برنامه یاد بعضی نفرات
 
گفت‌و‌گو با نینف امیرخاص: مگر در ایران هم موسیقی وجود دارد؟!
پرونده آریان بدون نینف؛
گفت‌و‌گو با نینف امیرخاص: مگر در ایران هم موسیقی وجود دارد؟!
[ سمیه قاضی‌زاده ]
اتریش این روزها محل گذر نینف است. نینفی که در راه رفتن به آمریکاست و از تعصب همه جوره آلمانی-اتریشی‌ها به تنگ آمده است. نینفی که حداقل تا دوسه سال دیگر به آریان بر‌نمی‌گردد و دلش می‌خواهد وقتی برمی‌گردد دستش پر باشد از آهنگ‌های تازه، ترانه‌های جدید و به قول خودش حرفی برای گفتن. این روزها وین شهر موسیقی، خانه بین راه نوازنده و آهنگ‌ساز آریان است اما در شرایطی که او تمام سازهایش را فرستاده ینگه دنیا و خودش مانده است انبوهی از کنسرت‌هایی که هرشب و هر روز در اتریش برگزار می‌شود و مردمی که احتمالا به سختی تحمل زبانی جز آلمانی را دارند. نینفی که همیشه به بدغذایی شهره بوده اما حالا وین برایش نقش پادگان را بازی می‌کند و باعث شده تا او به خیلی چیزها عادت کند و خیلی غذاهایی را که احتمالا تا حالا لب به آن‌ها نمی‌زده را هم امتحان کند.

شما روزهای پرخاطره‌ای را با آریان و آریانی‌ها گذراندید. این روزها که دیگر از آریان دور شده‌اید چطور می گذرند؟
پاسخ دادن به این سوال امروز برای من سخت‌ترین کار ممکن است. تا زمانی که در ایران بودم و خود و آریان را دور از هم تصور نمی‌کردم، شاید نیاز به کمی فکر کردن داشتم تا خاطره جالب وبامزه‌ای که قابل بیان باشد پیدا کنم، اما امروز که نزدیک به 5 ماه است اعضای گروه را ندیده‌ام بیشتر از همیشه در فکر و قلب من جای دارند و هر لحظه‌ای را که به هر صورتی در کنار هم گذرانده‌ایم برای من خاطره‌ای باشکوه و تکرار نشدنی شده است. تنها آرزوی من در این لحظه، سلامتی و شادی و موفقیت آریانی‌ها، طرفدارانش و همه ایرانیانیست که این روزها لحظات پر تنش و پرالتهابی را پشت سر می گذارند.

دقیقا چند سالتان بود که آریانی شدید؟
شروع آشنایی من و آریان به شروع آشنایی من و سیامک خواهانی برمی‌گردد، من 23 سالم بود و هر دوی ما از طرف یک دوست مشترک که تنظیم کننده بود برای نوازندگی در یک آلبوم آشوری دعوت شده بودیم. ظاهراً در آن زمان اعضای گروه آریان تازه کارشان را باهم شروع کرده بودند و چند ماهی می شد که بعضی آهنگها را با گیتار و ویلن تمرین می کردند. از روزی که سیامک پیشنهاد همکاری با آریان را به من داد تا روزی که اولین بار با او و علی پهلوان جلسه برای شنیدن آهنگها و شروع کار گذاشتیم، تقریباً شش ماهی طول کشید. آن موقع هم یعنی حول و حوش سال 78، بیشتر فعالیت های آریان تا پیش از آشنایی با شرکت ترانه شرقی انجام می شد. در زمان ورود من به این گروه که در اوایل همین سال بود، علی پهلوان، پیام صالحی، سیامک خواهانی، محمدرضا گلزار، برزویه بدیهی همراه با سه دختر عضو گروه یعنی شراره فرنژاد، سحر کاشمری و ساناز کاشمری در حال تمرین بودند.

شما به غیر از آهنگسازی برای آریان شعر هم می گفتید، کیبورد هم می زدید، حتی رهبری هم می کردید، از کی نقشتان در آریان اینقدر پررنگ شد؟
شاید مهمترین وظیفه ای که در آریان به عهده من گذاشته شد، تنظیم آهنگهای گروه برای اجرای زنده روی صحنه بود و هیچکدام از اعضای گروه به جز سیامک (که با شیوه کار من در ضبط آلبوم آشوری آشنا شده بود) ، تصوری از توانایی من در تنظیم آلبوم، آهنگسازی و حتی ترانه سرایی نداشتند. در روزهای آغازین، تنها علی و پیام کار آهنگسازی و ترانه سرایی را انجام می دادند و چون هدف تنها اجرای زنده روی صحنه بود، حتی تعدادی آهنگ فولک قدیمی را نیز در برنامه تمرینات گنجانده بودند. اولین وظیفه من این بود که تمام این قطعات را بر اساس پتانسیل گروه به لحاظ نوع سازبندی و توانایی های تک تک اعضا تنظیم کنم و در عین حال سلیقه آهنگسازان آریان را که خودشان خواننده های گروه هم محسوب می شدند در نظر بگیرم. با تکمیل شدن تمام اعضا و آشنایی با شرکت ترانه شرقی، زمانیکه بحث تنظیم آلبوم مطرح شد، از توانایی های دیگرم در زمینه تنظیم آلبوم و آهنگسازی استفاده کردم و در ترانه سرایی آلبوم اول؛ «گل آفتابگردون» به عنوان مشاور به علی و پیام کمک کردم و با توجه به تجربیات گذشته هم، در استودیو در کار نظارت ضبط و میکس و مسترینگ، به همراه علی پهلوان و در کنار آقای احمدیان فعالیت کردم. از آلبوم دوم به بعد رسماً کار آهنگسازی و ترانه سرایی را، هم به صورت مستقل و هم به طور مشترک با بقیه بچه های گروه انجام دادم و فعالیت من با آغاز کنسرت های خارجی و نیاز به برقراری ارتباط با افراد مختلف و خبرنگاران خارجی به دلیل آشنایی ام با زبان انگلیسی وارد مرحله جدیدی شد و به دلیل اعتماد و لطف زیادی که هم تک تک اعضای گروه و هم آقای رجب پور به من و شیوه کار کردنم داشتند مسئولیت های مختلفی به من محول می شد ومعمولاً در جلسات تصمیم گیری و مصاحبه ها یکی از اعضای ثابت گروه بودم.

چرا در این کار آخری همراه با آریانی ها نبودید؟
من در تمامی آلبوم های آریان همکاری داشته ام و تنها در آخرین قطعه انتشار یافته از آریان با نام "گل اومد ، بهار اومد" که پس از خروج من از ایران و به مناسبت نوروز1388 ، به صورت اینترنتی در اختیار دوستداران آریان قرار گرفت، حضور نداشتم...

چه شد که رفتید؟ بعضی ها می گویند رفتید تا موسیقی بخوانید و بعضی ها می گویند کامپیوتر. واقعا در آنجا چه می کنید؟
رفتن من از ایران، ماجرای تازه ای برای آریانی ها نبود. شاید بچه ها از همان روزهای اول هم می دانستند که یکروز برای ادامه تحصیل از ایران می روم. قدمت این تصمیم حتی از قدمت گروه آریان هم بیشتر است. هم من و هم خواهر و برادر کوچکترم از نزدیک به 10 تا 12 سال قبل تصمیم داشتیم برای ادامه تحصیل به آمریکا برویم و با در نظر گرفتن همه شرایط، قرار بر این شد که این سفر باتفاق تمام اعضای خانواده صورت بگیرد تا در کنار تحصیل، کل خانواده اقامت آمریکا بگیرند و از آنجا که بیشتر دوستان و خویشاوندان ما در آمریکا هستند، این تصمیم شرایط را برای دید و بازدید و مسافرتهای متعدد بعدی آسان تر می کرد. اما برخی موارد کاری پدرم در کنار اینکه من و برادرم باید سربازی می رفتیم و همینطور جدی شدن فعالیت های آریان در آن روزها، این تصمیم را تا حدی کمرنگ کرد و به تعویق انداخت. دو سال قبل وقتی شدت فعالیت موسیقی پاپ در ایران تا حد زیادی کاهش یافت و از طرفی شرایط برای سفر به آمریکا هم بهتر شد با اطلاع اعضای گروه و آقای رجب پور مقدمات این کار را انجام دادیم و سر انجام دی ماه سال گذشته به اتریش سفر کردیم تا به عنوان کشور ترانزیت راهی آمریکا شویم. هنوز هم مراحل قانونی کار من در اتریش تمام نشده و در عین حال تمام اعضای خانواده به جز من در لس آنجلس اقامت دارند. در مورد تحصیل هم باید بگویم هنوز که درسم را شروع نکردم اما تصمیم دارم که در هر دو رشته مهندسی کامپیوتر و موسیقی الکترونیک درس بخوانم که تا زمان رسیدن به آمریکا نمی توانم نظر خاصی بدهم.

شنیده‌ام که همچنان با آریانی‌ها در تماس هستید. اینکه قرار بود باز هم با آنها کار کنید و قطعه بفرستید سر جایش باقی است؟
بله کم و بیش از طریق تلفن و اینترنت با اعضای گروه و آقای رجب پور تماس دارم و از اخبار گروه بی اطلاع نیستم اما بدلیل ارسال سازها و سیستم کامپیوترم به آمریکا فعلاً امکان آهنگسازی در اتریش برایم میسر نیست و از طرفی در حال حاضر به نظر نمی رسد گروه آریان در تدارک فعالیت تازه ای برای تهیه آلبوم جدید باشد. شاید این فعالیت با زمان حضور من در آمریکا همزمان شود و در اینصورت با در نظر گرفتن نیازها و شرایط گروه برای تهیه آلبوم جدید همکاری هایمان ادامه خواهد داشت.

در غربت موسیقی کار کردن آسان است یا سخت؟
در اتریش که مهد موسیقی کلاسیک جهان است، از برنامه های موسیقی مختلفی بازدید کردم و بارها به امکانات متعددی که اینجا برای کار موسیقی مهیاست غبطه خوردم و همیشه تصور می کردم که واقعاً اگر این امکانات در اختیار ذهن خلاق جوان های هنرمند ایرانی قرار داشت چه اتفاقی می افتاد. بسیاری از هنرمندان دنیا برای داشتن آرامش و الهام گرفتن از محیط های مختلف ، محل سکونت، شهرها و حتی کشورهای خود را رها می کنند و در محیط های جدید آثار خود را خلق می کنند و این اتفاق تازه ای در جهان نیست ، اما وقتی برای جستجو کردن دانش و تکنولوژی جدید موسیقی راهی کشور دیگری می شوی شرایط کار بسیار متفاوت است. در آن صورت فقط تعجب می کنی و حسرت نداشته ها را می خوری. فعلاً اینجا ساز همراه ندارم و بیشتر مشغول تحقیق در زمینه های مختلف موسیقی هستم تا آهنگسازی یا ترانه سرایی.

روی چی تحقیق می کنید؟
در حال تحقیق روی دانشگاه ها و کالج های خصوصی موسیقی و کامپیوتردر آمریکا و همچنین نرم افزارها و سخت افزارهای تازه به بازار آمده ای هستم که اینجا در اتریش در سایت های مختلف و در جلسات توجیهی در قالب " ورک شاپ " ارائه می شوند.

از حال و هوای وین بگوئید. با مزاجتان سازگار است؟
در اتریش جاهای تاریخی و فرهنگی بسیاری وجود دارد و همینطور اماکن تفریحی و مراکز خرید. البته در ماههای گذشته بیشتر به دیدن اینگونه مکان های دیدنی می رفتم و اخیراً بیشتر روی تحقیقات و همینطور تقویت زبان متمرکز شده ام. آنچه اینجا با مزاج من بیشتر ناسازگار است تغییرات زود به زود هوا و گرم و سرد شدن ناگهانی آن و همینطور خلق و خوی متغیر و تعصب زیاد اتریشی های آلمانی زبان است که البته در گذشته و در سفری که با گروه آریان به آلمان داشتیم، مشابه آنرا تجربه کرده بودم.

روزتان آنجا چطور می گذرد؟
وین شهری زیبا و کلاسیک است که در صورت مساعد بودن شرایط جوی بهترین جا برای گشت و گذار و پیاده روی است. اینجا در اوقات بیکاری به پیاده روی و بیلیارد و بندرت قایق سواری روی آبهای رودخانه "دانوب" می پردازم. رستوران های مختلف از کشورهای متعدد با غذاهای با کیفیت ، به وفور دیده می شوند و در این بین اگر اشتباه نکنم نزدیک به 7 رستوران ایرانی در مناطق مختلف وین مشغول کارند. گاهی اوقات امتحان کردن غذاهای مختلف از اقوام مختلف تفریح خوبی به شمار می رود ، البته اگر با مزاج شما جور در بیاید و مثل من آدم بدغذایی نباشید !! در نهایت خرید لباس به شدت مورد علاقه من بوده و هست و این عادت را از زمان مسافرت های آریان تا کنون هنوز با خود دارم و ترک نکرده ام.

اتریشی ها آریان را می شناسند یا وقتی برایشان کارهایتان را می گذارید خوششان می آید؟
ایرانی های مقیم اتریش نه تنها آریان را می شناسند بلکه بسیاری از آنها طرفدار گروه به حساب می آیند. اما مردم اتریش زیاد با موسیقی ایران آشنایی ندارند و هرگاه صحبت از موسیقی ایران می شود با تعجب می گویند مگر در ایران هم موسیقی وجود دارد؟!!

برای کنسرت تابستان آریان به ایران می آئید؟
با توجه به شرایط فعلی و مشخص نبودن شرایط اقامت و تحصیلم، امکان حضور در ایران حداقل تا دو سال آینده برای من میسر نیست. به هر صورت من برای رسیدن به هدف مشخصی ایران را ترک کردم و تا زمان رسیدن به آن هدف باید صبر کنم.

با سید شهاب حسینی که کاندید نوازندگی کیبورد به جای شما شده آشنائید؟
متاسفانه باوجود تلاش زیادی که داشتیم که تا قبل از سفر من، نفریا نفرات جایگزین من مشخص شوند، اینچنین نشد و من تنها توانستم تنظیم ها و اجراهای کامل کیبورد را تا آخر اجراهای مربوط به آلبوم چهارم آریان، در اختیار علی پهلوان قرار دهم تا علی هم به اندازه خودش آنها را به نوازنده یا نوازنده های بعدی منتقل کند. شیوه آماده سازی این اجراها به گونه ایست که برای نفر یا نفرات بعدی، آمادگی تمرین با گروه نسبتاً ساده خواهد بود. اما به هر صورت من هیچ آشنایی از خود افراد یا میزان آمادگی شان ندارم اما به اعضا و مدیر مشکل پسند آریان اعتماد دارم و برای نفر بعدی آرزوی موفقیت. به هر حال امیدوارم در نهایت همواره آریان را در مسیر پیشرفت و سربلندی ببینم. در ضمن قرار بود این فرد یا افراد، تنها برای کنسرتها حضور داشته باشند و برای تنظیم آلبوم در صورت لزوم با تنظیم کننده های مطرح مذاکره شود. به هر حال هنوز برای صحبت کردن راجع به آلبوم زود است و آنچه نیاز به تصمیم گیری سریع و کوتاه مدت دارد، انتخاب قطعی نوازنده کیبورد و آغاز دور جدید تمرینات با حضور اوست.

برای همیشه رفته اید یا برمی گردید؟
واقعا هیچ چیزی مشخص نیست. من برای هدفی بزرگ ایران را ترک کردم و روزی برمی گردم که به آن هدف رسیده باشم و برای خودم، آریان و موسیقی ایران حرفی برای گفتن داشته باشم. آرزوی قلبی من این است که موسیقی پاپ ایران روزی جایگاه واقعی وشایسته خود را در جهان به دست بیاورد و گرچه تلاشهای گذشته ما برای ایجاد ارتباط با موسیقی جهان هنوز به نتیجه مطلوب و مقبولی نرسیده اما اطمینان دارم که دیر یا زود و با تلاش همه هنرمندان پرتوان موسیقی ایران مخصوصاً موسیقی پاپ، حرفهای بسیاری درجهان برای گفتن خواهیم داشت.
منبع: 
تاریخ انتشار : سه شنبه 27 مرداد 1388 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:36

درود بر شما...

بهتر بود این گفتگو بوسیله افراد ((اهل فن)) انجام می شد بلکه سوالات بهتر و علمی تری مطرح می شد

با تشکر فراوان از مسئولین وب سایت موسیقی ما

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:36

مرسی

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:36

نه انگار واقعا بهتره که آدمای اهل فن مطلب بنویسن.
آخه اینا چیه اینجا نوشتی.
برو بابا دلت خوشه. فکر کردی خیلی بلدی گفتگو کنی
اصلا از مطلبت خوشم نیومد

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:36

بابا خوب بود كه گفت و گوش........
ما كه لذت برديم...مرسي

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:36

I hope you come back to Iran with full-handed.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود گفت‌و‌گو با نینف امیرخاص: مگر در ایران هم موسیقی وجود دارد؟! | موسیقی ما