علی اصحابی شیره!
داشتم مجله ی (خانواده ی سبز) رو می خوندم!
با جناب م. ی مصاحبه کرده بودن!
حالا بگین چی گفته بود!
مجله پرسیده بود : شعر حباب از کجا به ذهنت رسید!؟
جناب م .ی گفته بود: یه شب داشتم(سوپراستار) رو میدم!
یهو یه دیالوگ گفت، گفت: تو این همه زحمت می کشی معروف بشی اونوقت عینک میزنی مردم نشناسنت؟
م. ی در این رابطه گفت : بعد از این دیالوگ یهو طبع شعرم گل کرد و حباب وگفتم!
بعدش یهو وسطای شعر موندم زنگ زدم یه خانومی بقیه ی شعرو گفتن!
این بود قصه ی حباب!
قضاوت پای خودتون!
ولی واقعا راست گفته؟
علی اصحابی شیره!
داشتم مجله ی (خانواده ی سبز) رو می خوندم!
با جناب م. ی مصاحبه کرده بودن!
حالا بگین چی گفته بود!
مجله پرسیده بود : شعر حباب از کجا به ذهنت رسید!؟
جناب م .ی گفته بود: یه شب داشتم(سوپراستار) رو میدم!
یهو یه دیالوگ گفت، گفت: تو این همه زحمت می کشی معروف بشی اونوقت عینک میزنی مردم نشناسنت؟
م. ی در این رابطه گفت : بعد از این دیالوگ یهو طبع شعرم گل کرد و حباب وگفتم!
بعدش یهو وسطای شعر موندم زنگ زدم یه خانومی بقیه ی شعرو گفتن!
این بود قصه ی حباب!
قضاوت پای خودتون!
ولی واقعا راست گفته؟