدریس من در سن پنجاه سالگی است. آن شش شاگرد را بیچاره کرده‌ام ولی آنها واقعاً دوستم دارند! یک شاگرد دارم که هفت شب از بوکان استان کردستان حرکت می‌کند و هفت صبح می رسد و دوباره ساعت یک ظهر از تهران با اتوبوس به بوکان می‌رود. پیشرفت بسیار چشمگیری هم داشته و انگیزه‌اش خیلی زیاد است. نمی‌خواهم از شاگردها درآمد داشته باشم و فقط می‌خواهم مرور گذشته خودم باشد.

مهرداد: به نظر من سن تدریس حداقل بالای 35 سال است در حالی‌که خیلی‌ها فکر می‌کنند درس دادن افتخار است. این تدریس نیست که افتخار است، بلکه تربیتِ صحیح افتخار است. استاد من، کریم قربانی اولین‌بار که تدریس کرد حدوداً 35 سال سن داشت. در سن 40 سالگی می‌خواهم تدریس را به شکل جدی دنبال کنم و شاید یک آکادمی موسیقی تأسیس کنم. الان من و آتنا اشتیاقی در ساز ویلنسل فعال‌تر هستیم و هر دوی ما هم شاگرد کریم قربانی بوده‌ایم. امیدوارم روزی برسد که ما هم بتوانیم شاگردانی تربیت و به آنها افتخار کنیم.
 
  • * کیفیت آموزش در ایران چطور است؟
میلاد: کیفیت آموزش ساز ویولن در ایران ضعیف است. اساتید خوبی نظیر مرجان قنبری داریم که استاد من بود یا عموی من رضا عالمی که به صورت آکادمیک کار کرده و می‌تواند شاگردان خوبی تربیت کند. اما نود درصد کسانی که در آموزشگاه‌ها تدریس می‌کنند، نه اتفاقی در موسیقی برایشان رخ داده و نه مدرک موسیقی دارند.

مهرداد: الان خیلی‌ها به خاطر پول تدریس می‌کنند که به نظرم اشتباه است. من حاضرم پول کمی‌داشته باشم اما صرفاً به این دلیل تدریس نکنم. البته تدریس بیشتر از این‌که پول داشته باشد، سختی دارد.
 
  • * سه نفر از بهترین نوازنده‌های ایران و جهان را در ساز خودتان نام ببرید.
میلاد: در ایران می‌توانم به بردیا کیارس، خاچیک باباییان و علی جعفری‌پویان اشاره کنم. در جهان هم می‌توانم به یاشا هایفتز، ماکسیم ونگروف و ایزاک پرلمن اشاره کنم که دوستشان دارم.

مهرداد: آیدین احمدی‌نژاد، عباس ظهیرالدینی و کریم قربانی. در میان نوازنده‌های جهانی هم یویوما را خیلی دوست دارم و آرزوی من دیدن او است. لین هرل و روستروپوویچ هم نوازندگان مورد علاقه من هستند.
 
  • * دوست دارید با کدام خواننده یا گروه موسیقی روی صحنه بروید که تاکنون شرایطش پیش نیامده است؟
میلاد: در بخش موسيقي كلاسيك و تخصصي خودم خيلي دوست دارم علی رهبري برگرد و دوباره با ايشان همكاري داشته باشم. در بخش موسيقي پاپ و غيركلاسيك هم به نظرم كنسرت آرش و مسيح مي‌تواند اتفاق خوبي از نگاه مخاطبين و استقبالشون نسبت به كنسرت‌های دیگر باشد.

مهرداد: در بخش کلاسیک دوست دارم با علی رهبری کار کنم. در زمینه موسیقی فیلم هم دوست دارم با رامین جوادی همکار کنم. البته همکاری با کریستف رضاعی هم برایم لذت‌بخش بود. کار با امیر توسلی، بردیا کیارس و پیمان یزدانیان هم برایم جالب بود. در بخش پاپ هم کسی که دوست دارم با او کار کنم سیروان خسروی است.
منبع: 
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 آبان 1396 - 11:32

دیدگاه‌ها

شنبه 13 آبان 1396 - 12:23

یه سوالی برای من پیش آمده: این یه مصاحبه برای اظهار نظرهای شخضی آقایان هست. میشه بگین آقایان خودشون رهبری ارکستر بلد هستند که یه نفری مثل استاد فخرالدینی رو میبرند زیر سوال؟ برای شما هم متاسفم که برای جذب خواننده میخواین اسطوره های موسیقی را به چالش بکشین.

دوشنبه 27 فروردین 1397 - 15:48

مصاحبه خیلی خوبی بود. میلاد عالمی در قطعه آروم دل مسیح و آرش بینظیر است و همچنین در کنسرتهای این دو برادر بسیار عالی و تاثیرگذار بوده. آرزوی موفقیت برای برادران عالمی دارم.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود کاوه یغمایی در کنسرت سیروان همه را شگفت‌زده کرد | موسیقی ما