جشنواره سى وهفتم فیلم فجر - نگاهی به موسیقی فیلم های ناگهان درخت و سال دوم دانشکده من
ناگهان فرود
نسیم قاضی زاده: تا روز ششم جشنواره دو فيلم كه نام كريستف رضاعى را در مقام آهنگساز بر خود داشته اند در سينمای رسانه ها پخش شد؛ اولى "ناگهان درخت" به كارگردانى صفى يزدانيان و دومى "سال دوم دانشكده من" به كارگردانى رسول صدرعاملى. كريستف رضاعى با "در دنياي تو ساعت چند است؟" گامي را در موسيقي فيلم برداشت كه اگر نگوييم طي بيست سال گذشته در موسيقي فيلم ايران بىسابقه بود،قطعا از كمسابقه ها محسوب میشود؛ اينكه يك موسيقى تا اين اندازه بين مردم جا باز كند، در كافهها پخش شود، آلبومش پرطرفدار شود، خوانندهاش شناخته شود و با شنيدن چند نت از آن به راحتى تصاوير فيلم به ذهن متبادر شود، از آن اتفاقاتي است كه البته در موسيقي فيلم دنيا مرسوم است اما در موسيقي فيلم ايران بسيار كم سابقه. كريستف رضاعي سالهاست كه در حوزه موسيقي فيلم فعاليت كرده، موسيقى هاى خوب و ماندگارى همچون "كنعان" نوشته و گروه خلاق "نور" را تشكيل داده. با اين مقدمه ساخت دو موسيقي "ناگهان درخت" و "سال دوم دانشكده من" كه اولى متوسط و دومى بسيار پايين تر از متوسط بود كمى برای کارنامۀ او دور از ذهن بود.
اصلیترین مشکل موسیقی "ناگهان درخت" چندپارگی آن است؛ با تكنوازي تنبك آغاز میشود و با فهمیدن اینکه نام عشق کودکی فرهاد (پیمان معادی) مهتاب (مهناز افشار) است، آهنگ قديمی "مهتاب" با مطلع مهتاب ای مونس عاشقان پخش میشود. کمی بعدتر وصل این موسیقیها به موسیقیای با حضور فعالانه گیتار و فلوت و سازهای زهی که حالت نوستالژیک قطعۀ قبلی را ادامه میدهد. با اینحال که به نظر میرسد میتوان خط و ربطی نه چندان قوی را بین این موسیقیها پیدا کرد اما داشتن تون غیرایرانی از اصلیترین چیزهایی است که همه آنهایی که موسیقیهای رضاعی را دنبال میکنند بر آن واقفاند.
گیتار نقش اساسی در موسیقی "ناگهان درخت" دارد. از حضورش در موقعیتهای کمیک گرفته تا نقشش در القای وضعیتهای گوناگونِ تکرارشونده مثل موقعيت ابزورد هل دادن ماشين شهربانی و گيتاری كه آرپيژ مینوازد یا لحظاتی بعد از آن که باز صدای گیتار صدای غالب است و تكرار زمان و تلنگر زدن به خاطرات کارکرد اصلی آن است. با ریتم فیلم که قصد ندارد تندتر از ریتم عادی زندگی یک عاشق باشد، موسیقی رضاعی همسو است. پيانوی آرام و سرخوش در صحنه برف آمدن و دوچرخه سواری در رشت مثل گذر خاطرات است كه هم پراكنده اند و هم چندان جدی نيستند. موسيقي هم همين فرمان را جلو میرود. آنقدرها قصد ندارد جدی باشد و میداند که واقعیت آخرین چیزی است که میخواهد روایت کند. همچنان تصویر کودکی پررنگترین تصویر ساخت موسیقی است که در این راه فلوت و گیتار اصلیترین ابزار ساخت آن اتمسفر هستند. همچنین است حال و هوای پاستورال و ساده موسیقی که همچون یادآوری رشت و خاطراتش قرار نیست خیلی شهری و بزرگ شود. سادهفهم است و قول و قراری برای پیچیدگی ندارد.
در این میان، حضور لحظاتی از موسیقی که در فیلمنامه آمده است همچوم آواز مادر بسيار خوب و به جاست. " من از دست غمت مشكل برم جان" یکی از بیادماندنیترین لحظات موسیقایی "ناگهان درخت" است. همینطور است دربارۀ "اشكها و لبخندها" و اجرای ملودی آن به قصد حضور شخصیت لادن. همینطور یکی دیگر از این لحظات خوب ، موسيقیای است که در رشت درماشين پخش میشود؛ " نشو نشو ایپچه بس رنجه نكن جانا". به اینها اضافه کنید "سوزانا" کوهن و موسیقی فیلم "جانی گیتار". گره زدن شخصیتها و حال و هوایشان به موسیقیهایی در گذشته علاوه بر اینکه به بارشنیداری فیلم افزوده میکند، به کمک شناخت راحتتر و بهتر صحنهها هم میآید. از سویی چون گذشته و حال در "ناگهان درخت" به هم تنیده است، لحن موسیقی هم گره خورده به گذشته. وقتی که فرهاد در حال ادای مونولوگ عاشقانهاش به مهتاب است، استفاده از بادی-برنجیها انتخاب خوبی میتواند باشد چرا که در ذاتش گذشته وجود دارد.
بیشتر نگرانیها و دغدغهها از آن حضور یا عدم حضور مهتاب است در کنار زنی دیگر که مادر است و پررنگی یا کمرنگی حضورش را خودش تعیین میکند و البته دخترکی که قرار است به این جمع اضافه شود و تنها تصویری که فعلا از او داریم ایستادن با موهای باز بر کرانه دریاست. بنابراین بیهوده نیست اگر انتهای فیلم با آوایی زنانه تمام شود. والسی که در آن خبر از زندگی هست و در کنار ناقوسی شنیده میشود که هم میتواند نشان از زندگی بدهد و هم مرگ.
موسیقی "ناگهان درخت" میتوانست به مراتب یکدستتر و دلنشینتر از اینی که هست باشد، میتوانست به شخصیتی واحد در کنار شخصیتهای فرهاد و مهتاب و مادر تبدیل شود اما این اتفاق نیفتاد و تنها شمایلی از یک موسیقی خوب از آن برجا ماند که قابلیت ارتقا داشت اما نصیبش نشد.
با اینکه به واسطه هزار و یک دلیل موسیقی "سال دوم دانشکده من" باید موسیقی خوبی میبود و مخاطب را با خود میکشاند اما متاسفانه اصلیترین ویژگی موسیقی فیلم را که همخوانی آن با جنس فیلم بود را نداشت. "سال دوم دانشکده من" بارها در فیلمنامه تاکید میکند که موسیقی برای من ارج و قرب ویژهای دارد؛ از هدفونی که رابط گوشهای دو دوست است و در تمامی لحظات فیلم حضور دارد تا حس شنوایی "آوا" که حتی در زمانی که به کما رفته فعال است و مهتاب برایش موسیقی میگذارد و حرف میزند. همه اینها بارها و بارها سرنخهایی محکم و واضح برای آهنگسازند که نقش جایگاه حیاتی موسیقی فیلم را بداند. چه بسا در فیلمی چون "سال دوم دانشکده من" موسیقی میتوانست نجاتبخش باشد، میتوانست آن ریتم و قصۀ گمشدهای باشد که فیلمساز نتوانسته به آن در فیلمنامه و کارگردانی برسد و شاید با کمک آهنگساز کمی از این نقصان جبران میشد.
فیلم با ترانه بینظیر "اشارات نظر" سروده "هوشنگ ابتهاج" و ساخته میلاد درخشانی آغاز میشود بعد خیلی زود به موسيقي افكتيو و ريتمهای منقطع داخل اتوبوس بسنده میکند. قرار است این فضاهای الکترونیکی نماینده موسیقی جوانانه و مثلا امروزی باشند اما وضعیت بلاتكليفشان در مواجهه با داستان فیلم از ارزش آن میکاهد. كنار سي و سه پل برای اولين بار موسيقی کمی جدیتر با گيتاری كم جان و سردستی ظاهرمیشود که با رفت و آمد آرپيژوار و همراهی با صدای زن ادامه پیدا میکند. موسیقیهایی که نه تنها با فضای فیلم که حتی از فضای تصاویر هم دورند.
موسیقیهای فیلمنامهای هم که میتوانستند نقش حال-خوب-کن ها را داشته باشند و به سادگی انتخاب شوند باز همان وضعیت بلاتکلیف را دارند. آنها هم ملغمهای از موسیقی سنتی و تلفیقی و پاپ اند. از همخوانی بچه ها در هتل روی شعر خيام گرفته تا "چرا رفتی" با صدای همايون شجريان به بهانه خاطرههای آوا و مهتاب.
موسيقي در "سال دوم دانشکده من" از اساس بي هويت است و عوض اینکه کمی ترجمان مهربانانه تری از قصه روی تصویر باشد، با کفشهای آهنی روی اعصاب راه میرود. تنها بخشی که از موسیقی به درستی استفاده شده است، لحظهای است که علی به دیدار آوا در بیمارستان آمده و زهیها و اركستر بزرگ موسیقی تماتيك مینوازند. همچنین است در زمان بعد از ملاقات و اعترافهای مهتاب که برای علی وويس ميگذارد و رفت و آمد زهیها شنیده میشود. موسیقی هر چه رو به پایان فیلم میرود، حجمش بيشتر و بيشتر میشود .
موسيقي "سال دوم دانشکده من" موسیقی ذهن مهتاب و دنيای او در كماست هرچند گاه صدای موسيقي فيلمهای جنگی را میتوان از آن شنید و حتی اوجهایی که میآید، فراتر از اوجهای قصهاند و موسیقی زیاده از حد اغراقگونه است. موسیقی با صدای بوق ماشين ها در ادغام با ويولنها و حرکت دایرهواری که از انتها به ابتدای فیلم دارد تمام میشود تا ما نگران آینده کاری کریستف رضاعی در موسیقی فیلم ایران و مسیری که برای خودش از این پس در نظر گرفته شویم. به عنوان فردی که شماری از آثار رضاعی را تحسین کرده و میکنم، امیدوارم او به مسیر درست برگردد و از ذوق و قریحهاش نهایت استفاده را کند. امیدوارم داشتن 5 موسیقی فیلم فقط در جشنواره امسال باعث و بانی این حجم از ایرادات اساسی در ساخت موسیقی نشده باشد.
- ناگهان درخت؛ کودکانه و پاستورال
اصلیترین مشکل موسیقی "ناگهان درخت" چندپارگی آن است؛ با تكنوازي تنبك آغاز میشود و با فهمیدن اینکه نام عشق کودکی فرهاد (پیمان معادی) مهتاب (مهناز افشار) است، آهنگ قديمی "مهتاب" با مطلع مهتاب ای مونس عاشقان پخش میشود. کمی بعدتر وصل این موسیقیها به موسیقیای با حضور فعالانه گیتار و فلوت و سازهای زهی که حالت نوستالژیک قطعۀ قبلی را ادامه میدهد. با اینحال که به نظر میرسد میتوان خط و ربطی نه چندان قوی را بین این موسیقیها پیدا کرد اما داشتن تون غیرایرانی از اصلیترین چیزهایی است که همه آنهایی که موسیقیهای رضاعی را دنبال میکنند بر آن واقفاند.
گیتار نقش اساسی در موسیقی "ناگهان درخت" دارد. از حضورش در موقعیتهای کمیک گرفته تا نقشش در القای وضعیتهای گوناگونِ تکرارشونده مثل موقعيت ابزورد هل دادن ماشين شهربانی و گيتاری كه آرپيژ مینوازد یا لحظاتی بعد از آن که باز صدای گیتار صدای غالب است و تكرار زمان و تلنگر زدن به خاطرات کارکرد اصلی آن است. با ریتم فیلم که قصد ندارد تندتر از ریتم عادی زندگی یک عاشق باشد، موسیقی رضاعی همسو است. پيانوی آرام و سرخوش در صحنه برف آمدن و دوچرخه سواری در رشت مثل گذر خاطرات است كه هم پراكنده اند و هم چندان جدی نيستند. موسيقي هم همين فرمان را جلو میرود. آنقدرها قصد ندارد جدی باشد و میداند که واقعیت آخرین چیزی است که میخواهد روایت کند. همچنان تصویر کودکی پررنگترین تصویر ساخت موسیقی است که در این راه فلوت و گیتار اصلیترین ابزار ساخت آن اتمسفر هستند. همچنین است حال و هوای پاستورال و ساده موسیقی که همچون یادآوری رشت و خاطراتش قرار نیست خیلی شهری و بزرگ شود. سادهفهم است و قول و قراری برای پیچیدگی ندارد.
در این میان، حضور لحظاتی از موسیقی که در فیلمنامه آمده است همچوم آواز مادر بسيار خوب و به جاست. " من از دست غمت مشكل برم جان" یکی از بیادماندنیترین لحظات موسیقایی "ناگهان درخت" است. همینطور است دربارۀ "اشكها و لبخندها" و اجرای ملودی آن به قصد حضور شخصیت لادن. همینطور یکی دیگر از این لحظات خوب ، موسيقیای است که در رشت درماشين پخش میشود؛ " نشو نشو ایپچه بس رنجه نكن جانا". به اینها اضافه کنید "سوزانا" کوهن و موسیقی فیلم "جانی گیتار". گره زدن شخصیتها و حال و هوایشان به موسیقیهایی در گذشته علاوه بر اینکه به بارشنیداری فیلم افزوده میکند، به کمک شناخت راحتتر و بهتر صحنهها هم میآید. از سویی چون گذشته و حال در "ناگهان درخت" به هم تنیده است، لحن موسیقی هم گره خورده به گذشته. وقتی که فرهاد در حال ادای مونولوگ عاشقانهاش به مهتاب است، استفاده از بادی-برنجیها انتخاب خوبی میتواند باشد چرا که در ذاتش گذشته وجود دارد.
بیشتر نگرانیها و دغدغهها از آن حضور یا عدم حضور مهتاب است در کنار زنی دیگر که مادر است و پررنگی یا کمرنگی حضورش را خودش تعیین میکند و البته دخترکی که قرار است به این جمع اضافه شود و تنها تصویری که فعلا از او داریم ایستادن با موهای باز بر کرانه دریاست. بنابراین بیهوده نیست اگر انتهای فیلم با آوایی زنانه تمام شود. والسی که در آن خبر از زندگی هست و در کنار ناقوسی شنیده میشود که هم میتواند نشان از زندگی بدهد و هم مرگ.
موسیقی "ناگهان درخت" میتوانست به مراتب یکدستتر و دلنشینتر از اینی که هست باشد، میتوانست به شخصیتی واحد در کنار شخصیتهای فرهاد و مهتاب و مادر تبدیل شود اما این اتفاق نیفتاد و تنها شمایلی از یک موسیقی خوب از آن برجا ماند که قابلیت ارتقا داشت اما نصیبش نشد.
- سال دوم دانشكده من؛ ماقبل موسيقي فيلم
با اینکه به واسطه هزار و یک دلیل موسیقی "سال دوم دانشکده من" باید موسیقی خوبی میبود و مخاطب را با خود میکشاند اما متاسفانه اصلیترین ویژگی موسیقی فیلم را که همخوانی آن با جنس فیلم بود را نداشت. "سال دوم دانشکده من" بارها در فیلمنامه تاکید میکند که موسیقی برای من ارج و قرب ویژهای دارد؛ از هدفونی که رابط گوشهای دو دوست است و در تمامی لحظات فیلم حضور دارد تا حس شنوایی "آوا" که حتی در زمانی که به کما رفته فعال است و مهتاب برایش موسیقی میگذارد و حرف میزند. همه اینها بارها و بارها سرنخهایی محکم و واضح برای آهنگسازند که نقش جایگاه حیاتی موسیقی فیلم را بداند. چه بسا در فیلمی چون "سال دوم دانشکده من" موسیقی میتوانست نجاتبخش باشد، میتوانست آن ریتم و قصۀ گمشدهای باشد که فیلمساز نتوانسته به آن در فیلمنامه و کارگردانی برسد و شاید با کمک آهنگساز کمی از این نقصان جبران میشد.
فیلم با ترانه بینظیر "اشارات نظر" سروده "هوشنگ ابتهاج" و ساخته میلاد درخشانی آغاز میشود بعد خیلی زود به موسيقي افكتيو و ريتمهای منقطع داخل اتوبوس بسنده میکند. قرار است این فضاهای الکترونیکی نماینده موسیقی جوانانه و مثلا امروزی باشند اما وضعیت بلاتكليفشان در مواجهه با داستان فیلم از ارزش آن میکاهد. كنار سي و سه پل برای اولين بار موسيقی کمی جدیتر با گيتاری كم جان و سردستی ظاهرمیشود که با رفت و آمد آرپيژوار و همراهی با صدای زن ادامه پیدا میکند. موسیقیهایی که نه تنها با فضای فیلم که حتی از فضای تصاویر هم دورند.
موسیقیهای فیلمنامهای هم که میتوانستند نقش حال-خوب-کن ها را داشته باشند و به سادگی انتخاب شوند باز همان وضعیت بلاتکلیف را دارند. آنها هم ملغمهای از موسیقی سنتی و تلفیقی و پاپ اند. از همخوانی بچه ها در هتل روی شعر خيام گرفته تا "چرا رفتی" با صدای همايون شجريان به بهانه خاطرههای آوا و مهتاب.
موسيقي در "سال دوم دانشکده من" از اساس بي هويت است و عوض اینکه کمی ترجمان مهربانانه تری از قصه روی تصویر باشد، با کفشهای آهنی روی اعصاب راه میرود. تنها بخشی که از موسیقی به درستی استفاده شده است، لحظهای است که علی به دیدار آوا در بیمارستان آمده و زهیها و اركستر بزرگ موسیقی تماتيك مینوازند. همچنین است در زمان بعد از ملاقات و اعترافهای مهتاب که برای علی وويس ميگذارد و رفت و آمد زهیها شنیده میشود. موسیقی هر چه رو به پایان فیلم میرود، حجمش بيشتر و بيشتر میشود .
موسيقي "سال دوم دانشکده من" موسیقی ذهن مهتاب و دنيای او در كماست هرچند گاه صدای موسيقي فيلمهای جنگی را میتوان از آن شنید و حتی اوجهایی که میآید، فراتر از اوجهای قصهاند و موسیقی زیاده از حد اغراقگونه است. موسیقی با صدای بوق ماشين ها در ادغام با ويولنها و حرکت دایرهواری که از انتها به ابتدای فیلم دارد تمام میشود تا ما نگران آینده کاری کریستف رضاعی در موسیقی فیلم ایران و مسیری که برای خودش از این پس در نظر گرفته شویم. به عنوان فردی که شماری از آثار رضاعی را تحسین کرده و میکنم، امیدوارم او به مسیر درست برگردد و از ذوق و قریحهاش نهایت استفاده را کند. امیدوارم داشتن 5 موسیقی فیلم فقط در جشنواره امسال باعث و بانی این حجم از ایرادات اساسی در ساخت موسیقی نشده باشد.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 21 بهمن 1397 - 11:02
افزودن یک دیدگاه جدید