کلا گویا یکی از راهکارهای ایشان در اثبات موفق بودنشان سند زدن ایدههای دیگران به نام خودشان است که با توجه به رسانهها که به راحتی در اختیار دارند با نادیده گرفتن منتقدان یا ناچیز شمردن ایشان در پیش گرفتهاند. به جز این نمونه که ایشان موضوع نبود اساسنامه و آیین نامه جشنواره را با توجه به تذکرات پیشین و کنونی منتقدان که حتا به صراحت در نامه اخیر منتقدان هم به آن اشاره شده، طوری بیان کرده اند که گویا نظر خودشان بوده و هست شما را ارجاع می دهم به چند نمونه دیگر در خلال این مصاحبه و پیش از آن چه در جریان جشنواره و چه انتخابات خانه موسیقی:
در انتخابات گذشته خانه موسیقی پس از پیشنهاد منتقدان مبنی بر انتخاب هیاتی ناظر بر کل فرآیند انتخاب که در جلسه با مدیران ارشد وزارت ارشاد عنوان شد، با درج خبری بر روی سایت خانه اعلام کردند که طی نامهای به ارشاد خواستار حضوری هیاتی ناظر شدهاند. گویی این ایده ایشان بوده و هیچ اشارهای به اینکه منتقدانی وجود دارند و طراح این ایده دیگرانی بودهاند نکردهاند و البته با این کار هیات مرضی الطرفین را به هیاتی از ارشاد که همه میدانیم از خودشان بود و نظارت بر کل انتخابات را به نظارتی فرمالیته بر جلسات رای گیری فرو کاستند.
در همین ارتباط است اینکه نه تنها ایشان سعی داشتند خیلی اتفاقات را مثل حضور گروههای مطرح در جشنواره و یا حتا کم کردن درصد سایتهای بلیت فروشی به 4 درصد در طی گزارش مالیشان که میدانیم پیش از این هم سابقه داشته در جشنواره فجر برای اولین بار به نام خودشان ثبت کنند بلکه در تصمیمگیریهای کلان هم از ضمیر من استفاده میکنند کما اینکه در همین مصاحبه عنوان کردهاند: «سال گذشته با توجه به حاشیههای به وجود آمده، ترجیح من این بود که به صورت شخصی مدیریت را برعهده داشته باشم و به همین خاطر خانه موسیقی وارد این رویداد نشد؛ هر چند که از پتانسیل آنجا استفاده کردیم.» در حالی که بازگشت به اخبار آن زمان و گفتههای معاونت هنری وزارت ارشاد ظاهرا چیز دیگری را نشان میدهد، چیزی که گویا نه در حافظه مدیر جشنواره مانده و نه در حافظه معاونت هنری. شاید هم مانده و بواسطه تکیه ایشان از ضعف حافظه عمومی جامعه است که این تناقضها اتفاق میافتد!
کلا گویا یکی از راهکارهای ایشان در اثبات موفق بودنشان سند زدن ایدههای دیگران به نام خودشان است که با توجه به رسانهها که به راحتی در اختیار دارند با نادیده گرفتن منتقدان یا ناچیز شمردن ایشان در پیش گرفتهاند. به جز این نمونه که ایشان موضوع نبود اساسنامه و آیین نامه جشنواره را با توجه به تذکرات پیشین و کنونی منتقدان که حتا به صراحت در نامه اخیر منتقدان هم به آن اشاره شده، طوری بیان کرده اند که گویا نظر خودشان بوده و هست شما را ارجاع می دهم به چند نمونه دیگر در خلال این مصاحبه و پیش از آن چه در جریان جشنواره و چه انتخابات خانه موسیقی:
در انتخابات گذشته خانه موسیقی پس از پیشنهاد منتقدان مبنی بر انتخاب هیاتی ناظر بر کل فرآیند انتخاب که در جلسه با مدیران ارشد وزارت ارشاد عنوان شد، با درج خبری بر روی سایت خانه اعلام کردند که طی نامهای به ارشاد خواستار حضوری هیاتی ناظر شدهاند. گویی این ایده ایشان بوده و هیچ اشارهای به اینکه منتقدانی وجود دارند و طراح این ایده دیگرانی بودهاند نکردهاند و البته با این کار هیات مرضی الطرفین را به هیاتی از ارشاد که همه میدانیم از خودشان بود و نظارت بر کل انتخابات را به نظارتی فرمالیته بر جلسات رای گیری فرو کاستند.
در همین ارتباط است اینکه نه تنها ایشان سعی داشتند خیلی اتفاقات را مثل حضور گروههای مطرح در جشنواره و یا حتا کم کردن درصد سایتهای بلیت فروشی به 4 درصد در طی گزارش مالیشان که میدانیم پیش از این هم سابقه داشته در جشنواره فجر برای اولین بار به نام خودشان ثبت کنند بلکه در تصمیمگیریهای کلان هم از ضمیر من استفاده میکنند کما اینکه در همین مصاحبه عنوان کردهاند: «سال گذشته با توجه به حاشیههای به وجود آمده، ترجیح من این بود که به صورت شخصی مدیریت را برعهده داشته باشم و به همین خاطر خانه موسیقی وارد این رویداد نشد؛ هر چند که از پتانسیل آنجا استفاده کردیم.» در حالی که بازگشت به اخبار آن زمان و گفتههای معاونت هنری وزارت ارشاد ظاهرا چیز دیگری را نشان میدهد، چیزی که گویا نه در حافظه مدیر جشنواره مانده و نه در حافظه معاونت هنری. شاید هم مانده و بواسطه تکیه ایشان از ضعف حافظه عمومی جامعه است که این تناقضها اتفاق میافتد!