جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
درباره محسن چاوشی و سلوکش
فقط میخواستم شکل خودم باشم

[آرش نصیری - روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]

«وقتی که توی خلوتت منو مرور میکنی»

چند سال قبل‌تر، وقتی «پرچم سفید»ش را بالا برده بود و بعد به قول خودش برای دفاع از آن سکوتش را شکسته بود در مقدمه مصاحبه‌اش نوشته بودم: «.... این پارادوکس مهم کاراکتر محسن چاوشی و شاید هم نتیجه هوش اوست. آنچه از اشعاری که می‌خواند و نوع سلوکی که دارد برداشت می‌کنیم، تنهایی یک هنرمند شاعر مسلک منزوی است اما آنچه بعد از نزدیک شدن به او می‌فهمیم آن است که جامعه‌اش یا اقلا جامعه‌ای که کار او را تعقیب می‌کنند را، رصد می‌کند. یک هنرمند منزوی اینها را نمی‌گوید: «من نمي‌توانم به آنها (طرفدارانم)خيانت كنم و آنها را در همان سطح نگه دارم. من خودم سعي مي‌كنم، رشد كنم و اين رشد را به مخاطبان و طرفدارانم انتقال بدهم. من كار مي‌كنم و سعي مي‌كنم براساس تجربيات جديدي كه بدست مي‌آورم كارهاي تازه‌اي ارائه كنم. تازه، اين همه آدم آمدند خودشان را تكرار كردند چه نتيجه‌اي ديدند؟ يكي يكي دارند از دور خارج مي‌شوند همين كه الان من و تو داريم راجع به اين تقليد بحث مي‌كنيم نشان‌دهنده‌ي تغيير است. تو فكر مي‌كني كه من كاري ارائه كرده‌ام كه با كارهاي گذشته‌ام متفاوت است و اين هدف من است. چرا بايد كاري را كه قبلاً انجام داده‌ام، تكرار كنم؟ ...»

آنجا در آن مصاحبه و مصاحبه چهارسال قبل‌تر با او (در حوالی سال 84 یا 85 ) مطرح شده بود، صحبت از تجربه‌گرایی و ریسک او بود. اینکه هیچ وقت حتی کاری را که  در آن موفق شده است را هم تکرار نمی‌کند و حالا که ده سال بعد است هم، می‌توان همین را گفت. او در این فاصله طرفداران پروپاقرصی که داشته را حفظ کرده و حتی تعداد بیشتری را جذب هنر و البته رفتار حرفه‌ای خود کرده است.

«گاهی بهانه‌ی هوسی باشم/ یا پشت میله‌ی قفسی باشم

من راضی‌ام به هرچه تو می‌خواهی/ ترجیح می‌دهی چه کسی باشم»

چاوشی مخاطبانش را پیدا کرد و به آنها احترام گذاشت و ترجیح داد خودش باشد و آنها هم خودش را می‌خواهند و نمی‌خواهند او جز محسن چاوشی کس دیگری باشد.
 
***

«بکار و بچین/ بچین و ببخش/ زمین خدا/ برای همه‌ست
ببین و نترس/ نترس و بگو/ خدا تا ابد/ خدای همه‌ست»

اشکالی ندارد که بگویم من هم مثل خیلی‌های دیگر کم‌کم طرفدارش شدم. طرفدار نه به آن معنایی که در فضای مجازی شاهدش هستیم، بلکه به آن معنا که کارش را پیگیری می‌کنم و دوست دارم ببینم کار بعدی‌اش چیست و فکر می‌کنم بخش مهمی‌ از اهالی جدی موسیقی که حتی دغدغه‌شان موسیقی پاپ نیست و اساسا توجهی به موسیقی‌های روز ندارند هم متوجه او هستند، برای اینکه او برای رسیدن به این جایگاه هزینه کرده و وقت و انرژی گذاشته است. در این دوره که اساسا پیدا کردن آدم‌های اصول‌گرای واقعی سخت است (خیلی سخت است)، چاوشی غنیمتی‌ست برای مثال. نه اینکه نقدی بر او و موسیقی‌اش نباشد اما او حتی این انتقادها را جدی می‌شنود و برای آنها برنامه‌ریزی می‌کند. شاید این مثال منتقدانی هم داشته باشد اما برای نگارنده که از کمی ‌نزدیک‌تر شاهد نوع سلوک فرهاد مهراد بوده و یا درباره‌اش به ضرورت مطالعه کرده و از نزدیکانش شنیده است، شبیه‌ترین فرد به او محسن چاوشی‌ست. بخش زیادی از دوران فعالیت فرهاد در دوران محدودیت و ممنوعییت کاری‌اش گذشت با این حال او، حتی اگر همیشه فرصت کار داشت به همین صورت کار می‌کرد. جدی و پیگیر بود و مدام در حال مطالعه و بیش از هرچیز به شعر خوب اهمیت می‌داد و تاکید او روی کلمه و نوع خواندنش هم، از این توجه می‌آمد نه خودنمایی. چاوشی هم طوری کلمه را ادا می‌کند که معلوم است روح کلمه را درک کرده است و شما همان اندازه تاکیدی را شاهدید که لازم است نه بیشتر از آن.

هنرمند باید تلاش کند تا سبک و سلیقه شخصی‌اش را داشته باشد و آن را تقویت کند. این نه به معنای آن است که مخاطب را در نظر نداشته باشد و نه اینکه هرچه مخاطب عام موسیقی می‌خواهد را به او تحویل دهد. این رفتار صادقانه نیست و معمولا این کار را تهیه‌کنندگان و بازاریان صرف انجام می‌دهند و تن دادن به آن، نتیجه عدم صداقت یا قانع نبودن است. بسیاری از هنرمندان فکر می‌کنند باید به همه سلیقه‌ها تن بدهند تا همه جور سلیقه‌ای را راضی کنند اما هستند کسانی که کار خود را می‌کنند و به ارتقای سطح شناخت مخاطبان خود فکر می‌کنند. توجه کردید که در تمام آلبوم‌های چاوشی، تا چند روز بعد از انتشار آن خیلی‌ها نمی‌توانند نظر خاصی بدهند و آنها که ناشکیباترند بد آن را می‌گویند و چند وقت بعد کم‌کم خیلی‌شان می‌پذیرند که با بیشتر شنیدن ارتباط بهتری با آن برقرار کرده‌اند؟ این نشانه خوبی‌ست و فکر می‌کنم او هم دنبال همین است. این فرازی از مصاحبه چند سال قبلم با اوست: «... از خیلی‌ها شنیده‌ام که چاوشی صدای معترض ماست؛ اگر می‌خواستم هنر را در خدمت اقتصاد قرار دهم هرگز چنین اتفاق‌هایی برای من نمی‌افتاد. چه اثری مخرب‌تر از این سراغ دارید که هنرمند برای به دست آوردن دل تهیه‌کنندگان دست به خلق اثر بزند. به چه زبانی باید گفت که مخاطب ایرانی دوست دارد حرف دل هنرمند را بشنود. هنرمند بازتاب‌دهنده رنج و درد مردم کشور است. یک اثر موسیقایی تجلی احساسات و عواطف سازنده است. بیایید کمی‌ به هنرمندان خود اعتماد کنیم. در این صورت به شما قول می‌دهم که اتفاقات خوب بسياری را شاهد خواهیم بود؛ اتفاقی که همه از آن خوشنود شوند و لذت ببرند.»

«می‌پرم از خواب شب و لباسمو تن می‌کنم
چراغو روشن می‌کنم خونه رو پرسه می‌زنم
تا خود صبح با خودم همش کلنجار می‌رم
تا بلکه خوابم نبره نیای به خواب دیدنم»
 
***

کمد پر از لباس تو میز پر از عکس توئه
هنوز تو اتاقمون میپلکن نشونه‌هات

چاوشی سبکش را پیدا کرده اما این هم مانع از تجربه‌های تازه‌اش نیست. وقتی «پاروی بی قایق» منتشر شد همه درباره سبک کاری‌اش و اینکه آیا راک هست یا نه صحبت کردند اما توجه بیشترشان به آلبوم و فضای تنظیم‌هایش نشان داد که او، ضمن توجه و تعهد به سبک کاری‌اش، قدمی‌به جلو برداشته است. باید پذیرفت که یک هنرمند جدی هیچ گاه از یک سبک و سلیقه نعل به نعل پیروی نمی‌کند بلکه آن را از فیلتر شخصی ذهنی‌اش می‌گذراند تا آنچه بیرون می‌آید امضای شخصی او را داشته باشد. ضمن آنکه چاوشی همیشه به کار تیمی‌ قوی اعتقاد داشته و در این کار هم می‌بینیم که چگونه از بهترین ها، بهترین استفاده را کرده است.  تنظیم «پاروی بی‌قایق» را به امید حجت سپرد و نتیجه آن هم یک کار شاخص است و به جز سه شعری که سروده روزبه بمانی و حسین غیاثی‌‌ست، هفت شعر دیگر کار حسین صفاست و معلوم است که بخش مهمی‌ از  فرآیند تکمیل شعر، لابد در فرآیند تکمیل ملودی و آهنگ، نهایی شده است.

اعتقاد و توجهش به شعر را در این صحبت‌ها ببینید: « ... فکر می‌کنم که در حال حاضر هر خواننده‌ای می‌داند که باید در انتخاب شعر دقت کند. حالا برخی این اصل را رعایت می‌کنند عده‌ای دیگر به راحتی از کنار آن می‌گذرند. مخاطب ایرانی مخاطب دانایی است و در بسیاری از موارد نیز نشان داده است که فرق بین اثر خوب و بد را می‌فهمد. .... بسیاری فکر می‌کنند که شعر در موسیقی سنتی از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما بگذارید بگویم که اهمیت شعر در موسیقی پاپ را نمی‌توان دست کم گرفت. مثلا اگر به کارهای خود من دقت کنید، متوجه این حرف می‌شوید. ... این مخاطب موسیقی پاپ است که تصمیم می‌گیرد چه اتفاقی باید بیافتد یا نیافتد. همه چیز در ساختن یک اثر هنری بستگی به تیم دارد؛ شاید یک تیم هم فکر و هم عقیده که خوشبختانه من همیشه آن را داشته‌ام. دوستان ترانه‌سرایی دارم که خوب می‌دانند من چه می‌خواهم بگویم. آنها دست به قلم می‌شوند و من با توجه به آن روحیات کار را آهنگسازی می‌کنم و مرحله به مرحله هم با همدیگر همفکری می‌کنیم. ...»

نتیجه این اعتقادها این آلبوم است که در آن از توانایی ویژه حسین صفا بهترین بهره را برده است. مثل یک کارگردان خوب که می‌تواند توانایی و تبحر یک بازیگر توانمند را عیان کند.

«آهای فرصت کم آهای راه زیاد
یه عمر فاصله بود از تو به این آغوش
بین منو تو هنوز یه ریز برف میاد
به دیدنم که میای لباس گرم بپوش
 
***

«گلومو پاره کردم اما این مردم
بهم گفتن که دیوونه‌ست ، عاشق نیست
کسی باور نکرد این آدم بی‌شکل
به غیر از عشق با چیزی موافق نیست»

نمی‌خواهم این یادداشت یک یادداشت ستایش‌آمیز باشد، هرچند تا اینجا هم بیشتر در ستایش صبر و تداوم و ریسک است تا شخص محسن چاوشی. چاوشی از این بابت شایسته تحسین هرچه بیشتر است که به امضای شخصی خودش و به جایگاه و ارتقای مخاطبش احترام می‌گذارد هر چند همین احترام هم گاهی باعث انتقاد و شاید انحراف که نه، کمی افراط شود. مثلا در مورد «پاروی بی‌قایق» شاید این موضوع درست باشد که کلام آن بیش از حد شاعرانه است و درک آن از عهده مخاطبان عادی‌تر چاوشی خارج است. به هر حال ترانه معیارها و اندازه خود را دارد و ساده‌تر بودن-نه سطحی بودن- یکی از معیارهای آن است و از چاوشی و صفا، نه اینکه توقع کلام سبک داشته باشیم اما شاید این انتظار می‌رفت که اقلا در یکی دو ترک مسائل ساده فهم‌تر را در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دادند. درست است که طرفداران پروپا قرص چاوشی هرچه او می‌خواند را دوست دارند، از او می‌پذیرند و تکرار می کنند اما این اندازه تلاش برای بالا بردن سطح سواد شعری مخاطب شاید باعث سردرگمی او شود. این البته یک تلقی و سلیقه شخصی‌ست و شاید کمی سخت‌گیرانه و نتیجه عدم شناخت نگارنده در مورد مخاطبان چاوشی هم باشد.

نکته دیگر در مورد کلام، شخصی بودن بیش از حد آن است. کلام در آثار محسن چاوشی روایت‌گر تنهایی انسان در دنیای امروز است و گاهی این تاملات و روایت‌های عاشقانه فراقی بیش از اندازه شخصی‌ست. این به خودی خود ایرادی ندارد اما حیف است یک هنرمند اجتماعی مثل او، نگاهی انتقادی به حوادث پیرامونش در اجتماع و جهان نداشته باشد. این همه اتفاقات ریز و درشت در جهان می‌افتد اما بارتاب آن در آلبوم یک هنرمند مردمی با صدا و کاراکتری معترض اصلا نیست، مثل کاری که برای زلزله آذربایجان با همراهی صفا و حجازی خواند یا کاری ملی که با همراهی فرزاد فرزین اجرا کرد.

« توی خونه روی دیوار یه تفنگه سر پُره
که میشه از تو گلوش صدای شلیکو شنید»
 
***

«بارون میومد پس داد زدم من پشت درم
خمیازه ی باد آهسته گذشت از پشت سرم
در وا نشده بیدار شدم بارون میومد
گفتم نکنه فردا شده و من بی خبرم»

«... من همیشه تلاش می‌کنم که نظرات مردم را در مورد کارهایم بشنوم. برخی مواقع هم روایت‌ها و نظرات متفاوتی می‌شنوم که شاید اصلا در زمان ساخت آن فکر نمی‌کردم. در هر حال گمان می‌کنم که خود مخاطب هم دوست دارد همیشه حرف‌های جدیدی از خواننده مورد علاقه‌اش بشنود. قبلا هم گفتم که مخاطب ایرانی باهوش است و گوشش با موسیقی آشناست. این علاقه ریشه تاریخی هم دارد. موسیقی همواره با مردم ایران زمین هم پا و همراه بوده است. به نظرم این خیانت به مردم است که برای پیشرفت سطح سلیقه آنها تلاش نکنیم. هر خواننده‌ای که این کار را با نیت و هوشیاري انجام دهد جفا به هوادارانش است. احترام به مخاطب زمانی معنا پیدا می‌کند که آهنگ خوب و تاثیرگذار به دستش برسد. مابقی این حرف‌ها شعار است و بس. من دوست دارم تمام حرفم را در اثرم به طرفدارانم بزنم. سخنی بی‌واسطه با مردمی‌که می‌خواهند دردها و رنج‌های خود را از زبان من بشنوند.»

آقای چاوشی این راه را ادامه بده تا سلیقه شخصی و شخصیت و هویت هنرمند همیشه مهم باشد نه سلیقه عام شنوندگان موسیقی که با هجوم رسانه‌ها شکل می‌گیرد. ما منتظر کارهای تازه شما هستیم که نتیجه تجربیات و خلوت گزیدن‌های شماست اما بیرون از آن دنیای شخصی محترم، رنج‌های مردمت و مردم جهان را هم در نظر داشته باش.

«کاشکی به گوشت می رسید دارم چه رنجی می برم
بپا غرورم نشکنه من از تو دل نازک ترم»
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 10 آبان 1393 - 22:57

دیدگاه‌ها

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 10:56

بهترین مقاله ای که در چند سال اخیر، از موسیقی ما منتشر شد... چیز دیگه ای نمیتونم بگم

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 11:01

درود بر استاد محسن چاوشي و آن صفاي با صفا....

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 11:41

خیلی سپاسگذارم از آقای نصیری عزیز بابت نوشته زیباشون
بنده تو این سالها متوجه شدم که محسن چاووشی به دور از فضایی که براش شکل میگیره گوشه ای میشینه و سعی میکنه کار خوبی رو ارائه بده که روایتگر خودش باشه.
یعنی چیزی که میبینه، تعریفی که خودش از عشق داره، از جامعه داره یا هر چیز دیگه... با موسیقی که خیلی تلاش میکنه استاندارد باشه؛ این رویکرد رو خیلی کم شاهد بودیم و نمیشه در موردش قضاوت کرد که آیا موفق خواهد بود یا نه؛ اما قطع یقین چیزی که از تکرار مکررات و روایت های کلیشه ای از بقیه خواننده ها شاهد بودیم حاصلش کنار رفتن یکی پس از دیگری اونها بود. و تا کنون این روند جواب داده.
من اطمینان خاطر دارم ایشون به سادگی هرچه تمامتر میتونست آثار شنیده شده سالهای دور رو تغییر بده و منتشر کنه و با استقبال خوبی مواجه بشه اما اینکارو نکرد.

خلاصه حرفم یه چیزه "کسی که به دنبال شنیده شدن موزیکهاش توی ماشینها نیست، کسی که به دنبال پول نیست و کسی که به دنبال دیده شدن توی هیچ جای دیگه ای نیست حتما دنبال گفتن مسائلی هست که براش مهمتره"
این آقا خیلی خوبه... ارزش اینو داره که بشینی و چندبار گوش کنی
تو این قحطی پاپ چنین موردی واقعا اندازه مروارید ارزش داره.
خودم دیدم خیلیا همون روز اول پس زدن... اما در کمال تعجب 99 درصد هوادارانش راضی بودن!! تنها دلیلی که میشه گفت اینه که باید زیاد شنیده بشه تا پسندیده بشه... اصولا هر موزیکی زیاد شنیده بشه پسندیده میشه اما بعد از 10 بار گوش دادن دیگه چم و خمش دست آدم میاد... اما موزیکایی مثل پاروی بی قایق رو هرچه بیشتر گوش بدی متوجه میشی چیزای بیشتری درش گنجونده شده. بار اول نپسندیدم اما الآن بهترین آلبومش میدونم.

اما در مورد اشعاری که گفتید خیلی پیچیده ان باید عرض کنم بخشی از اونها بخاطر اینه که خیلی از چیزهارو باید در لفافه بیان کرد. تنها موردی که درک شعرش منو آزار داد قطعه "یوسف" بود اما تقریبا معنی بقیه رو فهمیدم. من "تفنگ سر پُر" رو به تمام آلبومهایی که امسال از مشهوران موسیقی منتشر شده ترجیح میدم.

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 11:53

سلام اقای نصیری نقد بسیار خوب و موشکافانه ای بود
از شما بی نهایت سپاسگذارم

محسن بنظرم دو کار بسیار شاخص تفنگ سرپر و یوسف رو در شناسنامه پاروی بی قایق ثبت کرد که من هر جور بهشون نگاه میکنم مضامینش رو اجتماعی میبینم.
بیش از این اجتماعی خوندن و به قول شما از رنج و درد مردم خوندن بنظرم
اولا ارشاد رو سختگیر میکنه و کارها مجوز نمیگیره.
دوما چاوشی از هر هنرمند دیگری بیشتر در زمینه کارهای ملی و مذهبی و اجتماعی کار کرده. اکثر کارهای اجتماعیش قبل از مجاز شدنش بودن به هر حال الان محسن زیر نظر ارشاده. کارهای ملیش هم که مام وطن و خلیج ایرانی و برای ابروی مردمت بجنگ و پرچم سفیدشه... یا مثلا نفرین به جنگ که برای همه جنگ دیدگان عالمه...یا بقول شما کارش برای اذربایجان...
کارهای مذهبیشم که خیلی زیاده چندین کار برای امام حسین و امام رضا و امام علی...علیهم السلام
یا کار برای خودکشی و اعتیاد و کودکی ...محسن دو بار تجربه کارهای سینمایی داره سنتوری و لامپ 100 که بزودی میاد...هر دو در زمینه اعتیاد بوده

یعنی میخوام بگم با همین تعداد کارهای قبلیشم از همه خواننده هامون توی مسائل اجتماعی و ملی و دینی جلوتره....
بنظرم خوندن دوباره چاوشی در این زمینه ها رو باید به خودش بسپریم...چون محسن اهل تکرار نیس...دیگه شاهکاری مثل پرچم سفید رو از محسن نمیشنویم چون اهل تکرار نیست...ایده ای اگه به ذهنش بیاد که تازه باشه حتما روش کار میکنه....

واقعا هم محسن با موسیقیش سطح سلیقه مخاطبانش و بالا و بالا تر میبره
از موقعی که طرفدارش شدم و از زمان پرچم سفید بود، دایره خواننده های مورد علاقم تنگ و تنگ تر شده
و الان تنها خواننده مورد علاقم محسن چاوشیه!!
دست خودمم نیست. به صدای کس دیگه نمیتونم گوش بدم نمیدونم چرا

این جمله «چاوشی و دیگر هیچ» شعار نیست واقعا! گوشی که با چاوشی خو بگیره باقی صداها رو پس میزنه. فکر نمیکنم این خواسته چاوشی باشه. ولی چیزیه که اتفاق میفته

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 12:28

عالي و منصفانه
ممنون آقاي نصيري

p13
چهارشنبه 7 آبان 1393 - 12:30

محسن چاوشی و دیگر هیچ ...

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 13:08

خیلی عالی کار میکنه

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 13:59

خیلی خوشحالم که توو دوره ای زندگی میکنم که هنرمندی مثل "محسن چاوشی" وجود داره ! هنرمندی که هنر رو درک کرده و براش زحمت میکشه و هر لحظه به فکر بالا بردنِ سطحِ سلیقه مخاطباشه .. آفرین به این هوش و آفرین به این قدرت ! ممنون از محسن چاوشی که از زندگیِ شخصیش میزنه تا کارِ خوب به گوشِ ما برسه .. به قول خودش : "امکان نداره منو جایی ببینید که مربوط به موسیقی نباشه !" این یعنی هدف داشتن .. یعنی اینکه میدونی وقتی وارد موسیقی شدی میخوای به کجا برسی ! اگه چاوشی نبود با این موسیقیِ 2زاری و بازاری چه میکردیم ؟؟؟!

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 14:14

خیلی از این سنگین شدن ترانه های این آلبوم به خاطر سختگیری های مجوز هست و این باعث میشه مسیری که ترانه سرا می خواد تو یه مصرع طی کنه رو مجبور شه تو دو بیت طی کنه! مثلا تو ترک قهوه قجری محسن کلمه تنها رو همش تکرار میکنه ؟!! خب چرا این یه جورایی کامل نیست و انگار یه چیزی بوده و به جبر! حذف شده، و مثلا تفنگ سر پر که نمیدونم چرا مفهوم اصلی اعتراضی اونرو هیچ کسی اشاره نمیکنه!!! ولی روند ترانه های آلبوم رو تقریبا خوب اشاره کردید که شبیه به کارای سنتی (مثل آلبوم سیمرغ، همایون) از یه جایی شروع میشه و به یه جایی ختم میشه...

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 14:31

عالی بود
لذت بردیم

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 14:59

چاوشی حرف نداره.
عشق فقط چاوشی <3

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 15:53

خیلی ممنون بابت این مطلب زیبا...
متاسفانه نبودن رسانه ی تصویری برای موسیقی ایران باعث شده که سطح شنیداری مردم به حداقل عادت کنه.
توی کشور های اروپایی برای پیشرفت موسیقی اول سطح شنیداری مردم رو بالا می برند که باعث میشه مخاطب آثار قوی درخواست کنه...
اما توی کشور ما محسن چاوشی و شاید یکی دو نفر دیگر به بالا رفتن سطح موسیقی کشور اهمیت میدن.

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 16:30

این هم از کارهای اجتماعی حسین صفا : چرا محسن نمیخونه این ها رو ؟!

نجاتم دهيد برادرهايم !
ناشناسي قصد جان مرا كرده است
من مردمك چشم كوچك ترين برادرتان هستم
كه در اتاقي ملول
تا خرخره در خاموشي تلوزيون فرو مي رفت
و از مرگ هاي بيمار خود
كه در شيار آجرها بستري بودند
پرستاري مي كرد

پنجره اي كه پشت خود مي ايستاد
و ناخن هايش را به شيشه مي كشيد
به اميد آنكه در هواي نمناك يك جمعه
خود را به خيابان پرت كند

خوابم نمي برد برادرهايم !
خرگوش زخمي در تله خواهد مرد
بي آنكه در آخرين وداع
فرزندانش را بوسيده باشد

كدام تكه از شما گم شده است ؟
كه در مراسم اهداي عضو
با مرور صدايي كه روزي از تپش افتاد
زانوهايتان را
با شرمساري بغل مي كنيد

سراسيمه ام
و آسمان را به قصد روياندن دانه ها
ترك مي گويم
تا پيش از دميدن چمن ها
بميرم اين عقوبت باران بودن است

تلوزيون را خاموش كنيد برادرهايم !
رطوبت پيشاني ام را به خاطر بياوريد
به خاطر بياوريد
قلبم را
كه از ترس كشيده هاي شما
صورتش را پشت روزنامه پنهان مي كرد

ماهي بيچاره
كت مندرسش را به دوش دريا مي اندازد
تا توده هاي عظيم يخ
دريا را از پا در نياورند
استخوان ها در اندامم بي قراري مي كنند
حكم اجرا خواهد شد
من در سرما از شما خداحافظي خواهم كرد

بي فايده است
نشستن بر الاكلنگي مرده
و دل بستن به ترازوهايي
كه ديگر هيچكس وزن خود را به آنها نمي سپارد

از من دوري كنيد برادرهايم !
ناشناسي قصد جان مرا كرده است

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 23:11
قیماخ

انتظار داری اینو اجرا کنه؟؟!!
خدایی اگه 10 بار اینو با صدای بلند از اول تا آخر بخونی جایزه داری!!

178.62.255.203
پنجشنبه 8 آبان 1393 - 13:43
حامد بهرامیان

سلام...
از جناب چاوشی بعید نیست رو این شعر هم ملودی بنویسه. همونطور که روی "این بود زندگی" اون ملودی رو خلق کرد! منتهی بعیده رو این شعر بتونن ملودی بگن، این شعر یکم زیاد...!!!

151.239.86.57
پنجشنبه 8 آبان 1393 - 16:05
نبی سروی

من قبل از این ترانه یه پست دیگه گذاشته بودم که مثل اینکه به مزاق ممیزی موسیقی ما خوش نیومده ! به هر صورت خلاصه ی اون پست این بود که :
محسن خوب داره لطیف و ظریف حرف هایی که د الف و امثالهم اونور میزنن رو اینور میزنه ! ولی خوب با شعرهای سنگینی مثل "تفنگ سرپر " ! ولی خوب این کافی نیست . چون مردم عادی که نمیان عاشقانه ی پیچیده گوش بدن چجوری بیان اجتماعی ی پیچیده گوش بدن ؟ ! ترانه ی اجتماعی رو باید برای همه نخوند نه قشر خاصی ! نه افکار خاصی ... من به شخصه با ترانه های شیرین صفا حال میکنم ولی خوب باید آحاد مخاطبین رو در نظر گرفت ...

آقای موسیقی ما سعی کردم خودم سانسور کنم و از اون شخصیت هایی که خیلی دوسشون دارم ! حرفی نزنم لطفا تایید کن ! رسانه ی مردمی ...

2.179.241.13
یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 12:15
م

سلام،من اين شعرو خيلي دوست دارم علي رقم اين كه بيشترشو نميفهمم
ميخواستم ازتون خواهش كنم اگر نقد و تحليل يا حتي برداشت شخصيتونو برام بفرستيد
مچكرم

5.220.54.254
چهارشنبه 7 آبان 1393 - 16:49

سلام ابتدا میخوام تشکر کنم از آقای چاوشی به خاطر همه ی سالهایی که تلاش و از خود گذشتگی کردن..... من همشیه هوادار چاوشی میمانم چون آقای چاوشی همیشه با صداقت و احترام متقابل با هواداران و مخاطبین موسیقی روبرو شده. به نظر من همه ی حرف های گفته نشده اقای چاوشی در ( قطعه ی باروی بی قایق ) گفته شده. امیدوارم آقای چاوشی حرف های منو شنیده باشه و این ارتباط دوستانه برای سالهای سال بین هواداران و آقای خاص ادامه داشته باشه........

چهارشنبه 14 آبان 1393 - 09:32

ده ها ویژگی استثنایی و عالی آلبوم رو کاملا قبول دارم و تنها نقد منم درمورد این آلبوم عالی همینه که آقای نصیری به درستی فرمودند:

ترانه معیارها و اندازه خود را دارد و ساده‌تر بودن-نه سطحی بودن- یکی از معیارهای آن است و از چاوشی و صفا، نه اینکه توقع کلام سبک داشته باشیم اما شاید این انتظار می‌رفت که اقلا در یکی دو ترک مسائل ساده فهم‌تر را در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دادند.

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 18:57

مصاحبه جالب وجامعی بودولی من متوجه نشدم محسن جان که داره همش درباره دردورنج مردم میگه ,اگه نویسنده محترم توضیح بیشتری میدادندخوب میشدبه هرحال نمیشه کتمان کردکه محسن عزیزبرای خودش درموسیقی ایران صاحب تالیف شده وتاثیرگذاری بیشتری هم دربقیه خوانندگان بوجوداورده نمونه اش ترانه تهران شلوغه باخوانندگی علی عبدالمالکی ونمونه های زیاددیگری وجودداره که اگه دوستان خواستن بهشون میگم .تشکرازشمانویسنده محترم

پنجشنبه 8 آبان 1393 - 16:12
نبی سروی

خیلی ها خیلی سالهاست مثل من انتظار بیشتری از لحن اعتراضی صدای محسن دارند ...

درد ما فقط خلیج فارس و آبروی مردم و مرثیه های مذهبی نیست ...
نویسنده ی محترم هم همین عقیده رو دارن ! و میشه این رو از قسمتی از ترانه ی تفنگ سرپر که زیر همون قسمت از متن گذاشتن فهمید ...

چاووشی تا ابد نمیتونه با ممیزی ها سازش کنه ... شاید هم خودش داره خودش رو ممیزی میکنه ... کسی که مصاحبه های بعد از آلبوم های لنگ کفش و کفترچاهی چاووشی رو خونده باشه باورش نمیشه چاووشی بعد از چنین سال هنوز در مسیر عاشقانه ها باشه ... پس اون حرف ها و تز ها چی شد ؟ سلیقه ت چی شد محسن چاووشی ؟

2.179.241.13
پنجشنبه 8 آبان 1393 - 16:58
میلاد

نبی سروی عزیز
همون د الف که میگی چند سال پیش خطاب به چاوشی گفت:
این جوون بخاطر محدودیت ها و ممنوعیت ها هنرش پشت سد موسیقی پاپ ایران در جال جمع شدنه . روزی این سد شکسته میشه و صداش به لس انجلس میرسه...این عین حرفای د الف هست.
خیلی ها انتظار داشتن و فکر میکردن محسن هم مثل م ن و ش ع میره اونور!
ولی محسن چاوشی موند و با صدای بی صدا هر کاری دلش خواست کرد.
تفنگ سرپر یه نمونه از کارهای اعتراضی چاوشیه که هوش زیاد و فهم بالایی میخواد فهمیدنش...
ولی منم قبول دارم اگر سانسورها نبودن امروز به مراتب محسن موسیقی خودش رو بهتر و کاملتر عرضه کرده بود...

ولی تا همین الانشم هر چه خواسته کرده
خوشحالم مث ش ع نیست که یه اهنگ برای حضرت زهرا خوند و بعدها انکارش کرد! از البومای اولش اثار مذهبی کار کرد تا حالا...همین که روی عقایدش هست و شجاعانه عقایدشو فریاد میزنه و از جماعت شبه روشنفکر ترسی نداره برای من یکی کافیه.

216.185.63.219
پنجشنبه 8 آبان 1393 - 17:54
قیماخ

آقای محترم اتفاقا بزرگترین مشکل مردم عشقه... چون بلد نیستن چطوری عاشق باشن... نمیدونن عشق چیه؛ تنها راهی که میتونه بشر رو نجات بده عشقه... عشق به خدا، عشق به همنوع، عشق به رفیق و عشق به معشوقه.
بخاطر همینه که انسانیت تبدیل به آدم بی شکل شده و بلغور کردن مشکلات مالی و اعتقادی و انسانی همدردی نیست!! بلکه خراش دادن زخمهاست.
ترانه پاروی بی قایق، یوسف و تفنگ سرپُر راه گشا بودن.

128.199.246.231
چهارشنبه 7 آبان 1393 - 19:25

قلم آرش عریز همیشه حتی به زبان نقد هم منصفانه بوده و هست و فوق العاده

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 19:29

چاوشی سبکش را پیدا کرده اما این هم مانع از تجربه‌های تازه‌اش نیست.

نمی‌خواهم این یادداشت یک یادداشت ستایش‌آمیز باشد، هرچند تا اینجا هم بیشتر در ستایش صبر و تداوم و ریسک است تا شخص محسن چاوشی. چاوشی از این بابت شایسته تحسین هرچه بیشتر است که به امضای شخصی خودش و به جایگاه و ارتقای مخاطبش احترام می‌گذارد هر چند همین احترام هم گاهی باعث انتقاد و شاید انحراف که نه، کمی افراط شود.

چاوشی سبکش را پیدا کرده اما این هم مانع از تجربه‌های تازه‌اش نیست. وقتی «پاروی بی قایق» منتشر شد همه درباره سبک کاری‌اش و اینکه آیا راک هست یا نه صحبت کردند اما توجه بیشترشان به آلبوم و فضای تنظیم‌هایش نشان داد که او،

.

فقط چاوشی

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 19:43

خیلی خوب بود مرسی آرش جون
حالا یه نفر این خواب منو تعبیر کنه
تا ساعتای بی خوابی من تغییر کنه

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 21:29

فقط محسن چاوشی..ممنون ازاقای نصیری

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 23:47

استاد چاوشی و دیگر هیچ ♥

چهارشنبه 7 آبان 1393 - 23:54

این همه تمجید ها واقعا شایسته ی محسن عزیز هست... داره نتیجه زحماتشو میبینه...

پنجشنبه 8 آبان 1393 - 13:13

تشكر ويژه از نصيري عزيز و همچنين سايت موسيقي ما ...
منتظر مصاحبه شما با محسن چاوشي هستيم
بازم تشكر

پنجشنبه 8 آبان 1393 - 16:33

واقعا محسن چاووشی مثل فرهاد می مونه
و ای بسا ازون بهتر
چاووشی تکرار نشدنیه
و قرنی بعد ازش حرف زده میشه و کاراش مث نوستالژی شنیده میشه

پنجشنبه 8 آبان 1393 - 20:16
قیماخ

صد سال هم...

جای شما باشم کسی رو با کس دیگه ای مقایسه نمیکنم و هرکسی رو در جایگاه خودش دوست میدارم.

178.62.255.203
شنبه 22 آذر 1393 - 14:58
محمد محمد

در خوب بودنِ محسنِ ما شکی نیست، شکی نیست! اما بهتر از فرهاد!؟!؟
حتی به فرضِ محالِ این‌که فرهاد از نظرِ موسیقی در این جایگاهِ والا نبود، چه نشانه ای از جهان‌بینی و نگاهِ فیلسوفانه ی فرهاد به هستی را در محسن می‌بینی!؟

198.27.115.40
دوشنبه 12 آبان 1393 - 01:31

درود و سپاس از آرش جان عزیزوبابت نقدو بررسی فلصفیو زیباش....
آلبوم بسیار زیبا و دلنشینی بود...محسن جان همیشه در اوجء موفقیت های بیشترو بزرگتر ببینمت..
موسیقی ما,سپاس

دوشنبه 12 آبان 1393 - 17:21

نگاه انتقادی به وضعیت جامعه ندارد؟؟؟
انتقادی تر و سیاسی تر از تنفنگ سر پر !!!

سه شنبه 13 آبان 1393 - 21:48
حسینی لقب رضا

محسن چاوشي از سياست دور هست
خواهشا شما هم دنبال سياست نباشيد
اين اهنگ ملي ميهني هست

2.184.106.225
چهارشنبه 14 آبان 1393 - 23:25
حسن عاشق چاوشی

اقای وبلاگ
محسن چاوشی از هیچ موضوع و مقوله ای دور نیست ...
هر موقع هم لازم باشه حرفش رو با اهنگاش میزنه البته تا جایی که بهش اجازه بدن !
تفنگ سرپر هم خیلی حرف واسه گفتن داره
تفکرات بسته خودتو به کارهای چاوشی تعمیم نده دوست عزیز
بچاپ

95.38.174.146
یکشنبه 18 آبان 1393 - 22:51
قیماخ

احسنت به تو حسن...

65.49.68.196
پنجشنبه 15 آبان 1393 - 11:09

عالی بود ! دقیقا نظر من درباره آلبوم بود و نقدها هم تقریبا همون چیزی که تو ذهن من بود ! حرف دل منه این متن !

شنبه 17 آبان 1393 - 15:18

آیا صحبت از تنهایی آدمها و بی وفاییها در جامعه ای که آدمهارو به سمت تنهایی سوق میده یه نوع انتقاد به جامعه نیست ؟ از کلنجار رفتن با ترانه های آلبوم لذت میبرم !

جمعه 30 آبان 1393 - 21:34

تودنیا آهنگ رودست خواب نیست.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود فقط میخواستم شکل خودم باشم | موسیقی ما