نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
نگاهی به کارنامهی آهنگسازی که رکورددار دریافت سیمرغ جشنواره فجر است اما هفت سال است که موسیقی فیلم نساخته
سمفونی سکوت
موسیقی ما - ... «اینهایی که فکر میکنند، میتوانند جلوی یک هنرمند و کار هنریاش را بگیرند؛ فراموش کردهاند که عزرائیل، جان همه را میگیرد جز هنرمندان. جسم مجید انتظامی روزی از بین خواهد رفت؛ ولی موسیقی «از کرخه تا راین» از بین نمیرود، «بوی پیراهن یوسف» از بین نمیرود، «آژانس شیشهای» از بین نمیرود، «روز واقعه» از بین نمیرود، «بایسیکلران» از بین نمیرود، اینها هیچ کدام از بین نخواهند رفت.»
اینها را «مجید انتظامی» گفته است. او راست میگوید؛ آنقدر در این سالها کار کرده و اثر به یادگار گذاشته که خیالش راحت باشد برای همیشه نامش زنده میماند؛ به لیستِ کارهایی که او از آنها نام برده؛ البته میتوان آثارِ بسیارِ دیگری را نیز نام برد. آثارِ سمفونیکاش و قطعاتی کهگاه و بیگاه نوشته است. حالا او حضورِ کمرنگی در عرصهٔ موسیقی دارد؛ مثلا در حالیکه شب گذشته، سیوششمین جشنوارهٔ فیلم فجر به پایان رسید، او هفتمین سالی است که در آن حضور ندارد و آهنگسازی هیچ فیلمی را به عهده نگرفته است. کسی که رکورد دار دریافت سیمرغ آهنگسازی در جشنواره فجر است. او لابد برای کمکاریاش دلایلِ خاصِ خودش را دارد؛ اما هرچه هست، نمیتوان خلا حضور آهنگسازِ کهنهکار را در عرصهٔ موسیقی فیلم نادیده گرفت.
جشنوارهٔ فیلم فجر؛ بهانهای شد برای مرورِ کارنامهٔ هنری آهنگسازِ کهنهکار و رهبرِ ارکسترِ کارکشته که در تمامِ این سالها بیهیاهو و آرام نشسته است و کارش را کرده، آهنگهایش را ساخته و سمفونیهایش را نوشته است. خودش میگوید از اینکه ممکن است این آثار حالا – در زمان حیاتش- به اجرا درنیاید، نگران نیست؛ او میداند که هیچ اثرِ هنریای از بین نمیرود. میماند در کشویِ تاریخ تا روزی روزگاری اجرا شود. البته که امیدواریم سایهاش سالها بر سرِ موسیقی ایران بماند؛ اما خودش یادمان انداخته عزراییل، جانِ هر کسی را که بگیرد؛ جانِ او را نمیگیرد. او میماند و نواهایی که برای همیشه طنینانداز است.
او نیز مانند فرزندِ جمشید مشایخی، از همان ابتدا راهِ موسیقی را برای خودش انتخاب کرد و خیلی زود به ارکستر سمفونیک رفت تا زیرِ نظرِ «آنتوان کاتلوس»، ابوا را فرا بگیرد. سازی که تا امروز همراهش مانده است. سلفژ و تئوری و هارمونی را نیز نزد ثمین باغچهبان و مصطفی کمال پورتراب آموزش دید و نخستین تجربههایش در زمینهٔ نوازندگی با همراهی همین استادِ پیشکسوت بود که مدتی است از دنیا رفته. «مجید» به اینها اما بسنده نکرد؛ به آلمان رفت و در کنسرواتوار برلین موسیقی خواند. در سالهای حضورش در آلمان با ارکسترهای زیادی همچون ارکستر سمفونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک آلمان همکاری کرد، بعد به ایران بازگشت تا در ارکستر سمفونیک فعالیت کند و از همان زمان تدریس – در دانشگاه- را نیز ادامه داد.
نوازنده و آهنگسازِ جوان یک روز که از تمام عالم و آدم ناامید بوده، از خانهٔ پدری هم کوچ میکند. همان روزها با «آذرنوش صدرسالک» آشنا میشود. صدر سالک در ارکستر همچنان مینوازد و کمک خرجِ نامزدش است؛ «مجید انتظامی» خانهای در میدان امام حسین کرایه میکند. خودش میگوید از آن خانههای قمرخانمی بوده که دورتا دورش اتاق بوده و هر اتاق را به کسی کرایه داده بودند. یک روز بیهدف در خیابانها قدم میزده که میرسد به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان. آنجا «احمدرضا احمدی» را میبیند که با پدرش رفاقت داشته است: «به آقای احمدی گفتم مشکل دارم و پولی برای زندگی ندارم. روی میزش دو، سه کاست بود. گفت یکی از اینها را بردار و آهنگ بساز.»
شاعرِ بزرگ برایش پیانویی میخرد که بتواند با آن نوازندگی کند و انتظامی جوان در خانهٔ او ساکن میشود تا اثری را بسازد. اولین تجربهاش در همکاری با کانون روی اشعاری از «فروغ فرخزاد» است؛ اثری که به شدت مورد استقبال قرار میگیرد: «کاری که انجام دادم، مقبول واقع شد و مدام می پرسیدند این کار را چه کسی انجام داده. چون کاملا متفاوت از موزیکهای آن زمان بود. موزیکهای آن موقع همه شاد و ریتمیک بودند و خوانندهها می خواندند. یکهو یک موسیقی غمگین با نتهای کشیده و صدای فروغ فرخزاد خیلی اثرگذار شده بود و مسئولان آن زمان که این محل را می گرداندند خیلی خوششان آمده بود و خواسته بودند بیشتر کار کنم.» او دو کار دیگر هم تحت عنوانِ «صدای شاعر» روی اشعارِ یدالله رویایی و نصرت رحمانی انجام میدهد. آن زمان کامبیز روشنروان، فریدون شهبازیان و اسماعیل تهرانی نیز با کانون همکاری داشتهاند.
این روند اما نمیتوانست برای مدت زیادی ادامه داشته باشد؛ نوازندگان از این بلاتکلیفی خسته میشوند، دیگر نه ارکستر سمفونیکی مانده بود و نه ارکستر مجلسی و به همین خاطر به دیدارِ آیتالله بهشتی میروند. میروند و به آیتالله شهید میگویند که فتوایی بدهند تا ما بتوانیم کارمان را بکنیم؛ پاسخِ شهید بهشتی را اما هنوز تمامِ آن ۲۰ نوازنده خوب به خاطر دارند: «آیتالله بهشتی به ما گفتند مگر برای اینکه بتهوون بتواند کار کند کسی فتوا داد؟! یا مگر برای موتزارت کسی فتوا داد که من برای شما بدهم؟! شما اگر در مسیر مردم حرکت میکنید و بهحقید، بروید حقتان را بگیرید و اگر ناحقید که هیچ.»
همین انگیزهای میشود برای نوازندگانِ جوان. خودشان تصمیم میگیرند تا به صورتِ مقطعی «بیژن قادری» را به عنوان رهبر ارکستر انتخاب کنند و بتوانند برای اینکه همصدایی خود را با مردم نشان دهند، سرودهای انقلابی اجرا کنند؛ اما ارکستر بدون رهبر؟ نمیشود. خیلی زود به این نتیجه میرسند و برای همین سراغِ «حشمت سنجری» میروند. مردی که موسیقی سمفونیک و ارکسترال ایرانی بسیار به او مدیون است و در فاصلهٔ سالهای (۱۳۳۶–۱۳۳۴)، (۱۳۵۱–۱۳۳۹)، (۱۳۶۸–۱۳۵۸) به عنوان رهبر دایم ارکستر سمفونیک تهران فعالیت کرده است. «انتظامی» در کنارِ ۱۹ نوازندهٔ دیگر در سالن رودکی – وحدت - بتهوون و موتزارت را اجرا میکنند.
در آن سالها ارکستر کنسرت ندارد و برای همین به اجرا در برنامههای مختلف میپردازد، مثلا در کنفرانسها و جلسات، سرود ملیِ آن زمان ساختهٔ «محمد بیگلریپور» را با نام «پاینده بادا ایران» اجرا میکند.
او و نوازندگانِ ارکسترهمچنان با رهبری «حشمت سنجری» و خوانندگی «حسین سرشار» برنامههای متعددی اجرا میکنند. مثلا یکبار دعوتشان میکنند میدانِ توپخانه و در حالی که جلوی پستخانه، برایشان صندلی چیده بودند، به اجرای برنامه میپردازند: «چله زمستان بود و ما در حالی که برف میآمد، سرودهای انقلابی اجرا میکردیم. کسانی که آن ساعت پیاده یا با اتوبوسهای دو طبقه سر کار میرفتند هاج و واج تماشایمان میکردند و فکر میکردند دیوانهایم که در آن هوای گرگ و میش و سرد نشستهایم و ساز میزنیم. بعضیها هم میآمدند و میگفتند اینها چیست که میزنید، موسیقی فلان خواننده را بزنید!»
حالا ارکستر سمفونیک تهران، اجراهای متعدد و منظمی دارد؛ همین چند وقت پیش بود که در ایتالیا اجرایی روی صحنه برد که با استقبال بسیار زیادی روبهرو شد؛ در این سالها «مجید انتظامی» گاهی این ارکستر را رهبری کرده است؛ اگرچه آثارِ او نیز مانند دیگر آهنگسازانِ ایرانی، کمتر توسط این ارکستر اجرا میشود؛ اما چه کسی است که میتواند این مساله را انکار کند که فعالیتهای ارکستر در حالِ حاضر، مدیون پافشاری «انتظامی» و آن ۱۹ نوازندهٔ دیگر است. آنها جدا از نوازندگی در ارکستر، نوازنده هم تربیت کردند.
بخشی از موسیقی «زال و سیمرغ» هم که بر اساسِ ترومپتهاست، در انیمیشن مارکوپولو مورد استفاده قرار میگیرد.
از آنجا که ساختارِ این فیلم مذهبی بود، انتظامی تمامِ تلاشِ خود را انجام میدهد تا شبیه موسیقی متنِ «محمد رسولالله» نشود: «در جریان ساخت موسیقی روز واقعه و برای انتخاب صحنههای عاطفی به این نتیجه رسیدم که تمها باید عربی و کلاسیک باشد و در عین حال صدایی بینالمللی به ما بدهد. تمی که نه حتماً عربی؛ بلکه حسی عربی داشته باشد و برای همه دنیا قابل فهم باشد. یعنی طوری هارمونی را در سازها قسمت کنیم که اگر یک آلمانی هم آن را شنید، احساس بیگانگی نکرده و آن را درک کند. من دوست داشتم بعضی قسمتها را با «کرنا» شروع کنم؛ اما «کرنا» بد و ناکوک صدا میدهد و در ارکستر حل نمیشود. بنابراین به این نتیجه رسیدم که با تلفیقی از سازهای «ترومبون» و «هورن» صدای مشابهی به دست آورم که بد هم صدا ندهد. از این دو ساز استفاده کردم که تقریباً به صدای «کرنایی» دست یافتم که کوک شده بود.»
او در صحنههای رمانتیک از ساز «قانون» و «عود» استفاده میکند: «درست است که عاشورا با عزاداری همراه است؛ اما زمانی که من صحنههای آتش زدن خیمهها و بسته شدن عدهای با زنجیر و... را در فیلم دیدم، بیشتر به حماسه بودن این حادثه پی بردم هرچند که حس شیون و زاری هم با دیدن این صحنهها به انسان دست میدهد؛ اما من با دیدهٔ حماسی به این فیلم نگاه میکردم. من موسیقی «روز واقعه» را به صورت بدوی نگاه کردم اما کنون دیده میشود که قصد دارند واقعه عاشورا را حتی با ساز گیتار هم تصویر کنند، در حالی که این ساز هیچ سنخیتی با آن فضاها، نوع لباسها و... ندارد.»
پایهٔ موسیقی فیلم را «نی انبان» تشکیل میدهد که در تلفیق با کمانچهٔ «اردشیر کامکار» و به همراه ارکستر و سینتی سایزر ریتمهای مناطق جنوبی ایران القا میشود. در لحظات پر آشوب و پر تنش جنگ، سازهایی چون هورن، ترومپت و ترومبون به همراه گروه کُر تلفیقی را به وجود میآورند که بتوان هر چه بیشتر التهاب درونی این لحظات را به تماشاگر منتقل نمود. انتظامی در این اثر نیز از نی پاشا هنجنی بهره برده است. در این اثر نوازندگانی چون اردشیر کامکار، مسعود غریبنواز، حسین میرزایی، حسین شریفی، علی جعفری پویان، نیما زاهدی، ایراهیم لطفی، بهرام دهقانیار حضور داشتهاند و «آذرنوش صدرسالک» بهعنوان دستیار آهنگساز در این پروژهٔ موسیقی شرکت داشتهاند. آلبوم این اثر نیز با ۲۰ قطعه منتشر شده است.
«عباس تحویلداری» نریشن این اثر را نوشته و خودش نیز آن را اجرا کرده است. «سمفونی خرمشهر» تاکنون بارها با رهبران مختلف اجرا شده است. او این اثر را پیش از آزادسازی این شهر در دو بخش نوشته است. در بخش اول که مردم در آرامش درحال زندگی کردن هستند و در بخش بعد حمله انجام میشود و بخشهایی از کشور از بین میرود. در ادامه هم که مردم با مقاومت شهر را پس میگیرند و در نهایت هم شادی مردم از آزادسازی روایت میشود. موسیقی «حماسه خرمشهر» دارای چهار موومان است. «مجید انتظامی» خود حساسیتِ بسیاری دربارهٔ این اثر دارد: «آنچه را که مردم با پوست و گوشت خود لمس کردهاند را اگر کمی با بیدقتی ساخته شود قطعا میتواند با پس زدگی از سوی آنها روبرو شود. روزهای اول کمی از این کار ترسیدم و حتی در هنگام اجرا نیز کمی استرس داشتم. درنهایت حتی یک هزارم آنچه در ذهن داشتم را نتوانستم بسازم. اما تمام تلاشم را به کار بستم تا بتوانم اثری بسازم که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.»
جوایز و افتخارات
برنده سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری برای فیلم «دیوانهای از قفس پرید» در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «بایسیکلران» در هفتمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «آژانس شیشهای» در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «روز واقعه» در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «راز خنجر» در یازدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «از کرخه تا راین» در یازدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دیوانهای از قفس پرید» در هفتمین جشن خانه سینما
برنده تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «نورا» در ششمین جشن خانه سینما
برنده لوح زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «ترن» در ششمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دوئل» در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «اعتراض» در هجدهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «نون و گلدون» در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «راه افتخار» در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دوئل» در نهمین جشن خانه سینما
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «عروس افغان» در هشتمین جشن خانه سینما
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» در ششمین جشن خانه سینما
عکس: فاطمه بهبودی
اینها را «مجید انتظامی» گفته است. او راست میگوید؛ آنقدر در این سالها کار کرده و اثر به یادگار گذاشته که خیالش راحت باشد برای همیشه نامش زنده میماند؛ به لیستِ کارهایی که او از آنها نام برده؛ البته میتوان آثارِ بسیارِ دیگری را نیز نام برد. آثارِ سمفونیکاش و قطعاتی کهگاه و بیگاه نوشته است. حالا او حضورِ کمرنگی در عرصهٔ موسیقی دارد؛ مثلا در حالیکه شب گذشته، سیوششمین جشنوارهٔ فیلم فجر به پایان رسید، او هفتمین سالی است که در آن حضور ندارد و آهنگسازی هیچ فیلمی را به عهده نگرفته است. کسی که رکورد دار دریافت سیمرغ آهنگسازی در جشنواره فجر است. او لابد برای کمکاریاش دلایلِ خاصِ خودش را دارد؛ اما هرچه هست، نمیتوان خلا حضور آهنگسازِ کهنهکار را در عرصهٔ موسیقی فیلم نادیده گرفت.
جشنوارهٔ فیلم فجر؛ بهانهای شد برای مرورِ کارنامهٔ هنری آهنگسازِ کهنهکار و رهبرِ ارکسترِ کارکشته که در تمامِ این سالها بیهیاهو و آرام نشسته است و کارش را کرده، آهنگهایش را ساخته و سمفونیهایش را نوشته است. خودش میگوید از اینکه ممکن است این آثار حالا – در زمان حیاتش- به اجرا درنیاید، نگران نیست؛ او میداند که هیچ اثرِ هنریای از بین نمیرود. میماند در کشویِ تاریخ تا روزی روزگاری اجرا شود. البته که امیدواریم سایهاش سالها بر سرِ موسیقی ایران بماند؛ اما خودش یادمان انداخته عزراییل، جانِ هر کسی را که بگیرد؛ جانِ او را نمیگیرد. او میماند و نواهایی که برای همیشه طنینانداز است.
- مجید انتظامی کیست؟
او نیز مانند فرزندِ جمشید مشایخی، از همان ابتدا راهِ موسیقی را برای خودش انتخاب کرد و خیلی زود به ارکستر سمفونیک رفت تا زیرِ نظرِ «آنتوان کاتلوس»، ابوا را فرا بگیرد. سازی که تا امروز همراهش مانده است. سلفژ و تئوری و هارمونی را نیز نزد ثمین باغچهبان و مصطفی کمال پورتراب آموزش دید و نخستین تجربههایش در زمینهٔ نوازندگی با همراهی همین استادِ پیشکسوت بود که مدتی است از دنیا رفته. «مجید» به اینها اما بسنده نکرد؛ به آلمان رفت و در کنسرواتوار برلین موسیقی خواند. در سالهای حضورش در آلمان با ارکسترهای زیادی همچون ارکستر سمفونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک آلمان همکاری کرد، بعد به ایران بازگشت تا در ارکستر سمفونیک فعالیت کند و از همان زمان تدریس – در دانشگاه- را نیز ادامه داد.
- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
نوازنده و آهنگسازِ جوان یک روز که از تمام عالم و آدم ناامید بوده، از خانهٔ پدری هم کوچ میکند. همان روزها با «آذرنوش صدرسالک» آشنا میشود. صدر سالک در ارکستر همچنان مینوازد و کمک خرجِ نامزدش است؛ «مجید انتظامی» خانهای در میدان امام حسین کرایه میکند. خودش میگوید از آن خانههای قمرخانمی بوده که دورتا دورش اتاق بوده و هر اتاق را به کسی کرایه داده بودند. یک روز بیهدف در خیابانها قدم میزده که میرسد به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان. آنجا «احمدرضا احمدی» را میبیند که با پدرش رفاقت داشته است: «به آقای احمدی گفتم مشکل دارم و پولی برای زندگی ندارم. روی میزش دو، سه کاست بود. گفت یکی از اینها را بردار و آهنگ بساز.»
شاعرِ بزرگ برایش پیانویی میخرد که بتواند با آن نوازندگی کند و انتظامی جوان در خانهٔ او ساکن میشود تا اثری را بسازد. اولین تجربهاش در همکاری با کانون روی اشعاری از «فروغ فرخزاد» است؛ اثری که به شدت مورد استقبال قرار میگیرد: «کاری که انجام دادم، مقبول واقع شد و مدام می پرسیدند این کار را چه کسی انجام داده. چون کاملا متفاوت از موزیکهای آن زمان بود. موزیکهای آن موقع همه شاد و ریتمیک بودند و خوانندهها می خواندند. یکهو یک موسیقی غمگین با نتهای کشیده و صدای فروغ فرخزاد خیلی اثرگذار شده بود و مسئولان آن زمان که این محل را می گرداندند خیلی خوششان آمده بود و خواسته بودند بیشتر کار کنم.» او دو کار دیگر هم تحت عنوانِ «صدای شاعر» روی اشعارِ یدالله رویایی و نصرت رحمانی انجام میدهد. آن زمان کامبیز روشنروان، فریدون شهبازیان و اسماعیل تهرانی نیز با کانون همکاری داشتهاند.
- ارکستر سمفونیک تهران
این روند اما نمیتوانست برای مدت زیادی ادامه داشته باشد؛ نوازندگان از این بلاتکلیفی خسته میشوند، دیگر نه ارکستر سمفونیکی مانده بود و نه ارکستر مجلسی و به همین خاطر به دیدارِ آیتالله بهشتی میروند. میروند و به آیتالله شهید میگویند که فتوایی بدهند تا ما بتوانیم کارمان را بکنیم؛ پاسخِ شهید بهشتی را اما هنوز تمامِ آن ۲۰ نوازنده خوب به خاطر دارند: «آیتالله بهشتی به ما گفتند مگر برای اینکه بتهوون بتواند کار کند کسی فتوا داد؟! یا مگر برای موتزارت کسی فتوا داد که من برای شما بدهم؟! شما اگر در مسیر مردم حرکت میکنید و بهحقید، بروید حقتان را بگیرید و اگر ناحقید که هیچ.»
همین انگیزهای میشود برای نوازندگانِ جوان. خودشان تصمیم میگیرند تا به صورتِ مقطعی «بیژن قادری» را به عنوان رهبر ارکستر انتخاب کنند و بتوانند برای اینکه همصدایی خود را با مردم نشان دهند، سرودهای انقلابی اجرا کنند؛ اما ارکستر بدون رهبر؟ نمیشود. خیلی زود به این نتیجه میرسند و برای همین سراغِ «حشمت سنجری» میروند. مردی که موسیقی سمفونیک و ارکسترال ایرانی بسیار به او مدیون است و در فاصلهٔ سالهای (۱۳۳۶–۱۳۳۴)، (۱۳۵۱–۱۳۳۹)، (۱۳۶۸–۱۳۵۸) به عنوان رهبر دایم ارکستر سمفونیک تهران فعالیت کرده است. «انتظامی» در کنارِ ۱۹ نوازندهٔ دیگر در سالن رودکی – وحدت - بتهوون و موتزارت را اجرا میکنند.
در آن سالها ارکستر کنسرت ندارد و برای همین به اجرا در برنامههای مختلف میپردازد، مثلا در کنفرانسها و جلسات، سرود ملیِ آن زمان ساختهٔ «محمد بیگلریپور» را با نام «پاینده بادا ایران» اجرا میکند.
او و نوازندگانِ ارکسترهمچنان با رهبری «حشمت سنجری» و خوانندگی «حسین سرشار» برنامههای متعددی اجرا میکنند. مثلا یکبار دعوتشان میکنند میدانِ توپخانه و در حالی که جلوی پستخانه، برایشان صندلی چیده بودند، به اجرای برنامه میپردازند: «چله زمستان بود و ما در حالی که برف میآمد، سرودهای انقلابی اجرا میکردیم. کسانی که آن ساعت پیاده یا با اتوبوسهای دو طبقه سر کار میرفتند هاج و واج تماشایمان میکردند و فکر میکردند دیوانهایم که در آن هوای گرگ و میش و سرد نشستهایم و ساز میزنیم. بعضیها هم میآمدند و میگفتند اینها چیست که میزنید، موسیقی فلان خواننده را بزنید!»
حالا ارکستر سمفونیک تهران، اجراهای متعدد و منظمی دارد؛ همین چند وقت پیش بود که در ایتالیا اجرایی روی صحنه برد که با استقبال بسیار زیادی روبهرو شد؛ در این سالها «مجید انتظامی» گاهی این ارکستر را رهبری کرده است؛ اگرچه آثارِ او نیز مانند دیگر آهنگسازانِ ایرانی، کمتر توسط این ارکستر اجرا میشود؛ اما چه کسی است که میتواند این مساله را انکار کند که فعالیتهای ارکستر در حالِ حاضر، مدیون پافشاری «انتظامی» و آن ۱۹ نوازندهٔ دیگر است. آنها جدا از نوازندگی در ارکستر، نوازنده هم تربیت کردند.
- «حماسه ایران، سرود شهیدان» انتظامی برای ارکسترِ سمفونیک
- اولین تجربه سینمایی
- بچههای کوه آلپ و مارکوپولو
بخشی از موسیقی «زال و سیمرغ» هم که بر اساسِ ترومپتهاست، در انیمیشن مارکوپولو مورد استفاده قرار میگیرد.
-
- بایسیکلران
-
- بوی پیراهن یوسف
-
- روز واقعه
از آنجا که ساختارِ این فیلم مذهبی بود، انتظامی تمامِ تلاشِ خود را انجام میدهد تا شبیه موسیقی متنِ «محمد رسولالله» نشود: «در جریان ساخت موسیقی روز واقعه و برای انتخاب صحنههای عاطفی به این نتیجه رسیدم که تمها باید عربی و کلاسیک باشد و در عین حال صدایی بینالمللی به ما بدهد. تمی که نه حتماً عربی؛ بلکه حسی عربی داشته باشد و برای همه دنیا قابل فهم باشد. یعنی طوری هارمونی را در سازها قسمت کنیم که اگر یک آلمانی هم آن را شنید، احساس بیگانگی نکرده و آن را درک کند. من دوست داشتم بعضی قسمتها را با «کرنا» شروع کنم؛ اما «کرنا» بد و ناکوک صدا میدهد و در ارکستر حل نمیشود. بنابراین به این نتیجه رسیدم که با تلفیقی از سازهای «ترومبون» و «هورن» صدای مشابهی به دست آورم که بد هم صدا ندهد. از این دو ساز استفاده کردم که تقریباً به صدای «کرنایی» دست یافتم که کوک شده بود.»
او در صحنههای رمانتیک از ساز «قانون» و «عود» استفاده میکند: «درست است که عاشورا با عزاداری همراه است؛ اما زمانی که من صحنههای آتش زدن خیمهها و بسته شدن عدهای با زنجیر و... را در فیلم دیدم، بیشتر به حماسه بودن این حادثه پی بردم هرچند که حس شیون و زاری هم با دیدن این صحنهها به انسان دست میدهد؛ اما من با دیدهٔ حماسی به این فیلم نگاه میکردم. من موسیقی «روز واقعه» را به صورت بدوی نگاه کردم اما کنون دیده میشود که قصد دارند واقعه عاشورا را حتی با ساز گیتار هم تصویر کنند، در حالی که این ساز هیچ سنخیتی با آن فضاها، نوع لباسها و... ندارد.»
-
- آژانس شیشهای
-
- دیوانهای از قفس پرید
-
- دوئل
پایهٔ موسیقی فیلم را «نی انبان» تشکیل میدهد که در تلفیق با کمانچهٔ «اردشیر کامکار» و به همراه ارکستر و سینتی سایزر ریتمهای مناطق جنوبی ایران القا میشود. در لحظات پر آشوب و پر تنش جنگ، سازهایی چون هورن، ترومپت و ترومبون به همراه گروه کُر تلفیقی را به وجود میآورند که بتوان هر چه بیشتر التهاب درونی این لحظات را به تماشاگر منتقل نمود. انتظامی در این اثر نیز از نی پاشا هنجنی بهره برده است. در این اثر نوازندگانی چون اردشیر کامکار، مسعود غریبنواز، حسین میرزایی، حسین شریفی، علی جعفری پویان، نیما زاهدی، ایراهیم لطفی، بهرام دهقانیار حضور داشتهاند و «آذرنوش صدرسالک» بهعنوان دستیار آهنگساز در این پروژهٔ موسیقی شرکت داشتهاند. آلبوم این اثر نیز با ۲۰ قطعه منتشر شده است.
-
- از کرخه تا راین
-
- حماسه خرمشهر
«عباس تحویلداری» نریشن این اثر را نوشته و خودش نیز آن را اجرا کرده است. «سمفونی خرمشهر» تاکنون بارها با رهبران مختلف اجرا شده است. او این اثر را پیش از آزادسازی این شهر در دو بخش نوشته است. در بخش اول که مردم در آرامش درحال زندگی کردن هستند و در بخش بعد حمله انجام میشود و بخشهایی از کشور از بین میرود. در ادامه هم که مردم با مقاومت شهر را پس میگیرند و در نهایت هم شادی مردم از آزادسازی روایت میشود. موسیقی «حماسه خرمشهر» دارای چهار موومان است. «مجید انتظامی» خود حساسیتِ بسیاری دربارهٔ این اثر دارد: «آنچه را که مردم با پوست و گوشت خود لمس کردهاند را اگر کمی با بیدقتی ساخته شود قطعا میتواند با پس زدگی از سوی آنها روبرو شود. روزهای اول کمی از این کار ترسیدم و حتی در هنگام اجرا نیز کمی استرس داشتم. درنهایت حتی یک هزارم آنچه در ذهن داشتم را نتوانستم بسازم. اما تمام تلاشم را به کار بستم تا بتوانم اثری بسازم که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.»
جوایز و افتخارات
برنده سیمرغ بلورین بهترین دستاورد هنری برای فیلم «دیوانهای از قفس پرید» در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «بایسیکلران» در هفتمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «آژانس شیشهای» در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «روز واقعه» در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «راز خنجر» در یازدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «از کرخه تا راین» در یازدهمین جشنواره فیلم فجر
برنده تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دیوانهای از قفس پرید» در هفتمین جشن خانه سینما
برنده تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «نورا» در ششمین جشن خانه سینما
برنده لوح زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «ترن» در ششمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دوئل» در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «اعتراض» در هجدهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «نون و گلدون» در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن برای فیلم «راه افتخار» در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «دوئل» در نهمین جشن خانه سینما
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «عروس افغان» در هشتمین جشن خانه سینما
نامزد دریافت تندیس زرین بهترین موسیقی متن برای فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» در ششمین جشن خانه سینما
-
- دوری هفت ساله
عکس: فاطمه بهبودی
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 25 بهمن 1396 - 11:40
دیدگاهها
استاد انتظامي فوق العادس ، جاش خيلي خاليه ❤️❤️❤️
درود بر استاد انتظامی
⭐️⭐️⭐️
❤️❤️❤️
هنرمندان دنیای عجیبی دارند،تردوشکننده وروحی لطیف که هرتلنگرمنفی برآن آسیب می زندواو...آرام بدون هیچ سروصدایی برای اثبات حقانیت خویش به خلوتش رومی آورد.دیگران که متوجه غیابش می شوند،هرچه به ذهنشان خطورمی کند،درغیاب وی منعکس می کنند!!امااگرآن آرامش وآزادی رابه وی می دادیم،آنوقت حرف های نگفته اش رامی شنیدیم...حرف هایی که دل هرکسی رابه دردمی آورد.متاسفانه اکثریت هنرمندان به خاطرندیده گرفته شدن احساسشان درگیراین تنهایی وسکوت تحمیل شده هستند!!!چه بسااگرایشان درمملکت دیگری بودشرایطش اززمین تاآسمان فرق می کرد.هنرمندهیچ نمی خواهدفقط دوست دارداورابفهمندوبه دنیای زیبایش احترام بگذارندودرغیابش قضاوت پنهانی ونادرست نداشته باشند.این درقبال عظمت روح آنان خواسته و توقع چندان زیادی نیست.بیاییددیگران راآنگونه که شایسته آنهاست بشناسیم وداوری کنیم.
در این هیاهوی روزگار ، چه زیباست سکوتت ای بزرگ موندنی ...
استاد بزرگ
درود بر استاد انتظامی بزرگوار...ایشالا تنشون همیشه سلامت باشه❤❤
البته با استاد عليزاده و عليقلي ركوددار سيمرغ به صورت مشترك هستند.
واقعا چرا؟؟؟
استاد
Eshgh
استاد انتظامی آثار متنوعی در کارنامه دارند . از شاهکار ترن تا از کرخه تا راین تا دوئل تا کارهای ایشون با استاد کیمیایی....
عشق ❤️
کاش آثار ایشان منتشر میشد ، سه سال دنبال موسیقی متن فیلم بازمانده میگردم هرچه میگردم نشانش بی نشان تر میشود ، کمک کنید که موسیقی این فیلم زیباروبا کیفیت گوش کنیم
واقعا حیف . کاش تا هستند از هنرشون بی نصیب نمونیم
افزودن یک دیدگاه جدید