صداي مردانه و قُلدُر رضا يزداني( بله صداي مردانه، چون هستند خوانندگان مرد موسيقي ما كه به قول امير كريمي صداي زير و زنانه دارند) در تركيب با اركستر سازهاي كلاسيك قطعا حس و حال متفاوت تري داشته است. شنيدن اجراي اركسترال و زنده آثار سينمايي جناب كيميايي هم كه حس زيباي خود را دارد. هر چند حسرت عدم اجراي موسيقي فيلمهاي قبل از انقلاب آقاي كيميايي هم بجاست.
ريشه اين اختلافات و جراحت هاي دور و نزديك رفاقت هاي دور و نزديك اين هنرمندان بزرگ ريشه هايي ديگر دارد كه قانون حقوق آثار در ظاهر، شيك تر است و بهتر است كه گفته شود! ريشه هايش سياسي است. هر چند با عرض معذرت از بزرگان و اساتيد بالاخره ما در هر كره خاكي كه باشيم بايد حقيقت اينكه جهان سومي هستيم را نشان دهيم. اينكه آثار قديمي و ماندگار يك موزيسين بعد سالها براي نسل جديد و حتي براي نوستالژي قديمي ترهاي متولد قبل انقلاب، باز اجرا شود و در واقع باز معرفي و بار ديگر مطرح و تبليغ گردد خودش در جاي خودش مگر اداي حقوق مادي نيست؟!
صداي مردانه و قُلدُر رضا يزداني( بله صداي مردانه، چون هستند خوانندگان مرد موسيقي ما كه به قول امير كريمي صداي زير و زنانه دارند) در تركيب با اركستر سازهاي كلاسيك قطعا حس و حال متفاوت تري داشته است. شنيدن اجراي اركسترال و زنده آثار سينمايي جناب كيميايي هم كه حس زيباي خود را دارد. هر چند حسرت عدم اجراي موسيقي فيلمهاي قبل از انقلاب آقاي كيميايي هم بجاست.
ريشه اين اختلافات و جراحت هاي دور و نزديك رفاقت هاي دور و نزديك اين هنرمندان بزرگ ريشه هايي ديگر دارد كه قانون حقوق آثار در ظاهر، شيك تر است و بهتر است كه گفته شود! ريشه هايش سياسي است. هر چند با عرض معذرت از بزرگان و اساتيد بالاخره ما در هر كره خاكي كه باشيم بايد حقيقت اينكه جهان سومي هستيم را نشان دهيم. اينكه آثار قديمي و ماندگار يك موزيسين بعد سالها براي نسل جديد و حتي براي نوستالژي قديمي ترهاي متولد قبل انقلاب، باز اجرا شود و در واقع باز معرفي و بار ديگر مطرح و تبليغ گردد خودش در جاي خودش مگر اداي حقوق مادي نيست؟!