برنامه یاد بعضی نفرات
 
سازهایی که قصه می‌گویند
نگاهی به آلبوم «نوای نور» حسین علیزاده
سازهایی که قصه می‌گویند
موسیقی ما - عزت‌اله الوندی: موسیقی بداهه ایرانی یک نوع موسیقی شاعرانه است، چرا که برگرفته از شهود و شعور نوازنده و تاثیر محیط است.نوازنده یادها، خاطرات و دغدغه‌هایش را بر زخمه ساز جاری می‌کند تا حسی روان و بی‌پیرایه بر پرده‌های ساز به نوا در آید. در این نوع موسیقی، نوازنده شاعری است که رویاهایش را در قالب نت‌های موسیقی به زبان می‌آورد.

این حس را قطعا پیشینیان ما به خوبی دریافته‌اند که نغمه‌هایشان سرود اهالی آینده شده تا شهودشان رنگ تازگی به خود بگیرد.

همچنان که واژه‌ها در سخن شاعر جاری می‌شود، نوازنده نیز از دایره واژگانی ذهنش، سروده‌هایی را می‌سازد که دارای آنی شاعرانه است. در عین حال وقتی نوازنده‌ای آهنگساز هم باشد، آن وقت می‌تواند فضاها و چشم‌اندازهای تازه‌ای را در ذهن خود کشف کند که هریک سرآغاز یک کشف و شهود شاعرانه‌اند.

حسین علیزاده با مجید خلج از سال‌ها پیش هم‌نوازی می‌کند. خود او اعتقاد دارد همنشینی آدم‌ها با هم نیازمند شرایط و موقعیت‌های خاص است. حدود 15 سال پیش هم این هم‌نشینی را با تنبک‌نوازی دیگر به نام داریوش زرگری تجربه کرده بود.

علیزاده در عمق لحظه‌های نواختن به گفت‌و‌گوی عاشقانه دو ساز تکیه و تاکید و منحصرا به دستاویزی چون دم دادن و دم گرفتن بسنده می‌کند تا شور دم گرفتن، دو نوازنده را به پرواز بر بال‌های موسیقی برساند.

اصولا بداهه‌نوازی برای بیش از یک ساز، یک گفت‌و‌گوی طولانی است که در‌بردارنده فضاهایی تازه است. خلج و علیزاده همان طور که گفتم، سابقه‌ای طولانی دارند در هم‌نوازی. بر همین اساس هم خودشان حس و حال یکدیگر را می‌شناسند و هم سازهاشان می‌توانند یکدیگر را درک کنند و بر هم تاثیر بگذارند. بر همین اساس گفت‌و‌گوی علیزاده و خلج، گفت‌وگویی دل‌نشین و در عین حال نه لزوما قابل پیش‌بینی خواهد بود.

این دو نوازنده در کار تازه خود فضایی زیبا را درک کرده‌اند، فضایی که خود «نوای نور» نامیده‌اند. در آغاز مطالعه این مجموعه موسیقایی می‌خوانیم:

«گه‌گاه رویدادهایی پدید می‌آیند که پیامدشان هم‌گرایی چندین باور گوناگون درنقش‌های یگانه ‌است. با پدیدار شدن این یگانگی، نیروهای درونی آن باورها، به جلال یک دیگر می‌افزایند تا جایی که وجودشان به تابش درمی‌آید و نور جایگزین‌شان می‌شود.

علیزاده و خلج سال‌هاست به پیشرفت ایده‌ها و روش بداهه‌نوازی کمک فراوان کرده و تاثیرگذاری زیادی نیز داشته‌اند. در این اثر آنها این هنر انتزاعی را به سطحی خودانگیخته رسانده‌اند. بهره شاخص این خودانگیختگی آزادی بیشتر در فضای موسیقی نوین ایران است که امکان برداشت تکه‌های لازم از چارچوب دستگاه‌های ردیف و پردازش آنها در نماها و فرم‌های نو را می‌دهد.» این یک تئوری حسی و دربردارنده همان فضای بداهه‌سازی و بداهه‌‌نوازی ست که این بار در قالب کلمات بیان شده است.

علیزاده کنسرت «نوای نور» را در سال 2009 در تئاتر شهر بروکسل با مجید خلج اجرا کرد. تاریخ را عمدا به میلادی می‌نویسم چون در دفترچه اثر و در یادداشت مولفان، به اشتباه نوشته این اثر در فروردین 1378 اجرا شده در حالی که تقریبا یک سال پیش اجرا شده است.

مولفان که به اعتقاد نگارنده هر دو سهم یکسانی در تولید این اثر دارند، در ترکیب یا آمیزه‌ای که به عنوان نام اثر برگزیده‌اند از یک حس‌آمیزی شاعرانه بهره گرفته‌اند. آنها «نوای نور» را شنیده‌اند و اثرشان ترجمان این شنیدار طولانی است. آنها همچنین نام خود‌انگیختگی بر آن نهاده‌اند تا از انتزاع موسیقی و دریافت شاعرانه به فضایی سرشار از حس برسند.

«نوای نور» با شور و دشتی آغاز می‌شود؛ قطعه‌ای به نام «تجلی بر انعکاس». این قطعه با زخمه‌های علیزاده بر شورانگیز آغاز می‌شود و ناخوداگاه مخاطب را به یاد قطعه آغازین «دلشدگان» می‌اندازد که با تار و شعر«گلچهره مپرس آن نغمه‌سرا از تو چرا جدا شد»، در می‌آمیخت.

شاید یکی از دلایلی که علاقه‌مند به موسیقی را پای ساز علیزاده می‌نشاند و به او اجازه نمی‌دهد جز غرق شدن در اثر کار دیگری کند، روایتی است که در بیشتر آثار او دیده‌ایم. ساز علیزاده در اصل یک ساز قصه‌گوست، سازی که از جدایی‌ها روایت می‌کند و رویاهای شاعرانه مولفش را بر پنج خط حامل به تصویر می‌کشد.

اصولا او با این شگرد مخاطب را به ارتباط برقرار کردن با نغمه‌هایش فرا می‌خواند. البته نوع روایت در موسیقی برخلاف هنرهای دیگر برای هر دو نفری که با آن ارتباط برقرار می‌کنند،یکسان نیست و گاه ممکن است کاملا متفاوت باشد. او در قطعه دوم، این اثر را کاملا روایتمندانه بیان می‌کند؛ قطعه‌ای به نام «هنگامه هنگام». انگار این قطعه، سفری هشت دقیقه‌ای است به گوشه‌هایی از ایران، زیرا در آن ریتم‌های کردی دیده می‌شود و رنگ‌آمیزی موسیقی خراسان.

در عین حال نوازنده تنبک نیز با هوشمندی خاصی این روایت را تکمیل می‌کند و در برخی وهله‌ها قطعه را به ضرب‌های کردی کرمانشاهی وسپس کردی کردستان پیوند می‌زند. درک و دریافتی که او با مخاطب به اشتراک می‌گذارد، یکی از نقاط قوت کار مجید خلج است. این هوشمندی در باقی قطعات هم دیده می‌شود.

علیزاده در پرورش رویکرد روایتمند خود در نوازندگی به گفت‌و‌گوی ساز با خودش نیز عینیت بخشیده است؛ وقتی که یک خط ملودی با سیم‌های زرد نواخته می‌شود، دوباره همان خط را با سیم‌های سفید نیز تکرار می‌کند تا گفت‌وگویی زیر و بم را با یک ساز خلق کند. در عین حال از سکوت نیز بهره می‌گیرد تا تاکیدش را بر فضاهای سفید نیز نشان بدهد.

در قطعه پنجم نوای ساز شورانگیز ما را به ابوعطا می‌برد و پس از آن شور و دشتی همچنان ادامه می‌یابد و فضای قطعه اول تکرار می‌شود، اما در قطعه هفتم سفری به همایون آغاز می‌کنیم. این قطعه «گردش انعکاس» نام دارد. در قطعه پایانی نیز همین فضای ملودیک حکم‌فرماست، اما این نوای تنبک است که «نوای آن» را پر انرژی می‌کند.

اگر چه در «نوای نور» هیچ عکس یا تصویری از شورانگیز نمی‌بینیم، اما صدای خوش‌طنین این ساز اجازه می‌دهد تصویری زیبا را از این ساز تجربه و مجسم کنیم. شورانگیز سازی است که در واقع ترکیبی از تار و سه‌تار است؛ نجابت سه‌تار را با خود دارد و صلابت تار را. در عین حال رنگ‌هایی از رباب را هم می‌توانی در آن ببینی. بر سینه آن مثل تار پوست کشیده می‌شود تا انعکاس صدا برای نوازنده قابل کنترل‌تر باشد. این ساز خوش‌طنین می‌تواند در گروه صدایی دل‌نشین و در تکنوازی نیز شخصیتی قابل قبول داشته باشد.

«نوای نور» را می‌توان یک دریافت شاعرانه از موسیقی ایرانی دانست، همچنان که کارهای دیگر علیزاده را می‌توان در این فضاها جا داد. این کار اگرچه بدون پایان و به نوعی قصه‌ای بی‌پایان به نظر می‌رسد، روایتی شیرین از موسیقی ایرانی است.
منبع: 
خبر آنلاین
تاریخ انتشار : دوشنبه 10 آبان 1389 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

m-s
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:43

با عرض سلام در مورد این آلبوم از استاد علیزاده باید بگویم این کار درحد کارهای خوب و ارزنده ی استاد علیزاده نیست و صدای گز داپمی ساز شورانگیز مانع بزرگی برای لذت بردن از این اثر است - ای کاش استاد علیزاده دست از این ساز بد صدای شورانگیز بر می داشتند - اصرار ایشان چیزی به صدای این ساز اضافه نمی کند . اما در پایان آفرین به استاد علیزاده که با این وضع اسف بار موسیقی سنتی در بازار موسیقی هنوز هم به فکر موسیقی های ارزنده و عمیق اند .

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:43

به نظر من ساز شورانگیز هم قدرت و گستردگی تار و هم رندی س ه تار و تنبور رو همراه داره
درود بر استاد واقعی موسیقی ایران

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود سازهایی که قصه می‌گویند | موسیقی ما