گفتوگوی سید ابوالحسن مختاباد با استاد داریوش طلایی درباره ردیف و تحولات آن
نزاع روایتها و روایتگران ردیف
موسیقی ما - درآمد: ردیف موسیقی ایرانی مهمترین عنصر در ساختار موسیقی کلاسیک ایرانی است که پیشینه آن به دوره ناصری بازمیگردد. از آن سالها تا به امروز این ردیف محل بحث و جدلهای بسیاری شده است و مخالفان و موافقان بسیاری درباره آن داد سخن دادند.
استاد داریوش طلایی از جمله افرادی است که درکی چندجانبه از ردیف موسیقی ایرانی دارد. او از یک سو محضر شاخصترین ردیفنوازان را از نزدیک درک کرده و نزدشان جدی و موثر گرفته است و از دیگر سو تلاشی درازدامن را صرف کرده تا آن آموزهها را تئوریزه کند و منتشر سازد. هستند برخی از چهرههای برجسته در نسل نوازندگان و ردیفدانان این سالها( در سنین ۴۰ تا ۵۰ سال) که دیدگاههای خوبی هم دارند و حتی درکی تطبیقی از ردیف دارند، اما متاسفانه از انتشار عمومی آنچه در ذهن دارند و در گپ و گفتهای خصوصی میگویند، یا پرهیز دارند و یا این که نگاه آرمانی آنها را از انتشار آن دیدگاهها باز داشته است. طلایی اما این شجاعت و جسارت را داشته و دارد که دانستههایش را منتشر کرده و مدام در معرض نقد و بررسی قرار دهد. همین تجربهها و نقدها او را به ارتقای دانستههایش واداشته است که نمود و بروز آن را در آثارش میتوان یافت.
او به رغم آنکه کار و فعالیتش در دانشگاه را عملا کم کرده و کنار گذاشته، اما ردیف تطبیقی را همچنان تدریس میکند، چرا که بر این باور است این کار به او این فرصت را میبخشد هم یک زاویه نگاه علمیتر را به دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد بیاموزاند و هم آنکه خود در ارتباط با نسل جدید قرار بگیرد و باپرسشهایآنها مواجههای جدی و مستقیم داشته باشد. از این منظر او را باید یکی از شایستهترین افراد برای اظهار نظر درباره ردیف و مباحث پیرامونی آن در نظر گرفت. محور گفت وگوی من با استاد داریوش طلایی جایگاه ردیف موسیقی ایرانی و نیز برخی دیدگاهها و مخالفتها با راویان اصلی این ردیف است و البته هسته اصلی اصلی این گفت وگو مخالفتهایی است که این روزها با روایت استاد نورعلیخان برومند از ردیف شده و میشود. این گفت و گو را بخوانید.
اتفاقا بحث من این است. ردیف یک رپرتوار فیکس و ثابت نیست و نباید هم باشد. من در تمامِ این سی سالی که کتاب مینویسم و درس میدهم، این نکته را متذکر شدهام که ردیف مجموعهای از انواع و اقسام ایدههای موسیقیایی است که این ایدهها به یک تعداد ملودی یا ریتم محدود نمیشود، بلکه نحوه گسترش، چینش، پرداخت، ترکیب و... ده ها و بلکه صدها ایده دیگر را شامل میشود که در شبکه ای به هم تنیده است و در این میان چیزهایی اصول است و ثابت و چیزهایی آزاد و متغییر. دانستن اینها سواد موسیقی ایرانیست. همین ردیف میرزا حسینقلی را که به آن اشاره کردید، شاگردانش از جمله فخام الدوله بهزادی بسیار متفاوت نواختهاند، اما کسی که اهل فن باشد میفهمد جان مطلب یک چیز مشخص است. سخن من این است که ما نباید ردیف را به یک اجرای ضبط شده در یک زمان خاص محدود کنیم.
من خود، طرفدار شفاف سازی هستم و از هر کار پژوهشی درست حمایت میکنم ولی حرفهای حاشیهای، آنهم از سوی افراد بی صلاحیت متاسفانه بخش بیش از حد بزرگی از فرهنگ موسیقی ما را اشغال کرده و بسیاری بجای اینکه بروند و مانند نسل وزیری، خالقی و صبا برای یاد گیری موسیقی زحمت بکشند، سر خودشان را گرم کردهاند به این حرفها که البته برای یک عده هم که علاقهمند به دامن زدن به این گونه مباحثند نان و آبی هم فراهم میکند.
وقتی در مورد ردیف به عنوان مجموعه ایدههای موسیقی صحبت میکنم باید به سیر تحول موسیقی ایرانی در نسلهای بعد از میرزاعبدالله و چند اتفاق تاثیرگذاری که در زمینه مفهوم ردیف رخ داد اشاره ای بکنم.
اول اینکه چون آهنگسازی در موسیقی مطرح میشود و خصوصا فرم چهارمضراب بسیار مقبول میافتد و گسترش مییابد بعضی از استادان و مدرسان، بعد از تدریس ردیف به شکل دوره ردیف میرزاها(برادران فراهانی)، به صرافت میافتند برنامه آموزشی مدرن تری که شامل چهارمضراب هم میشود را هم تدوین و به شاگردان آموزش دهند.
این بخش در واقع محصول ذوق و خلاقیت خود این اساتید است که رپرتوارهایی از نوازندگی خودشان را در دستور کار قرار میدهند، به شاگردان آموزش میدهند و سپس تدوین میکنند و اسم آنرا ردیف دوره عالی میگذارند. این نوع ردیف، فرم ثابت تری دارد و بر گوشههای مدال (شاه گوشهها) و چهارمضرابهای برگرفته از نوازندگی پیشرفته و ویرتئوز خود استاد تاکید دارد.
دوم اینکه با تدوین برنامه درسی برمبنای نت و ایجاد متد آموزشی از مبتدی تا پیشرفته، نمونههایی خلاصه شده از ردیف برای دوره مقدماتی ردیف بوجود میآید که نوع خلاصه و سادهشده ردیف است.
استاد داریوش طلایی از جمله افرادی است که درکی چندجانبه از ردیف موسیقی ایرانی دارد. او از یک سو محضر شاخصترین ردیفنوازان را از نزدیک درک کرده و نزدشان جدی و موثر گرفته است و از دیگر سو تلاشی درازدامن را صرف کرده تا آن آموزهها را تئوریزه کند و منتشر سازد. هستند برخی از چهرههای برجسته در نسل نوازندگان و ردیفدانان این سالها( در سنین ۴۰ تا ۵۰ سال) که دیدگاههای خوبی هم دارند و حتی درکی تطبیقی از ردیف دارند، اما متاسفانه از انتشار عمومی آنچه در ذهن دارند و در گپ و گفتهای خصوصی میگویند، یا پرهیز دارند و یا این که نگاه آرمانی آنها را از انتشار آن دیدگاهها باز داشته است. طلایی اما این شجاعت و جسارت را داشته و دارد که دانستههایش را منتشر کرده و مدام در معرض نقد و بررسی قرار دهد. همین تجربهها و نقدها او را به ارتقای دانستههایش واداشته است که نمود و بروز آن را در آثارش میتوان یافت.
او به رغم آنکه کار و فعالیتش در دانشگاه را عملا کم کرده و کنار گذاشته، اما ردیف تطبیقی را همچنان تدریس میکند، چرا که بر این باور است این کار به او این فرصت را میبخشد هم یک زاویه نگاه علمیتر را به دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد بیاموزاند و هم آنکه خود در ارتباط با نسل جدید قرار بگیرد و باپرسشهایآنها مواجههای جدی و مستقیم داشته باشد. از این منظر او را باید یکی از شایستهترین افراد برای اظهار نظر درباره ردیف و مباحث پیرامونی آن در نظر گرفت. محور گفت وگوی من با استاد داریوش طلایی جایگاه ردیف موسیقی ایرانی و نیز برخی دیدگاهها و مخالفتها با راویان اصلی این ردیف است و البته هسته اصلی اصلی این گفت وگو مخالفتهایی است که این روزها با روایت استاد نورعلیخان برومند از ردیف شده و میشود. این گفت و گو را بخوانید.
- آقای طلایی! شما در زمینه ردیف چند کتاب منتشر کردید. از تحلیلِ ردیف سازی که به چندین چاپ هم رسیده است؛ تا جلد نخست ردیف آوازی که اخیرا منتشر شده است. پیشتر، ردیفهای سازی را برای تار و سهتار نواختید و در اوایل دهه هشتاد نیز، ردیف آوازی با صدای مرحوم رضوی سروستانی با نوازندگی تار شما منتشر شد. ضمن اینکه در دانشگاه نیز ردیفِ تطبیقی درس میدهید. پیش از آنکه وارد بحثِ ردیفِ آقای برومند شویم، میخواستم از ردیف تطبیقی که درس میدهید بگویید و اینکه چه مسایلی را در این واحد درسی مطرح میکنید؟
- و برای تحقق این هدف چه میکنید؟
- و این حقیقت از دید شما چیست؟
- یعنی زمانی که آموزش موسیقی از دربار به مردم رسیده است؟
- چه کسی بنیان گذار این تغییر است؟
- کسانی مثل یحیی.
- سازهای متداول آن زمان چه بود؟
- یا آقای عبادی.
- در واقع موسیقی به سمت نهاد سازی میرود.
- پس قاعدتا این جریان همینطور ادامه دارد چون نهادهای جدید با امکانات جدید پا به میدان میگذارند.
- این ردیف در همان زمان چاپ میشود؟
- دلیل شمارهگذاری چه بود؟
- بعد از این دوران به تاسیسِ رشته موسیقی در دانشگاهِ میرسیم.
- آقای شهنازی هم روایتِ خودشان را دارند؟
- الان سوال همین است. بعد از آنکه این دو روایت از ردیف به وجود آمد، روایت سومی ایجاد نشده است؟ شما اطلاع دارید که ردیف میرزاحسینقلی آیا متفاوت از علیاکبر خان بود است یا خیر؟
اتفاقا بحث من این است. ردیف یک رپرتوار فیکس و ثابت نیست و نباید هم باشد. من در تمامِ این سی سالی که کتاب مینویسم و درس میدهم، این نکته را متذکر شدهام که ردیف مجموعهای از انواع و اقسام ایدههای موسیقیایی است که این ایدهها به یک تعداد ملودی یا ریتم محدود نمیشود، بلکه نحوه گسترش، چینش، پرداخت، ترکیب و... ده ها و بلکه صدها ایده دیگر را شامل میشود که در شبکه ای به هم تنیده است و در این میان چیزهایی اصول است و ثابت و چیزهایی آزاد و متغییر. دانستن اینها سواد موسیقی ایرانیست. همین ردیف میرزا حسینقلی را که به آن اشاره کردید، شاگردانش از جمله فخام الدوله بهزادی بسیار متفاوت نواختهاند، اما کسی که اهل فن باشد میفهمد جان مطلب یک چیز مشخص است. سخن من این است که ما نباید ردیف را به یک اجرای ضبط شده در یک زمان خاص محدود کنیم.
- چرا روایت آقای برومند از ردیف میرزا عبدالله که خود ایشان به روایت اسماعیل قهرمانی آن را اجرا کرده است، در دورهای تا این اندازه اهمیت پیدا میکند و در عین حال مخالفانی هم دارد، مثلا دکتر سپنتا و جریان اصفهان (مثل اساتیدی چون کسایی و شهناز) به شکلِ علنی با این ردیف مخالفت میکند. روایتهایی هم هست که ایشان محدودیت ایجاد کرده بود که ردیف آقای علیاکبر خان اصلا در نهادهای رسمی تدریس نشود. اینها چقدر درست است؟
- کسانی که این ردیف را کار کردهاند میگویند این ردیف برای تار و سه تار است و نمیتواند ظرفیت لازم برای سازهای دیگر را داشته باشد و باید برای آن یک چیز دیگری نوشته شود.
- با توجه به سخنان شما، میتوان گفت علی اکبرخان شهنازی این الگوسازی را نکرده است؟
- یعنی شما بر این باورید که ردیف آقای شهنازی برای همان تار نوشته شده است و در نهایت سهتار.
- شما ردیف اسماعیل قهرمانی را شنیدهاید؟
- آقای صفوت در خاطراتش میگوید آقای برومند را نمیشد حذف کرد چون با نهادها و کانالهایی ارتباط داشت که حضورش را در این محافل مسجل میکرد. آیا این تنها قدرتِ سیاسی بود یا قدرت علمی هم پشتوانهاش بود؟
من خود، طرفدار شفاف سازی هستم و از هر کار پژوهشی درست حمایت میکنم ولی حرفهای حاشیهای، آنهم از سوی افراد بی صلاحیت متاسفانه بخش بیش از حد بزرگی از فرهنگ موسیقی ما را اشغال کرده و بسیاری بجای اینکه بروند و مانند نسل وزیری، خالقی و صبا برای یاد گیری موسیقی زحمت بکشند، سر خودشان را گرم کردهاند به این حرفها که البته برای یک عده هم که علاقهمند به دامن زدن به این گونه مباحثند نان و آبی هم فراهم میکند.
- این حرفها البته از سوی فردی مثل آقای سپنتا مطرح شد که خود محقق تاریخ موسیقی و شاهد بسیاری از اتفاقات بود، و جدای از آنکه این مسئله را در مقالهای مطرح کرد من خود در نشستی که ایشان در نمایشگاه نخست موسیقی وآثار شنیداری سخنرانی داشتند این را دوباره شنیدم. اگر چه با شما همعقیده هستم که این گونه ادعاها میتواند از همان زاویه منفعت مطرح شده باشد و احتمال دارد به نوعی به تقابلی متصل باشد که جریان موسیقی اصفهان با تهران داشتند و مخالفت آنها با آقای برومند اما در مورد آقای صفوت چطور؟
- آقای طلایی گرامی! شما به عنوان کسی که استاد ردیف هستید و نزدیک به پنجاه سال ردیف کار کردید حضور آقای برومند را در این جلسات به خاطر دانش و قدرت سیاسی توامان ایشان میدانید؟
- همین جلسات دانشگاه برای گردآوردن ردیف.
- منظورم جلساتی است که رکنالدین مختاری برای گردآوردن ردیف ترتیب داده بود وآقای برومند هم یکی از مدعوین بودند؟
- چرا وقتی عدهای میگویند آقای برومند ردیف اسماعیل قهرمانی را بازنوازی کرده شما میگویید روایت آقای برومند است؟
- اگر کار اسماعیل خان قهرمانی بعد سالها منتشر شود، خدشهای به کار آقای برومند وارد نمیکند؟
- درباره ردیف دوره عالی چه نظری دارید که مثلا از استاد علیاکبرخان شهنازی موجود است؟
وقتی در مورد ردیف به عنوان مجموعه ایدههای موسیقی صحبت میکنم باید به سیر تحول موسیقی ایرانی در نسلهای بعد از میرزاعبدالله و چند اتفاق تاثیرگذاری که در زمینه مفهوم ردیف رخ داد اشاره ای بکنم.
اول اینکه چون آهنگسازی در موسیقی مطرح میشود و خصوصا فرم چهارمضراب بسیار مقبول میافتد و گسترش مییابد بعضی از استادان و مدرسان، بعد از تدریس ردیف به شکل دوره ردیف میرزاها(برادران فراهانی)، به صرافت میافتند برنامه آموزشی مدرن تری که شامل چهارمضراب هم میشود را هم تدوین و به شاگردان آموزش دهند.
این بخش در واقع محصول ذوق و خلاقیت خود این اساتید است که رپرتوارهایی از نوازندگی خودشان را در دستور کار قرار میدهند، به شاگردان آموزش میدهند و سپس تدوین میکنند و اسم آنرا ردیف دوره عالی میگذارند. این نوع ردیف، فرم ثابت تری دارد و بر گوشههای مدال (شاه گوشهها) و چهارمضرابهای برگرفته از نوازندگی پیشرفته و ویرتئوز خود استاد تاکید دارد.
دوم اینکه با تدوین برنامه درسی برمبنای نت و ایجاد متد آموزشی از مبتدی تا پیشرفته، نمونههایی خلاصه شده از ردیف برای دوره مقدماتی ردیف بوجود میآید که نوع خلاصه و سادهشده ردیف است.
- بله. برای نمونه من اخیرا متوجه شدم که آقای حسین عمومی در آمریکا بر اساس مثنوی یا ساقینامه یک ردیف مختصر آوازی تدوین کرده که تمام دستگاهها وآوازها را بر همان مبنا آموزش میدهد و در واقع تاکیدش هم بیشتر بر همان گوشههای مدال یا شاهگوشههاست تا کل دستگاه و آواز؟
- شما در کنسرتِ آخرتان"ریشههای کهن، برگهای جوان" هم به این نکته اشاره داشتید.
- این ایدههای موسیقایی در ردیف است؟
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 22 آبان 1398 - 18:34
دیدگاهها
استاد طلایی عزیز از مفاخر بزرگ ایران هستند
امیدوارم همیشه سلامت و برقرار باشند
ممنون از این مصاحبه خوب و نکات جالبی که آموختیم
شما كه جرات انتشار نظرات مختلف رو نداريد بهتره در سايتتونو گل بگيريد
افزودن یک دیدگاه جدید