در سالروز درگذشت آهنگساز نامدار موسیقی معاصر ایران
همایون خرم و جشنوارهای که نامش را زندهتر کرد
[ سید ابوالحسن مختاباد - روزنامهنگار و پژوهشگر ]
امروز با درگذشت استاد «همایون خرم» همزمان است؛ مردی که به نظرم بسیار بختیار بود و هست که فرزندی دارد که به یاد او کاری کرده تا همینجا کارستان. وقتی به شرکتکنندگان سومین جشنواره «نوای خرم» نگاه کنید، حسی از حقشناسی و تحسین نسبت به چنین فرزندی سراپای وجود آدمی را فرا میگیرد.
آقای رضا خرم که سبب شده تا «در مجموع یکهزار و ۴۰ هنرمند در این دوره از جشنواره شرکت کنند که از این میان ۵۱۰ هنرمند دختر و ۵۳۰ هنرمند پسر آثار خود را در قالب ۳۹۵ اجرا ارائه دهند» این یعنی شاد کردن و به تحرک واداشتن بیش از هزار خانواده ایرانی و انگیزه دادن به آنها برای اینکه به یکی از مفاخر موسیقی ایران و آن گونهی موسیقایی بیندیشند و این کاری بزرگ است که بدون هیچ هیابانگ و هیاهو، بودجههای میلیاردی، سر و صدای رسانهای برگزار میشود.
نکته مثبت دیگر فراخ کردن دایره آثار به بزرگان دیگری چون مرحوم خالقی و مرحوم تجویدی است که سبب میشود تا جشنواره از وضعیتی تکساحتی در آمده و غنا و عمق افزونتر به خود بگیرد. این یعنی میتوان در کنار همایون خرم به یاد دوستانش بود که تقریباً آثارشان در یک رده موسیقایی است. از یک نسل با یک گفتمان در موسیقی ایران که اقبال بیش از هزار نفری نشان میدهد چه میزان هوادار و متقاضی دارند.
از سوی دیگر، احساسی از اندوه و غم نسبت به دیگر بزرگانی که فرزندانشان حتی حاضر نیستند یک جعبه خرما به یادشان توزیع کنند، سراپای وجود آدمی را فرا میگیرد؛ تا چه رسد که این همه وقت و انرژی خود را به کاری اختصاص دهند که در ظاهر ماجرا جز دردسر و زحمت و شببیداری چیزی ندارد.
به فهرست درگذشتگان یک دهه قبل نگاهی میکنم. استاد فرامرز پایور، استاد محمدرضا لطفی، استاد پرویز مشکاتیان، استاد عطاءالله جنگوک و... هیچ خبری و گزارشی از این که سر دستنوشتههای آنان چه آمده، از سوی فرزندان و وارثان منتشر نمیشود.
به این بند از پاسخ فرزند آقای خرم توجه کنید: فرزند ارشد همایون خرّم در پاسخ به سؤال دیگری درباره آثار باقیمانده از پدرش گفت: «هر چه میگذرد، من از ایشان آثار جدیدی پیدا میکنم. اکنون 10 اثر کامل بدون شعر و شش اثر کامل با شعر از پدرم دارم که شعرهای آن از سرودههای سعدی (ای ساربان)، مولانا، استاد بیژن ترقی و آقای هوشنگ ابتهاج است. همچنین حدود 20 اثر ناقص هم وجود دارد که در صفحات مختلفی از دفتر پدرم نوشته شده و نیاز به جمعآوری دارند. من اتاق پدرم را در اختیار آقای شهرکی قرار دادهام تا آهنگها را استخراج کنند. پس امکان پیدا شدن قطعات دیگری هم وجود دارد.»
به یاد دارم زمانی که مرحوم تجویدی فوت کردند، اعلام شد که ایشان نزدیک به ۱۸ قطعه نت نوشته بر جای گذاشتهاند که کسی روی آنها کار نکرده بود. بخشی از این قطعات میتواند شامل توافقی باشد که ارکستر ملی زمان آقای فخرالدینی با استاد شجریان و ایشان انجام دادند که هر ساله چند قطعه بنویسند. اولین اجرای ارکستر ملی حاوی چند قطعه از مرحوم تجویدی بود که البته در آن زمان در قید حیات بودند و در اجرای ارکستر، به اتفاق مرحوم بیژن ترقی حضور داشتند. بعدها به دلیل اختلافاتی که سر انتشار آثار ضبط شده پیش آمد -که البته هنوز ادامه دارد و سرنوشتاش مشخص نیست!- معلوم نشد که قطعات مرحوم تجویدی به چه سرنوشتی دچار شدند؟
یا مرحوم جنگوک که کاری را که با علیرضا شاهمحمدی (پیش از فوتشان در ۶ سال قبل) خوانده بودند، هنوز انتشار ندادهاند. یا مرحوم مشکاتیان که آثار بسیاری دارد و یکی از دوستانش میگفت سبدی بزرگ در منزلاش بود از کاستهای صوتی که همه آنها از ساختههای استاد بود و یا استاد محمدرضا لطفی که بعد از نزدیک به دو سال، هنوز یک گزارش خشک و خالی از سوی وُراثاش ارائه نمیشود که چه میزان از آثارشان مانده.
با چنین توصیفاتی است که باید به کار «رضا خرم» با دیده تحسین نگریست که در این قحطسال دمشقی -که به قول مرحوم اخوان «پشک بُنهای پلیدی» از هر سو موسیقی را احاطه کرده- نغمههایی از حقشناسی سر میدهد. من خود بر این باورم که این جشنواره به دلیل رعایت کردن چارچوبهای یک جشنواره منطقی و شفافیت در عملکرد، میتواند الگویی باشد برای همین جشنواره موسیقی فجرِ بیدر و پیکر که برگزاری آن در دو سال گذشته به طنابکشیهای عنیفی بین اهالی موسیقی منجر شده است.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 29 دی 1395 - 13:55
دیدگاهها
روحشون شاد
روحش شاد باد
روحششاد
روحش شاد
روحشون در آرامش?
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
غوغای ستارگان
روحش شاد ویادش گرامی
روحشون شاد.? بزرگ مرد موسیقی ایران
روح بزرگش شاد
روانشان شاد ⚘
افزودن یک دیدگاه جدید